ایران را از یاد نبریم

در افسانه ها آمده است که ققنس مرغی است خوش رنگ و خوش آواز که منقار او سیصدو شصت سوراخ دارد و بر کوه بلندی در مقابل باد نشیند و صداهای عجیب از منقار او بر آید گفته اند که هزار سال عمر کند و چون سال هزارم بسر آید و عمرش به آخر برسد هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن بنشیند و شروع به خواندن بکند و مست گردد و بال بر هم بزند بدان گونه که آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و آو در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی بیرون آید و از آن ققنسی دیگر به وجود آید . بین افسانه ققنس و سرگذشت ایران تشابهی میتوان دید ایران نیز بارها به مانند آن مرغ در آتش خود سوخته و باز از خاکستر خویش زائیده شده است.

ایران سرزمین شگفت آوری است تاریخ او از نظر رنگارنگی و گوناگونی کم نظیر است بزرگترین مردان و پست ترین مردان در این آب خاک پرورده شده اند حوادثی که بر سر او آمده بدان گونه است که در خور کشور برگزیده و بزرگی است فتح های درخشان داشته است و شکستهای شرم آور مصیبتهای بسیار و کامروائی های بسیار گوئی روزگار همه بلاها و بازیهای خود را بر ایران آزموده است او را بارهابر لب پرتگاه برده و باز از افتادن بازش داشته ایران شاید جان سخت ترین کشور دنیا باشد چون دورهای بوده است که با نیمه جانی زندگی کرده اما از نفس نیفتاده و چون بیمارانی که میخواهند نزدیکان خود را بیازمایند درست در همان لحظه که همه از او امید بر گرفته بودند چشم گشوده و زندگی را از سر گرفته است.

به رغم تلخ کامیها ما حق داریم که به کشور خود بنازیم کمر ما در زیر تاریخ خم شده است ولی همین تاریخ به ما نیرو میدهد و ما را باز میدارد که از پای در افتیم کسانی که در زندگی خویش رنج نکشیده اند سزاوار سعادت نیستند ترازدی همواره در شان سرنوشتهای بزرگ بوده است ملتها نیز چنین اند آنچه ملتی را آبدیده و پخته و شایسته احترام میکند تنها فیروزیهای او نیست مصیبتها و نامرادیهای او نیز هست .
از حاصل دورانهای خوش و ناخوش زندگی است که ملتی شکیبایی و فرزانگی میآموزد. قوم ایرانی در سراسر تاریخ خود از اندیشیدن و چاره جستن باز ناایستاده دلیل زنده بودن ملتی نیز همین است.آنهمه مردان غیرتمند آنهمه گوینده و نویسنده و حکیم و عارف پرورده این آب وخاک هستند به تولای نام اینان است که ما به ایرانی بودن افتخار میکنیم . نباید بگذاریم که مشکلهای گذرنده و نهیبهای زمانه گذشته را از یاد ما ببرد ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند آنیم که از شکوه وغنای تاریخی خود الهام بگیریم . خوشبختانه ضربه های که بر سر ایران فرود آمده است هرگز بدانگونه نبوده که او را از گذشته خود جدا سازد حمله تازیان شاهنشاهی ساسانی را از هم فرو ریخت کاخها خراب شد و گنجها به باد رفت اما روح ایرانی مسخر نگردید ایران طی قرنها به دست فرمانروایان غیر ایرانی حکم گزاری شده است ولی چه باک عرب و ترک و مغول تاتار چون میهمانانی بودند که چند صباحی بر سر سفره ایران نشستند آمدندو رفتند بی آنکه ایران را با خود ببرند در همان زمانهای که پیکر ایران لخته لخته شده بود و هر پاره آن در سلطه حاکم خودی یا بیگانه ای بود روح او پهناور و تجزیه ناپذیر مانده بود ایران همواره استوار تر و ریشه دار تر از آن بوده که به نزاد یا مسلک سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدن و زبان مرزهای او را مشخص میداشته اند تاریخ جاودانی هر ملتی تاریخ تمدن و فکر اوست مابقی وقایع گذرنده ای هستند که ارزش آنها سنجیده نمیشود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تامین رفاه مردم زمان خود کرده اند تاریخ واقعی تاریخ سیر بشریت بسوی ارتقا است از این رو ما چون به گذشته خود نگاه میافکنیم چندان بدان کاری نداریم که فلان عهد چه کسی بر ایران حکم میرانده یا مرزبانان این سرزمین در کدام خط پاسداری میکرده اند سیر معنوی قوم ایرانی و جنبشها و کوششهای او برای ما مهم است ما دوران اعتلای ایران را دورانی میدانیم که تمدن و فرهنگ به شکفتگی گرائیده و دوران انحطاط او دورانی که تمدن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده فی المثل عصر سامانی به مراتب درخشان تر از دوران نادر شاه افشار است و زیان خاندان صفوی برای ایران کمتر از سود آنان نیست.

اگر گمان کنیم که کهنگی کشور ایران مانع میگردد که ما نو شویم و با نیازمندیهای دنیای امروز هم آهنگی یابیم اشتباه بزرگی است بر عکس گذشته بارور کشور ما پایه محکمی است برای آنکه ستونهای آینده بر آن قرار بگیرد ما هرچه در اقتباس تمدن جدید و علم و فن جدید بیشتر بکوشیم بیشتر احتیاج خواهیم داشت که از گذشته خود مدد و نیرو بگیریم برای آنکه پایمان نلغزد برای آنکه خود را نبازیم و سرگردان نشویم از سوی دیگر ذخائر فکری و معنوی کشور ما کارنامه چند هزار ساله پدران ما و شرح مردانگیها و کوششها و خطاها و شکستهای آنان ما را بر می انگیزد که ایران را بدانگونه که شایسته نام بلند او و مقتضای دنیای امروز است بسازیم ایران سزاوار آنست که خوشبخت و سر فراز باشد و برای آنکه خوشبخت سرفراز گردد باید هم به خود وفادار بماند و هم به استیلای علم بر جهان کنونی ایمان بیاورد و در آموختن آنچه نمیداند غفلت نورزد.

بن مایه : نسک (کتاب) ایران را از یاد نبریم - نویسنده : محمد علی اسلامی ندوشن

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه