ايزدي مرز ايران من

خدايا، به خورشيد گيتي‌فروز

به پرتو فشانيش در نيمروز

به ماه و به بازيگريهاي ماه

كه تاريك و روشن كند بزمگاه

به صبح درخشان كه آرد اميد

ز دل تيرگيها كند ناپديد

به هنگام شب، گاه راز و نياز

كه ره سوي مشكوي يار است باز

به جان و به جاني كه جان آفريد

خدايي سخن در زبان آفريد

به روح اديبان اين مرز و بوم

كه از حد چين تا به اقصاي روم،

پيام خرد، سرّ دل، راز عشق

نشانهاي شهر پرآواز عشق،

به نظم و به نثر دري گفته‌اند

دُر لفظ را بس نكو سفته‌اند،

به شعر تر رودكي عزيز

كه «آمو» شد از نغمه‌اش مشگ‌بيز،

به ايمان فردوسي پاكزاد

كه دل را به مهر علي كرد شاد،

به زهد نظامي جادو سخن

«سخندان پرورده، پير كهن»،

به عرفان پرماية مولوي

نوابخش ني با دم عيسوي،

به پيغام پير نصيحت‌گذار

امير سخن، سعدي نامدار،

به عشقي كه حافظ از او نام يافت

به دوْري كه از گردشش كام يافت،

جهان را سراسر ز لفظ دري

عطا كن نشاط زبان‌آوري

فزون كن به عالم شكرخند را

روايي ده اين پارسي قند را

سخن‌پروران را همي يار باش

تو خود پارسي را نگهدار باش

خدايا، به گَردان سپهر بلند

به مردان صاحبدلِ دردمند،

به نون و قلم، روشنان فلك

به تسبيح و تقديس جمع ملك،

خردباوري، عشق‌ورزي ناب

به ايرانيان بخش از شيخ و شاب

خرد را بياور به ديدار عشق

نما غرقه ايران در انوار عشق

جهان ساز آگه ز پيغام او

ز داد و دهش، حكمت عام او

ز ميراثش از علم و فن و هنر

كه مانده‌ست بر جا در اين بوم و بر

رقم چون زدي ماندگاري او

به دور فلك پايداري او،

بر و بومش آراستي چون جنان

نمودي جواني او جاودان،

دماوند رمزي شد از صولتش

درفش وي از عزت و شوكتش

ز لطف تو ايران پرآوازه گشت

كهن گفته‌هايش همه تازه گشت

در اين سرزمين مردمي بي‌نياز

عزيزند و آزاده و سرفراز

سخنهايشان جمله نغز است و ناب

درخشنده مانندة آفتاب

به جانند و دل در پي راستي

گريزنده‌اند از كژي، كاستي

پيام‌آور صلح و مهرند و داد

جهان را بدين‌گونه خواهند شاد

تو اي نازنين ميهن، اي خاك پاك

ز انوار حق چهره‌ات تابناك

منم مر تو را اي كهن مهد، پور

ز مهر تو دارم سري پر ز شور

دو دست نيايش فراز آورم

به درگاه ايزد نياز آورم:

«خدايا، نگه دار اين مِهر شهر

ز اهريمنان و از آسيب دهر

كلَه گوشه‌اش را به خورشيد ساي

به شادان دلش شادي جان‌فزاي»

سپس سرخوش از لطف پروردگار

كنم رو به ايران پرافتخار:

ايا گاهوار عزيزان من،

تو اي ايزدي مرز، ايران من،

جهان تا جهان است، آباد باش

بر و بوم مردان آزاد باش

.......


شادروان دكتر حسن حبيبي

دیدگاه‌ها  

+4 # ARASH 1392-11-10 01:26
درود بر ایران و ایرانی. زنده باد وطن پرستان بیدار دل. درود بر دکتر حسن حبیبی. روحشان شاد.
پاسخ دادن
0 # حامد 1400-01-15 22:55
هرگز فکر نمی کردم این شخصیت سیاسی چنین توانایی و ذوقی داشته باشه.
که رحمت بر آن گوهر پاک باد!
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه