بر هیچ کس پوشیده نیست که از میان همه ی نوشته های نیاکان ما ایرانیان که از دستبرد زمانه جان بدر برده و به دست ما رسیده اند، هیچ نوشته ای ارزش شاهنامه ی فردوسی را در شناخت تاریخ و فرهنگ و ادب و هنر و بینش ها و آیین های باستانی ایران و زبان و ادب پارسی و هویت ملی ما ندارد.برای دریافت بهتر شاهنامه و درک درون مایه ی آن بهتر است سخن خود فردوسی ( نظم) را بخوانید اما اگر زمان و توان کافی برای این کار ندارید می توانید از این نسخه ی شاهنامه بهره ببرید که هم نثری ساده و روان دارد و هم بیت های برگزیده ی هر داستان در میانه ی نثر آن آورده شده است .
شاهنامه فردوسی، اثری است که نه تنها به عنوان یک شاهکار ادبی شناخته میشود، بلکه حاوی پیامهایی است که علیرغم گذشت قرنها، همچنان برای ما کاربرد دارد. این اثر حماسی که توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی سروده شده، میراثی است که از دل تاریخ و فرهنگ ایران برخاسته و به ما روایتهایی از شجاعت، عدالت، خردمندی و عشق میدهد.
شاهنامه فردوسی، دربرگیرندهی ارزشهای اخلاقی و انسانی است که در هر دورهای میتوانند به عنوان راهنمایی برای زندگی بهتر به کار روند. از داستانهای رستم و سهراب گرفته تا حماسههای کیخسرو و سیاوش، هر کدام به نوعی بازتابدهندهی مبارزه با ظلم، پایبندی به اصول اخلاقی و اهمیت داشتن شخصیتی استوار هستند.
فردوسی در شاهنامه، به ما نشان میدهد که چگونه میتوان با تکیه بر خرد و دانایی، به موفقیتهای بزرگ دست یافت و چگونه میتوان در برابر سختیها ایستادگی کرد. او با بهرهگیری از داستانهای حماسی و شخصیتهایی که در برابر سرنوشت مقاومت میکنند، به ما میآموزد که قهرمان واقعی کسی است که از موانع نمیهراسد و برای دفاع از ارزشهایش میجنگد.
..........
به کوشش سهراب چمن آرا - گردآوری شده در 320 رویه
ساختار : PDF
دیدگاهها
آیادر شاهنامه از هیچ کلمه عربی استفاده نشده است ؟
با تشکر فراوان
فردوسی بزرگ به یقین مسلمان بوده اما در دوست داری آل علی (ع) گمان هایی وجود دارد به طور مثال یکی از دلایل نیکو نیامدن شاهنامه نزد محمود را همین امر می دانند
حکیم این جهان را چو دریا نهاد/برانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته/همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس/بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی/همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند ک از دور دریا بدید/
درود بر شما . فردوسی بزرگ چنانکه خود در دیباچه شاهنامه اشاره کرده است مسلمان و شیعه بوده است . در شاهنامه واژه های عربی نیز پدیدار است اما بسیار اندک . به گونه ای که اگر شمار آن را بسنجیم و همچنین بیت های افزوده شاهنامه را بزداییم شاید به 5 درصد برسد . به هر روی در برخی بیت های شاهنامه برای خوش آهنگ شدن بیت فردوسی بناچار از واژگان بیگانه نیز بهره برده است . گفتنی است برخی ازین واژگان نا آشنا که ما گمان می کنیم عربی هستند و در شاهنامه نیز به کار رفته اند , ریشه پهلوی ( پارسی میانه ) دارند و فردوسی بزرگ نیز ازین موضوع آگاه بوده است .
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای
بنزد نبی و وصی گیر جای
درست پس از این بیت ها چنین می گوید :
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است !
این بیت را خطاب به پیروان مذهب رایج آنزمان یعنی اهل سنت گفته است و می گوید ممکن است شما از این سخنان که من در تایید علی گفتم خوشتان نیاید ولی به هر حال من بدین مذهب و کیشم . بنابراین روشن است که اگر مقصود فردوسی تنها ستایش حضرت علی و پیامبر بود دیگر نیازی به این بیت نبود که بگوید ممکن است شما خوشتان نیاید و سپس می گوید :
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
نمونش واژه کنز در قرآن که از گنج آمده
زبان فارسی هم بر زبان عربی تاثیر گذاشته و وارونش هم صادقه
ابونواس فارسیات داره و بعضی از کلمات عربی معرب فارسی اند
مهم اینه قاعده و ساختار بهم نخوره
زبان انگلیسی هم کلی از فرانسه و لاتین گرفته
زبان یه پدیده انسانیه و داد و ستد داره
شما از غلط که ریشه عربیه می تونی چندواژه عالی بسازی می تونی هم واژه سخت مغلطه بسازی که با ساختار فارسی سازگاری و همسانی نداره
در کشوری که اقتصاد بیماری داره زبان فرود و سقوط ترسناکی رو تجربه میکنه
نمونش وضع ادبیات معاصر است
ضمنا سابقه نشستگاه یا سکونت بخشی از عرب ها به ایران باستان بر میگرده این عزیزان از قوم های مهم دوران هخامنشی بودند و تصویر سرباز عرب در شاهنامه نمایانه
و در پیروزی بر مصر به کمبوجیه کمک شایانی کردند
در زمان ساسانیان بخشی دیگر آمدند و در یکی از باشکوه ترین جاهای تاریخ یعنی خوزستان و عراق زیر پرچم ایران جنگیدند خون دادند و در اوج و فرود تمدن مانند پیشرفت فراپندار در دانش عمران در زمان ساسانیان همسازملن بودند
و مانند ایرانیان زمین خورده خودکامگی موبدان بودند
نمونش طرفداری نعمان بن منذر از بهرام چوبین دلاور و کشته شدن هر دو بدست خسرو پرویز
فردوسی بزرگ در شاهنامه بی پرده در گفت وگوی میان چوبینه و خواهرش از زبان بهرام چوبین بزرگ میگه
هنر از گوهر برتر است
خسرو پرویز زیان هایی جبران ناپذیری به ایران زد
خواهشمندم از این گوناگونی زبانی به گونه بهتری سود ببرید از زبان مازنی و کردی و عربی و ترکی و...
زبان دانان چیره دست ما مانند استاد کزازی کهمی دانم طرفدار سره نویسی است اما به هرروی عاشق ایران است کوشش زیادی کرده است اما دربرابرش کوشش زیادی هم شده که زبان شیرین و آهنگین فارسی را به زوال بکشانند
روشن رای و روشن روان باشید
خیلی ممنون ^_^
به قول ملک الشعرا:
آنچه کوروش کرد و دارا و آنچه زرتشت مهین زنده گشت از همت فردوسی سحرآفرین
بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
این همان فلسفه خداوند انرژی و عقل است که امروزه نظریه غالب برای خدا شناسی است. دین فردوسی نکته ای نیست که در باره آن بحث شود. اندیشه والای او محل ـئمل و تفسیر است. ایرانی اورا دوست دارد جه مسلمان باشد یا زرتشتی و یا هر دین دیگر.
سازنده افکار من از کودکی تا حالا
پدرم از بچگی برام داستان های شاهنامه رو حکایت کرده
من از بچه گي علاقه شديدي به شاهنامه فردوسي داشتم ودارم.دنبال مطالب ساده ونثر رواني مي گشتم كه اين مطالب بسيار سود مند بود
باسپاس فراوان از
هم میهن ارجمند درود بر شما
بخش هایی از شاهنامه خوانی بانو حبیبی زاد پیشتر در مهرمیهن پخش شده است و می توانید از بخش جستجو در بالای رویه(صفحه) آنها را بیابید و دریافت کنید .(همچنین می توانید به بخش چند رسانه ای سر بزنید)
در آینده نیز بخش های دیگری از نقالی های ایشان در مهرمیهن جای می گیرد .
دست مریزاد
درود بر شما هم میهن ارجمند
بانو میترا مهرآبادی کتاب نثری از شاهنامه را ارائه داده است که با پایبندی بسیار زیاد بیت های شاهنامه را معنی کرده است.
این کتاب در سه دفتر(جلد) در بازار بفروش می رسد که می توانید بدست آورید.
متشکرم برای تلاش های خوبتون...
درود بر شما هم میهن گرامی
این نمونه ی نثر از روی شاهنامه ی ویرایش مسکو انجام گرفته است که یکی از بهترین نمونه های شاهنامه است . شاهنامه مسکو نیز بر پایه ی شاهنامه ی دستنویس لندن 675 هجری - و برگردان عربی بنداری ار شاهنامه انجام گرفته است که شاهنامه ی لندن 675 جزو 3 شاهنامه ی برتر جهان است و کمترین دستبرد در آن انجام شده است .
فردوسی میدونسه چه کسانی به این سرزمین حمله کردند ولی صفوی چنین دستکاری کردند-
که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
ولی در اغاز جلد چهارم بسیار از زرتشت تمجید میکند
جناب بهمن شاهنامه به زبان پارسی به شعر درآمده است و بارها خود فردوسی به این نکته اشاره کرده و نسخه های فراوانی از پیش از صفویه در دست داریم که همه پارسی است . تعداد ابیات شاهنامه نیز تقریبا 49500 بیت بوده است و به باور شاهنامه شناسان و بر پایه ی دست نوشت های کهن شاهنامه بیشتر از این افزوده کاتبان است . سلطان محمود غزنوی هم وجود داشته و همه ی منابع از او یاد کرده اند . یاد کردن فردوسی از زرتشت و ایرانیان باستان دلیل بر دشمنی با اسلام و مسلمانان نیست و هر انسان آزاده ای می تواند به ستایش از دیگر بزرگان بپردازد و تعصب به خرج ندهد مانند فردوسی بزرگ .
هم میهن ارجمند درود بر شما
کتاب شاهنامه به زبان ساده هم اکنون تنها با ساختار PDF گردآوری و پخش شده است ، چنانچه در آینده نسخه ی برخط آن نیز پخش گردد در همین جستار ، بارگزاری می شود .
درود بر شما هم میهن ارجمند
تا زمانی که ما واژگانی را در زبان خود داشته باشیم ، به کار بردن برابر بیگانه ی آنها درست نمی باشد . اما اگر واژه ای را نداشته باشیم و نتوانیم برای آن با بهره وری از ریشه های کهن در زبان پارسی برابری بسازیم آنگاه می توان از واژه ی بیگانه بهره جست . زبانی که ما امروزه بکار می بریم ، از زبان پارسی درستین بدور افتاده است و واژگانی در آن راه داده ایم که برابر همه ی آنها در زبان خود ما وجود داشته و دارد . اگر چنین بپنداریم که هر گروه از ویژه کاران (متخصصین) بخواهند واژگان تخصصی خود را که بیشتر به زبان بیگانه ی انگلیسی می باشد را به بهانه ی تخصصی بودن بکار ببرند ، همه ی کارها و شغل های ما و نامه ها و نگاره ها پر می شود از واژگان بیگانه .
نیک است تا جایی که می توانیم از بکاربردن واژگان بیگانه در زبان مادری خویش خودداری کنیم.
من فکر میکنم اگه خود فردوسی هم در زمانه ی ما بود واژه ی (پهرست)رو جایگزین فهرست نمیکرد وهمون فهرست رو بکار می برد.
در هر صورت سپاس برای تلاش هایی که از سره میهن پرستی انجام میدید.
درود بر شما هم میهن ارجمند
با سپاس از مهرورزی شما به تارنمای مهرمیهن .
نخست باید نگریست که هر چیزی که در میان همگان جا افتاد و بکار رفت ، همیشه درست نیست . چه بسیار رفتارهای نادرست و زننده ای که اکنون در میان جوامع گوناگون روان است و بسیار زننده است .
دو دیگر آنکه با نگرش بر پیشینه ی واژه ی پهرست می توان بدین برآیند رسید که ریشه ی درست این واژه به گونه ی پهرست بوده است بدلیل آنکه بسیاری از نویسندگان پس از اسلام زیر نفوذ الفبای زبان عربی بوده اند ،با دگرگونی حرف پ به ف آن را به گونه ی فهرست نگاشته اند . بنابراین فهرست گونه ی تحریف شده ی پهرست است .
در پیوند با همین جستار گفتنی است که بسیار از واژه ها و نام ها در میان نسخه های شاهنامه تحریف شده است و در میان همگان راه یافته است ، اما دلیل بر درستی آنها نیست . برای نمونه نام هایی چون : کیومرث - فرنگیس -طهمورث و ...
امروزه با کوشش استاد خالقی مطلق و بررسی کهن ترین نسخه های شاهنامه آشکار شده است که درست این واژه ها : گیومرت - فری گیس - طهمورت . بوده است . حال آنکه این نام ها بسیار جا افتاده اند و بسیار هم کاربرد دارند اما این دلیلی بر نمایان نساختن اصل و ریشه ی درست این واژه ها و نام ها نیست .
روزگار شما فرخنده باد
پیوند زیر را بنگرید :
http://www.mehremihan.ir/iranian-stories/79-shahnameh-stories/2292
من خیلی دنبال متن ساده ی شاهنامه بودم
سپاس
درود بر شما
نخست بر روی پرونده ی دریافتی (فایل دانلود شده)کلیک راست نمایید و گزینه ی Extract را برگزینید تا پرونده از درون پوشه ی فشرده شده برون آید ،بررسی نمایید که نرم افزار Acrobat Reader بر روی رایانه ی شما بارگزاری شده باشد .
ﻋﻤﺮ ﻛﺮﺩ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ****ﺑﻴﺎﺭﺍﺳﺖ ﮔﻴﺘﻲ ﭼﻮ ﺑﺎﻍ ﺑﻬﺎﺭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﻭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﮔﺰﻳﻦ****ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﻳﻦ -------ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻋﻠﻲ ﺑﻮﺩ ﺟﻔﺖ ﺑﺘﻮﻝ****ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺳﺘﺎﻳﺪ ﺭﺳﻮﻝ -----
ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﻠﻤﻢ ﻋﻠﻴﻢ ﺩﺭ ﺳﺖ****ﺩﺭﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻗﻮﻝ پیغمبر است
---------ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻤﻴﻦ****ﻛﺰﻳﺸﺎﻥ ﻗﻮﻱ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻳﻦ
از شاهنامه
حالا تصمیمش با خودتون که فردوسی چکاره بوده. از تحریف کردن و نکردنش هم مطمئن نیستم
فردوسی مسلمان بوده است.اما مسلمان بودنش دلیل نمی شود که پارسی گویی اش را نیز فراموش کند.او یک ایرانی پارسی گوی مسلمان بود.
دوست من...
وجدانا شما خودت بگو.... آخه کسی که نظر میده که صفویه با اضافه کردن ابیاتی حاوی مدح (عمر و ابوبکر و عثمان) اقدام به تحریف شاهنامه کرده است، چه میشود گفت!
اصلا دیگه حرفی باقی میمونه ؟!!!
صفویه تحریف کرد... آنهم با اخلاق کردن ابیاتی در مدح خلفای راشدین!
با اجازه بزرگواران... اگر امری نیست بنده میرم که توی افق محو شم!
ببخشید فقط من یه سوالی داشتم چرا وقتی روی دانلود میزنم دان میکنه اما نمیاد ؟
هم میهن ارجمند درود بر شما
این پرونده PDF می باشد و برای خواندن آن در رایانه نیاز به افزودن نرم افزار Acrobat Reader میباشد .
در مدح امام علی و پیامبر هم شعر سروده
فرض بر اینکه نظر شما درست باشد. چه دلیلی دارد حاکمان صفوی که شیعی مذهبند و مخالف خلفای راشدین، ابیاتی مربوط به مدح این خلفا را وارد شاهنامه کنند؟ درضمن من پیشنهاد می کنم نسخه های معتبر شاهنامه را بخوانید. از جمله چاپ دکتر خالقی مطلق یا نامۀ باستان دکتر کزازی. در هیچکدام از این نسخه ها مدح سه خلیفۀ اول نیامده است
اگرشما اشعار فردوسی را بخوانید متوجه می شوید که او مسلمان بوده من برای شما مثالی را می آورم:
تو را دانش دین رهاند درست/ در رستگاری ببایدت جست
به گفتار پیغمبرت راه جوی/ دل از تیرگیها بدین آب شوی
که من شهر علمم علیم درست/ درست این سخن قول پیغمبرست
درود دوست عزیز ، مذهب فردوسی رو میشه از چند نگاه مورد برسی قرار داد و مخصوصا دید فردوسی نسبت به اسلام ،در ابتدا ،اشعاری که شما فرمودید همه به شاهنامه اضاف ه شده اول در حکومت سلجوقیان اشعاری با دید اهل سنت اضافه شد ،سپس در زمان صفوی اشعاری با دید شیعه اضافه شد ،مگر میشود که فردوسی بزرگ هم نصبت به علی اشعاری انچنان بسراید هم در باب خلفایه راشدین ،یعنی ابوبکر،عمر و عثمان که در سایت هایه سنی مذهب میتونید بخونید ، مثل عمر کرد اسلام را اشکار بیارست گیتی چو باغ بهار ،،، نگاه فردوسی بزرگ در شاهنامه نسبت به اسلام گستران بسیار منفی و تند هست مانند این اشعار که از زبان یزدگرد سوم اینچنین تند میسراید :ازین مارخوار اهریمن چهرگان//ز دانایی و شرم بی بهرگان// ازین زاغ سازان بی اب و رنگ // نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ ،یا درجایه دیگر از زبان رستم فرخزاد در هنگام جنگ قادسیه درباره ی اینده ی ایران اینچنین می سراید ،چون با تخت منبر برابر شود //همه نام بوبکر و عمر شود ،و در اخر میسراید، دل من پر از خون شد و روی زرد//دهان خشک و لبها شده لاژورد//که تا من شدم پهلوان از میان //چنین تیره شد بخت ساسانیان//چنین بی وفا گشت گردان سپهر //دژم گشت و از ما ببرید مهر،،،، یا از لحاظ لغوی در شاهنامه واژه ی اسلامی الله فقط یکبار در اخر دیده میشود که ان هم شدیدا شک برانگیزه، در عوض یزدان هزاران بار دیده میشه همینطور ایزد،خداوند، دادار،پردیس به جایه واژه ی اسلامی بهشت، یا از لحاظ دیده شاهنامه به زن ، تمام زنان که از پهلوانان بار میگیرند خود شوهره خودت را انتخاب میکنند مانند رودابه در انتخاب زال، تهمینه در انتخاب رستم،منیژه با بیژن ،فرنگیس با سیاوش ،سودابه با سیاوش ، در کجایه دید اسلام زن چنین اختیاری دارد، یا در نگاه دیگر نسبت به رضا امام شعیان که حدود دویست سال قبل از فردوسی فوت میکند و در چند فرسنگی زیستگاه فردوسی به خاک سپرده میشود چطور میشود که فردوسی که از دیده شما شیعه بوده هیچ اشاره ای به ایشان نمیکند ، از دیده محل دفن فردوسی هم میشود نگاه کرد از انجایی که فردوسی بزرگ به کفر متهم بوده اجازه ی تدفین او در گورستان مسلمانان داده نمیشه و فردوسی در باغ خودش به خاک سپرده میشه ،منبع هم چهار مقاله رو میتونم معرفی کنم ، یا عطار که در الاهی نامه از زبان شیخی که مانع تدفین شد اینگونه میگوید ،چنین گفت او که فردوسی بسی گفت // همه در مدح گبران چون کسی گفت // به مدح گبرکان عمری به سر برد// چو وقت مردن امد بی خبر مرد// مرا در کار این برگ ریا نیست //نمازم بر چنین شاعر روا نیست ،،
درود بر شما دوست ارجمند
نخست از شما سپاسگزاری می کنم که دیدگاه خود را بگونه ی شسته و رفته و روشن نگاشته اید .
دو دیگر آنکه در دیدگاه شما چندین پرسش و پیام تو در تو آمده است که بنده می کوشم تا جایی که می شود بدانها پاسخ گویم بنابراین پاسخ ها را بگونه ی خط به خط و با شماره گزاری برای شما دوست ارجمند می نگارم .
1 - شما فرموده اید که سروده های ستایش دین اسلام از سوی سلجوقیان و صفویان به شاهنامه افزوده شده است که در پاسخ یادآوری می کنم که کهنترین دستنویس شاهنامه یعنی نسخه ی فلورانس نگاشته ی 614 هجری که ما پیشتر پیوند آن را در مهرمیهن نیز جای داده ایم و شما هم اکنون می توانید بدان بنگرید ، بیت های آغازین دیباچه که در پیوند با باور شاعر به دین اسلام و مذهب تشیع می باشد را داراست و همچنین یادآوری می شود که پس از نگارش شاهنامه همانگونه که فردوسی بزرگ خود آن را نمایان ساخته است از روی آن فراوان رونویسی شد و بنابراین شاهنامه یک نسخه نبوده است که بخواهند آن را دیگرگون کنند و به خورد همه ی ایرانیان بدهند و از این کتاب در جای جای سرزمین های ایرانی بسیار رونویسی شد که با بررسی استاد خالقی مطلق بیش از 1000 دستنویس خطی از شاهنامه در کتابخانه های سرتاسر جهان پدیدار است. دستنویس های کهن و با ارزش شاهنامه همگی بیت های آغازین دیباچه که پیرامون باور سراینده به دین اسلام می باشد را دارند.
2 - شما فرموده اید که مگر می شود که فردوسی بزرگ هم از علی (ع) ستایش کرده باشد هم از دیگر خلفا . در این باره نیک است به شاهنامه ی استاد خالقی مطلق که همه ی پژوهندگان شاهنامه هم اکنون آنرا برترین پیرایش شاهنامه می دانند بنگرید و ببینید که بیت های ستایش خلفا بجز علی (ع) از آن فردوسی نیست . در همین باره نیک است به نوشتار زیر از استاد خالقی مطلق در همین باره بنگرید :
http://www.mehremihan.ir/shahnameh/101-researches/2364
3 - شما فرموده اید نگاه فردوسی بزرگ به اسلام گستران منفی است . در این باره می باید نخست این پرسش را از خود بپرسیم که آیا کسانی که به دیگر سرزمین ها تاخته اند آرمانشان گستراندن اسلام بوده است یا نه . دو دیگر آنکه فردوسی بزرگ از روی بن مایه ی خود یعنی خدای نامک سروده است و داستان ها را آنگونه که خود بخواهد دیگرگون نکرده است بنابراین اگر یزدگرد در خدای نامک به تازیان دشنام می دهد ، فردوسی همان را دقیقا به شعر درآورده است و دیگرگون نکرده است همانگونه که شیوه ی راستین گزارشگران و تاریخنگاران است و این دیدگاه خود شاعر بشمار نمی آید . برای نمونه ما در خود شاهنامه بیت هایی داریم که از زبان دشمنان ایران به دین زرتشت هم ناسزا گفته می شود ، آیا باید بگوییم که فردوسی به زرتشت ناسزا گفته است ؟ فردوسی مانند یک کارگردان بوده است که می خواهد فیلم یک داستان را از روی یک ین مایه ی تاریخی بسازد بنابراین گفتار بازیگران و شخصیت های داستان ، دیدگاه کارگردان بشمار نمی رود . ما باید بنگریم و بررسی کنیم که این بیت که اکنون آن را می خوانیم گفتار خود شاعر است یا بازیگر داستان .
4 - چو با تخت منبر برابر شود ... این بیت با آنکه همه جا آنرا یک بیت ناسزا به تازیان در شمار می آورند و می نویسند، هرگز معنی بدی ندارد و دشنامی نیست . این بیت تنها اشاره می کند که اکنون که منبر جای تخت را گرفت و حکومت اسلامی بجای حکومت شاهنشاهی آمد به جای آوردن نام شاهنشاهان نام ابوبکر و عمر آورده می شود و اشاره به پایان حکومت شاهنشاهی در ایران دارد .
5 - شاهنامه به زبان پارسی سروده شده است و روشن است که از نام های ایرانی برای خداوند بهره برده است و بنابراین اینکه به جای الله از یزدان بهره گرفته است شوندی برای الله ستیزی سراینده بشمار نمی رود .
6 - بهشت یک واژه ی اسلامی نیست و یک واژه ی ایرانی است در اوستا وهیشته بوده است و در دین زرتشت از آن نام برده شده است و پردیس نیز همان باغ است .بهشت و پردیس برابر با جنت عربی هستند.
7 - اینکه زنان خود شوهر خود را بر می گزینند نیز بر بنیاد تاریخ ایران است و سراینده در آن دیگرگونی پدیدار نکرده است و در تاریخ ایران باستان گاه گاهی زنان خود شوهر خود را بر می گزیده اند و فردوسی نمی توانسته است تاریخ را دیگرگون کند و از اندیشه ی او نیز چنین کارهایی دور بوده است . در همین باره یادآوری می شود که گزینش شوهر از سوی دختر در دین اسلام ممنوع نیست اما راه و روشی برنامه ریزی شده دارد . روشن است که بیشتر داستان های شاهنامه و رویدادهای تاریخی آن در پیوند با ایران باستان است و ما نباید چنین چشمداشتی داشته باشیم که می باید بیژن و منیژه در آنزمان بشیوه ی اسلامی با هم ازدواج می کرده اند .
8 - پیرامون اشاره فردوسی به امام رضا می باید بدین نکته نگاه داشته باشیم که فردوسی بجز در برخی جایها چیزی از خود نیاورده است و شاهنامه در اصل یک کتاب تاریخی بشمار می رود و فردوسی نمی توانسته است این کتاب را با آوردن باورهای گوناگون خود از راه اصلی آن بیرون ببرد اما در آغاز شاهنامه از اهل بیت پیامبر بنیکی یاد می کند و خود را پیرو آنها می شناساند .
9 - فردوسی بزرگ به کفر نامور نبوده است ! برخی از تندروها او را به قرمطی بودن یعنی شیعه بودن متهم کرده و کار او در بنظم کشیدن شاهنامه که همانا تاریخ ایران باستان است را کاری بیهوده بشمار می آورده اند و برای همین هم پروانه ی خاکسپاری او در گورستان مسلمانان را نمی دهند وگرنه هر کس بیت نخست شاهنامه را بخواند خواهد دانست که وی هرگز کافر نبوده است .
10 - در پایانِ همین چند بیتی که از عطار آورده اید ، روشن می شود که آن شیخ هم درباره ی فردوسی بخطا رفته بوده است و پشیمان می شود .
در همین زمینه پیشنهاد می شود به پاسخی که پیشتر من به پرسش یکی از هم میهنان داده بودم بنگرید :
http://mehremihan.ir/forum/21
در پایان بشما هم میهن گرامی پیشنهاد می کنم که بی هیچ پیشداوری شاهنامه را بگشایید و بخوانش آن بپردازید ، خواهید دید که 80% پاسخ های خود را از زبان خود فردوسی خواهید گرفت .
درود بر شما
این کتاب بگونه ی رایانه ای از سوی نگارنده پخش گردیده است .
ممنون
جناب فردوسی شیعه بوده نه زرتشتی
عرب هرچه باشد مرا دشمن است
کج اندیش و بدخوی اهریمن است به نظرم حکیم فردوسی زرتشت بوده چون دراین این شعر که میفرماید
از آن روز دشمن به ما چیره گشت
که مارا روان و خرد تیره گشت
در مسلمانان روح میگن ولی زرتشتیان میگن روان
گفتاورد از محمد:
با دلیل گفتم که قطعا زرتشتی بودن
هم میهن گرامی سپاس از نگاشتن دیدگاهتان ، یادآوری می شود که بیت هایی که آورده اید سروده ی فردوسی نمی باشد و در شاهنامه نیست . فردوسی بزرگ نیز نژاد پرست نبوده است که بخواهد از عرب ها بیزار باشد .
پیشنهاد می شود جستارهای زیر را بنگرید :
http://www.mehremihan.ir/shahnameh/101-researches/665
http://www.mehremihan.ir/forum/249
چرا ضحاک رو ضحاک تازی معرفی کرده؟؟؟
یا مثلا گفته پایتخت ضحاک بغداد بوده در صورتی که ضحاک بابلی بوده
اگه اینجور باشه خون رستم هم از نژاد ضحاک هستش
فردوسی خیلی روشن میگه مهراب پادشاه کابل از نوادگان ضحاک بوده که زال با دخترش عروسی میکنه
...در کل کتاب مفید بود چون میخواستم برای خواهر زادم بخونم خودم بغداد مغداد و تازی مازی رو اصلاح کردم ولی نژاد پرستی در هر صورتی زشت و محکوم است
درود بر شما
سپاس از دیدگاه شما به آگاهی می رسانیم واژه ی تازی یک دشنام یا خوارداشت نیست و در شاهنامه و دیگر نسک های ادبی و تاریخی پارسی فراوان آمده است .
درود بر شما
بیت هایی که در دریافت معنی و درون مایه ی آنها مشکل دارید در انجمن گفتمان مهرمیهن بنگارید تا بتوانیم شما را یاری کنیم :
http://mehremihan.ir/forum
خیلی ممنون بابت این اثر که خواندن شاهنامه رو اسون تر میکنه . فقط کمی اشکال داره یا موضوع هایی ک دقیق و صحیح نوشته نشده امید وارم اونارو درست کنین .
باشد که رستگار شوید.
نمیپنداشتم که هنوز هم این همه دوست دار زبان پارسی در کشور داشته باشیم.خوشبختانه هنوز فرهنگ و تمدن مون تماما به فراموشی سپرده نشده
خیلی شاد شدم
دمتون گرم
دوستون دارم
یادتون هم باشه هرچقدر هم که یه سری خوک صفت مسخره تون کردن پشیمان و نا امید نشید
چون این دقیقا همون چیزیه که دشمنامون میخوان
موفق باشید
خدانگهدار
سوال برام پیش اومد، این کار که به کوشش سهراب چمن آرا انجام شده کامله؟ یا خلاصه؟ خیلی از دوستان در نظرهای خودشون افراد دیگه ای رو معرفی کردند مثل آقای جنیدی و خانم مهری بفر
بالاخره از بین این سه تا اثر کدوم نثر روان و بهتری داره و کامل و جامع هست؟
1- آقای چمن آرا
2- آقای جنیدی
3- خانم بهفر
اگر می خواهید داستانها را بگونه ی ریز به ریز و همراه با چند و چون رخدادها به نثری شیوا و زبانی سره بخوانید ، نیک است شاهنامه ی منثور میترا مهرآبادی را بدست آورید .
غافلگیر شدم.
فکر کنم بارگذاری رو در مورد آپلود بکار ببرن نه دانلود ...!