دین و مذهب فردوسی

دربارهء اعتقادات مذهبی فردوسی بسیار سخن گفته اند و ما در جای خود به اقوال علما درین باب خواهیم پرداخت.آنچه که درین بخش مورد نظر ماست ابیاتیست که در خود شاهنامه آمده و به مذهب فردوسی اشاره دارد.ابیاتی که فردوسی در آنها عقاید مذهبی خودش را هویدا میکند به سه دسته قابل تقسیمند.


گروه اول ابیاتی هستند که در انتسابشان به فردوسی تردید رواست. این گونه ابیات که درین مختصر "ابیات مشکوک" نامیده شده اند، معمولا ً در مواضعی از شاهنامه آمده اند که احتمالا ً پایان یکی از مجلدات قدیم شاهنامه بوده و کاتب آن نسخهء قدیم پس از ختم کتابت آن بیت یا ابیات را در آخر نسخه از قول ِ خودش نوشته بوده. بعدها این بیت یا ابیات ختمیهء کاتب به هنگام بازنویسی نسخه به دست کاتب دیگری وارد متن شده و به مرور زمان جزء شاهنامه شده است زیرا در بیشتر نسخ هست.
گروه دوم ابیاتی هستند که متضمن اعتقاد قلبی فردوسی به خدا، اعتقادش به دین اسلام، و مبیّن عواطف دینی و احساسات مذهبی او هستند بدون اینکه چیزی در باب مذهب اسلامیش به خواننده القاء نمایند. اینگونه ابیات را "ابیات اسلامی" خوانده ایم.
دستهء سوم ابیاتی هستند که از آنها میتوان به جزئیات و کلیاتی در مورد مذهب فردوسی پی برد و دانست که به کدام فرقهء اسلامی ارادت داشته است. این ابیات را "ابیات مذهبی" نامیده ایم.

1. ابیات مشکوک:
چنانکه استاد محمد امین ریاحی متذکر شده اند، در قدیم شاهنامه را در هفت مجلد کتابت میکرده اند. بعدها با پیشرفت صنعت کاغذسازی و ریزتر شدن رسم الخط شایع میان کاتبان، تعداد این مجلدات ابتدا به چهار، و سپس به دو کاسته شد و کم کم رسم برین شد که شاهنامه را در دو مجلد بنویسند[1]. متن چهارمقاله صریح است که علی دیلم که کاتب فردوسی بود "شاهنامه در هفت مجلد نبشت"[2]. استاد ریاحی با حدّت ذهن فوق العاده یی آغاز و اتمام مجلدات هفتگانهء شاهنامه را حدس زده اند[3]. چنانکه میدانیم در قدیم رسم بود که کاتبان پس از پایان استنساخ مطالب کتاب در آخرین صفحهء آن از خودشان به نثر یا به نظم اضافه میکرده اند که در میان ما به "خاتمة الکتاب" و میان فرنگیان به Colophon معروفست[4]. طبعا ً کاتبی که استخدام شده بوده که از روی یک شاهنامهء هفت جلدی یک شاهنامهء مثلا ً چهارجلدی یا دوجلدی استنساخ کند، هرگاه به پایان یکی از دفاتر هفتگانه میرسیده کتابت را ختم نمی کرده بلکه آخرین صفحهء نسخهء منقول عنها را بر صفحهء کاغذی که در پیش داشته می نوشته، سپس مجلد بعدی شاهنامهء هفت جلدی را پیش روی میگذاشته و به کتابت ادامه میداده است. بدین ترتیب ابیاتی که در آخر دفاتر شاهنامه های هفت جلدی آمده بوده به مرور زمان به میان شاهنامه هائی که در مجلدات کمتری نوشته می شدند راه پیدا میکرده اند. یکی از معروفترین این گونه ابیات ِ کاتبان اینست:
این نبشتم تا بماند یادگار/ من نمانم، این بماند روزگار
طبعا ً اشعاری هم که کاتبان شاهنامه های هفت جلدی در آخر هر مجلد ممکن بوده بنویسند هرگاه به بحر متقارب بوده به دست کاتبی که از آن شاهنامهء هفت جلدی استنساخ میکرده کتابت میشده و بدین ترتیب وارد شاهنامهء فردوسی میگردیده اند. یکی از معروفترین این ابیات که بنظر من سرودهء یکی از کاتبانست نه سرودهء فردوسی، این بیت است:
وزو بر روان محمد درود /به یارانش بر، هریکی برفزود
با اینکه این بیت را من خود در تصحیح مجلد ششم شاهنامهء خالقی در پادشاهی شاپور همراه با دو بیت مشکوک دیگر، یعنی ابیات:
سر انجمن بـُد زیاران علی/ که شیعیش خواند علی ولی
همه پاک بودند و پرهیزگار /سخن های او برگذشت از شمار
تقریبا ً مطمئنم که سخن فردوسی نیست و احتمالا ً از یکی از تدوینهای چهار جلدی شاهنامه وارد متن شده اند. دیگر ازین گونه ابیات بیت زیر است:
درود تو بر گور پیغمبرش/ که صلوات تاجست بر منبرش
دور نیست که در بعضی از نسخ از دست رفتهء شاهنامه مصراع نخستین این بیت بصورت " درود تو بر آل ِ پیغمبرش" ضبط شده بوده است زیرا در ترجمهء عربی بنداری درین موضع نوشته: " وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین أجمعین". اگر این جملهء دعائی از اضافات کاتبین خود ِ ترجمهء عربی شاهنامه نباشد، میتوان احتمال داد که در نسخهء پیش روی بنداری مصراع اول به صورتی که من حدس میزنم موجود بوده اما این جز حدسی نیست[5] زیرا مصراع اول این بیت را حدیثی هم تایید میکند[6]. حاصل سخن اینکه استشهاد ازین گونه ابیات مشکوک، حتی اگر در همهء نسخ شاهنامه هم باشند باید با احتیاط صورت گیرد.

2. ابیات اسلامی:
چنانکه گفتیم اینها ابیاتی هستند که متضمن اعتقاد کلی فردوسی به خدا و پیغمبر و مقدسات دین اسلامند بدون اینکه معین کنند که فردوسی به کدام یک از مذاهب اسلامی تعلق داشته. مثلا ً وقتی در پادشاهی دارا ( بیت 422) میگوید:
دو گیتی پدید آمد از کاف و نون/ چرا نه به فرمان او در، نه چون
یا در پادشاهی نوشیروان[7] می سراید:
چو گوید بباش آنچ گوید بـُدَست/ همو بود تا بود و تا هست هست
به مضمون آیهء شریفهء "انّما أمره اذا أراد شیئا ً ان یقول له کن فیَکون" ( یس 82) نظر دارد[8]. در پادشاهی نوشیروان گوید[9]:
نگر خواب را بیهده نشمری /یکی بهره دانی ز پیغمبری
این بیت ترجمهء حدیث معروفیست که هم در کتب حدیث شیعه و هم در کتب عامـّه نقل شده است که "الرویاء الصالحة جزء من ستـّة و اربعین [ اَو من سبعین] جزء من النبوة"[10]. ظاهرا ً فردوسی به حکم مسلمان بودنش و اعتقادات شایع در میان مسلمین زمان خودش، به خواب اعتقاد داشته زیرا چنانکه خودش در آغاز داستان گشتاسپ میگوید دقیقی را درخواب می بیندکه ازو میخواهدکه ابیاتی را که دقیقی درباب داستان گشتاسپ گفته بوده در شاهنامه بیاورد ( گشتاسپ 93):
بدین نامه گر چند بشتافتی/ کنون هرچ جستی همه یافتی
ازین باره من پیش گفتم سخن/ اگر بازیابی بخیلی مکن
ز گشتاسپ و ارجاسپ بیتی هزار / بگفتم سر آمد مرا روزگار
گر آن مایه نزد شهنشه رسد / روان من از خاک بر مه رسد
کنون من بگویم سخن کو بگفت / منم زنده، او گشت با خاک جفت
نقل این ابیات نباید موجب این سوء تفاهم شود که انگار فردوسی قصد داشته است که با آوردن سخن دقیقی برتری شعر خودش را بر شعر دقیقی به رخ بکشد. البته این تعبیر غیر ممکن نیست زیرا چنانکه در بخش مربوط به مفاخره اش در شاعری خواهیم دید، شاعر ملی ما شعر خودش را از شعر دقیقی به حق برتر می دیده، اما برای نقل ابیات دقیقی احتیاجی نداشته که داستان به خواب دیدن دقیقی را جعل کند تا نقل ابیات او را در شاهنامه توجیه کند. میتوانسته به صراحت بگوید که " پیش از من دقیقی بخشی از این داستان ها را نظم کرده بود اما سخنش سست بود و من اینجا سخن او را میاورم که فرق سخنگو و سخنگو معلوم شود" کما اینکه همین مطلب را هم در پایان سخن دقیقی آورده است و ما پس ازین درین باب به تفصیلی بیشتر سخن خواهیم گفت. آنچه به مطلب فعلی ما مربوط میشود اینست که مفاخرهء شعرا بر یکدیگر هم در ادب فارسی و هم در ادب عرب آنقدر شایع است که فردوسی هیچ احتیاجی به جعل داستان به خواب دیدن دقیقی نداشته. ازین روی یکی از دلایل ذکر این داستان باید همان اعتقادش به خواب باشد که در ترجمهء حدیثی که نقل کردیم در داستان پادشاهی نوشیروان هم وارد شده است. یکی دیگر از اشارات فردوسی به سنن مرسوم بین مسلمین ذکر او از سنت اذان گفتن در گوش نوزادست به هنگام ولادت. در داستان زاده شدن شیرویه میگوید[11]:
ششم سال از آن دخت ِ قیصر / چو ماه یکی پورش آمد همانند شاه
نبود آن زمان رسم بانگ نمـــاز/ به گوش چنان پروریده به ناز
یکی نام گفتی مر او را پدر / نهانی دگر، آشکارا دگر
این صریحا ً به رسم اذان گفتن در گوش نوزاد اشارت دارد که در قدیم و اکنون شایع بوده و هنوز هم هست[12]. علی ایّ حال ازین گونه اشارات و کنایات در شعر فردوسی بسیارست و ما اختصار را به همین بسنده میکنیم.

3. ابیات مذهبی:
چنانکه قبلا ً گفتیم مقصود ما از "ابیات مذهبی" ابیاتیست که معلوم میدارد که فردوسی ِ مسلمان به کدام یک از فرق مذهبی اسلام وابستگی داشته است. به نظر میرسد که مذهب فردوسی همین مذهب شیعهء اثنی عشریست که اکثریت ایرانیان بدان معتقدند. استاد مهدوی دامغانی در مقالهء عالمانه یی که پیش ازین بدان استناد کردیم چند نکتهء مهم را در مورد مذهب فردوسی متذکر میشوند که ما اهم آنان را در اینجا به خلاصه ذکر میکنیم[13]:
•استناد به گفتهء شاعران در مدح و ثنای پیشوایان مذهبی مورد احترام ممدوح باید با احتیاط صورت گیرد زیرا شاعر ( اعتقادات مذهبی خودش هرچه که باشد گو باش) در باب پیشوایان مذهبی ممدوحی که ازو چشم داشت صله دارد جز به احترام و بزرگداشت چیزی نمی گوید. بنابرین مگر در مواردی که شاعر صریحا ً به وسیلهء بیت یا ابیاتی مذهب خودش را عیان میکند استناد به ابیات او باید با احتیاط صورت گیرد. به عبارت دیگر صرف موجود بودن ثنای فلان شخصیت مذهبی در شعر سخنسرایی، دلیل کافی برای شناسائی مذهب او نیست. مثلا ً امیر معزّی که در تسنن او شکی نیست از حضرت علی ( ع ) با احترام بسیار یاد میکند و ذکر نام و مدح ایشان در دیوانش بیشتر از ذکر نام خلفای غاصبین آمده است. ازین گذشته در دیوان امیر معزّی نام بوبکر و عمر و عثمان به ترتیب هفده بار، شش بار و پنج بار آمده است، در حالیکه نام و القاب حضرت علی ( ع ) هشتاد و شش بار ذکر شده[14] و امیرمعزّی در قصیده یی در مدح سیـّدی علوی به گونه یی سخن میگوید که اگر از تسنن او بی خبر بودیم ممکن بود شیعه اش بپنداریم:
بود با زهرا و حیدر حجّت پیغمبری لاجرم بنشاند پیغمبر سزایی با سزا
با این وجود نمی توان امیر معزّی را شیعه شمرد. به همین قیاس اگر در شاهنامه هم که در تدوین ثانی برای تقدیم به محمود سنّی که خود فقیهی حنفی بود بازنویسی شده بوده ابیاتی در مدح خلفای غاصبین آمده باشد—ولو اینکه آن ابیات الحاقی هم نباشند—نمی توان از آنها حکم به تسنن یا زیدی بودن فردوسی کرد چنانکه حافظ محمودخان شیرانی و مرحوم محیط طباطبائی کرده اند[15].
در مورد شعرای شیعه یی که ممدوح سنّی داشته اند—مانند فردوسی به هنگام تقدیم شاهنامه به محمود—دو مطلب را باید در نظر گرفت: یکی اینکه ایشان به هنگام یادکرد از پیشوایان مذاهب اهل تسنن برای نگاه داشتن خاطر ممدوحشان احتیاط میکرده اند و ازین پیشوایان با احترام نام می برده اند. دوم اینکه چون شیعه بوده اند احتمال دارد که تقیـّه میکرده اند تا مبادا خود را بدست خویش در معرض هلاک قرار دهند.
•در رفتار و کردار شیعیان به چهار نشانه شناخته می شده اند: اولا ً بسمله را در نماز بلند تلفظ میکرده اند. ثانیا ً انگشتری را بر انگشت کوچک دست راستشان می پوشیده اند. ثالثا ً عبارت "حیّ علی خیر العمل" را در اذان پس از "حیّ علی الفلاح" می آورده اند. رابعا ً—و این برای شناسائی مذهب فردوسی از همه مهم ترست—از حضرت علی ( ع ) با کلمهء وصیّ تعبیر میکردند و از آن وصیّت حضرت رسول ( ص ) را در تفویض جانشینی خود به امیر المؤمنین ( ع ) اراده میکرده اند و این تعبیر در میان زیدیان وجود ندارد.
• فردوسی را نمی توان معتزلی شمرد[16] زیرا اولا ً صرف اینکه فردوسی گفته است:
به بینندگان آفریننده را نبینی /، مرنجان دو بیننده را
دلیل بر اعتزال نمی تواند بود زیرا عدم امکان رؤیت در قرآن مجید هم صریحا ً آمده است: "لا تـُدر ِکـٌه الأبصار" (سورهء انعام، آیهء 103) بنابرین ذکر چنین عقیده یی به خودی خود دلیل لازم و کافی بر اعتزال نیست. ثانیا ً "معتزله به وعد و وعید و خلود در جهنم و عدم موضوعیت شفاعت اعتقاد جازم دارند"[17] در حالیکه فردوسی مطابق عقاید شیعهء امامیه به شفاعت حضرت علی ( ع ) امیدوارست و صریحا ً می گوید: ( دیباچه 102):
اگر چشم داری به دیگر سرای / به نزد نبیّ و وصی گیر جای
گذشته ازین دلایل اشارات صریحی به احادیث شیعه در شاهنامه شده است که جای تردید باقی نمی گذارد که فردوسی شیعهء خلّص دوازده امامی بوده است و هرکس که قصد مکابرت و لجبازی نداشته باشد چاره یی جز اذعان به این واقعیت نخواهد داشت چنانکه ابیات زیر جای تردید در تشیع او باقی نمی گذارند ( دیباچه 94-104):
به گفتار پیغمبرت راه جوی/ دل از تیرگی ها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی / خداوند امر و خداوند نهی
که من شارستانم، علیـّـَم در است/ درست این سَخن گفت ِ پیغمبرست
گواهی دهم کین سَخن راز اوست / تو گویی دو گوشم بر آواز اوست
حکیم این جهان را چو دریا نهاد/ برانگیخته موج ازو تند باد
چو هفتاد کشتی برو ساخته/ همه بادبان ها بر افراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس/ بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علــی/ همان اهل بیت نبیّ و وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای/ بنزد نبیّ و وصی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من ست/ چنین است و این دین و راه من ست
برین زادم و هم برین بگذر/م چنان دان که خاک پی حیدرم
مضمون دو حدیث معروف درین ابیات قابل تشخیص است. حدیث اول در بیت سوم آمده است. مصراع "که من شارستانم" فردوسی صریحا ً به حدیث معروف "انا مدینة العلم و علیٌ بابها" نظر دارد که هم در کتب عامّه و هم در احادیث شیعه وارد شده است امّا بیشتر مراجع سنی در نصّ حدیث به جای "مدینة العلم" صورت "دارالحکمة" دارند[18] و یحیی بن مَعین بن عون بن زیاد المری البغدادی ( 158-233 هـ) می نویسد که این حدیث از جعل شیعیان است[19]. محدثین شیعه بیشتر حدیث را به همین صورت معروفش با "مدینة العلم" ضبط کرده اند مگر اینکه "مدینة الحکمة" آورده باشند، ولی نصّ حدیث را به هر وجهی که آورده باشند در صحت آن تردید روا نداشته اند[20]. به چند نکته درباب این ابیات توجه کافی مبذول نشده است. اولا ً همین که فردوسی هم مانند شیعه به جای "دار الحکمة" ترجمهء فارسی "مدینة" را آورده که شارستان باشد دلیل خوبیست بر پیروی او از روایت شیعی حدیث زیرا میتوانست بگوید " که من خان علمم علیم در است". اگر چنین کرده بود نمی شد ادعا کرد که درین بیت به حدیثی شیعی نظر داشته زیرا نصّ حدیث بصورت "دارالحکمة" در کتب اهل تسنن هم وارد شده است. ثانیا ً اینکه فردوسی در بیت سوم میگوید "گواهی دهم کین سخن راز اوست" خود اشارتیست بر آگاهی فردوسی از تردید اهل تسنن در بارهء صحت این حدیث که چنانکه دیدیم یحیی بن معین ادعا کرده که از جعل شیعیانست. اگر فردوسی شیعهء دوازده امامی نبود احتیاجی به تصریح اینکه این حدیث چنانکه آمده است گفتهء پیامبر اسلامست نمی داشت. درین مورد از تفصیلی چاره نیست. مصراع اول این بیت در نسخهء لندن مورخ 675 بدین نصّ امده است: " گواهی دهم این سخن راز اوست". استاد خالقی ضبط نسخهء لندن را چون منفرد بوده است به حاشیه برده، مصراع را بصورت: "گواهی دهم کین سخن راز اوست" تصحیح کرده، و در یادداشتهای مجلد اول شاهنامه نوشته است[21]:
درین جا معنی راز روشن نیست و شاید هم گشتهء واژهء دیگری باشد و یا باید آنرا به گونهء دیگری خواند. ضمنا ً رای به راز و آوای به آواز فراوان گشتگی یافته اند. از اینرو شاید پساوند های این بیت نیز در اصل رای و آوای بوده است، و رای به معنی "نظر و خواست و قصد و اراده" است. از سوی دیگر شاید همان راز را نیز به معنی "قصد و خواست" بکار برده باشد.
به نظر من چون هیچ یک از نسخ پانزده گانهء شاهنامهء خالقی درین موضع رای/آوای ندارند، و چون این ضبط علاوهء بر نسخ مورد استفادهء استاد خالقی در دستنویس شاهنامه یی که در حاشیهء ظفرنامهء مستوفی نوشته شده و در دستنویس سعدلو نیز نیامده است بعیدست که اگر فردوسی رای/آوای گفته بود ازین همه نسخهء جور و واجور حتی یکی هم اینجا ضبط اصلی را نیاورد. می ماند ضبط متفاوت نسخهء لندن. بنظر من اگر ضبط دستنویس لندن را ضبط منفرد و دشوار بگیریم که در همهء نسخ دیگر ساده شده است مسأله حل میشود. ضبط این نسخه را من بدین گونه میخوانم که: گواهی دهم این سخن را، ز اوست ! یعنی فردوسی در مقام یک شیعهء امامی متدین میگوید من به صحت این حدیث شهادت میدهم ( گواهی دهم) و میگویم که سخن پیغمبرست ( ازوست!). اگر حدس من درست باشد در مصراع اندک تعقیدی هست که امثالش در سخن فردوسی بسیارست. نکتهء سومی که درین قطعه مهم است ابیات الحاقی آنست. خوانندگان و کاتبان سنّی شاهنامه در طول قرون به جای جای این قطعه وصله های ناجوری زده اند که در بسیاری از نسخ کتاب وارد شده است. جالب ترین این دستکاریها ابیاتیست که پس از بیت دوم یعنی "چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی..." وارد متن کرده اند. درین موضع به جای اینکه وارد نصّ ترجمهء منظوم فردوسی از حدیث ِ "انا مدینة العلم ..." بشوند افزوده اند ( دیباچه، حواشی بیت 95):
که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هردوان بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول
همینکه نسّاخ لازم دانسته اند که این ابیات را به متن اضافه کنند میرساند که حداقل آنها از تشیع فردوسی با خبر بوده اند و خواسته اند که سخن شاعری را که به او ارادت میورزیده اند درین موضع اصلاح کنند.
حدیث دومی که درین قطعه وارد شده است اینست که: " مثل اهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا". آنچه که بسیار قابل تأمل است اینست که این حدیث در روایت شیخ طوسی در الامالی بدین صورت وارد شده: " انّما مثل اهل بیتی فی امتی کمثل سفینة نوح فی لجّـة البحر..."[22]. پیداست که عبارت "فی لجّـة البحر" همانست که فردوسی به "برانگیخته موج ازو تند باد" ترجمه کرده است. فردوسی در بیت:
برین زادم و هم برین بگذرم/  چنان دان که خاک پی حیدرم
مذهب خودش را بطوری معین میکند که هیچ تردیدی در ماهیت آن جایز نیست. یعنی چون میگوید "برین زادم" میتوان از سخنش نتیجه گرفت که در خاندانی شیعی به دنیا آمده بوده، و چون میگوید "هم برین بگذرم" شیعهء معتقد و متدینی بوده که قصد تغییر مذهب نداشته با آنکه در آن دوران اعراض از مذهب شیعه برای مصالح اجتماعی و اقتصادی کار عجیبی نبوده است. حاصل سخن اینکه اگر شاعر ملی ایران شیعی نمی بود نه چنین بیتی را می نوشت و نه از حضرت علی ( ع ) به لفظ وصیّ به معنی خاصی که استاد مهدوی دامغانی نشان داده اند که مختص به شیعیان امامیست یاد میکرد.
چون تشیع فردوسی و همچنین شیعه ستیزی و ایران ستیزی محمود غزنوی از مهمترین دلایل محرومیت شاعر از حمایت دربار غزنویان وانمود شده است.

نویسنده : دکتر محمود امید سالار

..........

برای آگاهی بیشتر می توانید جستار دین حکیم فردوسی را بنگرید.

استاد جلال خالقی مطلق در پیشگفتار ویرایش خود از شاهنامه درباره ی دین و مذهب فردوسی چنین نوشته است :

در روزگار ما، مذهب شاعر را تسنن، شیعی زیدی، شیعی اسماعیلی و شیعی دوازده امامی نامیده اند . از میان این نظرها تنها نظر چهارم است که هم با اشارات شاعر در شاهنامه همخوانی بیشتر دارد و هم از قدیم گزارش شده است. گذشته از این شهر طوس از قدیم یکی از مراکز تشیع بود و خاندان ابومنصور نیز بدین مذهب بود. از سوی دیگر، اگر گزارش منابعی که نام نیای شاعر را شرفشاه و فرخ نوشته اند درست باشد، می توان احتمال داد که نیای شاعر یا پدر نیای او در سده سوم هجری به اسلام گرویده بودند.

.........

پی نوشت ها :
[1] ( ریاحی 1372، صص 53-54)
[2] ( نظامی عروضی 1346، ص 78)
[3] ( ریاحی 1372، صص 55-56)
[4] استاد ایرج افشار تعداد زیادی ازین اشعار را در دو مقالهء ممتع خویش آورده اند. نگاه کنید به افشار 1353 )نامهء بهارستان).
[5] در آخر دو نسخهء نظم الاصول که یکی از قرن دهم و دیگری مورخ 1106 هجریست بیت زیر آمده است:
هزاران درود و هزاران سلام ز ما بر محمد و آلش تمام
این بیت با اندک اختلافی در آخر برخی از داستانها در تعدادی از نسخ شاهنامه هم وارد شده است.
[6] نگاه کنید به امیدسالار 1381، ص 116
[7] مسکو 8/288/4028
[8] مضمون این آیه مورد نظر بسیاری از شعرای فارسی زبان بوده است. مثلا ً اسدی طوسی همشهری شیعهء فردوسی در گرشاسپنامه میگوید (ص 329، بیت 14):
چو کـُن گفته شد بود بی چه و چون هنوزش نپیوسته با کاف نون
استاد مهدوی دامغانی در مقالهء عالمانه یی تجلّی آیات قرآنی و احادیث را در ابیات شاهنامه با مثال های کافی نشان داده اند.
[9] مسکو 8/110/967
[10] ترمذی ج 7، ص 45 و غیره؛ مالک ج 2، ص 956؛ ابن ماجه ج 2، ص 1282؛ ابن حجر ج 16، صص 27-29؛ القرطبی ج 2، ص 988
[11] پرویز 3188-3190؛ مسکو 9/197/3170-3172
[12] احمدی 1344، ص 341؛ پاینده 2535، صص 28-29؛ خونساری 1349، ص 15؛ شکورزاده 1363، صص 140، 142-147؛ کتیرائی 1348، ص 31؛ ناصری 1358، ص 97؛ نیز قیاس کنید Donaldon, pp.29-30; Penzer II, pp.166-7 Wensinck, p.13
[13] نگاه کنید به مقالهء ممتع استاد مهدوی دامغانی تحت عنوان "مذهب فردوسی" ( مهدوی دامغانی 1381، صص 557-600)
[14] این نکتهء ظریف را که اول بار استاد مهدوی متذکر شده اند در فهرست اسامی دیوان فرخی نیز آزمودم. فرخی نیز که در تسننش سخنی نیست نام عثمان را فقط یکبار، بوبکر را شش بار، عمر را 20 بار، امّا حضرت علی ( ع ) را 32 بار ( 16 بار بصورت علی، و 16 بار بصور حیدر یا حیدر کرّار) آورده است.
[15] شیرانی 1369، صص181-183؛ طباطبائی 1369، صص 80، 126-127
[16] برخی از علما، مثلا ً جناب دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی فردوسی را "به قطع و یقین معتزلی" دانسته اند. نگاه کنید به ( جعفری لنگرودی 1369، صص 17-18؛ به نقل از مهدوی دامغانی 1381، ص 561 زیرنویس 2).
[17] مهدوی 1381، صص 591-592
[18] ترمذی، ج 9 صص 306-308
[19] ابن جنید 1990، ص 26 نیز ص 83 زیرنویس 4
[20] ابن شاذان 1988، ص 66؛ مفید 1979، ص 21؛ طوسی 1965، ج 2 صص 45، 190؛ اُربُلی 1381، ج1 ص 150؛ حلـّی 1989، ص 620؛ جوینی 1398، ج 1، ص 98 نیز ج 2، ص 243
[21] خالقی مطلق 1380، ج 1 ص 20
[22] طوسی 1384، ج 2، ص 75 نیز قمی، ج 1، ص 630

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

+15 # باران 1390-05-16 22:15
ممنون خیلی عالی بود الان با دوستام بحث بود که فردوسی چون ابیاتی داره که از اعراب بدش میاد و با اونها دشمنه پس با پیامبر هم دشمنه و مسلمان نیست ولی این مشخص کرد ممنونم
پاسخ دادن
0 # یه دوست 1391-09-22 22:29
بالاخره شیعه بود یا سنی
پاسخ دادن
-17 # ی جوا یه دوست 1392-05-31 15:21
سنی بوده
پاسخ دادن
+16 # ايراني 1392-06-09 16:21
اين بخش از شعر كه از عمر تمجيد ميكنه اصلا با بقيه اشعار فردوسي نميخونه چرا كه فردوسي از حمله اعراب نامتمدن به كشوري متمدن كاملا ناراضي بوده ودر بسياري اشعارش اين موضوع را با صراحت بيان كرده حال چگونه ممكنه فردوسي وطن پرست از عمري كه باعث نابودي ايران شده وهمچنين كار عمر كه حمله به كشور ايران بوده با عبارت اشكار كردن اسلام اين شخص رو تمجيد وعملش رو تائيد كنه؟
پاسخ دادن
+2 # دانشجو 1392-08-06 23:48
یه سوال.دانشجوی ارشد تاریخ هستم . موضوع پایان نامه ی من مفوضه درنظم ادب سده 4و5 هجری اقای دکتر امکان داره درنظم ادب بنده راراهنمای کنید. می خواهم بدانم شاعرانی از سده 4و5 هجری اهل تفویض یا مفوضه هستند یاخیر باتشکر
پاسخ دادن
-1 # حامد 1392-11-22 19:44
فردوسی سنی بود ، همان طور که سعدی ، مولوی ، عمر خیام ، عطار و ... بودند.
پاسخ دادن
-3 # حسین 1392-12-04 17:55
فردوسی شیعه بوده این رو بعد از تحقیقات فراوان از نظرات مختلف به دست اوردم
حتی من پاسخ دلایل این که میگویند سنی است یا شیعه مورد برسی قرار دادم

فردوسی شیعه بوده
پاسخ دادن
+3 # ده بار نظر داده 1392-12-05 23:56
اینکه فردوسی محبت اهل بیت رو داشته دلیلی بر شیعه بودنش نیست اخه چه ربطی داره!!مهم اینه که ایرانی بوده ولی تعجب میکنم چرا دوست دارین تاریخ رو هرجور دوست دارین تحریف کنین؟!چرا دروغ میگین اونم بدون دلیل؟چون فردوسی اهل بیت رو دوست داشته شیعه بوده>.پس شافعی هم شیعه بوده؟
يَا آلَ بَيتِ رَسولِ الله حُبُّكُمُ

فَرضٌ مِنَ الله في القُرآنِ أنزَلَهُ

كَفاكُم مِن عظيمِ القَدرِ أنّكُم

مَن لَم يُصلِّ عَلَيكُم لَا صَلَاةَ لَهُ[7]

ترجمه:

-اي خاندان نبوّت، محبّت شما فرضي است كه از جانب خداوند در قرآن آمده است. همين در عظمت شأن شما كافي است، آن كس شما را در نماز درود نگفت، نمازي ندارد، (نمازش درست نيست).
قَالُوا: تَرَفَّضتَ قُلتُ: كَلَّا

مَا الَّرفضُ ديني وَ لا إعتِقادي

لكِن تَوَلَّيتُ غَيرَ شَكٍّ

خَيرَ إمَامٍ وَ خَيرَ هَادي

إن كَانَ حُبُّ الوَلِيِّ رَفضاً

فإنَّني أرفَضُ العِبادَ[9]

ترجمه:
گويند: تو رافضي و مرتد شدي، گويم: هرگز رفض و ارتداد آيين من نيست. اما بي شك من بهترين امام و بهترين راهنما را دوست دارم. اگر محبت علي (كه دوست خداست) دليل بر رفض و بي ديني است، دنيا بدانند كه من بي دين ترين مردمانم.
ولی همه میدونیم که شافعی سنی بوده.و فردوسی برخلاف اهل تشیع هیج ناسزایی مث اهل تشیع الان به اصحاب پیامبر نگفته.
درضمن اینکه مذهبش جی بوده اونقدرمهم نیست که بخایم دروغ بگیم مهم اینه که ایرانی بوده
پاسخ دادن
0 # شیوا 1393-01-16 12:29
گفتاورد از یه دوست:
بالاخره شیعه بود یا سنی

حکیم ابوالقاسم فردوسی"

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به
** عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار **
پس از هر دو آن بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود و جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول
صحابان او جمله اخیر بودنند همه هر یکی همچو اختر بودنند
ولیکن ازیشان چهار آمدند که در دین حق پایدار آمدند
ابوبکر صدیق شیخ عتیق که بد روز و شب مصطفی را رفیق
پس از وی عمر بد که قیصر به روم ز سهمش نیاراست خفتن به بوم
سیمین عثمان دین دار بود که شرم و حیا زو پدیدار بود
چهارم علی ابن عم رسول سر شیرمردان و جفت بتول
از آزار این چار، دل را بتاب که آزارشان دوزغ آرد به تاب
پاسخ دادن
+6 # شاهين 1393-03-01 16:13
با سلام. بنده يه مسلمان بي تعصب هستم كه راجع به مذهب دانشمندان و حكيمان ايراني زياد تفحص كردم. نتيجه اينكه به نظر مي رسد جدا از تعصب خام، سعدي- مولوي- نظامي و بسيار ديگر چون مطابق مذهب آن زمان بوده سني بوده اند يا حسب ظاهر تقيه كرده اند و بسيار ديگري چون حكيم طوس فردوسي -بوعلي سينا- و حافظ مذهب و پيرو شيعه حضرت علي مرتضي بوده اند. والله اعلم
پاسخ دادن
+1 # علی 1393-09-14 23:44
خود
بیت بر این زادم و هم بر این بگذرم
یقین دان که خاک پی حیدرم
نشان می ده که فردوسی شیعه اصیل بوده درضمن ایران از محض ورود اسلام بیشرشان شیعه بودن و صفویان هم کمی گسترشش دادن
دلیل دوم اختلافش با سلطان محمود در مذهب خودش که شیعه بوده و سلطان محمود سنی بوده
پس بدانید شاعر ملی ایران و کسی که زبان فارسی رو زنده کرد و قدیمی تر از شاعرانی مثل عطار که سنی بوده،شیعه س شک نکنید
اصلن نظر من به کنار شاهنامه رو فقط بخش اولش نشان میده که شیعه بوده
پاسخ دادن
+2 # علی 1393-09-14 23:57
در ضمن اون ابیات که میگه
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به
** عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار **
پس از هر دو آن بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود و جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول
صحابان او جمله اخیر بودنند همه هر یکی همچو اختر بودنند
ولیکن ازیشان چهار آمدند که در دین حق پایدار آمدند
ابوبکر صدیق شیخ عتیق که بد روز و شب مصطفی را رفیق
پس از وی عمر بد که قیصر به روم ز سهمش نیاراست خفتن به بوم
سیمین عثمان دین دار بود که شرم و حیا زو پدیدار بود
چهارم علی ابن عم رسول سر شیرمردان و جفت بتول
از آزار این چار، دل را بتاب که آزارشان دوزغ آرد به تاب
اصلا مثنوی نیست چون قافیه نداره اصلا
پس بدانید که تحریفی وارد شاهنامه شده
قطعا فردوسی شیعه بوده
پاسخ دادن
+5 # علی 1393-11-11 11:36
متاسفانه طوری تفهیم شده که همه فکر میکنند هرکس به اهل بیت و حضرت علی ارادت داشته باشد شیعه هست بخدا قسم اهل سنت بیشتر از هرکس دیگری ایشان را دوست داشته و دارند..برای اثبات این حرفم در سایتها با اهل سنت گفتگو کنید.اگر تونستید یک نفر از جماعت میلیاردی تسنن را پیدا کنید که خلاف حرف مرا بزدند
پاسخ دادن
+1 # مهناز 1394-02-26 01:47
بسیار عالی..سپاش گزارم خدا خیرتون بده ان شالله
پاسخ دادن
+4 # مهدی 1394-08-05 23:32
گفتاورد از شیوا:

حکیم ابوالقاسم فردوسی"

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به
** عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار **
پس از هر دو آن بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود و جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول
صحابان او جمله اخیر بودنند همه هر یکی همچو اختر بودنند
ولیکن ازیشان چهار آمدند که در دین حق پایدار آمدند
ابوبکر صدیق شیخ عتیق که بد روز و شب مصطفی را رفیق
پس از وی عمر بد که قیصر به روم ز سهمش نیاراست خفتن به بوم
سیمین عثمان دین دار بود که شرم و حیا زو پدیدار بود
چهارم علی ابن عم رسول سر شیرمردان و جفت بتول
از آزار این چار، دل را بتاب که آزارشان دوزغ آرد به تاب


اینها که معلومه شعر فردوسی نیست بهش وصله زدن. حداقل می خوان وصله بزنن اول برن وزن و قافیه اش رو درس کنن.
پاسخ دادن
-2 # J A 1394-08-12 21:59
گفتاورد از حامد:
فردوسی سنی بود ، همان طور که سعدی ، مولوی ، عمر خیام ، عطار و ... بودند.

داداش این همه متنو استاد نوشتن که بگن سنی نبوده بعد همینجوری رو برمیگردی میگی سنی بوده ؟؟؟!!!
پاسخ دادن
+5 # علیرضا 1394-09-22 20:59
قطعا حکیم ابوالقاسم فردوسی شیعه بودن!
وممنون که مقالات تخصصی این چنینی و با منابع معتبر ارائه می دهید تاراه هرگونه غرض ورزی بسته شود!
پاسخ دادن
+4 # 1111 1394-09-28 06:43
آنچه نقل بیشتر متخصصان این رشته هست اینه که فردوسی شیعه مذهب بوده و بیشتر بحث بر اینه که شیعه زیدی بوده یا اسماعیلی.
ابیاتی هم که برخی دوستان در مدح خلفای سه گانه آوردند به قول بزرگان تاریخ ادبیات ابیات مشکوک هستند و معمولا به اونها استناد نمیشه.ابیات قوی اما نشان از شیعه بودن این شاعر نامی دارند.
مسئله دیگه این که مذهب یک چیز شخصیه،پس اگر ده تا از شعرا اهل عامه بوده باشند دال بر این نیست که فردوسی هم از عامه بوده باشد
پاسخ دادن
0 # wefa17 1394-10-12 20:14
درسته ولی استفاده از لفظ وصی برای علی(ع) دلیل روشنی است بر شیعه بودنش.
پاسخ دادن
-2 # فاطمه 1395-02-16 09:15
سپاس
لطفا مشخصات نشر این مقاله را بفرمایید
(مجله، تاریخ نشر و ...)
پاسخ دادن
0 # محمد 1395-02-23 20:58
خواهشمند است ارجاع منبع به چاپهای معتبر و قدیمی مثل مسکو بدهید( همچنان که انگاشته اید) اما زحمت کشیده تصویری از چاپهای قدیمی این ابیات قرار دهیداینگونه اقبال بیشتری دارد و مسئله روشن تر می شود.
پاسخ دادن
+2 # وحید 1395-04-18 08:21
گفتاورد از حامد:
فردوسی سنی بود ، همان طور که سعدی ، مولوی ، عمر خیام ، عطار و ... بودند.

میشه برا حرفتون سند بیارید؟
پاسخ دادن
-2 # محمود 1395-07-27 07:44
تو را دانش و دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
مهم اینه که فردوسی انسان بوده
پاسخ دادن
+1 # عمر 1396-01-10 12:22
فردوسی شیعه بوده
پاسخ دادن
+5 # کانی 1396-02-08 01:57
من ی دختر ایرانیم ی مسلمانه سنی...دختری مذهبی هستم ولی متعصب نیستم از نظر ما شیعه و سنی برادروخواهرن چون خدامون یکیه پیغمبرمون یکیه ولی خداشاهده مذهب تشیع بین شیعه و سنی فرق میزارن ب خداوندی خدا قسم ما از شما خییییلی بیشتر به امامان اعتقاد داریم...درباره ابولقاسم فردوسی از نظر من این اشعار سنی و شیعه همش دروغه و ب احتمال زیاد ایشون سنی هستن چون در اون زمان تنها مذهب سنی بوده و من از دبیرمون ک فوق العاده در این زمینه ها تحقیق میکنن پرسیدم و گفتن ایشون سنی هستن و در اول شاهنامشونم اسم ۴ خلفارو اوردن....التماس دعا خواهرا و برادرا خواهشا بینه مسلمونا تفرقه نیندازیم اینو رهبرمون گفتن...قران کریم میفرماید بیایید همگی به ریسمان الهی چنگ بزنیم...کاری نکنیم ک دشمنو شاد کنیم....یاحق
پاسخ دادن
+2 # کانی 1396-02-08 02:02
گفتاورد از محمود:
تو را دانش و دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
مهم اینه که فردوسی انسان بوده



خوشحالم که همچین طرز تفکری دارین....مهم انسانیت و مسلمان واقعی بودنه ن فرقه شدن
پاسخ دادن
-2 # امید 1397-01-15 16:37
جناب فردوسی زرتشی بوده.اگه کتاب شهنامه را ورق بزنید می فهمید
پاسخ دادن
-1 # احمد 1401-11-11 12:46
یاخدا...
از بین نظرات، با اختلاف نظر شما اوله!
البته از نظر بی منطقی و تعصب...
ادعای به این بزرگی بدون دلیل؟ شاهنامه رو ورق بزنید شد دلیل؟ خخ. اینهمه دلیل تو مقاله آوردن. خوندی ا۱لا؟ یا فقط مثل هم صنفاتون تیتر رو می خونید و نظر کارشناسی و منورالفکرانتون رو بیرون میریزید؟ عجب
پاسخ دادن
-1 # سینا 1397-05-10 06:42
در داستان بوذرجمهر :
تورا گر محمد بود پیش رو
بدین کهن گویم از دین نو
و اگر اساسا موضوع دعوی دوستان که فردوسی را گرویده به اسلام و حتی شیعه می دانند درست باشد چرا پس از مرگ از تدفینش در گورستان مسلمانان جلوگیری کردند؟؟!!
به نظر میاد حکیم فردوسی دل در گرو آیین کهن سرزمینش داشته
پاسخ دادن
+2 # آرین 1397-10-17 21:55
با درود فردوسی زبان پارسی و از آن مهمتر و با ارزش تر آیین ایران را زنده کرد زبان فرهنگ و آیینی که به دلیل حمله تازیان به ایران در مرحله دزدیده شدن توسط تازیان و نابودی در ایران بوده و فردوسی بزرگ این زبان باارزش و فرهنگ نیک پنداری را زنده کرد به طوری که یکی از بزرگان مصر در پاسخ به تغییر زبانشان از مصری به عربی گفته است. ما فردوسی نداشته ایم. خود من در سال 95 که نمایشگاه کتابی در شهرمان برپا شده بود یک جلد کتاب شاهنامه را با اندازه A3 از یک ناشر مشهدی خریدم با قیمت بسیار اندک و پس از مطالعه و جستجوی کامل و صفحه به صفحه . متوجه شدم که شعر معروف فردوسی که می فرمایند چو بخت عرب بر عجم چیره گشت همه بخت ایرانیان تیره گشت و...در آن نبود و بسیار اشعاری که به سبک فردوسی نمی خورند در این نسخه آمده است از جمله اشعارمختلفی در باره ائمه که مطمئنا تحریف شده هستند. به هر روی از همه شعرهای ارزشمند می توان دریافت که فردوسی بزرگ به دین ایرانیان یکتا پرست بوده است و ارادت بسیاری به سر سلسله هخامنشیان و پیامبر ایرانی مان داشته است.


گفتاورد از علیرضا:
قطعا حکیم ابوالقاسم فردوسی شیعه بودن!
وممنون که مقالات تخصصی این چنینی و با منابع معتبر ارائه می دهید تاراه هرگونه غرض ورزی بسته شود!

فردوسی بزرگ نه شیعه بود نه سنی . فردوسی یک زرتشتی بود.

گفتاورد از مهدی:


اینها که معلومه شعر فردوسی نیست بهش وصله زدن. حداقل می خوان وصله بزنن اول برن وزن و قافیه اش رو درس کنن.

آقای رییس مهر میهن تکلیف خودت را مشخص کن. دین فردوسی که کشک نیست که در معرض اظهار نظر صدتا یه غاز من و امثال من گذاشتید. اون بدبختی که تازه میخواهد ایران و فردوسی را بشناسد که گیج و مات میشه و از رفتن دنبال شناخت میهنش صرف نظر می کنه . شاید هم سیاست همین باشه که مثل 300 سال گذشته در خواب بمانیم

گفتاورد از علی:
متاسفانه طوری تفهیم شده که همه فکر میکنند هرکس به اهل بیت و حضرت علی ارادت داشته باشد شیعه هست بخدا قسم اهل سنت بیشتر از هرکس دیگری ایشان را دوست داشته و دارند..برای اثبات این حرفم در سایتها با اهل سنت گفتگو کنید.اگر تونستید یک نفر از جماعت میلیاردی تسنن را پیدا کنید که خلاف حرف مرا بزدند

واقعا همین طور است. آیا اکنون کسی جرات داره بگه من زرتشتی هستم همین آدم های دور و بر گردنش را ازتن جدا می کنند. در زمان فردوسی هم بسیار بدتر از اکنون . فردوسی به دین ایرانیان بوده است. یکتاپرست نیک پندار نیک گفتار نیک کردار بوده اند... این همه شعر کافی نیست دیگه چگونه دین خودش را بیان می کرد؟
پاسخ دادن
0 # احمد 1401-11-11 12:51
البته این از تعصب کدکانه شماست...
چرا؟ چون می فرمایید سر از تن زرتشتی ها جدا می کنند!
خواب تشریف دارید؟ الان نماینده مجلس زرتشتی داریم. نماینده شورای شهر زرتشتی داریم. کلی آتشکده هست که زیر نظر میراث سالانه هزاران نفر بازدید می کنند. کلی کتاب و نویسنده زرتشتی داریم... معلم و استاد دانشگاه و پزشک و...
اما: روی ابیات روشنی که فردوسی دین و مذهبش رو بیان کرده خاک می پاشید؟
و لابد توقع دارید اگر تو نور خورشید خاک بپاشید تاریک و خاموش بشه؟ عجب. خخ
یقین دان که خاک پی حیدرم...
همین یک مصرع برای شما کافیست!
البته پاسخ را برای دیگر دوستانی که مطلب و نظرات را می خوانند نوشته ام. وگرنه ترجیحم این است شما را با تعصبتان تنها بگذارم و بالاتر از آن، خدا را به خاطرش شکر کنم!
پاسخ دادن
0 # نادر 1402-06-25 12:57
درست بخون متن رو الان رو نگفته که .در زمان فردوسی به راحتی نمی شد گفت من زرتشتی هستم .چون اسلام آمده بود و مردم حتما باید به یکی از مذاهب اول سنی که پر طرفدار تر بود و بعد شیعه که اقلیت بود می گرویدند و زرتشتی بودن پنهانی بود .
پاسخ دادن
-3 # کاظم 1398-07-18 18:27
شیعه و سنی هر دو علی را دوست دارند، ولی شیعه می گوید پس از پیامبر خلیفه و جانشین پیامبر طبق وصیت وی علی بوده و مرجعیت علمی و ولایت حکمی با او بوده است. عجیب نیست که اهل سنت علی را دوست بدارد مگر کسی منکر این این موضوع است. مگر فرق شیعه و سنی در دوست داشتن علی است؟ فرق در قبول ولایت علی پس از پیامبر است. وگرنه در نماز و روزه و دیگر مسایل که فرقی بین این دو نیست.
و اما در مورد مذهب فردوسی،
فردوسی خودش در ابتدای داستان شاه اردشیر می گوید:
می لعل پیش آورم هاشمی
ز خمی که هرگز نگیرد کمی
چو شصت و سه سالم شد و گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر
کنون داستان های شاه اردشیر
بگویم تو گفتار من یاد گیر
پاسخ دادن
0 # شهریار آریابد 1398-07-29 12:36
درود به روان پاک فردوسی بزرگ
این سراینده بزرگ و پاک سرشت یکتاپرست و فرهیخته ای بی همتا بوده که از خود گنجینه ای جاودانه برای ایرانیان و همه پویندگان راه راستی و درستی به یادگار گذاشته است تا همگان از این سرچشمه سرشار بهره ببرند پس چه ارزشی دارد که بدانیم نام دینش چه بوده و به چه روشی خدارا ستایش می کرده است .
برزگان گیتی با هر دین و آیینی گرامی اند ، چه یهودی ، چه ترسایی ، چه زرتشتی ، چه مسلمان و چه بودایی و ...
پاسخ دادن
-1 # رضا 1399-02-25 17:37
نکته این جاست که اگه بر فرض ثابت بشه فردوسی شیعه بوده بدین معناست که اهل تسنن رو قبول نداشته؟!یعنی شیعه‌گری او مساوی با نفی سنی‌گری است؟!اگر اینگونه باشه از دید بنده سخن گفتن از بزرگی فردوسی منتفی است.شوربختانه ما عادت داریم بزرگانمان را بنا به مذهب و گرایش عادتی که خودمون داریم به یکی از مذاهب منتسب کنیم و نتیجه بگیریم که ایشان به حق بوده یا نه؟!این خطرناک‌ترین نتیجه‌گیری است!چرا که یک سره چوب حراج به گنجینه‌ی اندیشگی نهفته در آثار این بزرگان زده و از شناخت ژرفای افکار و باورهای آنها جلوگیری خواهد کرد.
در همین راستا از کسانی که بزرگی و سترگی فردوسی را منوط به شیعه‌بودن یا سنی بودن او می کنند پرسشی دارم؟ایا با این برداشت شما بزرگان دیگری چون مولانا و سعدی که صراحتی در گرایش به مذهبی ویژه مثلا شیعه‌گری نداشتند،از ارزش و اعتبار ساقط می شوند؟!
متاسفانه رسم خطرناکی است که ما پیش از خوانش و عمق‌نگری در آثار بزرگان ابتدا با خط‌کش باورهای تنگ غالبا شنیداری و موروثی و موقعیتی به داوری درباره‌ی بزرگانمان می پردازیم!
پاسخ دادن
-1 # احمد 1401-11-11 12:54
البته چیزی که در آخر مطلبتان نوشته اید غلط است...
ولی چه کسی چنین کرده؟
هیچکس!
نویسنده مقاله به یکی از صدها سوال درباره فردوسی جواب داده اند...
آنهم با دلیل و منطق و سند.
پاسخی دارید؟ بسم الله! بنویسید...
محتوای همه آثار فاخر ارزشمند است، چه حافظ باشد و چه سعدی و فردوسی...
اما استدلال شما بیخود است! می فرمایید چون محتوا دارد به این سوال درباره مذهبش پرداخته نشود!
عجب...
پاسخ دادن
+2 # جعفرزاده 1399-07-23 19:32
بنا به دلایلی متقن و محکمی که آوردن این دلایل، باعث اطناب و
درحوصله این نوشتن در اینجا نمیگنجد، فردوسی شیعه نبوده و این اشعاری که درنعت علی و ائمه شیعه در شاهنامه آمده، منسوب به او نیست بلکه این ابیاتِ جعلیات را در میان اشعار شاهنامه گنجانده اند.
پاسخ دادن
-1 # احمد 1401-11-11 12:57
ببخشید:
شما نسخه پژوه تشریف دارید؟
کدام شاهنامه و نسخه پژوهی چنین ادعایی دارد؟
چطور ثابت می کنید ابیات شاهنامه که در کهن ترین نسخ خطی وجود دارد افزوده است؟ و متعلق به فردوسی نیست؟
تصور می کنید اگر ادعای کودکانه ای مطرح کنید نیاز به اثبات ندارد؟
مقاله ادعا کرده روز است. دلیلش هم درخشش خورشید! و ابیاتی که روشن است...
شما با وجود خورشید مدعی هستید شب است؟ بسیار خب! منتظر خواندن دلیل و سند و... هستیم!
پاسخ دادن
0 # حمید توانا 1399-09-15 16:09
فردوسی مطلقاََ مسلمان سنی یا شیعه نبوده او زردشتی بوده و شعرهای که در مدح نبی و وصی و.... در شاهنامه به تقلب جاسازای کرده اند و به او نسبت داده اند همه دروغ محض است.این ابیات اصالت شاهنامه ای ندارند و سروده ی فردوسی نیستند.
پاسخ دادن
0 # نادر 1402-06-25 12:59
موافقم و اشتباها منفی دادم .فردوسی زردشتی بوده.
پاسخ دادن
+2 # سعید نبوی 1400-10-20 21:27
اولا کلا بحث اینکه فردوسی شیعه هست یا سنی بحث بیخودیه فردوسی یک ملی گرا بود و پیرو آیین های باستانی ایران است و تمامی ابیات نعت رسول و خلفای راشدین و امامان جزو ابیات افزوده است
پاسخ دادن
-1 # عباد کبیر 1401-03-29 02:45
در کاوش اینکه دین فردوسی چه بوده. استناد ضعیف می‌گوید سنی. استناد متوسط می‌گوید شیعه دوازده امامی و استناد شیعه اسماعیلیه قوی. فردوسی اگر خواهان نفرت پراکنی علیه اهل سنت بوده برایش کاری نداشت. کسانی هم که می‌گویند زرتشتی است از دنیا پرت هستند. اما به قول فردوسی می‌خواهی از هر سرزمینی باش. به هر چه باور داشته باشی. هر دینی داشته باشی آخرش بر من آفرین می‌گویی. فردوسی مال همگان است. هیچ سوء استفاده دینی هم مجاز نیست. طبق تحقیقات من ابیات فردوسی در مورد عقاید اسلامیش بعضی درست است. و بعضی به قدر غلط. به عنوان مثال که می‌گوید دین و دانش رستگارت می‌کنه که جدا از باور اسلامی فردوسی یک فرد دین‌گرا بوده. به معنی اینکه هر کس به دین باور دارد محترم است و انسان برتر مانند عالمان است. و فردوسی همیشه تاخته به بی‌دین‌ها و خداناباوران همینطور که در داستان اکوان دیو می‌خوانیم. پس نظر کلی فردوسی به احتمال زیاد شیعه اسماعیلیه بوده با خود داری از نفرت پراکنی علیه سنی. یک دین گرا بوده. و اگر دشمن ادیان بود می‌گفت شیعیان منو ستایش می‌کردند یا مسلمین. اما همه را جمع می‌بندد. پس لطفا دوستان اسلام‌ستیز خود فردوسی می‌گوید اهمیت نداره چی هستی منو قبول کن. خود فردوسی اشکارا می‌گوید دین من به تو ربطی نداره. اگر گناهی هم هست گردن خود من هستش. به راهت ادامه بده. من خودم می‌دونم چیکار می‌کنم. قبول کنیم شیعه شش امامی بوده. شاید در آینده نظر شاهنامه شناسان تغییر کرد. البته اگر اسلام‌ستیزان و سکولارها و غرب‌گرایان دخالت نکنند و تغییرش ندهند.
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه