مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

استحكامات دفاعي ايران در درازای تاریخ

عبدالرضا پيماني
كارشناس ارشد باستان شناسي

از تاريخ و قلمرو حكومتي پارتيان اطلاعات دقيقي در دست نيست. براي بازشناختن سرزمين پارت از پارت بزرگ كه سراسر خراسان و حتي بيرون مرزهاي آن را در بر مي گرفت، هيچ شاهدي نداريم، ولي مي توان قلمرو پارتيان را از روي پايتختهاي متعددي كه در پي يكديگر بر مي گزيدند بازشناخت.

كهن ترين پايتخت ايشان شايد همان باشد كه ژوستن آن را ًدارا ً ناميده و نزديك ايبورد بوده كه ماسن جاي آن را يافته است. شهرنسا يا به گفته ايزيدور پارتونيسا شهر آرامگاه پادشاهان نخستين پارتيان بود و در آنجا پس از جنگ جهاني دوم كاوشهاي پرثمري انجام يافته است

نخستين پايتخت يا دست كم ميهن ارشك اول بوده است كه از لحاظ شناخت معماري و شهرسازي و خصوصاً‌ساخت استحكامات دفاعي در اين دوره حائز اهميت فراوان است.پايتخت بعدي پارتيان شهر صد دروازه Hecatimpolys افسانه اي است كه شايد در ميان دامغان و شاهرود كنوني بوده ولي جايگاه آن را هنوز پيدا نكرده اند.پايتخت ديگر پارتيان كه شايد تنها جايگاه زمستاني ايشان بوده است، تيسفون بود كه چون از سلوكيه گذشتيم، آن سوي دجله قرار دارد.به نظر مي رسد پارتيان بانيان بزرگ شهرها باشند از بناهاي آنها جز موارد اندكي شناخته نشده است شهرهاي ذيل را مي توان از موسسات و بناهاي عهد اشكاني محسوب داشت، در خارج سرحدهاي نجد ايران تيسفون و هتره يا هترا ( hatra ) در بين النهرين نساء‌در تركمنستان در ايران شهرهاي دارابگرد، گور و فيروز آباد.طرح اين شهر ها عدم امنيت دائمي را كه در ايران،‌عهد پارتيان حكمفرما بود و عدم ثبات سياسي، خارجي و اغتشاشات داخلي را آشكار مي سازد.

معماري پارت:

معماري در دوره پارت نسبت به دوره هاي قبلي يعني هخامشي و ماد به يك باره متفاوت مي شود و داراي ويژگيهايي است. كه اين ويژگي ها در دوره هاي بعدي مانند ساسانيان و دوره اسلامي ادامه پيدا مي كند و مشخصه اصلي معماري اسلامي در ايران مي شود.مهمترين ويژگي در معماري اين دوره استفاده از طاق و قوس و ايجاد ايوان با سقف گهواره اي است و بناهايي با پلان چهارايوان است كه در دوره اسلامي از اين نوع پلان همانطور كه اشاره شده استفاده فراواني مي شود و اما اختلاف معماري پارت با هخامنشي به چند گونه است هم در شكل و نوع پلان و هم در استفاده از مصالح و شهرسازي.در اين دوره براي آن كه فضا بزرگ باشد و همچنين نياز به استفاده از ستون نباشد روش جديدي بكار رفت و آن هم استفاده از كانه پوش بود، از نظر فني و معماري بتوان اين هدف را برآورده كند.در اين حالت قسمت فوقاني سقف مسطح و قسمت داخلي به صورت گهواره اي يا قوسي است.فرق عمدة ‌ديگري كه مشاهده مي شود شهرسازي به صورت دايره شكل است كه مبادي آن از اصول شهرسازي قديم آسياي غربي اقتباس شده است.

شهرها در دوره هخامنشي:

به شكل طولي و عرضي و مستطيلي ساخته مي شد كه به نام طرحهاي (هيپوداموس) مشهورند اما با ظهور پارتيان عموم شهرها داراي حصار ضخيم و بلند و شكل دايره مي گردند كه در اين حالت دفاع از شهرهادرموقع يورش دشمنان آسانتر مي باشد، شواهدي وجود دارد كه پارت ها بعد از تصرف شهرها آنها را به شكل دايره تغيير مي دادند از جمله شهرهاي دايره شكل كه در اين دوره به وجود آمده اند، عبارتند از شهر مرو،‌ سلوكيه ، تيسفون و هترا. علاوه بر شهرها قلعه هاي دفاعي كه در داخل دشت ساخته مي شدند نيز به شكل دايره بودند. در داخل شهرها عموماً‌ مركز حكومت پادگانهاي نظامي ،‌ادارات و نهادهاي سياسي و معابد ايجاد مي شد و گاهي چندين حصار بخشهاي مختلف شهر را در ميان مي گرفته است

مركز اصلي حكومت در مركز شهر واقع شده و به وسيله حصاري از ديگر بخشهاي شهر جدا مي شده است نمونه بارز اين گونه شهرسازي و قلعه سازي شهر نساء است كه در ذيل به شرح آن خواهيم پرداخت:طرح اين شهر عدم امنيت دائمي را كه در ايران عهد پارتيان حكمفرما بود و عدم ثبات سياست خارجي و اغتشاشات داخلي را آشكار مي سازد.شهر نساء كه در 18 كيلومتري غرب عشق آباد كنوني پايتخت تركمنستان در نزديك روستاي باقر قرار دارد و داراي دو بخش است.

نساء قديم مربوط به قرن 2 و 3 پيش از ميلاد و نساء جديد مربوط به قرن اول ميلادي.نساء قديم خود به دو بخش تقسيم مي شود بخش اول در روي تپه اي كه داراي اشكال غير منظم هندسي است و خود نيز به سه بخش تقسيم مي شود.

الف) قسمت مركزي شهر كه بر روي بلندي قرار گرفته و محل اصلي حكومت سلطنتي است و در داخل آن كاخ مخصوص پادشاه،‌ پادگان هاي نظامي و ادارات وجود داشته است اين بخش به وسيله حصار خشتي بزرگي محاصره شده است. در داخل اين بخش آب جريان داشته و داراي فقط يك دروازه است.

ب) بيرون حصار اول قسمت تجارتي شهر بوده كه محل زندگي لشكريان، پيشه وران،‌تجار و افراد ديگر بوده و خيابان بنديهايي در اين بخش ايجاد شده و خانه هاي مسكوني در اطراف اين خيابانها ساخته شده بود اين بخش نيز به وسيله حصاري كه داراي 34 برج مي باشد از بخش بعدي مجزا مي شده است. با اين اطلاع كه دروازه ورودي در اين حصار نيز با دروازه ورودي قبلي روبروي هم بوده است.

ج) بيرون حصار سوم محل زندگي و محل كشت و كار كشاورزان و گله داري بوده و خود اين بخش نيز به وسيله حصار بزرگي كه پيرامون آن كشيده شده است، محصور مي باشد در قسمت جنوبي شرقي نساء قديم يك دژ منفرد به نام مهرداد كرت وجود داشته است كه ديوارهاي پيرامون آن ظاهراً ‌تا 25 متر ارتفاع داشته است. داخل دژ داراي يك محوطه ساختماني مي باشد كه به وسيله 4 ستون 4 قلوه سنگ نگه داشته مي شده است. خود بدنه ديوار نيز از داخل به دو بخش تقسيم شده كه در قسمت فوقاني آن طاقچه هاي جهت قرار دادن مجسمه ها وجود داشته است قسمت پايين ديوارها با شبه ستون هايي تزيين شده است

.

قسمت سطح بنا مسطوح بوده و با تركيب الوارهاي كلفت و شاخه هاي باريكتر در جوار آنها كه سقف را به شكل سقف فانوسي در مي آورد ساخته شده است.در قسمت جنوب دژ ساختمان ديگري كه داراي ستون در قسمت جلوي ايوان آن بوده است ديده مي شود كه در روي سقف فانوسي قرار گرفته است. اين ساختمان احتمالاً‌ دو طبقه بوده و مقبره خانوادگي پادشاهان پارت و ساتراپ هاي محلي در آن واقع شده است. شيوة‌تزيين در داخل اين ساختمان با استفاده از بازوهاي است كه در اطراف آن بازوها مردگان را به شيوه هاي خاصي دفن مي گردند.اين ساختمان 20 ×20 متر وسعت داشته و سر ستون هاي آن به شيوة‌ مارپيچي ساخته شده اند.

يكي ديگر از ويژگيهاي اين بناها اين است كه گچ مطلقاً‌ استفاده نشده و تزيينات به وسيله گل، خشت خام و رنگ آميزي روي آنها انجام مي گرفته است.در قسمت فوقاني بنا بخصوص در گيلويها با تزييناتي از سنگ مرمر سفيد كنگره هايي ايجاد كرده و نقوشي شبيه كمان، گرز و ساير نقوش نباتي و هندسي در آن ايجاد كرده اند.

ساسانيان

ساسانيان در ابتداي كار در ساخت شهرهاي خود كاملاً‌ تحت تاثير شهرسازي دوره اشكاني بودند به همين خاطر پلان گرد بعنوان يك اصل در ساخت شهرهاي اوليه، مانند فيروز آباد، مدنظر بود. البته گاهي نيز تناسب با وضعيت محيط باعث ساخته شدن شهرها مي شد(مانند تخت سليمان) بعدها در زمان شاپور ساخت شهرها با پلان گرد منسوخ و استفاده از پلان مستطيلي يا هيپوداموسي معمول شده بود. اينگونه شهرها، تقليدي از شهرهاي مستطيلي روم بود. اگرچه مي توان تاثيرات بومي و محلي را نيز در اين شهرها مشاهده كرد.همه اين شهرها چه گرد يا مستطيلي، داراي چهار يا دو دروازه و دژ يا كهندژ هستند كه بسته به نقشه شهر در گوشه (پلان مستطيلي) و گاه در ميان (پلان گرد) قرار مي گرفته است.همچنين شارستان در اطراف كهندژ و ربض در خارج از شهر قرار داشتند،‌ در پلان مستطيلي شهرها به وسيله خيابان ها و كوچه هاي قائم الزاويه به صورت شطرنجي به بخش هاي كوچكتر تقسيم مي شدند در حاليكه در پلان گرد اين خيابان ها به صورت شعاعي همديگر را در مركز شهر قطع مي كردند. اين شهرها داراي سيستم دفاعي مستحكمي بودند، و داراي ديوارهاي ضخيم با برج و باروهاي مستحكم بوده و گاهي نيز شهر را طوري مي ساختند كه از يك جهت به موانع طبيعي مثل رودخانه، كوهي كه قلعه اي روي آن قرار داشت و يا به دريا منتهي مي شد.

قلاعي كه درزمان ساسانيان ساخته شده اند،‌ معمولاً‌داراي برجهاي نيمه گرد جلوتر از ديوار دفاعي هستند اين برج ها خيلي به هم نزديك ساخته شده اند. نزديك بودن برج ها به يكديگر علاوه بر آنكه قدرت دفاعي ساكنين قلعه را افزايش مي دهد، بر زيبايي طرح بنا مي افزايد. محكم كردن و مسطح كردن قلعه به وسيله برج هاي دفاعي مدور در زمان ساسانيان توسعه و تكامل زيادي يافته است كه نمونه بارز آن را در قلعه دختر فيروز آباد كه در اوايل عهد ساساني ساخته شده مي بينيم كه داراي يك حصار دفاعي است كه به طور منظم در برخي قسمت ها جلوتر و در برخي قسمت ها عقب تر آمده است.دروازه هاي شهرهاي ساساني نيز معمولاً بين اين برج هاي نيمه گرد قرار داشته اند، از شهرهاي ساساني استحكامات كمي باقي مانده است. اردشير خوره ظاهراً‌ يك ديوار خشتي همراه با برج هاي مستحكم داشته است كه در بيرون آن يك خندق وجود داشت، استحكامات بيشابور نيز در اصل با برج هاي گرد جلو آمده با قطر 730 سانتي متر و 40 سانتي متر فاصله از هم ساخته شده اند همين طور در تخت سليمان كه سنگهاي حجاري شده ، نماي ديوار آن به نظر مي رسد كه با ديوار در بند مشابه باشد.ايران زمان ساساني توانايي وسيعي در سازمان دادن سپاه و دفاع از كشور داشتند. براي فتح قلعه ها و دفاع از آنها، از تمامي تكنيك هاي موجود اطلاع داشته و بهره مي گرفتن.بناي بسياري از قلعه ها و شهرها رابه شاهان ساساني نسبت مي دهند كه در قسمت هاي بعدي به برخي از آنها اشاره خواهيم كرد.

فيروز آباد:

فيروز آباد كنوني به دستور اردشير پيش از رسيدن به پادشاهي ساخته شده بود و حصاري دايره اي شكل داشت. در اينجا به ذكر چند نمونه از آنها كه شهرت بسزايي دارند و توسط باستان شناسان مورد مطالعه قرار گرفته اشاره مي كنيم.

قلعه دختر فارس:

قلعه دختر فارس يكي از شاهكاري هاي معماري و قلعه سازي اين دوران مي باشد . در شش كيلومتري شهر كنوني فيروز آباد گور سابق و مشرف به آن داخل تنگه تنگاب و بر ستيغ كوهي، بناي سنگي قلعه دختر واقع شده كه در شمار مهمترين قلعه هاي كوهستاني ايران جاي دارد. اين قلعه كه تركيبي از يك كاخ و قلعه است. به خاطر دور از دسترس بودن موقعيت خاص دفاعي و مسلط بودن بر تنگه و راههاي ارتباطي و بازرگاني منطقه از شرايط بسيار مطلوبي برخوردار است.ابن حوقل مي نويسد: شهر بيضا بزرگترين شهر ولايت استخر است و اين نام به سبب داشتن قلعه اي سفيد است كه از دور مي درخشد و سفيدي آن از جاده هاي دور نيز به چشم مي خورد، و مي گويد: اين قلعه چنان استوار است كه هيچ مقتدري از راه قهر و غلبه آن را نتوانسته است به تصرف درآورد.اين دژ كه عمده مصالح آن قلوه سنگ يا سنگ لاشه و ملات ساروج است از اطاقها و بناهاي مفصل تو در تو در سه سطح ساختماني جدا از هم ساخته شده كه هر سطح در بخش بالاتري از سطح ديگر قرار گرفته است.در قسمت مياني قلعه حياط مركزي وسيعي به چشم مي خورد كه ساختمان هاي متعددي در اطراف آن ساخته شده است. در بالاترين بخش اين دژ ايوان وسيعي ديده مي شود كه سقفي پوشيده دارد و احتمالاً‌ پوشش اين ايوان عظيم و رفيع،‌ طاق آهنگ بوده است.گنبد اين بنا كه يكي از عظيم ترين گنبدهاي اواخر دوران اشكاني و اوايل ساساني است در انتهاي ايوان و در بالاترين نقطه قلعه قرار گرفته و نكته مهم معماري آن وسعت زياد و دهانه گنبد است.در اينجا شيوه ساخت گنبد تكامل زيادي پيدا كرده و فيلپوشهايي كه فضاي مربع را به دايره نزديك مي كند به تناسب منطقي تري رسيده است. محكم كردن و مسطح كردن قلعه به وسيله برجهاي دفاعي استوانه اي در اين دوره توسعه و تكامل زيادي يافته كه نمونه بارز آن در قلعه دختر فيروز آباد به چشم مي خورد.اين قلعه داراي حصار دفاعي مستحكم است كه به طور منظم در برخي قسمت ها جلوتر و در بخشهايي عقب تر بنا شده است.

قصر برج بارودار قلعه دختر، احتمالاً‌ به فرمان اردشير ساخته شده است. از لحاظ نقشه، ظاهراً‌ اين بنا برگردان ساده شده اي از قصر بعدي در فيروز آباد بوده است. اين دژ يك فلات كوهستاني را اشغال كرده كه از سه طرف به وسيله تنگه احاطه شده و مساحت آن بيش از نيم كيلومتر مربع است و وسعت آن به حدي است كه يك لشكر را درخود جاي مي دهد.قلعه داخلي داراي باروهاي خوش ساختي جهت پادگان بوده و لااقل دو حلقه چاه در كوه تا سطح كف رودخانه كنده شده، در ديوار دفاعي از بالاي كوه تا ساحل رودخانه كشيده شده است و بدين طريق نظارت كامل برجاده تامين مي گرديده است.قسمت اصلي كاخ خود شاهكاري از جسارت فني است و از نظر رواني بناي خوب و حساب شده اي را ارائه مي دهد.تالار اصلي گنبد دارش با اطاقهاي جانبي به صورت قلعه عظيم مدوري در آمده كه بر فراز بلندترين نقطه رشته كوه و در داخل خط دفاعي داخلي قلعه قرار گرفته است

براي هر كس كه از تنگه به سوي شهر مي رود، منظره اي پرهيبت يا تحسين آميز دارد.داخل كاخ در سه سطح متوالي تنظيم گرديده كه با برج پلكاني شبيه به منار واقع در شهر ولي كوچكتر از آن ارتباط دارند. در پايين ترين سطح، اطاقهاي نگاهبانان و آب انبار واقع شده است. حياطي با تالارهاي بزرگ در طبقه دوم است. بناي شاهي با ايوان و تالار گنبد دار بر روي سطح سوم است.طرح عمارت اصلي روي قلعه دختر هيچ شكي باقي نمي گذارد كه آن بنا اقامتگاهي با مقياس كامل و تسهيلات براي نگهابانان و مهمانان بوده و داراي اطاقهاي پذيرايي و تالار تخت و محل مسكوني سلطنتي بوده است

مي توان اين امر را ناشي از زندگي اوليه اردشير كه توام با جنگ بوده دانست كه وي محل اقامت خويش را به صورت بخشي از قلعه بنا كرده بود.

تخت سليمان:

تخت سليمان در َ 45 كيلومتري شامل شرقي تكاب، از توابع استان آذربايجان غربي، بر روي تپه اي طبيعي و رسوبي كه از زمين هاي اطراف 20 متر بلندتر استَ ساخته شده است . تخت سليمان، باقيمانده قلعه و آثار قصر بزرگ و عمارت مخصوص براي سكونت موبدان بوده است كه در زمان اشكانيان و ساسانيان در نهايت آبادي و اوج قدرت بوده و در نتيجه حمله روميان و تاخت و تاز اقوام عرب و مغول ويران شده و آثار آن از بين رفته است. اين بناي تاريخي كه بيش از 124000 متر مربع وسعت دارد، مركز آتشكده بزرگ شهرياران ساساني به نام آذرگشنسب (يكي از سه آتشكده عظيم و معروف زمان ساساني ) بوده است.

گرداگرد تخت سليمان را حصار سنگي قطوري محصور كرده و به شكل قلعه در آورده است. اين حصار به شكل بيضي و داراي 38 برج است. قطر بلند آن از شمال به جنوب 400 متر و قطر كوتاه آن از مشرق به مغرب 200 متر مي باشد.

حصار تخت سليمان مركب از باروي محكمي است كه از سنگهاي معدني و ملات آهك ساخته شده و ارتفاع متوسط آن بين 6 تا 8 متر و ضخامت آن در حدود 4 متر مي باشد. طول اين ديوار در حدود 1120 متر و از طرف خارج به فاصله هاي 22 تا 25 متر تعداد 37 يا 38 برج سنگي نيم دايره و قطر تقريبي 10 متر و متصل به بارو ساخته شده كه متاسفانه اغلب تخريب شده است.

اين قلعه دو دروازه اصلي بزرگ داشته كه هنوز هم پايه ها و ديوارهاي طرفين و طاق سنگي بالاي آنها باقي مانده است. از اين دو دروازه، يكي در قسمت شمالي قلعه، به بلندي 5 متر و عرض 5/4 متر و ديگري در طرف جنوب شرقي به ارتفاع 3 متر و عرض 40/3 متر قرار گرفته است.در ميانة قلعه، درياچه زيبايي به شكل بيضي نامنظم به طول 120 متر و عرض 80 متر و عمق متوسط 50 متر قرار دارد. تخت سليمان در قرن هفتم هجري،‌در زمان آباقاخان مغول،‌ يكبار ديگر مورد توجه قرار گرفت و رونقي يافته و تجديد بنا شد. حصار اطراف آن مجدداً برپا گرديد و بناهايي در اطراف درياچه داخلي تاسيس شد. برجهاي نگهباني استوارتر و جان پناهايي مزين گرديد

بيشاپور:

حصار شهر بيشاپور به موازات رودخانه و بنا به مقتضيات مسير آن كه از سطح شهر در حدود پانزده متر پايين تر است ساخته شده است . قطر ديوار ساخته شده در حدود 9 متر است كه با قلوه سنگ و ملات گچ و با برج هاي پشتنبد و توپر و به صورت تزييني ساخته شده است . اين برج ها جزيي از الحاقات حصار نيست، بلكه جاي هر يك از آنها قبلاً ‌ بر طبق نقشه طراحي و در داخل ديوار پيش بيني شده است . قطر هر يك از برج ها كه به صورت شبه ستون سراسر ديوار را تزيين نموده 730 سانتي متر است و فاصله بين دو برج از يكديگر فقط 40 سانتي متر است كه به طور منظم بر روي آن شكاف هاي تيراندازي به صورت مزقل جاسازي شده و شهر زيبايي بيشاپور را از نظر حفاظتي به صورت يك دژ نظامي و تدافعي جلوه گر نموده است بيشاپور اين ديوار قطور حفاظتي كه بيش از 9 متر ضخامت دارد، نه تنها در ايجاد امنيت شهري نقش اساسي داشته است، بلكه چون سد سديدي در برابر خندق حفاظتي و سنتي پشت حصار مقاوم بوده است

و آنگاه كه خطري متوجه شهر مي شد، به صورت سنگري مطمئن مورد استفاده قرار مي گرفت و بر روي آن سربازان گارد مرتب در حال ديده باني و نگهباني بوده اند

( 1-كاخ گنبدار 2- نيايشگاه آناهيتا 3- تالار موزاييك 4- مسجد از دوره آل بويه 5- برجهاي شهر 6- آبراه نقشه شهر بيشابور )

بررسي و مطالعه اين برج و بارو نشان مي دهد كه گرچه در بدو شهر سازي حصار داراي برجهاي سراسري بوده است ولي در دوره ديگري كه به نام دوره دوم بيشاپور مشخص است، تغييرات كلي در حصار و برجهاي شهر داده شده است كه از مظاهر آن قطع بعضي از برجها مي باشد . در آن زمان گاهي از هر سه برج متوالي يكي را قطع نموده اند و در نتيجه فاصله اي در حدود 8 متر بين برج هاي مضاعف در جناحين ديوار به وجود آمده كه در آن مزقلهاي زيادتري ساخته اند و در نزديكي دهانه تنگ چوگان، يعني تنها معبري كه جبهه شمالي شهر را مورد تهديد قرار مي داده است تقارن قطع برج ها دگرگون شده و گاهي يك در ميان است . يقيناً ‌ اين تغييرات حصار حفاظتي به منظور ايجاد تيركشهاي زيادتر و ميدان ديد بيشتر با تحول اجتماعي و امنيت و نظامي آن زمان كه براي دفاع بهتر صورت گرفته توام است، ‌ در آن زمان راهي از درون يكي از برج هاي اين مكان به داخل شهر باز شده كه با برش ديوار عملي شده و نشان مي دهد كه اين درگاه اضطراري در زمره دروازه هاي شهر كه معمولاً‌ در چهار محور اصلي شهر ساخته مي شد نيست.

بلكه معبري براي سربازان گارد بوده كه پاسدارخانه آنها هم به صورت پناهگاه امني در دل اين ديوار قطور و به فاصله 20 متري آن ساخته شده است كه پس از انجام نگهباني بدون ترك محل در همان مكان استراحت نمايند.

راهرويي كه به اين منظور احداث شده نزديك به 1 متر پهنا و 5/1 متر ارتفاع دارد و به نحوي ساخته شده است كه سربازان گارد هنگام ماموريت ديده باني و حفاظتي مي توانستند به ستون دونفري وارد راهرو شوند و براي رفتن به روي حصار و پشت برجهاي نگهباني، سربازي به سمت راست و ديگري به سمت چپ رهسپار شود.

پله هايي كه به طور موقت با خشت هاي قطور درون راهرو احداث شده بود، سربازان را به مكان نگهباني هدايت مي كرد،‌ البته چنانكه گذشت، كليه اين تاسيسات امنيتي و حفاظتي در دوره دوم بيشاپور كه امنيت شهر به خطر افتاد است،‌ به وجود آمده است. تا كنون بيش از 270 متر از حصار شهر در جبهه شمالي نمايان و مرمت شده است.

اين حصار با وجودي كه در حاشيه رودخانه در اين بخش شهر بنا به مقتضيات مسير جريان آب داراي انحنايي است،‌ولي آثار و بقاياي اين ديوار حفاظتي تمام پيرامون شهر را محصور مي نموده است. حتي ادامه اين حصار در دامنة‌ ارتفاعات معروف به قلعه دختر كه به صورت يك دژ و قلعة نظامي و تدافعي مشرف به اين شهر تدارك ديده شده كاملاً‌ نمايان است، اما چون جبهه شمال شرقي شهر بيشتر اختصاص به معابد و كاخ ها و تالار تشريفات و پذيرايي و قصور اختصاصي است،‌ چنين پنداشته اند كه انحناي اين حصار فقط محدوده و حريم كاخ ها را حفاظت مي كرده است. در صورتي كه ادامة آن در پيرامون شهر و در حاشيه رودخانه و خندق حفاظتي شرق و غرب و حتي در دامنة كوه قلعه دختر ادامه داشته و بقاياي آن به ويژه در حاشيه پل معروف به پل جبري ( گبري) ، تنها پلي كه بر روي رودخانه شاپور و محاذي خيابان شمالي- جنوبي شهر زده شده است كاملاً ديده مي شود.

مقاله . نت

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML