هنر و معماري ايران در زمان داريوش بزرگ
- توضیحات
- دسته: هنرهای ایرانی
- بازدید: 3666
مرحلهي A (بيستون): صخرهنگاري بيستون از جمله آثار باستاني هخامنشي است كه تاريخگذاري آن دقيقتر از همه انجام شده و بيش از آثار ديگر مورد بحث و تفسير قرار گرفته است. يازده تا از پيكرههاي نقش شده در اين برجستهنگاري با درج عنوان توضيح دهنده در كنار آنها شناسانده شدهاند: خود داريوش، گئوماته، هشت شاه دروغگو كه در در طي نخستين سال فرمانروايي داريوش شورش كرده بودند، و فرمانرواي «سكاهاي داراي كلاههاي تيز»، كه داريوش وي را در سومين سال پادشاهياش دستگير نموده بود؛ اين واپسين رويداد در بندي كه بعداً به سنگنبشتههاي بيستون الحاق و افزوده شده، ثبت گرديده است، بنابراين ديگر رويدادها ميبايد زودتر از اين تاريخ رخ داده باشند. ترتيبي را كه برطبق آن پيكرهها، عنوانهاي توصيفي و سه نگارش سنگنبشتهي بيستون (ايلامي، بابلي، پارسي باستان) كندهكاري شدهاند، H. Luschy و L. Trümpelmann روشن ساختهاند. W. Nagel استدلال كرده است كه دومين پيكرهي پاياني، كه در عنوان توضيحياش Frāda ناميده شده، با توجه به جامهي ايلامي او، ميبايد در اصل براي نشان دادن Attamaita (شورشگر ايلامي) در نظر گرفته شده و به پيكرههاي هشت شاه نخستين، پس از دومين سال فرمانروايي داريوش افزوده شده باشد. با وجود اين، در كتيبهي DB 4.2-31 فراده يكي از 9 مدعي نامشروع پادشاهي است (شمارهي 9 ميتواند داراي اهميتي جادويي باشد)، و صخرهاي براي كندهكاري ريسمان پيوند دهندهي Araka (شورشگر بابلي) به فراده به جاي نمانده است. دو پيكرهي پشت سر داريوش، كه بدون عنوان توضيحياند و ديهيمهاي شاهانه بر سر دارند، گمان ميرود كه ويشتاسپ و ارشام (پدر و پدربزرگ داريوش) باشند. البته تاجهاي آراستهاي را به همين شكل در كاخ tačara، ملازمان و نگاهبانان بر سر گذاشتهاند. M.C. Root بر سرشت التقاطي و اقتباسي برجستهنگاري بيستون تأكيد كرده است: اين اثر حاوي عناصري است كه در برجستهنگاريهاي آنوبانيني در سرپل ذهاب و آشوري و نيز نگارهي سلاحبران ايلامي متأخر و پيكرهي ايزدين واقع در قرص بالدار اورارتويي شناخته شدهاند.
نزديك كاخي در بابل، نسخهاي از برجستهنگاري بيستون (يا شايد شامل بخشي از آن بوده) در ابعادي كوچكتر و با متني طولاني در پشت آن (يا شايد شامل بخشي از آن) قرار داشته، كه اينك قطعاتي از آن برجاي مانده است. (دانشنامهي ايرانيكا، ج 2، ص 573)
H. Luschey, "Studien zu dem Darius-Relief von Bisotun," Archäologische Mitteilungen aus Iran, N.F. 1, 1968, pp. 63 ff.
L. Trümpelmann, Archäologischer Anzeiger, 1967, pp. 281 ff.
W. Nagel, in Kunst, Kultur und Geschichte der Achämenidenzeit und ihr Fortleben, Berlin, 1983, pp. 182 ff.
M.C. Root, The King and Kingship in Achaemenid Art, Leiden, 1967, pp. 59 ff., 182 ff.
مرحلهي B : احتمالاً كار بر روي ايوان تخت جمشيد در نخستين سال فرمانروايي داريوش آغاز شده بود؛ با وجود اين، قديميترين يادمان قابل تاريخگذاري اين مجموعه، سنگنبشتهاي بر ديوارهي جنوبي ايوان است؛ در نگارش ايلامي اين كتيبه (DPg) داريوش تصريح ميكند كه: «اين دژ را در جايي كه پيش از آن چيزي بنا نشده بود» برپا كرده است؛ در نگارش پارسي باستان آن (DPe)، وي اين محل را «خانه» (viθam) ميخواند. برشماري اقوام تحت فرمان شاهنشاهي پارسي در اين نبشته، با آنِ بيستون مشابه است و به طور قطع به تاريخي پيش از زمان لشكركشي عليه سكاها تعلق دارد. نخستين مدخل تخت جمشيد احتمالاً در نزديكي سنگنبشتهها واقع بوده است و مدخل ديگر كمي دورتر در جانب شرق، كه بعداً هر دو را مسدود كردند. بر سر راه كاخها، دومين ديوارهي ايوان واقع است كه با تصوير نگاهبانان مادي منقوش شده است. اين نگارهها، كه ناتماماند و تا اندازهاي نيز بناي «حرم» خشايارشا موجب تخريب آنها گرديده، ظاهراً كهنترين برجستهنگاريهاي تخت جمشيد هستند.
در حوزهي كاخها، تچره (tačara)، كاخ داريوش، ميبايست نخستين بنايي باشد كه ساخته شده است. نگارههاي «شاه پهلوان» بر اتاقهاي خصوصي كاخ، كهننماتر از ديگر نگارهها هستند و با سبك بيستون مرتبطاند.
تاريخ آغاز ساختوساز در شوش دانسته نيست. كهنترين سنگنبشتهي اين مجموعه احتمالاً DSm است، كه ديرزماني پس از بناي ايوان، بر آجرها، يعني ديوارهاي كاخ نبشته شده است. همين شيوه، يعني كاربرد آجرهاي لعابدار، در نگارههاي آرايندهي ديوارهاي اقامتگاه و آپاداناي مجموعهي شوش نيز، كه مزين به تصوير ملازمان، گياهان، شيرها، شيردالها، و شيرهاي داراي سر انساناند، به كار برده شده است. در ميان اين نگارهها، فقط ميتوان اثبات كرد كه نگارهي معروف نگاهبانان ايلامي به نخستين مرحله از ساختوسازهاي مجموعهي شوش متعلق است: چينهاي عمودي جامه در راستاي محور مركزي پيكره آويخته نشدهاند، بل كه نزديك به پاي چپ، كه جلوتر گذاشته شده است، فروهشته شدهاند. اين ويژگي در نگارههاي بعدي پارسيان نجيبزاده ديده نميشود، و تنها يك بار در برجستهنگاريهاي كاخ P پاسارگاد، كه بر اساس اين معيار، بايد به همان مرحله متعلق باشد، يافته ميشود. در شوش، دست كم حياط غربي كاخ ايلاميوار مجموعه، ميبايست در اين زمان تكميل شده باشد. (دانشنامهي ايرانيكا، ج 2، ص 74-573).
پژوهش : داریوش کیانی