آفرینش جهان
- توضیحات
- دسته: شاه بیت های شاهنامه
- بازدید: 7289
آفرینش جهان
از آغاز بايد كه دانى درست
سرمايه گوهران از نخست
كه يزدان ز ناچيز چيز آفريد
بدان تا توانائى آرد پديد
سرمايه گوهران اين چهار
برآورده بىیرنج و بىیروزگار
يكى آتشى بر شده تابناك
ميان آب و باد از بر تيره خاك
نخستين كه آتش بجنبش دميد
ز گرميش پس خشكى آمد پديد
و زان پس ز آرام سردى نمود
ز سردى همان باز ترّى فزود
چو اين چار گوهر بجاى آمدند
ز بهر سپنجى سراى آمدند
گهرها يك اندر دگر ساخته
ز هر گونه گردن بر افراخته
پديد آمد اين گنبد تيز رو
شگفتى نماينده نو بنو
******
چو دريا و چون كوه و چون دشت و راغ
زمين شد بكردار روشن چراغ
بباليد كوه آبها بر دميد
سر رستنى سوى بالا كشيد
زمين را بلندى نبد جايگاه
يكى مركزى تيره بود و سياه
ستاره برو بر شگفتى نمود
بخاك اندرون روشنايى فزود
همى بر شد آتش فرود آمد آب
همى، گشت گرد زمين آفتاب
****
نگه کن بر این گنبد تیزگرد
که درمان ازویست و زویست درد
نه از گردش آرام گیرد همی
نه چون ما تباهی پذیرد همی
ز یاقوت سرخ است چرخ کبود
نه از باد و آب و نه از گرد و دود
بچندان فروغ و بچندان چراغ
بیاراست چون بنور و زباغ
روان اندر و گوهر دل فروز
کزو روشنایی گرفتست روز
چنین است فرجام کار جهان
نداند کسی آشکار و نهان
*****
چو سازی درنگ اندرین جای تنگ
شود تنگ بر تو سرای درنگ
جهان مر تو را داد یزدان پاک
ز تابنده خورشید تا تیره خاک
******
چنین داد پاسخ که ای شهریار
نگه کن بدین گردش روزگار
که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
خداوند شمشیر و گاه و نگین
چو ما دید بسیار و بیند زمین
بگویم که ای نامداران من
چنان چون گرامی تن و جان من
به گیتی چه دارید چندین امید
نگر تا چه بد کرد با جم شید
مرا این سخن یاد باید گرفت
ز مه روشنایی نباشد شگفت
ولیکن چو جان و سر بی بها
نهد بخرد اندر دم اژدها
چه پیش آیدش جز گراینده زهر
کش از آفرینش چنین است بهر
*******
ندارید ترس و نه شرم از خدای
شما را همانا خرد نیست رای
سپهری که پشت مرا کرد گوژ
نشد پست و گردان بجایست نوژ
شما را خماند همان روزگار
نماند خماننده هم پایدار
*******
اگر چند باشد شب دیرباز
بر او تیرگی هم نماند دراز
شود روز چون چشمه رخشان شود
جهان چون نگین بدخشان شود
*******
جهان سر به سر حکمت و عبرتست
چرا بهره ی ما همه غفلتست؟
******
که اویست برتر ز هر برتری
توانا و داننده از هر دری
ازو گشت پیدا شمار سپهر
که ما را روان و خرد داد و مهر
به فرمان او گردد این آسمان
که او برترست از زمان و مکان
سپهر و ستاره که گردنده اند
همه کرده ی آفریننده اند