سابقه روابط ایران و چین بسیار طولانی است.نوشته های مورخان چینی و گزارشها و سالنامه های منظم و مرتب آنها که به یادگار مانده است صحت این مسأله را تصدیق و تایید مینماید."چین را بهشت تاریخگزاران خوانده اند.صدها سال است که تاریخنویسان رسمی آن کشور همه وقایع را ثبت کردهاند و از این بالاتر خود نیز چیزهایی بر تاریخ افزودهاند (1) ".پرفسور تریان دولای کوپری بر آن است که این قوم در حدود بیست و سه قرن قبل از میلاد مسیح از ناحیهای واقع در جنوب دریای خزر به طرف شرق مهاجرت کرده است.
او نظر خود را به ادله محکم و غیر قابل انکار زیر تایید میکند:1) وجود رابطه محسوس بین حروف کتابت زبان اولیه آکاد (2) و چین، 2)شباهت زیاد در قانون، مذهب، مسائل اجتماعی، و اصول علمی و معتقدات بین این دو قوم، 3)تقسیم یا او (3) (2085-2004 ق.م)، امپراتور چین، کشور خود را بین دوازده نفر با الهام از تقسیم دوازدهگانه سوزیان(ایلام)و خوزستان قدیم، و 4)پرستش شانکتی (4) و شش وجود قابل احترام با تقلید از خدای بزرگ سوزیان و شش خدای دست نشانده او (5) .علاوه بر آن وی مینویسد که بین نام"نای هوانگتی"و نام"ناخونته"پادشاه ایلام شباهت وجود دارد (6) .
چینیان در قدیم کشور خود را بجای چین"جونگو"میخواندند و شاید ایرانیان نیز در گذشتههای دور از این نام استفاده میکردهاند.احتمالا چین تغییر و یا دگرگون یافتهای از کلمه"تیسین"باشد و بر گرفته از نام دودمانی است که از سده ششم پیش از میلاد تا سده سوم بعد از میلاد بر بخشی از چین فرمانروایی میکرده است (7) .
چین علی رغم تاریخ و فرهنگ کهن خویش مدتها از نظر ملتهای آسیای غربی و اروپاییان ناشناخته بود.و این امر بدان سبب بود که امپراتوران این سرزمین بیشتر در فکر گسترش نفوذ خود در سرزمینهای جنوب و جنوب شرقی بودند و به سرزمینهای شمالی و باختری، که قبایلی نیمه وحشی در آنجا زندگی میکردند، توجه چندانی نداشتند.در ضمن چینیها فکر میکردند که تمام اقوامی که در اطراف آنها زندگی میکنند، وحشی و بربرند (8) .اما این فکر باطل پس از سفر گروهی از مردم کنجکاو چین برای مطالعه در آداب و رسوم اقوام آسیای جنوبی و جنوب غربی از میان رفت.پس از تشکیل دولتی یونانی در باختر، روابط چین با آن دولت آغاز گردید و نمایندگانی برای برقراری مناسبات اقتصادی و سیاسی عازم آن دیار شدند.اینان در گزارش خود برقراری روابط با دولت باختر(بلخ) را به دلیل دوری و ناامنی راه مقرون به صرفه ندانستند.زیرا طوایف زرد پوست و وحشی یوئهچژی نیز راه عبور باختر و رخج را به چین سد کرده بودند و در غارت و کشتار مسافران و تجار درنگ نمیکردند.فغفور چین سفیری نزد یوئهچژیها فرستاد ولی مفید واقع نشد این سفیر که"چانگ کی ین"نام داشت در سال 126 ق، م بدون اخذ نتیجه بازگشت و در طول راه دو بار مورد حمله هونها قرار گرفت.
سرانجام در قرن دوم قبل از میلاد یک جهش اقتصادی در چین بوجود آمد و این جهش اقتصادی، "ووتی"امپراطور چین را قادر ساخت تا سیاست خارجی فعالی علی الخصوص با غرب در پیش گیرد.یعقوبی درباره روابط چین و غرب مینویسد: "...پادشاه دیگر چین"خرابات"بود که در جوانی پادشاه شد سپس که از جوانی گذشت کارش بالا گرفت و تدبیرش نیکو شد، کسانی را از طرف خود به زمین بابل و آنچه از کشور روم بدان وابسته بود، فرستاد تا حکمت و صنعت آنجا را بشناسند.از صنایع چین و آنچه از جامههایی ابریشم و جز آن در چین ساخته میشود و افزارهایی که از چین صادر میگردد، همراه آنان فرستاد و هم آنها را فرمود تا از هر صنعت و هنر زیبایی از زمین بابل و روم با خود همراه بیاورند و احکام دینی آنها را نیک بشناسند.پس برای اول بار کالاهای چین برای تجارت حمل شد (10) "
ایران که در میانه جهان غرب و شرق قرار داشت، تمدنهای سامی، یونانی، و رومی را از شرق اقصی یعنی چین و هند جدا میکرد و از این لحاظ میتوان به اهمیت وظیفه میانجیگری که اقوام ایرانی در تماس و نزدیکی بین فرهنگهای غربی و شرقی و همچنین در توسعه تمدن جهانی داشتند پی برد (11) .بازرگانانی که میخواستند از ایران بگذرند و از مدیترانه به چین کالا حمل کنند، ناچار بودند راهی قدیمی که بعدها به راه ابریشم معروف شد در پیش گیرند.این راه از شمال بیابانهای ایران میگذشت و به باختر میرسید و سپس از طریق راه شمال شرقی و پس از عبور از واحدهای آسیای میانه، به چین میرسید (12) .
در دوران کهن در حد فاصل دو سرزمین متمدن ایران و چین، قبایلی وحشی سکونت داشتند.این قبایل وحشی مرز غیر قابل نفوذی بین دو کشور ایجاد کرده بودند و از طریق هجوم به این دو سرزمین معیشت خود را تامین مینمودند.ایران و چین در ابتدا نسبت به این قبایل حالت تدافعی داشتنتد.چون ایران نیز توجه خویش را به غرب معطوف کرد لذا اطلاع چندانی از ارتباط این دو کشور در ازمنه قدیم سراغ نداریم.
مطالب آینده کوششی است هر چند اندک تا شاید بتوانیم بر گوشهای از روابط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی ایران و چین پرتو افکنیم.این بحث مطالب زیر را در بر خواهد گرفت:الف)ایران و چین در زمان ماد و هخامنشی، ب)ایران و چین در پارت، وج)ایران و چین در زمان ساسانیان.
الف-ایران و چین در زمان ماد و هخامنشی
از روابط مادها و هخامنشیان با چینیها اطلاع دقیقی در دست نیست و حتی در اسناد چینی هم سخنی از این روابط به میان نیامده است.تاریخنویسان یونانی در نوشتههای خود نامی از کشور چین نبرده و شاید از کشور کهنسالی مانند چین بیخبر بودهاند.از آنجا که مرزهای کشور باستانی ما در زمان داریوش تا سر حدات چین گسترش یافته بود بسیار بعید است بگوییم که بین دو کشور هیچگونه مراودهای وجود نداشته است. همانطور که در مقدمه آمد حتی قبل از تشکیل دولت پارس، چینیها با بابل در ارتباط بودهاند و"اطلاعات نجومی مصریان و حتی مردم چین نیز ظاهرا تحت تاثیر معلومات بابلیها قرار گرفته و در چین مخصوصا عین عقیده بابلیها درباره عالم فلکی(دنیای بزرگ)و عالم انسانی(دنیای کوچک)رواج داشته است 13) ".انصافپور مینویسد:
"معاملات بازرگانی که در دوره هخامنشیان با دورترین نقاط متمدن دنیای آن روز مثل چین، هند، یونان و افریقا صورت میگرفته از وجود بازرگانان متمول و صاحب دستگاه و کاردان خبر میدهد (14) ".در سال 524 قبل از میلاد به هنگام لشکرکشی کمبوجیه، تجارت"مو"به حبشه رسیده است و سپس در سال 126 قبل از میلاد از ایران و از راه فرغانه توسط سردار"چانک کی ین"به چین برده شد و از آن شراب ساختند. این میوه را در چین"پوتار (15) "نامیدهاند (16) .در قرون قبل از میلاد سفیری بنام "چانگ چین"به دربار ترکستان شرقی رفت و در دو قرن بعد قشونی تحت فرماندهی سردار"پان چائو"به ختن حمله برد و حتی پرچم چین را بر سواحل دریای خزر برافراشت (17)
ب-ایران و چین در زمان پارت
از قرن دوم قبل از میلاد دولت روم(ایتالیا)عامل مهم اقتصادی در حوزه دریای مدیترانه بوده است.فتوحات این دولت، ثروتهای دنیای قدیم را بسوی خود جلب کرد و مصنوعاتی چون ابریشم، ادویه، عاج، عطریات، سنگهای گرانبها را از چین و هند بسوی خود روان ساخت و در عوض محصولاتی مثل مفرغ، شیشه، شراب، روغن و طلا به چین و هند صادر کرد.اما ایران در تجارت جهانی همچنان وظیفه یا نقش میانجی داشت و این بدان معنی است که کاروانها از جادههای آن استفاده میکردند (18) .در ایران مراکزی برای بازرگانان، دلالان، کاروانیان، و همچنین تشکیلات ویژهای برای دریانوردان و حمل و نقل دریایی تاسیس گردید.اعزام سفیر از چین به دربار اشکانی باعث شد تا روابط مستقیمی بین دو کشور ایجاد شود (19) ، از قرن اول میلادی مالالتجارهها از طریق ایران وارد سرزمین دولت کوشان میشد که قسمتی از آنها از راه پامیر و ترکستان چین به سر حد چین حمل و قسمت دیگر از طریق راههای هندوکش به هند فرستاده میشد.
هدف از مبارزه روم علیه پارت، همانند مبارزه یونانیان و مقدونیان، این بود که به راههای تجاری دست یابند.در این مورد کافی است به همجوار بودن پارت و هندوستان و روابط عمیق متقابل آنان از یکسو، و مناسبات بازرگانی آنان با چین، که منافع هنگفت در برداشت، از سوی دیگر، توجه شود (20) .طبق گزارش سفرای چین، پادشاه تاتسین(روم) همیشه آرزومند بود که با چین ارتباط برقرار کند ولیکن"آنسیه"(پارتها) مانع آن بودند و اصرار داشتند تا داد و ستد و کالاهای ابریشمی چین با خود آنها باشد (21) .چژان تسیان، عامل دولت چین، برای تحقیق در وضع سیاسی و تجاری سفری به سرزمین پارت کرد.وی بذر رز و یونجه را از خاک پارت با خود به چین برد (22) .افق سیاسی پارت در آن زمان وسیع بود و با اقصی نقاط شرق آمد و شد داشتند.گسترش مناطق تحت سلطه چینیها به طرف مغرب موجب چنین وضعی بود (23) و شاید پیشروی اشکانیان به طرف شمال شرق نیز علت دیگر آن بوده است.زیرا:"سفیر چین که در حدود 129 قبل از میلاد به باختر آمد، سرزمینهای واقع در شرق دریای خزر را به انضمام مرو و جایگاه اقوام ماساژت را جزءقلمرو مهرداد شمرده است (24) ".و در همین زمان است که مهرداد توانست جلو حرکت و هجوم اقوام بیابان گرد و از جمله یوئهچژی، که از سده دوم قبل از میلاد از کانسوی چین هجوم خود را آغاز کرده بود، بگیرد."چئانگ چئین و دیگران از دلبستگی و علاقه پارتیان به تجارت سخن گفتهاند و برای ترغیب امپراطور چین به ادامه تجارت، پیشکشهایی به چین فرستادهاند (25) ".همچنین چینیان با سکههای پارت آشنا بودند و از سال 150 قبل از میلاد مورخان از بکارگیری یک سکه پارتی برای تزیین یک مفرغ چینی سخن بمیان آوردهاند (26)
اسبهای ایرانی در زمان "ووتی"(140-87 ق.م)که همزمان با اردوان دوم اشکانی(127-124 ق.م)و پسرش مهرداد دوم (124-87 ق.م)بود توسط یکی از سردارانش بنام"چانک کی ین"به چین برده شد.این سردار 12 سال سفیر چین در آسیای مرکزی بود و همو بود که بذر اسپست(یونجه)، را که خوراک اسب نیز از
ایران در خواست کرد.چینیان اسبهای زیبای ایرانی را به اسبهای زشت و کوچک بومی ترجیح میدادند و اسبهای ایرانی را از نژاد اسب آسمانی (27) میخواندند (28) ، اسپست در اواخر قرن دوم پیش از میلاد بهمراه اسبان ایرانی به چین برده و در آنجا بنام "موسو" معروف گردید.این گیاه در چنین خوب پرورش یافت و پس از کشف آمریکا به آنجا برده شد، پس از آن در قرن اول میلادی به ایتالیا راه یافت (29) .
بهر حال ووتی امپراتور چین که از سلسله هان بود در نظر داشت روابط خویش را با پارت استوار کند تا بلامانع به تجارت بپردازد (30) ."ووتی"، "چانک کی ین"را به پایتخت پادشاه اشکانی گسیل داشت وی و همراهانش با عزت و احترام پذیرفته شد و هنگام بازگشت هیئتی از طرف شاه ایران با آنها همراه گشت.این هیئت هدایی، که از آنجمله تخم شتر مرغ و تعدادی شعبده باز و جادوگر بود، به چین برد (31) ."مهرداد نه فقط اولین پادشاه ایرانی است که باب ارتباط و مناسبات با جمهوری بزرگ غرب باز نمود بلکه سفیر چین را نیز به دربار خویش پذیرفته است (32) ".
شأن و حیثیت مهرداد با آمدن هیئت سفارت چین که از جانب"ووتی"فرستاده شده بود افزونی گرفت (33) .فرستادن سفیر به چین و روم پیوندی میان چین و روم پدید آورده و در این زمان پارت بیگمان نیرویی جهانی به شمار میرفته است (34) .در حدود سال 115 قبل از میلاد مهرداد با امپراتور چین معاهدهای مبنی بر تسهیلات بسیار در امور تجارت بینالمللی منعقد کرد که در آن ایران، به عنوان کشور ترانزیت، حلقه ارتباطی را که دارای اهمیت اساسی بود تشکیل میداد (35) .
پس از مبادله سفیر بین چین و ایران انار (36) ، یونجه، اسفناج (37) ، مو، خیار، پیاز، زعفران و یاسمن به چین برده شد و کشت این گیاهان در آن کشور شروع گردید (38) . پسته، بادام، انواع سبزیها، و گلهای مختلف نیز ایران به چین رفت (39) و در عوض آهن، زردآلو، و هلو، از چین به ایران آورده شد (40) .
در سال 97 میلادی و در زمان سلطنت خاقان"هو"، پان چائو، سپهسالار کل، شخصی را که"کان ینگ"نام داشت به سفارت شام اعزام کرد.وقتی این فرستاده به شهر مسن(میشان، خوزستان)رسید ملاحان بدو گفتند که سفر وی به روم 3 ماه طول خواهد کشیدو او با توجه به طول زمان از انجام این سفر نومید گردید (41) .چهار سال بعد یعنی در سال 101 میلادی پادشاه پارت، که نام او را به چینی"مانچیئو"ثبت کردهاند و ظاهرا همان فیروز است، حیواناتی از قبیل شتر مرغ و شیر (42) به عنوان هدیه از مسن برای خاقان چین ارسال کرده است (43) .
مورخان چین اطلاعاتی نیز درباره پایتخت اشکانیان به دست میدهند و این موضوع نشان از ارتباط و اقامت مداوم و طولانی سفیران در دو کشور است.یکی از مورخان چینی نوشته است:
"تیسفون پایتخت ایران(به زبان چینی سوهلی)بیش از یکصد هزار خانوار دارد.زمین آن همواره و اشیایی چون طلا، نقره، مرجان، عنبر، بلور، الماس، شیشهآلات، پارچههای ملیله دوزی، قلاب دوزی، پنبه، قالی، پرده و کاغذ دیواری در آنجا پیدا میشد. هوا بسیار گرم و مردم در خانهها یخ میگذاشتند.زمین بیشتر ریگزار و برای آبیاری آب را از راه قنات یا کاریز به کشتزار میرساندند و از غله و حبوبات پنج نوع در آنجا پیدا میشد.اسب خوب داشت و الاغ بزرگ(قاطر)و شتر و شیر و مرغی که تخم بزرگ میگذارد و مانند شتر است، زیاد دیده میشد (44) ".
ج-ایران و چین در زمان ساسانیان
1-سیاست.روابط ایران و چین در دوره ساسانیان(651-226 م.)توسعه و گسترش یافت.اردشیر بابکان(241-226 م.)اولین پادشاه ساسانی برای جمعآوری اوستا عدهای را به هندوچین گسیل داشت تا از تمام کتابهایی که در آنجا وجود داشت نسخه برداری کنند.در کتاب"وئی-شو (45) "، که تاریخ دولت"پی-وئی"میباشد، از ورود ده هیئت سیاسی ایران به چین در سالهای مختلف (46) گزارش شده است و در زمان "هسی وئی"(556-535 م.)و نیز در سال 553، از ایران به چین سفیر اعزام شده است (47) .
بر طبق نظر مسعودی"پس از آن که انوشیروان به سلطنت رسید شاه چین نامهای به این عنوان به او نوشت:از فغفور پادشاه چین و صاحب قصر در و گوهر...به برادرش خسرو انوشیروان".پادشاه چین هدایایی نیز برای خسرو انوشیروان میفرستد از جمله اسبی از مروارید که چشمهای سوار و اسب از یاقوت سرخ و دسته شمشیر سوار از زمرد گوهر نشان بوده است.همچنین جامه ابریشم چینی طلایی رنگ که تصویر شاه چین با زیور و تاج بر آن نقش شده بود (48) .و کریستن سن مینویسد:"در جمله آیین بارگاه انوشیروان آن بود که سه کرسی زر نهاده بود و از این سه کرسی یکی جای ملک چین بودی... (49) ". خسرو انوشیروان نیز سفیری به دربار فغفور چین فرستاد که هر چند هدف آن دقیقا معلوم نیست اما شاید، برای دفع هجوم ترکان به سرزمین باختر(بلخ)که امپراتور چین نیز از حملات آنان به ستوه آمده بود، تقاضای همراهی و مساعدت نموده باشد (50) .
با ظهور اسلام و گسترش آن به کشورهای همسایه و از جمله ایران، یزدگرد سوم، که تحت فشار سیاسی و نظامی قرار گرفته بود، در سال 639 میلادی با اعزام هیئتی به چین از فغفور تقاضای کمک کرد ولی فغفور به عذر دوری راه از فرستادن هر نوع کمک خودداری نمود (51) .اما این کوشش یعنی تقاضای کمک از چینیان متوقف نشد.زیرا، بر طبق نقل مسعودی، پیروز نامهای در زمینه هجوم اعراب به ایران برای امپراتور ونگ-مینگ- یوان فرستاد.امپراتور فرماندار شهرستان نانیو در استان لونگ را به مغرب فرستاد و آنجا را به شهرستانهایی تقسیم کرد.قلعهچی-لینگ مقر فرمانداری کل ایران شد و پیروز به فرمانداری کل آن منصوب گردید (52) .البته این تدابیر تاثیر چندانی نداشت و بزودی تمام سر زمین ایران بر دست مسلمانان فتح گردید.
در سال 673 میلادی پیروز شخصا به دربار چین رفت و امپراطور سپاهیانی از همراه او نمود که به مسیر خود ادامه ندادند و از ترکستان غربی به موطن خویش باز گشتند. اما پیروز به پیشروی ادامه داد ولی به سبب تسلط کامل اعراب بر ایران نتوانست وارد سر زمین خویش شود.او مدت بیست سال در طخارستان زندگی کرد و با آن که اطرافیان زیادی داشت اما به تدریج از دور او پراکنده شدند (53) .
کریستن سن در مورد پیروز نظری دیگری دارد و بر آن است که وی یعنی پیروز به چین رفت و از خاقان کمک خواست که در خواست او مورد قبول قرار نگرفت.او در چین که تا اینکه در سال 672 در گذشت (54) .بعد از پیروز امپراتور چین به پسر پیروز(نرسی)که در چین به صورت گروگان میزیست، کمک کرد تا بر کشور خویش مسلط شود ولی او نیز به سر نوشت پدر دچار گردید.زیرا فرمانده پیاده نظام چینی، پیسینگ-چئین، و سربازان تحت فرماندهی او را یاری پیروز منصرف شدند و او به مقصود نرسید.وی به مدت 20 سال در طخارستان اقامت نمود و کاری از پیش نبرد (55) .
نکته قابل ذکر در این ارتباط آن است که به هر صورت پس از انقراض دولت ساسانی تعدادی از ایرانیان به چین پناهنده شدند.در کتاب"تزو-چیه-تونگ -چئین"آمده است که در سال 787 میلادی دولت تونگ، ایرانیان مقیم شهر چنگ-آن، پایتخت دولت تونگ، که در حدود چهار هزار نفر بودند به عضویت در لشکری بنام "شن-تس"در آورد.نیز در کتیبهای بخط پهلوی ساسانی که در شهر سی-آن کشف شده چنین آمده است:"این انوشه روان شاهزاده خانم ماسیس دختر انوشه روان سردار سوار سی زین سی از خاندان سورن... (56) "
2-اقتصاد.کشف سکههای شاپور دوم(389-309 م.)، اردشیر دوم(379- 383 م.)، و شاپور سوم(383-388 م.)در تورفان ترکستان، وجود ارتباط تجارتی ایران و چین را ثابت میکند (57) .
اصولا مبارزات روم و پارت و در گیریهای بیزانس با ایران ساسانی علل عمیق اقتصادی داشته است.بازرگانی خاور و روم در عهد امپراتوران به مراتب بیش از پیش توسعه یافت.کالاها از مغرب و از طریق بین النهرین شمالی و یا جنوب غربی ارمنستان به ایران و آسیای میانه حمل میشد و از آنجا به چین و شمال هندوستان میرسید.حمل و نقل کالاهای مشرق زمین نیز از همین راههای کاروان رو صورت میگرفت.در داد و ستد خاور، ابریشم یکی از مهمترین کالاها بود و بهمین سبب شاهراه اصلی، که از راه خشکی به سوی خاور میرفت، به نام"راه ابریشم"معروف شد (58) .در زمان ساسانیان ابریشم چین از راه آسیای مرکزی و سند به ایران میآمد و از ایران به روم و سایر کشورهای آسیای غربی صادر میشد.در مقابل قالی و مخصوصا قالیهای کار بابل، و سمه (59) و جواهرات سوریه، مروارید و مرجان دریای احمر و خلیج فارس، پارچههای مصر و شام، و نیز ادویه مخدره به چین صادر میگردید.همچنین از چین و تبت مشک (60) و حریر و زیره و انواع ظروف به ایران وارد میشده است (61) .
تاریخ بخش مناطق غربی چین، ایران را با نام جدید بو-سی معرفی میکند و فهرستی شامل سی و هفت محصول صادراتی ایران به چین گزارش میکند که طلا، نقره، عنبر، مرجان، روارید، شیشه، عقیق، کریستال، الماس، آهن، جیوه، مس، پنبه، منسوجات زربفت، زردچوبه، کندر، فلفل سیاه، صمغ، خرما و گل تاج الملوک(اقونیطون) از آن جمله بودهاند (62) .
ایران که بین چین، مولد ابریشم، و روم، بزرگترین مصرفکننده منسوجات گرانبهای ابریشم، واقع بود حکم کشور ترانزیت ابریشم خام و ابریشم بافته شده را یافت. هر چند که از قرن ششم به بعد رومیها با غرس درخت توت مبادرت به تهیه ابریشم کردند (63) .اما ساسانیان مایل بودند این شعبه از تهیه منسوجات در ایران توسعه یابد.در راستای همین کوشش بود که پس از فتوحات در سوریه، دستههای بزرگ نساجان را تغییر مکان دادند و در قلمرو خود و بخصوص خوزستان مستقر ساختند (64) .کارگاههای شوش، گندی شاپور، و شوشتر از نظر مصنوعات ابریشمی شهرت فراوان یافتند (65) .
در این زمان علاوه بر مال التجارههای تجملی، ادویه و ابریشم از چین و هندوستان از طریق ایران به مصر و کشورهای کناره دریای مدیترانه حمل میشده است (66) . با آنکه شکر از دیر باز در چین شناخته شده بود ولی در یک نوشته چینی به شکری که در روزگار ساسانیان به چین صادر میشده اشاره شده است (67) .بارتلد مینویسد:تجارت با هندوستان و چین چه در خشکی و چه در دریا تماما در دست ساسانیان بود (68) .امپراتوری چین نیز از موانعی که دولت ایران بر سر راه ابریشم پدید آورده و به تنها خریدار کالاهای چین بدل گشته بود، ناخرسند مینمود.زیرا دولت ساسانی بهای خرید و فروش ابریشم را به میل خود معین میکرد و پارچههای ابریشم زربفت ایرانی بسیار گران (69) و تنها در دسترس اشراف و بزرگان رومی و پوشش استخوانهای قدیسان قرار میگرفت (70) .
3-هنر.هنر ساسانی در سر زمینهای شرق ایران که بر اثر عملیات نظامی فتح شده بود، نفوذ کرد و به تدریج به شهرهای دور دست ترکستان چین و حتی خود چین رسید.باید در نظر گرفت که این هنر حالت یک هنر تلفیقی ایرانی-بودایی داشت (71) . مجموعه نقوش سنگی و اجرای تشریفات مذهبی در برابر آتشگاه، اعطای منصب، جنگ سواران و شکار، صحنههایی هستند که توسط ایرانیان به چین رسید.زیرا بناهای"هان" ثابت میکند که هنر چینی از تاثیر هنر ایرانی بیگانه نیست (72) ، گیرشمن بر آن است که روابط چینیان با شاهزادگان دره کابل موجب بر خورد هنری بین نقش اسبهای ایرانی و اسب بومی چینی گردید (73) .تعداد زنان اسب سوار هم در میان این مجستمههای کوچک کم نیست.اینها سوارکاران زن و چوگان باز هستند و چوگان ورزشی است که از ایران ساسانی به چین رفته و در زمان"هیوان تسونگ"یکی از سرگرمیهای مورد توجه"یانگ کوئی فی" زن محبوب امپراتور، در باغهای بزرگ"چئانگ فکان"بود (74) .گنجینه شاهی"شوسوئین" (756 م.)نشان میدهد که تا چه اندازه هنر ساسانی، هنرهای زیبا و تجملی چینی را حتی بهنگامی که سبک ژاپنی به خود گرفتهاند تحت تاثیر قرار داده است (75) .در میان گنجینه یک فنجان مدور وجود دارد که اصلا ایرانی است و پس از آنکه پایهای شکسته، پایهای سیمین برای آن ساختهاند.همچنین شکل ایرانی یک ابریق کوچک نشان میدهد که از خارج وارد گشته است.شکل یک رباب مرصع به صدف در این مجموعه هست که سبک آن شبیه ربابی است که روی یکی از ظروف سیمین ساسانی دیده میشود.بر اساس این شباهتها میتوان حدس زد که احتمالا این آلت موسیقی از ایران به چین رفته باشد (76) . شهرت پارچههای مصنوعی عهد ساسانی هم به قدری زیاد بود که حتی کشور چین که سر زمین ابریشم نامیده میشد از آنها تقلید مینمود.یک پارچه در موزه توکیو، که بوسیله یک هنرمند چینی بافته شده است، شکار شیر را به سبک ایرانی نشان میدهد (77) . 4-مذهب.بعد از حمله اسکندر مقدونی و سوزاندن اوستا، که بر روی 12 هزار پوسته گاو نوشته شده بود و در تخت جمشید نگهداری میشد مذهب زردشت رو به ضعف گذاشت.در زمان بلاش اول و به دستور وی اولین اقدام برای جمعآوری اوستا آغاز گردید.با تشکیل دولت ساسانی، که مغان در پیدایش و ایجاد آن نقش مهمی بر عهده داشتند و اردشیر خود مغزاده بود، جمعآوری اوستا دنبال گردید و از زبان اوستایی به زبان پهلوی ساسانی بر گردانده شد.در زمان شاپور اول(241-271 م.) آنچه که از اوستا به طب، ستارهشناسی، فلسفه، و جغرافیا مربوط بود از آثار موجود یونان و هند جمعآوری شد و بدین اوستا الحاق گردید.به این اوستا رسمیت قانونی داده شد و با پشتیبانی دولت در سراسر متصرفات ساسانی رواج یافت و از طریق ماوراء النهر، توسط سفدیها به چین رسید.
دین زردشت در بین سالهای(516-519 م.)برای اولین بار در چین ظاهر شد و امپراتوران چین از آن استقبال کردند.به گفته تاریخ"توبا-وی"امپراتور"لینگ- تای-خو (78) "در بازدید از کوههای سونگ-کآ در ایالت هونان، اجرای مراسم مذهبی نامنظم و گوناگون را منسوخ کرد اما خدای آسمان خارجیان به صورت استثناء باقی ماند (79) . مذهب زردشت در کتب چینی به نام"هسیئن-چیاو"مضبوط است و در جلد صد و دوم کتاب"وئی شو"در ضمن تعریف از سمرقند برای نخستین بار با این کلمه برخورد میکنیم.کلمه"هسیئن-چیار"از دو واژه هسیئن(خداوند)و چیاو(آسمان)ترکیب یافته و به معنای خداوند آسمان است.در"وئی شو"آمده است:مردم ایران خدای آتش و خدای آسمان را پرستش میکنند.مولف"چیو-تنگ-شو"میگوید که مردم ایران خدایان آسمان، زمین، آفتاب، ماه، آب، و آتش را میپرستند (80) .بنا به روایت "وئی-شو"در زمان"پی-وئی"(86-354 م.)در بعضی از شهرهای حوزه تاریم مثل"ین-چی"(قره شهر فعلی)و کاوه-چنگ(قره خواجه فعلی)مذهب زردشت رواج داشته و نفوذ این مذهب، به دربار چین رسیده بود (81) .همسر"هسوان-و-تی (82) " (500-515 م.)بنام"لینگ-تائی-هو"نیز به دین زردشت گرویده بود و امپراتوان سلسله پی-چی(550-577 م.)و سلسله"پی-چو (83) "(556-581 م.)نیز از پیروان این مذهب بودند (84) .در سال 621 میلادی در شهر چنگ-آن(سی آن کنونی) آتشکدهای تاسیس شد.در همان سال شغل ریاست آتشکده نیز موسوم به"سا-پاو (85) "دایر گردید و این مقام همیشه به دست یکی از زردشتیان ایرانی نژاد سپرده میشد (86) . و.تسونگ(841-846)که ایمان کاملی به تائوایسم داشت فرمانی در مورد آزار پیروان مذاهب خارجی صادر کرد ولی اعتقاد به مذهب زردشت کاملا از بین نرفت و تا زمان "سونگ"و"یوان"پارهای از مردم، پیروان آن دین بودند.مطابق منابع چینی در زمان "سون"چندین آتشکده بر پا بوده است (87) .
مذهب مانی نیز همانند مذهب زردشت در چنین نفوذ کرد.بر طبق نقل یعقوبی، "شاپور فقط دت سال کیش مانی داشت.پس از آن مانی از کشور ایران اخراج و قریب ده سال در ممالک آسیای مرکزی سرگردان بود تا هند و چین نیز رفته است (88) ".و به استناد جلد 39 کتاب قدیمی چین"فو-تسو-جین"یعنی کتاب دینی، به دربار تانگ آمده است (89) . از سال 732 میلادی طبق فرمان امپراتور چین، مذهب مومومونی (90) یا مارمانی (91) آزاد گردید.طبق فرمان دیگری در سال 768 و 771 میلادی اجازه ساختن معابد در بعضی از نقاط به آنها داده شد.در سال 763 میلادی روسای اویغور مذهب مانی را پذیرفتند و تا زمانی که قرقیزها بر آنها فائق نیامده بودند، مذهب مانی مذهب رسمی آنها بود (92) . بدون شک تا قرن سیزدهم میلادی، یعنی هنگام حمله چنگیز پیروان مانی در چین آزاد بودهاند و از این تاریخ به بعد هر چند بر اثر مخالفت مغولان با این مذهب و کشتار عدهای از پیروان آن، این مذهب ظاهرا از میان میرود اما پیروان مانی در خفا از تبلیغ بدان دست بر نمیدارند.اسناد و مدارک مربوط به مانویان نه تنها به زبانهای ایرانی میانه(پارتی، پارسی میانه، سفدی و غیره)است بلکه به زبانهای اویغوری و چینی نیزدر دسترس میباشد (93) .
جالب است بدانیم که علی رغم مشهور، کوشانیان کتاب مقدس بودا را به چینی ترجمه نکرده بلکه یک شاهزاده اشکانی، که در این زمان در چین میزیست، بدان مبادرت ورزیده است (94) .در دوره اشکانیان به علت گذشت و بردباری مذهبی و علل دیگر آئین بودا در شمال شرق و مشرق ایران پیروان بسیار به دست آورد و حتی برخی از شاهزادگان اشکانی به این دین گرویده و به تبلیغ و انتشار آن همت گماشتند.نیلسون دوبواز مینویسد:یکی از شاهزادگان اشکانی در سال 148 میلادی به چین مسافرت کرده و هموست که در تاسیس و انتشار مذهب بودایی در آن کشور سهم عمدهای داشته است (95) .نام این شاهزاده به گفته منابع چینی، "آنشی"بوده که در اندک زمانی زبان چینی را فراگرفته و متوم مهم بودایی را ترجمه کرده است.به روایت مورخان بودایی، او در حدود صد و هفتاد وشش متن را به چینی ترجمه کرده است که پنجاه و پنج متم آن امروزه در دسترس میباشد.از دیگر پژوهشگران بوداشناس ایرانی که نقشی در ترجمه کتب بودایی به چینی داشتهاند از"آن-شوآن"، "جی جانگ وان هوان"میتوان نام برد (96) .انهوان که از شاهزادگان اشکانی است مردی نیک نفس بود.برای اشاعه آئین بودا به چین رفت و مورد توجه فغفور قرار گرفت.او بعدها به اخذ درجه سرهنگی در ارتش آن کشور مفتخر گردید (97) .
ضمنا همانطور که مانویت و مسیحیت از کشور ایران به سر زمین چین نفوذ نمود با پذیرش دین مبین اسلام توسط ایرانیان و بر افتادن دین زردشت و مانوی، کم کم اعتقادات اسلامی نیز به سر زمین چین که دائما با ایرانیان در تماس بودند راه یافت و سپس با اعزام نمایندگان مذهبی از سوی دربار خلفای عباسی زمینه برای نفوذ بیشتر دین اسلام در آن سر زمین فراهم گردید و هر چه بر این دامنه نفوذ افزوده میگشت از گسترش مانویت کاسته میگردید.
تحقیقات تاریخی ثابت کرده است که این اعراب و ایرانیان بودند که دین اسلام را به مردم چین معرفی کردند.در ابتدا اکثر مسلمامانی که به چین میآمدند از مردم بندر سیراف واقع در خلیج فارس بودند.دین اسلام در زمان تانگ و سونگ در داخل چین، انتشار یافت و در دوره"یوان"، به نفوذ بیشتری رسید.طبق نوشته جامع التواریخ رشیدی، مورخ مشهور ایلخانیان از بین 12 استان که در چین است، هشت استان آن متعلق به مسلمانان میباشد.در اوایل قرن سیزدهم میلادی، تاخت و تاز مغولها به سمت غرب منجر به مهاجرت تعداد زیادی از ساکنان مسلمان اقوام مختلف آسیای مرکزی، و از جمله ایرانیان به کشور چین شد.این مهاجران از طبقات مختلف بودند و با اختیار سکونت در این کشور با اقوام چینی ازدواج کردند.از این جهت به مرور زمان قوم"هوی" که به دین اسلام گرویده بود تشکیل گردید.با آن که اکثر مسلمانان در چین اهل تسنن میباشند، اما بر اثر رفت و آمدهای زیاد با ایران، با آداب و رسوم مذهب شیعه آشنایی دارند.آنها در اسمگذاری از نامهایی مانند:علی، حسن، حسین، و فاطمه استفاده میکنند، و عالمان و اندیشمندان آنها بیشتر از شهامت و خصال بارز امام علی علیه السلام سخن بمیان میآورند.مسلمانان چین اسامی پنجگانه نماز را به تلفظ زبان فارسی بیان میکنند.نماز بامداد، نماز پیشسن، نماز دیگر، نماز شام و نماز خفتن (98) .در بحث نفوذ اسلام به چین نیاز به مقالات مستقلی دارد که در این مختصر نمیگنجد.
نتیجه گیری و کلی و نهایی
بر اساس آنچه تا بدین جا گفتیم میتوان بدین نتیجه رسید که ملت و کشور ایران از کهنترین دوران با کشور و ملت چین در زمینههای مختلف سیاسی، تجاری، هنری، و مذهبی روابط متقابل داشتهاند.اگر چه این روابط در دوره ماد و هخامنشی به خوبی روشن نیست اما چنین حالتی در دوره اشکانی تا اواخر سلسله ساسانی، به دلیل وجود مدارک مستند تاریخی وجود ندارد.نقش کشور ایران به عنوان میانجی بین غرب و شرق در جهان آن روز حکایت از آن دارد که کشور ما به لحاظ موقعیت جغرافیایی از روزگار باستان تا کنون نقش استراتژی مهمی در زندگی مردم جهان داشته است.هر چند که چنین موقعیتی مردم ما را در طول تاریخ با مشکلات و گرفتاریهای فراوانی مواجه نموده است اما از آنان ملتی مقاوم و آب دیده ساخته است که میتواند در مقابل هر طوفانی بایستد و به حیات فرهنگی خود ادامه دهد.
منابع و یادداشتها
(1)آذری، علاء الدین."روابط ایران با کشور چین پیش از اسلام"، بررسیهای تاریخی، سال پنجم، شماره آذر و دی، 1349، ص 193 .
(2){L Akkadia L}
(3){L Yao L}
(4){L Chang-TiP L}
(5)دوگلاس، رابرت.تاریخ چین.ترجمه حسین جودت.بینا، 1350، ص 11-10 . (6)همان، ص 13
(7)رضا، عنایت الله.ایران و ترکان در روزگار ساسانیان.تهران:انتشارات علمی و فرهنگی، 1365، ص 67 .
(8)عباراتی که چینها برای توصیف خارجیان به کار میبردهاند عبارتند از:من({L Man L}) دی ({L ti L})، خو({L Hu L})و رونگ({L jung L})که همه اینها به معنای"وحشی" میباشد.مراجعه شود به تشکری، عباس.ایران به روایت چین باستان. تهران:موسسه روابط بینالمللی، 1356، ص 56 .
(9)دیاکونف و دیگران.تاریخ جهان باستان.جلد اول.شرق.ترجمه صادق انصاری و باقر مومنی.چاپ دوم.تهران:نشر اندیشه، 1350، ص 292 .
(10)آذری، علاء الدین."روابط ایران با کشور چین پیش از اسلام"، بررسیهای تاریخی، ص 195 .
(11)گیرشمن، رومان.ایران از آغاز تا اسلام.ترجمه محمد معین.تهران:انتشارات علمی و فرهنگی، 1364، ص 16 .
(12)کالج، مالکوم.پارتیان.ترجمه مسعود رجبنیاه.چاپ دوم.تهران:انتشارات سحر، 1357، ص 13 .
(13)آذری، علاء الدین."روابط ایران با کشور چین پیش از اسلام"، بررسیهای تاریخی، ص 194 .
(14)انصاپور، غلامرضا.تاریخ زندگی اقتصادی روستائیان و طبقات اجتماعی ایران از دوران ما قبل تاریخی تا پایان ساسانیان.چاپ دوم.تهران:نشر اندیشه، 1355، ص 256 .
علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز » شماره 10 (صفحه 90)
(15){L P.U.Tao L}
(16)سامی، علی.تمدن هخامنشی.جلد 2.شیراز:چاپخانه موسوی، 1343، ص 99-198 .
(17)دوگلاس، رابرت.تاریخ چین، ص 24 .
(18)گیرشمن، رومان.هنر ایران.ترجمه بهرام فرهوشی.تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350، ص 337؛و مالکم، کالج.پارتیان، ص 74 .
(19)همان، ص 338 .
(20)پیگولوسکایا، ن.و.و دیگران.تاریخ ایران.ترجمه کریم کشاورز.چاپ چهارم. تهران:انتشارات پیام، 1354، ص 54 .
(21)همان، ص 526؛و تشکری، عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 17. 1350، ص 72 .
(23)گوتشمید.تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان.ترجمه کیکاوس جهانداری.چاپ دوم.تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356، ص 205 .
(24)کالج، مالکوم.پارتیان، ص 27 .
(25)همان، ص 69 .
(26)همان .
(27){L T.ieh-Ma L}
(28)سامی، علی.تمدن ساسانی.جلد اول.شیراز:چاپخانه فولادوند، 1341، ص 209 .
(29)همان، ص 201 .
(30)پیگولوسکایا و دیگران.تاریخ ایران، ص 49 .
(31)دوبواز، نیلسون.تاریخ سیاسی پارت.ترجمه علی اصغر حکمت.تهران: انتشارات ابن سینا، 1342، ص 31 .
(32)سایکس، سریرسی.تاریخ ایران.ترجمه سید محمد فخر داعی گیلانی.جلد اول. دنیای کتاب، ص 455؛و تشکری.عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 14 .
(33)کالج، مالکوم.پارتیان، ص 29 .
علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز » شماره 10 (صفحه 91)
(34)همان، ص 33 .
(35)گیرشمن، هنرهای ایران، ص 294 .
(36)انار را در چین میوه پارتی مینامیدند.مراجعه شود به آذری، روابط ایران و چین، ص 32 .
(37)اسفناج که چینیها آن را(پوه-تسای)مینامند به معنی سبزی پارسی و شتر مرغ را بنام پرنده پارتی مینامیدند.(همان، ص 44) .
(38)گیرشمن، هنر ایران، ص 340 .
(39)سایکس، تاریخ ایران، جلد اول، ص 39 .
(40)کالج، پارتیان، ص 74 .
(41)دوبواز، تاریخ سیاسی پارت، ص 195 .
(42)کلمه شیر که در زبان چینی(شی)تلفظ میشود عینا از لفظ فارسی گرفته شده است. در چین مردم از دوره هان(هن)شکل"شیر"را در کارهای هنری خود بکار میبردند و"رقص شیر"برنامهای سنتی و خوش آیند برای مردم چین بود و وسیعا در میان مردم رواج یافته بود.(آذری، تاریخ روابط ایران و چین، ص 27) .
(34)دبواز، تاریخ سیاسی پارت، ص 195؛و کالج مالکم، پارتیان، ص 69 . (44)آذری، "روابط ایران با کشور چین پیش از اسلام"، بررسیهای تاریخی، ص 203 و تشکری، ایران به روایت چین باستان، ص 123 .
(45){L Wei-Shu L} .
(46)به گواهی تاریخ"تابا-وی"در دوران"شسن گوای"(518-519)نمایندهای از ایران به چنین رفته است که حامل پیام پادشاه ایران"جو-خو-دو"({L Chu-ho-to L})که احتمالا تحریفی از نام قباد، بوده است(تشکری.عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 64) .
(47)کوائچی، هاندا."روابط سیاسی ایران و چین در دوره ساسانی"، بررسیهای تاریخی، شماره مخصوص، سال ششم 1350، ص 160؛و تشکری.عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 64 .
(48)مسعودی، ابو الحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر.ترجمه ابو القاسم پاینده.جلد اول چاپ دوم.تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356، ص 260؛و تشکری، عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 65 .
علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز » شماره 10 (صفحه 92)
(49)کریستن سن، آرتور.ایران در زمان ساسانیان.ترجمه رشید یا سمی.چاپ چهارم.تهران:انتشارات ابن سینا، 1351، ص 434؛فارسنامه ابن بلخی، ص 97 .
(50)آذری، علاء الدین.تاریخ روابط ایران و چین.تهران:انتشارات امیر کبیر، 1367، ص 27 .
(51)مشکور، جواد.ایران در عهد باستان چاپ دوم، تهران:انتشارات امیر کبیر، 1347، ص 487 .
(52)کوائچی، هاندا."روابط سیاست ایران و چین در دوره ساسانی"، بررسیهای تاریخی، سال ششم، ص 168؛و کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص 531 .
(53)کوائچی، هاندا."روابط سیاسی ایران و چین در دوره ساسانی"، ص 168 . (54)کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص 531 .
(55)کوائچی.هاندا."روابط سیاسی ایران و چین در دورهی ساسانی"، ص 169 . (56)همان، ص 170 .
(57)همان، ص 159 .
(58)پیگولوسکایاو دیگران.تاریخ ایران، ص 70 .
(59)وسمه معروف ایرانی بسیار گرانقیمت بود و ملکه چین هر سال مقداری وسمه برای مصرف شخص خود از ایران وارد میکرد.(کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص 149) .
(60)هدایای فغفور چین از قول شاعر بزرگ ایران فردوسی:
ز دیبای چینی و خزر و حریر
ز کافور و عود و ز مشک و عبیر
هزار اشتر بارکش بار کرد
تن آسان زید هر که زر خوار کرد
ز سنجار و قاقم ز موی سمعور
ز گستردنیها ز کیمال و بور
بیارید از این هر یکی دو هزار
خردمند گنجور بر بست بار
گرانمایه اسبان بر زین ستام
بر زین کمر نیز سیصد غلام
ببردند سیصد شتر سرخ موی
ظرافت بسی بود چینی بر روی
(به نقل از آذری، تاریخ روابط ایران و چین، ص 81) .
(61)سامی، علی.تمدن ساسانی.جلد اول.شیراز:چاپخانه موسوی، 1343، ص 199 .
علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز » شماره 10 (صفحه 93)
(62)تشکری، عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 27 .
(63)بر طبق اظهار نظر تئوفانس مورخ بیزانس، در زمان امپراطور ژوستی نین(527-565 قبل از میلاد)کرم ابریشم که به طور محرمانه درون یک عصای چوبی جاسازی شده بود به روم شرقی حمل شد و اطلاعات لازم برای تهیه ابریشم را یک مهاجر با تجربه ایرانی در چین کسب کرد.(تشکری، عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 22.)
(64)گیرشمن.هنر ایرانی، ص 403؛و اینوسترانتسف، مطالعاتی درباره ساسانیان، ترجمه کاظمزاده.تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348، ص 9 .
(65)همان، 409 .
(66)چند تن از خاور شناسان فرانسوی، تمدن ایرانی، ترجمه عیسی بهنام.تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337، ص 160 .
(67)سامی، علی.تمدن هخامنشی.جلد دوم.شیراز:چاپخانه موسوی، 1343، ص 185 .
(68)بارتلد.جغرافیای تاریخی ایران.ترجمه حمزه سردادور.چاپ دوم.تهران: انتشارات توس، 1358:ص 29 .
(69)یکی از شعرای مشهور سلسله تانک به نام لی هانگ-ینگ در یک اثر معروف خود به نام تسان تسوان این طور به طنز گفته است:"ایرانی مفلس، پزشک مریض، خانم زیبای چاق و غیره..."یعنی ایرانی که مفلس نمیشود، پزشک که مریض نمیشود و خانم زیبا که چاق نمیشود.(یهئی-لیانگ، مجله سیاست خارجی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی مهر و آذر 1366، ص 849.)
(70)رضا، عنایت الله.ایران و ترکان در روزگار ساسانیان.تهران:انتشارات علمی و فرهنگی، 1365، ص 3 .
(71)گیرشمن، رمان.هنر ایران، ص 354 .
(72)همان، ص 334 .
(73)همان .
(74)همان، ص 335 .
(75)همان، ص 332 .
(76)همان، ص 333 .
علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز » شماره 10 (صفحه 94)
(77)چند تن از خاور شناسان فرانسوی، تمدن ایرانی، ص 197 .
(78){L Ling-tai-hou L} .
(79)تشکی، عباس.ایران به روایت چین باستان، ص 100 .
(80)کوائچی، هاندا.بررسیهای تاریخی، سال ششم، ص 30 .
(81)همان، ص 31 .
(82){L Hs ua-wu-ti L} .
(83){L Pei-chou L} .
(84)کوائچی، هاندا.بررسیهای تاریخی، سال ششم، ص 30 .
(85){L Sa-chou L} .
(86)کوائچی، هاندا.بررسیهای تاریخی، سال ششم، ص 32 .
(87)همان، ص 33 .
(88)کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص 221 .
(89)یهئی.لیانگ."رفت و آمدهای دوستانه بین چین و ایران در زمان قدیم"، مجله سیاست خارجی.شماره 4، مهر و آذر 336، ص 858؛و تشکری، عباس. ایران به روایت چین باستان، ص 107 .
(90){L Mo-mo-moni L} .
(91)این دین در چین به اسامی مختلف، مین جیاء(دین روشنایی)مونی-جیاء (دین مانی)و مینگ-تسونگ-جیاء(دین پرستش روشنایی)نامیده میشده است.(یهئی-لیانگ، ص 857.)
(92)چند تن از خاور شناسان فرانسوی، تمدن ایرانی، ص، 223 .
(93)لوکونین، ولادیمیرگریگوریچ، تمدن ساسانی.چاپ دوم.تهران:انتشارات علمی و فرهنگی، 1365، ص، 23 .
(94)آذری، علاء الدین.تاریخ روابط ایران و چین، ص 28؛و کالج، پارتیان، ص 96 .
(95)دوبواز، تاریخ سیاسی پارت، ص 220 .
(96)تشکری، ایران به روایت چین باسمتان، ص 97 .
(97)آذری، تاریخ روابط ایران و چین، ص 28 .
(98)یهئی، لیانگ.رفت و آمدهای دوستانه بین ایران و چین در زمان قدیم".مجله سیاست خارجی، ص 860 .
دیدگاهها