هنر در شاهنامه ی فردوسی

هنر آن کردار و رفتار و گفتاری است که نشان «فضل» و «امتیاز» شمرده میشود و دارنده آن ویژگیها را در وجه یا وجوهی بر دیگران برتری و سروری میبخشد. از جمله داد، دهش، دین، شرم، دانش، اختر شماری، خنیاگری، آدابدانی بزم و رزم هنر است.
ء قهرمانان شاهنامه به هنرهایشان ستوده میشوند. معیار و ملاک ستودگی، پسندیدگی، اعتبار و اشتهار قهرمانان فردوسی (شاهان، پهلوانان، موءبدان و...) فضایلی و هنرهایی است که مقبول خاص و عام است.
ء دیوان که بزرگترین جادوگران شاهنامهاند، دروندیدا، «بددانش» خوانده شدهاند و در مینوی خرد، جادوگری در ردیف بزرگترین گناهان معرفی شده است. گرچه جادوگری نوعی هنر است اما هنری مذموم شمرده میشود. در «بهمن نامه» آمده است:
هنرها نمایند در جادویی
اگر هیچ برجادویی بگذری
زدریا ببرند یکباره نم
بسوزند کشتی و مردم به دم
هنر در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، کلمه ای است عام، پرکاربرد و کثیرالمعانی که در مفاهیم متنوع و متعددی به کار رفته است. در شاهنامه، هرگونه ویژگی یا عملی که موجب فضل و برتری دارنده آن میگردد، هنر نامیده میشود و از این جهت، با مفهوم امروزی آن، یعنی هنرهای زیبا و خاص متفاوت است. هنرها، در واقع، فضایل و ارزشهای اجتماعی ایران عهد باستان هستند و هنرمند، یعنی کسی که در وجه یا وجوهی از هنر بر دیگران برتری دارد.
معانی گوناگون هنر، پیوسته در شاهنامه تکرار میشوند. عمیقترین و اساسیترین مفاهیمی که در حماسه ملی ایران مندرج است، همگی تحت مقوله هنر قرار میگیرد، که آگاهی از آنها، برابر است با شناخت موضوعی کل شاهنامه و احتواء برمضامین بنیادین آن.

هنر در شاهنامه فردوسی

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگمرد فرزانه طوس، اثر ارجمند و گرانسنگی است که بیگمان در زمره امهات اربعه ادب ایران زمین قرار دارد و دریایی است پرگوهر که غواصان معانی، هریک به فراخور ادراک خود از آن، مرواریدی گرانبها فراچنگ آوردهاند، اما همچنان، سرشار از صدفهای مکتوم و گوهرهای ناسفته است و اسرار ناگشوده و عوالم رازناک بیشماری در آن نهفته است. یکی از مطالبی که در شاهنامه اهمیت فراوان دارد، جایگاه هنر و معانی مختلف آن است و بیتردید آگاهی از مفاهیم گوناگون هنر در شاهنامه، برابر است با احتواء موضوعی بر کل حماسه ملی ایران.
واژه «هنر»، مرکب از دو جزء است:«هو» به معنی خوب، به اضافه «نر». حالت ترکیبی این کلمه، در آغاز به معنی «نر خوب» و سپس به معنی مردی و مردانگی آمده است. تطور تاریخی واژه هنر نیز از این قرار است: در اوستا hunara، در هندی باستان Sunara، در سانسکریت Sundara، و در پهلوی hunar (1) کلمه هنر در شاهنامه، مجموعاً در 361 بیت تکرار شده، 106 بار قافیه قرار گرفته، و 175 بار به صورت مفرد (هنر) آمده است. بسامد ترکیبات آن نیز چنین است: هنرها (55بار)، بیهنر(24)، پرهنر(69)، هنرمند(37)، هنرمندی(5)، بدهنر(4)، هنریافته(2)، فراوان هنر(2) و هنرپرور و نوهنر، هرکدام یک بار. در مجموع، این واژه به صورت مفرد، جمع و سایر ترکیبات وصفی و مصدری، 415 مرتبه در شاهنامه تکرار شده است.
در قرون اخیر بحث درباره چیستی هنر، مطمح نظر بسیاری از اندیشمندان جهانی بوده است و هریک متناسب با نگرش و مشرب فکری خود، تعاریف گوناگونی در باب هنر به دست دادهاند. اما این تعاریف، صرفاً مربوط به آن هنری است که در فرنگ ARTخوانده میشود و در زبان عربی «فنون جمیله» نام دارد(2) یعنی هنر درمعنای متداول و امروزی آن که عبارت است از:«معرفت امری، توأم با ظرافت و ریزهکاری»(3)، آن توانمند که با مهارت همراه است و زیبا و ظریف و فنی است؛ در یک کلام، یعنی هنرهای زیبا و خاص. اما جایگاه این کلمه در شاهنامه به گونهای دیگر است. مقصود واز هنر درشاهنامه، تنها آن چیزی نیست که لزوماً طبع روان میخواهد، یا با تمرین و تکرار حاصل شود، یا نتیجه انعکاس احساسات فرد در شرایط خاص همچون حزن و فرح، خشم و مهر، تنگی و تعسر، فراخی و تنعم و امثال آن باشد. هنر در شاهنامه، یعنی هر آن چیزی که نشان «فضل» و «امتیاز» است و صاحب خود را در وجه یا وجوهی بر دیگران برتری و سروری میدهد و از سایرین متمایز میسازد.
به طور کلی چنین خصوصیاتی در شاهنامه هنر نامیده شده است: داد، دهش، دین، فرهی، نژادگی، شرم، سخنوری، نرمگفتاری، دانش، و اقسام آن همچون دبیری، اخترشماری، خنیاگری، پیشگویی و پیشبینی، خردورزی، چوگان، نخجیر و شکار، آداب بزم همچون میگساری و خوش مشربی، آداب رزم و فروع آن مانند دلیری، زورمندی، جنگآوری به معنی عام آن، یعنی توانایی در استفاده از انواع رزم افزارها و مهارت در اجرای فنون پهلوانی،

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه