عشق در شاهنامه
- توضیحات
- دسته: شاه بیت های شاهنامه
- بازدید: 21252
عشق در شاهنامه
بکام تو بادا سپهر بلند
ز چشم بدانت مبادا گزند
...
تویی در جهان مرمرا چشم راست
به جز تو دلم آرزویی نخواست
....
بدارم وفای تو تا زنده ام
روان را به مهر تو آکنده ام
...
ز من بد سخن نشنود گوش تو
نجویم جدایی ز آغوش تو
...
ز مهر تو دیریست تا خسته ام
به بند هوای تو دل بسته ام
نگار تو اینک بهار منست
مر این پرنیان غمگسار منست
همین بود کام دل افروزیم
که روزی بود دیدنت روزیم
دهم جان گر از دل به من بنگری
کنم خاک تن تا تو پی بسپری
نه هر آهویی را بود مشک آب
نه از هر صدف در بخیزد خوشاب
چنان دارم این راز تو روز و شب
که با جان بود , کو برآید زلب
به گیتی ندارم پناه تو کس
همه دشمنندت , منم دوست بس !
....
تو دانی که من دوستدار توام؟
به هر نیک و بد ویژه یار توام
دیدگاهها
به شما هم میهن ارجمند درود
بیت های بالا از جای جای شاهنامه گردآوری شده است و در پیوند با یک داستان ویژه نیست بنابراین نمی توان آن را ویژه کرد . اما یکی از بهترین داستان های عاشقانه در شاهنامه داستان زال و رودابه است که می توان بسیاری از بیت های عاشقانه را در آن داستان جستجو کرد.
شاد باشید