مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

رمز و نماد در شاهنامه

حکیم خراسان ابوالقاسم فردوسی،مخاطب را برای ورود به جهان شاهنامه به اندیشه فرا می خواند و از او می خواهد با خرد ورزی به تاویل و رمزگشایی بپردازد.و خود پیش از هرگونه گمانه زنی که بیرون از فضای حماسه و مفاهیم اسطوره باشد می فرماید:

تو این را دروغ فسانه مخوان  

به یکسان روشن زمانه مدان

از او هرچه اندر خورد با خرد    

دگر بر ره رمز معنی برد

البته به قول استاد فقید دکتر عبدالحسین زرین کوب تردید نیست که:(خردگرایی عصر شاعر را نباید با خرد گرایی عصر حاضر که از عهد روشنگری به این سو آمیخته به شک و الحاد است مقایسه کرد)

در سرتاسر شاهنامه ستیزی جریان دارد که ریشه اش در دوگانگی بنیادینی است که نیکی و بدی خوانده می شوند و تمامی رمز ها و نمادها از آبشخور آن دوبن مایه سر چشمه می گیرند و مرز بین آن دو را آشکار می کنند.برای راهیابی به ژرفای هرچه بیشتر و درک عمیق تر مفاهیم شاهنامه باید نخست این نشانه ها را بشناسیم و سپس به رمز گشایی آن ها بپردازیم.

برای نمونه،رستم پهلوان بی همتای شاهنامه نماد خرد جمعی مردم ایران است.آرزوها و آمال آنها در منش و رفتار او تجلی می یابد. ازاین رو توصیف او هرچه قدر هم که اغراق آمیز باشد،باور پذیر است.و همچنین سیاوش نماد راستی و درستی است که هیچ گاه دست به ناپاکی نمی آلاید و در اوج قدرت در راه پندارهای متعالی دست از جان می شوید.به این دلیل طوفان خون خواهی او با آن همه کشت و کشتار عملی پسندیده و قابل قبول می نماید.زیرا برای سپاهیان نیکی و ارزش های اهورایی راهی جز ستیز بی امان با سپاهیان بدی و ضد ارزش های اهریمنی متصور نیست.

دیگر از وجوه رمز و نماد در شاهنامه موهبت فره ایزدی است.کسی که فره ایزدی دارد حتی پیش از زاده شدن از نگاهبانی فروزه های مینوی برخوردار است.فریدون پیشدادی

از دوره  اساطیری،کیخسرو کیانی از دوره  پهلوانی و اردشیر ساسانی از دوره  تاریخی از این گونه به شمارند.امشاسپندان که هر کدام بخشی از هستی از خویشکاری انها است،گاه در پیکری گیتیانه ظاهر می شوند تا از فره مندان در برابر اهریمن پاسداری کنند.

اردشیر بابکان بنیانگذار دولت ساسانی،گریزان از چنگ اردوان پنجم آخرین شاهنشاه اشکانی،خسته و تشنه به چشمه ای می رسد.پیش از فرود آمدن از اسب،دو فروزه  ایزدی در پیکر دو جوان بر چشمه ظاهر می شوند و از او می خواهند بی درنگ همچنان بتازد زیرا که وقت تنگ و دشمن نزدیک است:

همی خواست آمد فرود اردشیر       

دو مرد جوان دید بر آبگیر

جوانان به آواز گفتند زود        

عنان و رکیبت بباید پسود

که رستی زکام و دم اژده ها     

کنون آب خوردن نیارد بها

نباید که آیی به خوردن فرود         

تن خویش را داد باید درود

با مراجعه به اساطیر در می یابیم که آن دو جوان،بهمن و اردیبهشت همستار دیوان فریفتار و جاودان اند و در کنار هم خویشکاری پندار نیک و کردار نیک را به کمال می رسانند.فریدون و کیخسرو دو شهریار آرمانی ایران از پیش از تولد در کنف حمایت و پشتیبانی فروزه های ایزدی می بالند تا از گزند اهریمن خویان ضحاک و افراسیاب در امان باشند.

