تاریخ هجری قمری با یاری ایرانیان وضع شد

اعراب تا قبل از اسلام تاریخی منظم نداشتند که متفق علیه تمام قبایل عرب باشد . هر دسته ای یک حادثه را که به نظرشان بزرگ امده است مبدا تاریخ قرار داده بودند . یکدسته ریاست عمربن ربیعه و عده ای از قریش وفات ولیدبن مغیره و برخی وفات هشام بن مغیره مخزومی و جمعی از اولاد ابراهیم ، آتش خلیل و عده ای از اولاد اسماعیل ، بنای کعبه و همچنین هر قومی چیزی را مبدا تاریخ قرار داده بودند . این تواریخ هم در میانشان دائمی و همیشگی نبوده بلکه تغییر می کرده است . مثل اینکه اولاد اسماعیل ، بنای کعبه را مبدا تاریخ داشتند تا وقتی که از هم  جدا شدند و از آن وقت هر دسته ای که از زمین (تهامه) خارج می شدند ، روز خروج را مبدا قرار می دادند. و آنان که باقی ماندند خروج سعد و نهد و جهینه بنی زید را مبدا قرار داده بودند ، تا موقعی که کعب بن لوی وفات کرد ، از آن پس وفات او را مبدا تاریخ شمردند و سپس ( عام الفیل) یعنی هجوم حبشیان به ریاست ابرهه بن الصباح الحبشی پادشاه یمن به  مکه ، مطابق سال 38 از سلطنت انوشیروان ، مبدا تاریخ شد که از همه ی تواریخ آنها مشهور تر است .به نوشته ی ابن اثیر تا زمان عمر هم تا حدی در بین اعراب معمول بوده است . بعد از ظهور اسلام ، تاریخ های قدیم آنان از شهرت افتاد و تاریخ منظم نداشتند و از سال هجرت تا وفات پیغمبر (ص) هر سالی به نام امر مهمی شهرت داشت. سال اول (سنه الاذن) نام داشت . یعنی سالی که پیغمبر دستور مهاجرت از مکه به مدینه داد و سال  دوم (سنه الامر ) یعنی سالی که به قتال امر فرمود و سال سوم (سنه المتحیص) یعنی سال آزمایش و همینطور به ترتیب ... تا سال دهم که به سنه الوداع مشهور بود و سال رحلت حضرت محمد (ع) است . بعد از آن تاریخی در بین عرب معمول نبود تا زمان خلافت عمر که در سال هفدهم هجری و به قولی هجدهم هجری به اشاره و کمک فکری ایرانیان تاریخ معروف هجری اسلامی وضع گردید.

چیزی که عمر را به فکر تاریخ منظم انداخت این بود که در آن وقت دولت اسلامی وسعت و حساب و کتاب زیاد پیدا کرده بود و بواسطه ی نداشتن تاریخ منظم ، اغلب اشتباههاتی در محاسبات و مطالبات و سکوک و سجلات پیش می آمد چنانکه به  قول ابوالفدا و نقل ابن اثیر و جمع دیگر از مورخان ، نامه ای به عمر رسید و به تاریخ شعبان ، و عمر به شک افتاد که  مقصود کدام شعبان است . بعضی نوشته اند که ابوموسی اشعری از طرف عمر حاکم یمن بود و به او نامه ای رسید به تاریخ شعبان و به حیرت افتاد که کدام شعبان است و به عمر نوشت و ازینجا عمر در صدد وضع تاریخی منظم برآمد و وجوه و اعیان صحابه را برای مشورت در اینکار دعوت کرد و اصحاب چنین رای دادند که باید از ایرانیان که در هر چیزی عالم و ماهرند استمداد بجوییم . و راه ضبط اوقات و تقسیم اموال در مواقع معینه و توقیت مطالبات را از آنان فرا بگیریم . پس باتفاق آراء ، یک نفر از پارسیان موسوم به هرمزان را که داخل در جرگه مسلمین بود نزد خود خواندند و از او در این مورد ارائه طریق خواستند ، هرمزان گفت ما در میان خود برای ضبط اوقات حساب (ماه و روز ) یعنی ایام و شهور داریم و ترتیب حفظ اوقات و شماره ی ماه و سال را به ایشان آموخت و عمر از روی گفته های هرمزان ، وضع تاریخ هجری کرد که از آن زمان تاکنون میان مسلمانان برقرار است و کلمه ی (مورخ) معرب لفظ (ماه و روز) و از کلمه ی مورخ لفظ تاریخ مشتق است . مسلمین بعد از اتفاق بر لزوم تنظیم اوقات ، در ابتدا شک داشتند که  کدام از تاریخ های معمول آن عصر مثلا تاریخ رومی را در بین خود موسوم کنند و سرانجام به واسطه ی بعد مبدا یا اشکال کبیسه و یا اشتهار بنام پادشاهان و ملت های دیگر و مانند این جهات که در تواریخ دیگر هست ، مصمم شدند که تاریخ مخصوص به خود وضع کنند و برای مبدا این نوع تاریخ ، تاریخ اختصاصی ، حادثه ای بزرگتر از ظهور پیغمبر نیافتند ، و امر دائر در بین چهار چیز یعنی تولد و بعثت و هجرت و وفات پیغمبر اسلام (ص) بود . چون در تولد و بعثت آن حضرت اختلاف بود و وفات هم مورث تذکر تالم و تحزن می شد . بنابراین امر بر این مقرر شد که مبدا را هجرت قرار بدهند ، که آغاز شکوه و پیشرفت و جلالت اسلام است . هجرت پیغمبر اسلام روز سه شنبه  هشتم ربیع الاول اتفاق افتاده بود از آن رو برای مبدا تاریخ تقریبا 68 روز به عقب برگشتند و اول محرم آن سال را که بر حسب اوسط پنجشنبه و به حسب رویت روز جمعه بوده  است ، مبدا قرار دادند و از این رو است که از اول محرم این سال تا آخرین روز حیات پیغمبر اسلام را ده سال و دو ماه می گویند با وجود اینکه علی التحقیق بعد از هجرت نه سال و یازده ماه  و بیست و دو روز زندگانی کرده است . علت اینکه به عقب برگشته محرم را مبدا قرار داده اند اهمیتی است که در عصر قدیم ، این ماه در بین اعراب داشت و همچنین در نظر مسلمین به جهاتی (مانند استراحت و حرمت و قتال و فراغت از زیارت خانه ی خدا و مراجعت حج) محترم بود . از مسطورات فوق معلوم شد که تاریخ هجری ، به امر عمر در سال هفده یا هجده هجری و به کمک فکری هرمزان ایرانی وضع شد و مبدا آن روز پنجشنبه یا جمعه سالی است که پیغمبر از مکه به مدینه هجرت نموده است و به عقیده آن جمعی اسامی شهور محرم ، صفر ، ربیع الاول الی آخر را از روی مناسباتی گذاشته اند که در موقع وضع این تاریخ داشته است . در ضبط تاریخ هجری در بین اهل شرع چنین مرسوم است که از روی حلال تا رویت حلال بعد را یکماه گیرند و آن هرگز از بیست و نه روز کمتر و از سی روز بیشتر نباشد و به همین ترتیب دوازده ماه حلالی و یک سال ، محسوب می دارند .

بن مایه نوشتار : " قهرمانان ملی ایران" - عبدالرفیع حقیقت (رفیع)

گردآوری نوشتار برای مهرمیهن : جواد نورمندی پور

نوشتن دیدگاه