مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

گفتار بزرگان

سخنان بهرام گور پس از نشستن بر تخت شاهی ایران

بدانيد كه من اين تاج و تخت را از كسى يافتم كه بخت را آفريده است. پس بدو اميدوارم و ازو در هراس هستم و از براى نيكويى‏ ها سپاسگزار اويم. شمايان نيز تنها بدو نازِش كنيد و بكوشيد تا پيمان او را نشكنيد. ايرانيان كه چنين شنيدند، زبان بگشودند و گفتند كه: ما كمر بندگى ببستيم. اين تاج بر شاه فرخنده باد و هميشه دل و بخت او زنده‏ بادا.  بهرام گفت: اى سركشانى كه نشان نيك و بد روزگار را ديده‏ ايد، بدانيد كه ما همگى بنده‏ ايم و ايزد يكى است و پرستش تنها سزاوار اوست. من نيز شمايان را از روزگار بد، بى‏ بيم خواهم داشت و كارى نخواهم كرد كه نيازتان به دشمن رسد.

بهرام گور

اى نامداران و نيك ‏اختران، ما به يزدان مى‏ گراييم و رامش مى‏كنيم  ليك به اين گيتى نمى‏ نازيم و از آن دل مى ‏كَنيم . آيين پرستش را نبايد نهان كرد. ما به هستى يزدان گواهى مى‏دهيم و روان خود را به اين كار آشنايى مى‏دهيم. هم بهشت و دوزخ هست و هم رستاخيز. و ما را از نيك و بد هيچ گريزى نيست. پس هر كسى را كه به روز شمار نگرايد، او را بر كيش و دانا مشماريد. بدانيد كه من يك دَم نيز آن اندازه كه از مردم خود شادمان هستم، از گنج شاد نمى‏باشم. نه خواستار اين سراى سپنجى هستم و نه درگذشت با درد و رنج را مى‏خواهم. زيرا كه اين گيتى، راه گذر است و سراى ديگر جاويد مى‏باشد. پس از آز بپرهيزيد و اندوه مخوريد. بدانيد كه من هرگز از رنج كسى شاد نيستم و تا توان داشته باشم، برايش خواهم كوشيد.

به كوشش بجوييم خرّم بهشت

خنك آن كه جز تخم نيك نكشت

هرگز مباد كه بخواهم به مردم زيردست شكستى بيآورم.سپاهيان را از دشمن تن آسان مى‏كنم و بدانديشان را هراسان مى‏سازم.

اى بزرگان خردمند و بيدار و كارآزموده، بدانيد كه با مردم زفت، زفتى مى‏كنم و يار خردمندان خواهم بود. هر كسى كه با من به گرمى نسازد، بيش از آن كه از پدرم بدى ديد، از من خواهد ديد. ليك هر كه فرمان مرا برگزيند، هيچ اندوه و رنج و دردى نبايد بچشد. بدانيد كه بهرام به شادى بر تخت بنشست. او شاه بخشايشگر و راستكار است و از كژّى و كاستى گريزان مى‏باشد. با فرّ و شكوه و مِهر و داد است و تنها دادار پاك را مى‏پرستد. پس هر كسى را كه از من فرمان ببرد، او را مى‏پذيرم. من به آيين تهمورس دادگر بر تخت پدر فرّخم بنشستم. پس اگر چه از ديگران كاستى بسيار ببينم، ليك با همه راستى خواهم كرد. در دادگرى از نياكان خود نيز برتر گردم و شمايان را نيز به اين كار رهنمون باشم. بدانيد كه من بر آن كيش زردشت پيامبر هستم و از راه نياكان خود نمى‏گذرم. پس كيش زردشت پيشين- آن پيامبر راستگوى- را خواهيم داشت.

شمايان نيز هر يك بر سرزمين خود پادشاه هستيد و نگهبان مرز و نگهدار كيش مى‏باشيد و بر زنان و فرزندان نيز پادشاهيد. خوشا مردم زيرك و پارسا. من زر را در گنج خود نخواهم آكند  زيرا كه با اين گنج اندوزيهاست كه تهيدستان در رنج مى‏مانند. درود ما بر همه پادشاهان باد  بويژه آنان كه مهربانند.

آبشخور : شاهنامه فردوسی بزرگ . شرح : میترا مهر آبادی . گردآوری و پخش ویژه از مهرمیهن

اى نامداران و نيك‏اختران، ما به يزدان مى‏گراييم و رامش مى‏كنيم  ليك به اين گيتى نمى‏نازيم و از آن دل مى‏كَنيم . آيين پرستش را نبايد نهان كرد. ما به هستى يزدان گواهى مى‏دهيم و روان خود را به اين كار آشنايى مى‏دهيم. هم بهشت و دوزخ هست و هم رستاخيز. و ما را از نيك و بد هيچ گريزى نيست. پس هر كسى را كه به روز شمار نگرايد، او را بر كيش و دانا مشماريد. بدانيد كه من يك دَم نيز آن اندازه كه از مردم خود شادمان هستم، از گنج شاد نمى‏باشم. نه خواستار اين سراى سپنجى هستم و نه درگذشت با درد و رنج را مى‏خواهم. زيرا كه اين گيتى، راه گذر است و سراى ديگر جاويد مى‏باشد. پس از آز بپرهيزيد و اندوه مخوريد. بدانيد كه من هرگز از رنج كسى شاد نيستم و تا توان داشته باشم، برايش خواهم كوشيد.
به كوشش بجوييم خرّم بهشت            خنك آن كه جز تخم نيك نكشت
هرگز مباد كه بخواهم به مردم زيردست شكستى بيآورم.
سپاهيان را از دشمن تن آسان مى‏كنم و بدانديشان را هراسان مى‏سازم.
اى بزرگان خردمند و بيدار و كارآزموده، بدانيد كه با مردم زفت، زفتى مى‏كنم و يار خردمندان خواهم بود. هر كسى كه با من به گرمى نسازد، بيش از آن كه از پدرم بدى ديد، از من خواهد ديد. ليك هر كه فرمان مرا برگزيند، هيچ اندوه و رنج و دردى نبايد بچشد. بدانيد كه بهرام به شادى بر تخت بنشست. او شاه بخشايشگر و راستكار است و از كژّى و كاستى گريزان مى‏باشد. با فرّ و شكوه و مِهر و داد است و تنها دادار پاك را مى‏پرستد. پس هر كسى را كه از من فرمان ببرد، او را مى‏پذيرم. من به آيين تهمورس دادگر بر تخت پدر فرّخم بنشستم. پس اگر چه از ديگران كاستى بسيار ببينم، ليك با همه راستى خواهم كرد. در دادگرى از نياكان خود نيز برتر گردم و شمايان را نيز به اين كار رهنمون باشم. بدانيد كه من بر آن كيش زردشت پيامبر هستم و از راه نياكان خود نمى‏گذرم. پس كيش زردشت پيشين- آن پيامبر راستگوى- را خواهيم داشت.
شمايان نيز هر يك بر سرزمين خود پادشاه هستيد و نگهبان مرز و نگهدار كيش مى‏باشيد و بر زنان و فرزندان نيز پادشاهيد. خوشا مردم زيرك و پارسا. من زر را در گنج خود نخواهم آكند  زيرا كه با اين گنج اندوزيهاست كه تهيدستان در رنج مى‏مانند. درود ما بر همه پادشاهان باد  بويژه آنان كه مهربانند.

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML