مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

معنی دیگری از واژه ی آزار در شاهنامه

ابوالفضل خطیبی

هنگام خواندن شاهنامه زمانی دیدید بیت معنی درستی ندارد یا دریافتید معنی خاصی را باید با زور از بیت بیرون بکشید، ممکن است تصحیح آن بیت مشکل داشته باشد یا اینکه واژه و ترکیبی در بیت هست که معنی کهن آن با معنی امروزی سازوار نیست. در داستان رستم و اسفندیار، پس از آنکه رستم از تیرهای پی در پی اسفندیار  سخت زخم برمی دارد و از ادامۀ جنگ ناتوان می شود، برادرش زواره به بالین او می آید و رستم : بدو گفت: رو پیش دستان بگوی/ کزین دودۀ سام شد رنگ و بوی نگه کن که تا چارۀ کار چیست / برین خستگی ها بر آزار کیست(چاپ خالقی مطلق، ج5، ص388-389)
ادامۀ داستان را می دانید. همان ماجرای کمک گرفتن دستان(زال) از سیمرغ و چوب گز و چشم اسفندیار. بیت دوم یعنی چه؟مصراع یکم آن  مشخص است. در مصراع دوم خستگی ها یعنی زخمهایی که رستم از تیرهای اسفندیار برداشته است. یعنی چی که بر این زخمهای من گزند کیست یا گزندِ کیست. شارحان کمتر این بیت را معنی کرده اند. گویا به نظر آنان بیت ساده است. نه بسیار مشکل است. انوری-شعار در مصراع دوم به جای کیست، چیست نهاده اند و فقط آزار را گزند معنی کرده اند. بر این زخمها گزند چیست. به نظر شما مصراع معنی درستی دارد؟ یکی دو سال پیش همکار عزیزمان آقای سیدمحمدعلی رضوی که واژۀ آزار را برای فرهنگ جامع زبان فارسی تعریف می کرد، به دفتر من آمد و این بیت شاهنامه را با بیت زیر از دانشنامۀ میسری کنار هم گذاشت: که آب از خایگان او برون آر/به نیش و ، گر بر او انداز آزار و گفت: آیا در بیت شاهنامه مانند بیت میسری، آزار به معنی مرهم نیست؟ گفتم آفرین! همین درست است، ولی بیت باید بر اساس نسخه بدلها تصحیح شود، بدین سان: نگه کن که تا چارۀ کار چیست / برین خستگی ها بر آزار، چیست؟ در آزار، لطفاً «ر» را ساکن بخوانید. می گوید: ای زواره به دستان بگو  بر این زخمها چه مرهمی باید نهاد؟ چه مرهمی می تواند این زخمهای مرا درمان کند؟ بعداً گفته می شود که این زخمها چنان ژرف بوده که بیم مرگ رستم می رفته است. حتماً یادتان هست که سیمرغ زخمهای رستم را بدین سان درمان می کند: ازو چار پیکان به بیرون کشید/ به منقار ازآن خستگی خون کشید برآن خستگی ها بمالید پر/ هم اندرزمان گشت با زیب و فر بدین سان معنی جدیدی از آزار به دست آمد که فقط در فرهنگ جامع زبان فارسی به قرار زیر با دو شاهد بالا درج شد: معنی 5. نوعی داروی سوزاننده یا مرهم که بر روی زخم می مالیده اند. این دارو  می سوزاند و باعث آزار مجروح می شد، ولی زخم را درمان می کرد. این معنی آزار این مثل عربی را به یاد می آورد که آخرالدواء الکیّ، آخرین درمان سوزندن است.

دیدگاه‌ها  

0 # مصطفی 1394-11-14 23:51
چقدر خوشحالم که اول فردوسی خوانی را اغاز کردم چون بادانستن این نکات مو شکافانه و اموزنده انوقت شاهنامه خوانی بیش از ّبیش زیبا تر و خواندنی تر به دیده ام می اید
سباس از همه شما گمنامان نگهدار ادب بارسی
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML