زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه گفتارهای ایرانی

شاهنامه‌ی ارجمند دانای بزرگوار توس از دیرباز بستر پژوهش‌ها و ریزبینی‌های فراوانی بوده است. این نامه‌ی ارجمند، نامه‌ی ورجاوند فرهنگ و شهرآیینی ایرانی و درس‌نامه‌ی خرد پارسی است و سزاوار چنین نکته‌سنجی‌های دانشمندانه‌ای؛ و شایسته‌تر آن است که بگوییم هنوز هم پژوهش‌هایی که درخور این سند چه‌بود (هویت) ایرانیان باشد به انجام نرسیده است و ما هنوز در برابر شکوه تلاش فردوسی بزرگ هیچ نکرده‌ایم.

شوربختانه در بخش بزرگی از این پژوهش‌ها به آن‌چه باید پرداخته شود، پرداخته نشده و یا کم‌تر شده است و شاهنامه‌پژوهی را تا کاوش در نژادگیِ برنوشته‌های دست‌نویس یا مهارت‌های ادبی سراینده (مانند تشبیه‌ها و استعاره‌ها و برتری استهلال‌ها و …) فرو آورده‌اند.(٭) همه جا شنیده‌ایم که شاهنامه سرگذشت ایرانیان (یا آریاییان) است و نولدکه گفته است که شاهنامه «تاریخ مدون» نژاد آریایی از آغاز پیدایش تا سده‌ی هفتم ترسایی است، اما کم‌تر پژوهشگری بر آن شده است تا این «تاریخ مدون» را رمزگشایی کند و با بهره‌گیری از آن به تاریخ پیش از باستان این سرزمین نور بتاباند و آن را فرا راه ما بگذارد.

فریدون جنیدی که از پیشکسوتان شاهنامه‌پژوهی و دانش ایران‌شناسی است و در فرهنگ و شهرآیینی کهن ایرانی و زبان‌های ایران باستان چیره‌دست است در سال ۱۳۵۸ خورشیدی چراغی در این راه روشن کرده است که نگارنده هنوز و پس از گذشت بیش از ۳۰ سال مانند آن را ندیده و یا کم دیده است.

«زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه‌ی گفتارهای ایرانی» – که در سال ۱۳۸۵ و با نگرشی تازه به چاپ سوم رسید – همان پژوهشی است که باید گفتمانی نو را در پهنه‌ی شاهنامه‌پژوهی بیاغازد. هرچند نگارنده – با گرامیداشت بی‌کران به پژوهنده‌ی ارجمند – انتقادهایی به برخی یافته‌های استاد جنیدی دارد، شیوه‌ی نگاه و پژوهش ایشان در این کتاب را روشنگر بسیاری از نادانسته‌ها و یا بددانسته‌ها از تاریخ بشکوه ایران گرامی می‌داند.

در دنباله‌ی این نوشتار به بازنمود (معرفی) این دفتر می‌پردازیم و می‌کوشیم کم‌تر یافته‌های این پژوهش را بیان کنیم تا شیفتگان فرهنگ ایرانی و شاهنامه‌ی ارجمند را برانگیزانیم تا خواننده‌ی این کتاب باشند.

جنیدی در پیش‌گفتار چاپ نخست کتاب خود می‌نویسد: «… در این دفتر نشان داده‌ام که تاریخ‌های ایرانی نظر بگذشته‌های بسیار بسیار دور در تاریخ بشری دارد، و بسیاری از گوشه‌های تاریک فراموش شده‌ تاریخ آریائی در کتاب‌های ما بروشنی هر چه تمامتر باز مانده است و کوشش‌های پیگیر دانشمندان مغرب‌زمین در راه بازشناخت تاریخ ایران و جهان آریا چیزی نیست مگر تأییدی بر تاریخ‌هایی که از هزار سال پیش در ایران نوشته شده است. و البته مآخذ همه آنان به روزگاران پیش از اسلام باز می‌گردد و همه، اثری از قدیم‌ترین کتاب ایران، اوستا در خود دارند و باری همه بکمک هم یک کتاب تاریخ گسترده می‌شوند، بگستردگی دشت‌های فراخ ایرانویج و همگی در آفاق دور کرانه این دشت سر بر بالین می‌نهند، تا شام را سحر کنند، تا زمزمه نسیم را از آغوش گلهای این دشت بگذرانند…»

جنیدی بر این باور است که «برای ایرانیان از روزنه چشم بیگانگان به جهان نگریستن ره رستگاری نیست و از دیدگاه آنان به ایران نگریستن مایه شرمساری است!» و بر پایه‌ی همین باور، همه‌ی یافته‌ها و گفته‌های غربیان درباره‌ی تاریخ این سرزمین اهورایی را به کناری می‌گذارد و خود می‌کوشد بر پایه‌ی «گفتارهای ایرانی» و در بالای همه شاهنامه و اوستا به ردیابی زمان‌های تاریک این تاریخ بپردازد. این گونه است که در پیش‌گفتار چاپ سوم با سربلندی می‌نویسد: «خوشبختانه در این زمانِ بیست و شش ساله بسا از تیرگیهی سرگذشت نیکان ما که با آشوب و ویرانی و سوختار و کشتار دیگران پدید آمده بود، روشن شد، از آنمیان، پیدا شدن ۵۴ کوزه آب کردن مس ششهزار ساله در اَریسمانِ کاشان که تاریخ درست آغاز هنگامِ فریدون را براست داشت، و روشن کرد… و نیز پیدا شدن یک گِلنوشته در هلیل رود بلوچستان که پانسد سال پیشتر از کهنترین نوشته‌های نگاره‌ای سومر پدیدار شده بود و پدیدائی نوشتن و دبیری را در ایران نشان داد… و پیدا شدن «کوس» پایتخت آریائیان پس از ستم بابلیان نزدیک شهر آمل…»

این گونه است که جنیدی می‌کوشد بر پایه‌ی گفتارهای کهن ایرانی و از میان نمادهای گوناگون نکته‌های روشنگر تاریخی را بیابد و با یاری‌گرفتن از یافته‌های زمین‌شناسی و باستان‌شناسی «تاریخ مدون» آریاییان را دریابد و بازنماید و چه بسا در این راه دشوار و پرسنگلاخ کام‌یابی‌هایی هم داشته است.

نویسنده، پژوهش خود را با چگونگی آفرینش آغاز می‌کند و بررسی‌هایش را تا زمان مرگ فریدون و «جدائی کامل کشورهای آریائی» دنبال می‌کند.

پس از جستارهای آغازین درباره‌ی آفرینش و بشرِ نخستین و پیدایی پادشاهی از دوره‌ی فرواک (سخن‌گویی بشر) یاد می‌کند؛ سپس به بازیابی نماد اژدها می‌پردازد و آن را برابر با آتش‌فشان بر می‌شمرد. در دوره‌ی هوشنگ خانه‌سازی، پیدایی آتش و قانون بررسیده می‌شود. در بخش دیگری از کتاب نویسنده تاریخ پیدایی سلاح و رام‌کردن اسب و دیوان و نویسندگی و خط و پیدایش دین را تا دوره‌ی تهمورس می‌رساند.

یافته‌های تمدنی و پیش‌رفت‌های فرهنگی آریاییان هم‌چون سرشتن گِل و سفال‌سازی و خانه‌سازی و پیدایی فلز و فلزکاری و دوره‌ی مادرسالاری و… تا دوره‌ی فریدون ردیابی می‌شود و سرانجام جدایی کشورهای آریایی در زمان فریدون به انجام می‌رسد.

این پژوهش می‌تواند – و باید – بنیادگذار شاخه‌ای نوین باشد از دانش شاهنامه‌پژوهی و ایران‌شناسی تا از این راه زوایای گنگ و تاریک تاریخ ایران روشن شود.

انگیزه‌ی این جستار، بازنمایی شیوه‌ی نگاهی نو در یک پژوهش شاهنامه‌شناختی بود و به همین سبب از بازگویی یافته‌های آن خودداری کردیم تا نگاه بیش از یافته‌ها به روش باشد و نیز علاقه‌مندان بتوانند از خواندن متن این پژوهش بهره‌مند شوند. ما بر آن بودیم تا در این نوشتار شیوه‌ی پژوهش و دیدگاه ویژه‌ی استاد جنیدی را بررسیم نه این‌که یافته‌های این پژوهش را فراروی خوانندگان ارجمند بنهیم.

سخن را با بازپسین بند از پیش‌گفتار استاد جنیدی به پایان می‌بریم:

«مرا پروای آنان نیست که نشانی خانه پدری خویش را، از بیگانگان می‌پرسند… و این نامه، رهاوردی زیبا از بوستان پر گل زندگی نیاکان است برای جوانان فرزانه ایرانی که رای آن دارند که با کوشش و بینش و دانش و خردِ خویش، ایران آینده را چنان بیارایند، که روان نیاکان پر شکوه ما را، که از چندان ستم و کشتار و ویرانی جنگاوران در هزاره‌ها و سده‌های پیشین، و نیز از دستبردهای فرهنگی این سده‌ها؛ سخت آزرده است، با چنان تلاش‌ها شادمان سازند.

شاد باد روان نیاکان گرامی

خشنود باد روان فردوسی ایران»

٭) این باور نگارنده بدین معنی نیست که کاوش بر سر نژادگی برنوشته‌ها یا تلاش برای انجام بهترین ویرایش (تصحیح) شاهنامه بیهوده است و یا کسانی که درباره‌ی ارزش‌های ادبی شاهنامه (که به گفته‌ی جاودان‌یاد محمدعلی فروغی «معظم‌ترین یادگار ادبی نوع بشر است») گفته‌اند و نوشته‌اند زندگانی به بیهودگی به سر برده‌اند. روشن است که این بزرگواران از دیدگاه خود به شاهنامه نگریسته‌اند و به سبب کوشش‌شان برای شناختن و شناساندن شاهنامه شایسته‌ی ستایشند.

مجید ساسانی

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه