ابوالفضل خطیبی:
در داستان رستم و اسفندیار، درست پیش از رزم تن به تنِ دو پهلوان، اسفندیار واپسین سخنانِ خود را در دو بیت زیر میگوید:
ببينيم تا اسپِ اسفنديار
سُوي آخُر آيد همي بيسُوار
وُگر بارهی رستم جنگجوي
به ايوان نهد بيخداوند روي
معنی سرراست دو بیت این است: یکی از ما کشته میشود، ولی سختگی و زیبایی و شکوه سخن در این دو بیت با آن بیان غیر مستقیم که از نبوغ شاعر بزرگی چون فردوسی نشان دارد، به تعبیر نظامی عروضی به «آسمان علّیین» اوج گرفته است. تقابلها را ببینید:
اسفندیار: اسپ ؛ رستم: باره
اسفندیار: اسفندیار (بدون هیچ صفتی)؛ رستم: رستمِ جنگجوی
اسفندیار: آخُر؛ رستم: ایوان
اسفندیار: آیدهمی؛ رستم: نهد روی
اسفندیار: بیسُوار؛ رستم: بیخداوند
چنانکه ملاحظه میشود واژهها و تعابیری که برای اسفندیار به کار برده شده، معمولی یا خنثی است، ولی در مورد رستم نیک احترامبرانگیز . چرا؟ نگارنده دو برداشت زیر را دیده و برداشت سوم را نیز خود پیشنهاد کرده است:
1. زنده یاد دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری با ذکر برخی از این تقابلها، در شرح این دو بیت نوشتهاند: «یعنی با یکدیگر مبارزه کنیم، ببینیم اسب کدامیک از ما بیسوار به طویله یا کاخ برمیگردد؟ کدامیک کشته میشویم؟ واژههایی که فردوسی در اینجا برای رستم و اسفندیار به کار برده ظریف است و علاقۀ فردوسی را به رستم نشان میدهد ».
2. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی بر آن است که: «این دو بیت لحنِ طنزآمیز و استهزاگرِ اسفندیار را در برابر رستم تصویر میکند. گزینش فردوسی در تقابلِ واژهها چه فُرمی به وجود آورده است که تمامِ معمارانِ زبانِ فارسی در برابر آن جز درماندگی و عجز چیزی ندارند ».
3. به نظر نگارندۀ این سطور، در این دو بیت، اسفندیارِ جوان با چینش این واژهها (البته فردوسی بر زبان او جاری ساخته است) و با به کار بردن لحنی احترامآمیز نسبت به همآوردش، میخواهد برای آخرین بار پیش از رزم، فروتنانه حرمت پهلوان پیر را نگاه دارد.