ملانصرالدین و تعارف بیجا

ملانصرالدین به تنه ی درختی تکیه داده بود و زیر سایه ی آن غذا می خورد که یکی از دوستانش سوار بر اسب از راه رسید . ملانصرالدین به ظاهر تعارفی کرد . مرد گفت : خیلی ممنون! و به سرعت از اسپ پیاده شد و پرسید : ملا ، میخ افسار اسپم را کجا بکوبم ؟ ملانصرالدین که از تعارف بیجای خود پشیمان شده بود ، گفت : به سر زبان بنده .( ملانصرالدین ص 210)

نوشتن دیدگاه