فرشته ی سروش از مهمترین ایزدان آیین مزدیسنا و مظهر فرمان برداری از اوامر اهورا مزدا که در برخی روایت ها از امشاسپندان است،بر فریدون فرخ ظاهر می گردد و او را در نبرد با ضحاک مار دوش یاری می کند:

چو شب تیره تر گشت ازآن جایگاه     

خرامان بیامد یکی نیکخواه

فرو هشته از مشک تا پای موی     

به کردار هور بهشتیش روی

سروشی بد او آمده از بهشت      

که تا باز گوید همه خوب و زشت

سوی مهتر آمد بسان پری           

نهانی بیامختش افسانگری

کجا بندها را بداند کلید             

گشاده به افسون کند نا پدید

فریدون بدانست کان ایزدیست       

نه از راه پیکار و دست بدیست

بیامد سروش خجسته دمان         

مزن گفت کورا نیامد زمان

هم ایدون شکسته ببندش چوسنگ      

ببر تا دو کوه آیدت پیش تنگ

به کوه اندرون به بود بند اوی             

نیاید برش خویش و پیوند اوی

و نیز بعد از پیروزی او را از کشتن ضحاک با می دارد تا آیین جهان داری بدان گونه که خواست یزدان است سرانجام پذیرد.

در روایت شاهنامه آمده است که شبی سروش به خواب گودرز کشوادگان آمد و او را از وجود کیخسرو در توران زمین آگاه کرد:

چنان دیده گودرز یک شب به خواب      

که ابری برآمد ز ایران پرآب

برآن ابر باران خجسته سروش            

به گودز گفتی که بگشای گوش

چو خواهی که یابی ز تنگی رها         

وزین نامور ترک نر اژدها

به توران یکی نامداری نوست            

کجا نام آن شاه کیخسروست

رستم جهان پهلوان را در هفت خوان به هنگام گذر از راهی سخت خشک و سوزان میشی به سوی چشمه ی آب رهنمون می آید آن حیوان مقدس که به یاری رستم آمده بود همان فره ایزدیست که پا به پای اسب اردشیر بابکان می تازد و بخت نیک را با او همراه می کند

که را یار باشد سپهر بلند          

بروبر ز دشمن نیاید گزند

اردوان در تعقیب اردشیر به شهری می رسد و از موبدی می پرسد که(کی برگذشت آن دلاور سوار؟)

پاسخ می شنود که:

بدان گه که خورشید برگشت زرد        

بگسترد شب چادر لاژورد

بدین شهر بگذشت پویان دوتن          

پر از گردو بی آب گشته دهن

یکی غرم بود از پس یک سوار            

که چون او ندیدم به عیوان نگار

با این اوصاف به اردوان می گونید که بهتر است از راه آمده باز گردد و چاره ای دیگر بیندیشد، زیرا:

که بختش پس پشت او بر نشست    

زین تاختن باد ماند به دست

از یاری رساندن امشاسپندان(بهمن و اردیبهشت)اردشیر بابکان را در بزنگاهی است که از هفتواد کارگزار کرم اهریمنی شکسته و منهزم شده است.اردشیر با تنی چند از همراهان خود گذزش به خانه ای دور افتاده از آباد جای می افتد که دو جوان به درگاه ایستاده اند.از اردشیر می پرسند از کجا آمدی و این آشفتگی بهر چیست؟در آن شبانگاه دربدری و شکست آن دو فروزه ی ایزدی اردشیر را به خانه فرا می خوانند و پذیرا می شوند.؟آنان با یادآوری شاهنشاهانی که فره ایزدی نداشته و ناکام از دنیا رفته بودند از او دلجویی می کنند و وی را در ادامه جنگ با هفتواد دلیری و شجاعت می بخشند.و بدین گونه آن دو سروش خجسته همچون دو رایزن و راهنمای خردمند تا پایان کار کرم هفتواد اردشیر را همراهی و کمک می کنند و سپس ناپدید می شوند و دیگر نشانی از آنان نمی یابیم.روزگارانی می گذرد تا اینکه یکروز اردشیر خسته از شکار به خانه باز می گردد،زنش دختر اردوان کاسه ای از خوراک آلوده به زهر هلاهل به او می دهد.لیک آن دم که اردشیر خوراک را به دهان می رساند ناگهان کاسه از دستش فرو می افتد و محتوای آن بر زمین میریزد.زن از ترس بر خود می لرزد اردشیر از آن اتفاق و واکنش زن بد گمان می شود.دستور می دهد که مرغان خانگی بر خوراک ریخته شده بگذارند تا شک او از بین برود.از بخت بد زن و نیک اختری اردشیر مرغان که از آن خوراک بر می چینند در دم میمیرند و به این ترتیب اردشیر به آهنگ اهریمنی زن پی میبرد و فرمان به مرگ او میدهد.در کارنامه ی اردشیر بابکان درباره ی این ماجرا آمده است که آذز فرنبغ در پیکر خروسی سرخ ناگهان پر کشید و جام از دست اردشیر بر زمین انداخت.

مجید زرکی

دیدگاه‌ها  

-1 # سلمان گلشنی 1394-06-27 16:36
روانت ز دانش مبادا تهی
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML