لفطعلی خان زند در فرهنگ ایرانیان

از آنجا که لطفعلیخان دارای ویژگیهای همه‌پسندی چون زیبایی، دلاوری،سادگی، تسلیم ناپذیری و ایستادگی بیش از اندازه داشت و با دغاکاریها و بداقبالی و ناکامی و سرانجام شکنجه ددمنشانه و مرگ رو در رو شده بود در نزد مردم به شخصیتی افسانه‌ای همچون چهره‌های شاهنامه‌ای تبدیل شده‌ است.برای او تصنیفهایی سروده شده‌است که در دل مردم زنده مانده و جهانگردان نیز حتی از آنها یاد کرده‌اند.بخشی از یکی از این تصنیفها را که در میان کرمانیان ساخته شده و مردم سالها آن را می‌خواندند در زیر می‌آید:

هر دم صدای نی میاد

آواز پی در پی میاد

لطفعلی خانَم کی میاد؟

روح و روانم کی میاد؟

لطفعلیخان زند

فرتوری از لطفعلیخان زند

او به عنوان یکی از زیباترین فرمانروایان ایران شناخته میشود


امروزه نام لطفعلی خان در برخی شهرها بر خیابانهایی نهاده شده‌است، به ویژه در شیراز خیابانی به نام او نامگذاری شده‌است.

غران اسب باوفای لطفعلی
غران نام اسب نامدار لطفعلی خان بود(بعلت رنگ سیاه اسب). نژاداین اسب نامشخص است که بارها جان ارباب خود را در نبردهای گوناگون رهانیده بود. این اسب تند و تیز سیاه رنگ بود و بر پیشانیش لکه‌ای سپید به مانند یک ستاره داشت. گریز لطفعلی خان از میان سپاه قاجارها در رویداد تاختن بر کرمان تنها با یاری غران شدنی گردید و چنانکه پیشتر گفته شد او فاصله میان کرمان تا بم را در بیست و چهار ساعت پیمود. سرانجام هنگامی که در بم لطفعلی خان بر اسبش نشست تا از مهلکه بگریزد دشمنان پاهای پشت این اسب را بریدند، حیوان به زانو می‌افتد ولی سوارش که از سرنوشتش آگاه نبود او را هی کرد، اسب روی پای بریده‌اش می‌ایستد ولی از درد تاب نمی‌آورد و به زمین می‌افتد.دیدن صحنه قطع شدن پاهای غران شاه جوان را متاثر کرد.

اسب لطفعلیخان

دیدگاه‌ها  

+1 # محمود مهدوي 1391-08-30 08:51
بسمه تعالي

در تاريخ ايران زمين همواره وجود افرادي همچون لطفعلي خان زند ، زال خان ، ابدال خان عبدالملكي ، طهماسب قلي خان فيلي باعث مباهات بوده است . پيش بيني شهريار زند از آينده كشور در زمان قاجارها مستدل بوده و گواه اين ادعا ميباشد ( از دست دادن ايران شمالي و مسائل مختلف ديگر )، ليكن تاريخ بايستي درس عبرتي براي نسل معاصر و آيندگان باشد . موفق و پيروز باشيد
پاسخ دادن
+1 # قدرت اله شيران 1399-12-14 04:30
با تقديم سلام و احترام
با توجه به اينكه ساير پادشاهان پس از كريم خان همگي يا كشته شدند يا به انها خيانت شد"
حتي پدر لطفعلي خان توسط افراد نزديكش زهر خوراندند و سرش را بريدند
چگونه براي لطفعلي خان درس عبرت نشد كه وقتي بر تخت پادشاهي نشست زيربناي قبلي دربار بخصوص وزارت را تغيير دهد و از افراد مورد اعتماد خويش استفاده نكرد و بنا را بر همان درباري نمود كه به پدرش خيانت كرده بودند هر چند قاتلين پدرش را كشت اما بايستي زيربناي وزرا را تغيير ميداد
بطور كلي لطفعلي خان سياستمدار خوبي نبود و هنگام پادشاهي او اغا محمد خان تا اذربايجان و اصفهان رسيده بود اما تعداد سربازان وفادار به او كمتر از صد نفر بود
حتي در جنك سميرم متوجه خيانت در اردوي سپاهيانش نشد كه مسببين را مجازات و حقيقت را بفهمد و اگر فتنه خيانت را در سپاهش نابود كرده بود او در جنك سميرم پيروزمندانه وارد شيراز ميشد و وزير خيانتكارش كلانتر توان بستن دروازه پايتخت را نداشت
يعني پايتخت اصلا در دست لطفعلي خان نبود و بكل در اختيار خيانتكاران بوده و اين نشان ضعف در سياست لطفعلي خان بوده چرا كه او ميدانست در دربار خيانتكاران فراوانند و او با چه انديشه اي پايتخت را به يك خيانتكار سپرد يا هنگام عزيمت از پايتخت گروهي منسجم و وفا دار را مسئول نكرد چنانچه خيانتكاري پيدا شد بيدرنك امانش ندهند"
و مورد ديگر او بودجه و هزينه خارنه پايتخت را هزينه راهسازي و غيره نمود و اينكار لطفعلي خان در ان مقطع زماني كه اقا محمد خان يكبار شيراز را محاصره نموده بود ليكن بخاطر اشوب در اذربايجان دست از محاصره برداشت و چرا لطفعلي خان بجاي راهسازي سپاهيانش را افزون نكرد و با خيالي راحت بر تخت نشسته يا با فراغت كامل به شكار مي رفت و يك فرد عامي هم ميدانست اغا محمد خان براي گرفتن شيراز با تمام قوا ميايد و يك شاه فقط با تاكتيك پارتيزاني با نيروهاي اغا محمد خان ميجنگيد و سپاهيان انبوهي جمع اوري نكرده بود
و اشتباه ديگرش رفتن به كرمان بود اگر بجاي كرمان بوشهر را انتخاب كرده بود مردم دلير تنگستان و بوشهر اغا محمد خان را شكست ميدادند و چنانچه شكست ميخورد پشتش دريا بود مثل سلطان جلاالدين خارزمشاه به رود سند زد و لشكر چنگيز و حتي خود چنگيز را حيرت زده نمود
و اشتباه ديگرش در نبرد نهايي خود عليه اغا محمد خان توانست لشكر اقا محمد خان را تار و مار كند او هيچ اقدامي براي پيدا كردن اقا محمد خان نكرد و يك شب تا صبح به اقا محمد خان فرصت داد تا لشكرش را جمع كند و حتي كساني كه تسليم لطفعلي خان شده بودند خلع صلاح و دست و پاي انها بسته نشد"
به نظر اينجانب وقتي لطفعلي خان توان مقابله با اقا محمد خان را نداشت با چه پشتوانه اي در وسط كوير در كرمان اعلام پادشاهي ميكند پادشاهي كه نه لشكر داشت تا رودر روي سپاهيان اقا محمد خان ايستادگي كند و جنك را به شهر نكشاند
مشخص بود پس از شش ماه محاصره و گرسنگي مردم كرمان مجبور به باز كردن دروازه شهر را داشتند يعني اگر درباره شهر باز نميشد همه مردم كرمان از گرسنگي ميمردند"
با اينهمه سياست ضعيف چگونه ما انتظار داشتيم در برابر ارتش مجهز روسيه ايستادگي كند ؟
در حالي كه وليعهد فتحعلي شاه بخوبي با روسها جنگيد و او جنك را با نفرات ارتش به روسيه نباخت بخاطر نداشتن توپخانه موثر و ارتش مدرن جنك را با روسيه باختيم نه شجاعت و غيره و دالك
لطفعلي خان هرگز سياست اتحاد ايران را نداشت
و بجز شيراز و اطرافش كسي را نداشت و بجاي جمع كردن ارتش و خريد اسلحه هاي اتشين از انگليس و هلند و غيره كه در خايج فارس خيمه زده بودند و منتظر يك علامت بودند راه كوير و رفتن به كرمان را گرفت
وجود اقا محمد خان براي يكپارچه كردن ايران شايسته تر بود تا يك جوان خام و ناپخته و اگراغا محمد خان را نكشته بودند روسيه هرگز به ايران حمله نميكرد
روسها در عهد نادرشاه قصد حمله به ايران را داشتند اما وقتي مشاهده كردند نادرشاه برتخت تكيه زده مازندران و گيلان را كه تصرف كرده بودند رها كردند و به مرزهاي خويش بازگشتند
من اعلام ميكنم در ان عهد كسي بهتر از اقا محمد خان براي يكپارچه كردن ايران وجود نداشت
تنها مشكل ايران قتل اقا محمد خان بود و روسها از اين موقعيت بخوبي استفاده نمودند
مرا ببخشيد هرگز به شجاعت و دليري لطفعلي خان هيچ ترديدي ندارم اما بايد حقيقت را قبول نمود كه كشور داري تنها به شجاعت و دليري نيست و كفايت نميكند و سياست اصل كار است
البته با عذر خواهي
وقتي جعفر خان بر تخت شاهي تكيه زده بود تمامي دربار پر بود از خيانتكار جعفر خان با درايتي و تجربه اي كه دركنار كريم خان بدست اورده بود بايد اين خيانتكاران را در بدو حكومتش نابود ميكرد
و هنگامي كه اقا محمد خان با فشونش تا نزديكي اصفهان رسيده بودند جعفر خان براي گرفتن ماليات مردم لار لطفعلي خان را با سپاهيانش راهي لار ميكند كه اين خود اشتباه محض بود
چرا كه در اين حجوم هر چند اطفعلي خان فاتح لار شد ليكن كلي از نيروهايش را از دست داد و مابقي خسته راه بودند"
اگر جعفر خان پيكي به لار فرستاده بود و بجاي ماليات از انها نيرو و پشتيباني ميخواست و ماليات را از انها بخشيده بود بطور حتم انها از اين كمك و پشتيباني از حكومت مركزي حمايت ميكردند و نيروهايش را به فرماندهي لطفعلي خان ١٨ ساله خسته نميكرد و انها را با عزمي راسخ راهي مبارزه با سپاهيان اقا محمد خان گسيل ميكرد و با توجه به اينكه هنوز اصفهان جزع و مطيع حكومت مركزي بود نيروهايي در اصفهان به سپاه لطفعلي خان اضافه ميشد "
هرچند زكي خان برادر كريم خان رفتار خوبي با مردم اصفهان نكرده بود ليكن چون مطيع حكومت مركزي بود به سپاه اطفعلي خان اضافه و با سپاهي انبوه به مجادله اقا محمد خان گسيل ميشدند
كريم خان زند با شجاعت حكومت را از افشاريان نگرفت بلكه با سياست با بختياريها يكي شد و بعد طرف مقابلش را از ميان برداشت و نيروها را متحد نمود و بعد بجنك با ايل قاجار رفت و انها را براحتي شكست داد"
صادق خان هم كه همرزم برادرش كريم خان بود هيچگونه سياست كريم خان را نداشت و مي توانست با تجربه و سياستي كه از برادرش كريم خان داشت در همان سال اول كار قاجار را يكسره كند انقدر طولش داد تا اقا محمد خان به اذربايجان رسيد و قدرت نظامي اقامحمد خان چند برابر شد
طي جنك چالدران شاه اسماعيل متوجه سلاحهاي اتشين عثمانيها شد كه باعث شكست سپاه ايران در ان جنك بود
و شاه عباس اول متوجه اين موضوع شد و به كمك انگليس كاخانه هاي توپ و اسلحه سازي وارد ايران و با همان سلاحهاي توليد شده شاه عباس انتقام جنك چالدران را گرفت و نادر شاه ساخت و كارخانه هاي اتشين به كمك مستشاران فرانسوي وسعت زيادي گرفت و نادرشاه توانست عثمانيها را براي بار دوم شكست دهد و توانست لشكر ٢٠٠ هزار نفره هندوستان را با ٧٠ هزار نفر با كمك سلاحهاي فوق شكست و دهلي را فتح كند
و كريم خان نيز يكي از سپهسلارهايي بود كه در كنار نادرشاه ميجنگيد و به قدرت اين سلاحها پي برده بود"
براي اين حقير سؤال است كه چرا كريم خان بعد از افشاريان بر تخت سلطنت مي نشيند بطور كلي اين كارخانه ها يا جمع اوري شده و يا سلاح جديدي در كنار انها ساخته نشد "
كريم خان سي سال سلطنت كرد و روابط خوبي با اروپاييان داشت براي من سؤال است كه در اين مدت ٣٠سال كريم خان هيچ اقدامي جهت پيش برد و فعالسازي نويني جهت ساخت سلاحهاي مربوطه نكرد
كريم خان مقرن بود با عصر سلاحهاي اتشين در اروپا و جنكهاي با سلاحهاي اتشين شكل ميگرفت
عثمانيها در غرب و روسهاي تزاري در شمال ايران اماده حمله به ايران بودند و كريم خان ميدانست انها سلاحهاي قوي تري در جنگها بكار ميبرند اما در طي اين ٣٠ سال درب كارخانه ها بسته شده بود و با توجه به اينكه نادرشاه توانسته بود ارتش متحد ايران را بسازد و ديگر قبايل و طايفه ها حرفي براي گفتن نداشتند
چرا در عصر كريم خان نه ارتش متحدي وجود داشت و نه كارخانه هاي اسلحه سازي بنوعي كه اروپاييان سعي ميكردند اين صنعت را وارد ايران كنند ليكن كريم خان هيچ اقدامي جهت پيشبرد سلاحهاي اتشين نكرد
لذا با مرك كريم خان ايران نه ارتشي داشت كه زير نظر حكومت مركزي باشد و نه سلاح اتشين داشت
و در اوايل عصر قاجار و شروع جنك روس و ايران
عباس ميرزا با اينكه در جنك رشادتهاي فرواني از خود نشان داد اما بخاطر نداشتن سلاحهاي اتشين از روسيه شكست خورد
و با اينكه تيران در ان زمان از نداشتن اسلحه هاي اتشين رنج مي برد عباس ميرزا پيروزيهاي نسبي بدست اورد ليكن در نهايت بخاطر توپخانه پرشدت روسها ارتش ايران شكست را پديرفت
خواهشمند است به اين سؤال اين حقير جواب دهيد
چرا كريم خان با سي سال حكومت نه ارتش متحدي داشت و نه كارخانه اسلحه سازي در صورتيكه قبل از رسيدن به قدرت كريم خان كارخانه هاي اسلحه سازي ايران فعال بوده؟
با سپاس و تشكر خواهشمند است به اين سؤال اين حقير جواب قابل قبول ارائه نماييد"
با سپاس و تشكر
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه