مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

سندبادنامه ریشه در ایران دارد یا هندوستان ؟

سندبادنامه آیین کشورداری و رفتار با مردمان است.این کتاب ساختاری مانند کتاب کلیله و دمنه دارد.آنگونه که پیداست در زمان پادشاهی اشکانیان یا ساسانیان گردآوری و نگاشته شده است .در اینکه ریشه ی داستان سندباد از ایران بوده یا هندوستان، دیدگاه های گوناگونی آورده شده است .

محمد بن اسحاق الندیم در کتاب الفهرست در خصوص کتابهای ایرانیان نوشته است که کتاب سندباد در دو روایت بزرگ و کوچک موجود بوده و در انتساب تأليفش به ایرانیان و هندوها اختلاف است (ابن الندیم ۱۳۴۶، ص ۵۴۱)

مؤلف تاریخ یعقوبی در این باره چنین می نویسد: «یکی از پادشاهان هند «كوش» همان پادشاهی است که سندباد حکیم در زمان او بود و همین کوش کتاب مكر النساء را نوشنت» (احمدبن ابی یعقوب ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۱۱۵)

مسعودی - نویسنده مروج الذهب . بجای کوش، کورش نوشته است. و سپس ادامه داده است که: «برای هندوان به اقتضای وقت و احتیاجات مردم عقاید تازه پدید آورد و مذاهب سلف را رها کرد. سندباد در مملکت او و به عصر او بود که کتاب هفت وزیر و معلم و غلام و زن پادشاه را برای وی تنظیم کرد که به نام سندباد معروف شد» (مسعودی ۱۳۶۵، ج ۱، ص ۷۵)

حمزه اصفهانی در تاریخ خود (ص ۳۹) و مؤلف مجمل التواريخ والقصص (صص ۹۴-۹۳). سندبادنامه را از کتابهایی دانسته اند که در روزگار اشکانیان ساخته اند (غلامحسین صدیقی ۱۳۴۵، ص ۹۷ و فتح ا.. مجتبایی ۱۳۷۰، ص ۴۷۱ و ملک الشعراء بهار ۱۳۷۳، ج ۱، صص ۴۱ - ۴۰)

حمدالله مستوفی تألیف آنرا به ایرانیان نسبت می دهد (حمدا.... مستوفی ۱۳۳۹، ص ۹۸) و صاحب الذریعه آنرا جمع آورده حکمای فارس می داند. (آقابزرگ تهرانی، ۱۳۲۹، ج ۱۲، ص ۲۳۵)

نویسنده جواهرالأسمار (طوطی نامه این کتاب را در ردیف کلیله و دمنه و.... از هندوان شمرده و اینگونه نوشته است: «بدین سبب است که هر کس از فضلای زمان در هر عهد به جهت مفاخرت بر اقران و اعوان و مباهات بر انصار و اخوان، کتابی را از هندوی به نام مخدوم و منعم ترجمه کرده اند و آن صحیفه را در خزانه. ولیعهد و امیر وقت رسانیده و آن نام تا آخرالاعوان و انقراض ایام بمانده، چنانکه کتاب کلیله و دمنه و سندباد و نفحة الريحان (؟) و امثال آن (عمادبن محمد الثغری۱۳۵۲، ص ۱۵)

مجتبی مینوی در این خصوص می نویسد: «کتاب سندباد از کتابهایی است که در عهد انوشیروان خسرو اول به پارسی نوشته شده بود. بعضی آن را از هندوستان دانسته اند ولی تقریبا ثابت شده است که این کتاب مانند بلومر و بوذاسف در ایران تألیف و تحریر شده است. و بنده حدس می زنم که منشا ایرانی آن همان برزویه طبيب و حکیم بوده باشد که کلیله و دمنه را ترجمه و تألیف و نگارش کرد و همو ظاهرا در حدود ۵۸۰ میلادی نامه تنسر و کتاب بلوهر و بوذاسف را نوشت» (مجتبی مینوی ۱۳۶۲، صص ۵-۱)

یان ریپکا از نویسندگان تاریخ ادبیات ایران در اثر خود چنین نوشته است: «این کتابها (سندبادنامه، بختيارنامه، طوطی نامه و ...) در اصل از هند یا ایران زمان ساسانی مایه گرفته اند» (ریپکا ۱۳۷۰، ص ۳۳۹) انه نیز با عبارتی دیگر تقریبا به همین نتیجه رسیده است (اته ۱۳۷۷، ص ۱۰۳).

ادوارد براون، سندبادنامه را از داستانهای هندی که چندین ترجمه عربی و فارسی دارد، معرفی کرده است (براون ۱۳۶۰، ج ۲، ص ۲۷۹) و ذبیح الله صفا آنرا از جمله قصص قديمه هند می داند که به زبان پهلوی نقل شده بود و در ادبیات قبل از اسلام ایران شهرت بسیار داشت (ذبیح ا.. صفا ۱۳۶۹، ج ۲، صص۱۰۰۳۰-۹۹۹) و بالاخره عبدالحسین زرین کوب می نویسد: «در زمره قصه های مأخوذ از ادب هندی در نثر پهلوی . پایان عهد ساسانی کتاب کلیله و دمنه و قصه سندبادنامه را باید ذکر کرد (عبد الحسين زرین کوب ۱۳۷۰، ص ۵۳۰).

با توجه به آنچه ذکر شد، برای دانستن اصل و منشأ سندبادنامه باید سیر تاریخی آنرا به دقت پیگیری و بررسی کرد و ترجمه های مختلف آنرا با یکدیگر مقایسه نمود. جالب است بدانیم که سندبادنامه یکی از کتابهایی است که به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده است و از این جهت یکی از کتابهای ادبیات جهانی است. به طوری که درژاوین اعتقاد دارد این کتاب پس از انجیل دومین کتابی است که دارای ترجمه های زیاد به زبانهای مختلف است (عزیز قلاف ۱۹۸۱، ص ۱۱۳) برخی از این ترجمه ها عبارتند از: عربی، سریانی، یونانی، عبری، لاتینی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، ترکی، روسی، اسپانیایی، ارمنی، گرجی، مجاری، بلغاری، هلندی، سلواکی، چک، رومی، سویسی، ازبکی، تاجیکی (خط سریلیک) و...

سندبادنامه از پارسی به زبان سریانی و از سریانی به یونانی ترجمه شد و در یونانی به نام Syntipas معروف گردید. همچنین به زبان عبری و از عبری به لاتینی نیز ترجمه شد و این ترجمه لاتینی و یونانی در اروپا شهرت زیادی حاصل کرد و به همه السنه مغرب زمین ترجمه شد. از نسخه پارسی که در عهد انوشیروان نوشته شده بود، ترجمه ای نیز به زبان عربی منتشر گردید و اُبان لاحقی آنرا به نظم عربی در آورد (مجتبی مینوی ۱۳۶۲، صص ۵-۱)

گفته ابن النديم مبنی بر موجود بودن دو روایت بزرگ و کوچک کتاب سندباد، مورد بحث مستشرقان قرار گرفته و آنها به تحقیق در این مسئله پرداخته اند:

کومپارتی در این باره نوشته است: «سرمنشأ تمام تحریرهای موجود، روایت عربی بوده، حکایتهای اضافه که در نسخه منظوم پارسی موجود است، بعدا اضافه شده اند و نسخه بزرگ سندبادنامه که مؤلف فهرست نام برده است، همین روایتهای موجود بوده با راه یافتن حکایتهای دوم وزیران از نسخه کوچک اثر و سندباد کوچک از بین رفته است» (كومپارتی ۱۸۸۲، ص۸۷) . .

نولدکه در مورد منشأ عربی داشتن تحریرهای موجود کتاب سندباد با کومپارتی متفق بوده، لیکن اعتقاد دارد که نسخه كبير آن از بین رفته است و آنچه وجود دارد همان نسخه صغير است، زیرا در روایتهای موجود کتاب از نام اصلم نشانی نیست حال آنکه ابن الندیم «اصلم و سندباد» نامیده شدن نسخه بزرگ را در یکی از دستخطهای الفهرست ثبت کرده است (عزیز فل افت ۱۹۸۱، ص۱۱۴۰) همچنین نولدکه، در مقاله ای که پیرامون بختيارنامه (ده وزیر نوشته است، به این نتیجه رسیده که تقریبا مسلم است که هفت وزیر در متنهای سریانی، اسپانیایی قدیم و در مجموع در قالب عربی هم به صورتی که در هزارویکشب منعکس گردیده، صورت اصل داستان است و ده وزیر تقلیدی از آن به شمار می رود (نولدکه ۱۳۶۷، ص ۲۳)

اولدنبورگ بر خلاف کومپارتی و نولدکه می نویسد: «هر دو روایت کتاب سندباد یعنی. نسخه بزرگ و کوچک آن که مؤلف الفهرست در اثر خود موجود بودنشان را خبر داده است تا به زمان ما رسیده اند. روایت مفضل يا سندباد بزرگ، همان نسخه های منظوم و منثور پارسی موجود است که در مقابل روایتهای غربی هفت حکایت و یک مقدمه و خاتمه بیشتر دارد و ترتيب آن استوار است و تحریر گرجی و ترکی اثر از آن به وجود آمده است.سندباد کوچک یا روایت مختصر، همان تحریر سریانی، یونانی، اسپانیایی، و عبری است که سرچشمه تحریر و ترجمه های بسیار شده است» (اولدنبورگ ۱۸۹۷، ص ۲۶۸) وی همچنین حدس زده است که تحریر مختصر سندباد، تحت تأثیر کلیله و دمنه از روایت مفصل آن حاصل شده است (همان مأخذ، همان صفحه) |

چنانکه قبلا بیان شد نکته دوم در باره اصل و منشأ كتاب سندباد که مورد اختلاف نویسندگان و محققان می باشد، مسئله هندی با ایرانی بودن. اصل این داستان است.

مؤلفان تاریخ یعقوبی (احمد بن ابی یعقوب ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۱۹۵) و مروج الذهب (مسعودی ۱۳۶۵، ج ۱، ص ۷۵) اصل کتاب را هندی و در مقابل حمزه اصفهانی (غلامحسین صدیقی ۱۳۴۵، ص۹۷) و مؤلفان مجمل التواريخ والقصص (همان مأخذ، همان صفحه) و نهاية الأرب في اخبار الفرس مع العرب (عزیز قلاف ۱۹۸۱، ص ۱۱۷) اصل کتاب سندباد را ایرانی می دانند و معتقدند که در عهد اشکانیان در ایران. تألیف شده است. .

از میان مستشرقان اولین کسی که هندی بودن اصل کتاب سندباد را نوشته است، لوزلر دلانشان فرانسوی است و بعد از او کسی که به تقویت این نظریه کمر بسته است، تئودوربنفی است (همان مأخذ، ص ۱۱۵) لكن تا بحال کسی وجود کتابی به نام سندباد یا لاأقل کتابی که در چارچوب خود مثل سندباد باشد و اقلا چند حکایت آنرا داشته باشد را در هندوستان نشان نداده است و همه کسانی که در این بازه بحث کرده اند، این مسئله را با تخمین و حدس بیان نموده اند. حتی بنفی نیز با وجود ذکر چند دلیل، نظر خود را به صورت تخمینی بیان کرده است اما چون دارای اعتبار و نفوذ زیادی بوده، سخنانش حکم حقیقت پیدا کرده است تا اینکه در سال ۱۹۵۹ م. تحقیقات دانشمند آمریکایی به نام پری، تحت عنوان «اصل کتاب سندباد» منتشر گردید و به این نظریه پایان داد و برعکس ادعا نمود که اصل کتاب سندباد ایرانی است، هرچند شباهتهایی به داستانهای هندی دارد و ممکن است قسمتهایی از کتاب: سندباد به نواحيي از هندوستان که مسلمان نشین بوده راه یافته، سپس حکایتهایی به آن افزوده اند (ہری ۱۹۵۹، ص ۵۴) همچنین پری در این مقاله در رد نظریه بنفی و دلیل او مبنی بر وجود نامهای هندی در کتاب سندباد نوشته است: «کورش و سندباد نامهای قدیم ایرانی هستند نه هندی» (همان مأخذ، ص۸۲) و واقعا نیز مطلب چنین است. زیرا اگر کتاب اصل هندی داشت، می بایست نظیر کلیله و دمنه و سایر کتابهای هندی پر از نامهای هندی باشد. که اینچنین نیست. علاوه بر این پری با استناد به ساختار کتاب،. دلایلی می آورد که نشان دهنده ایرانی بودن. اصل کتاب است. این دلایل عبارتند از:

1- رقم هفت (هفت . فیلسوف، هفت وزیر، هفت روز...)

٢- اصول جزا دادن مجرم (به مصلحت شاهزاده موی زن را تراشیده، رویش را سیاه کرده، بر خر سیاه نشانده، در شهر می گردانند و منادی می فرمایند که هر که با خواجه خود خیانت کند، جزایش این است)

3- عقب انداختن اجرای حکم به واسطه حکایت گفتن (قیاس شود با مقدمه هزار و یک شب که مبدأش هزار افسانه ایرانی قدیم است (همان مأخذ، صص ۹۲-۹۱)

به نظر اینجانب، بهترین وسیله برای شناخت هر کتابی، مراجعه به متن آن کتاب است و چون به سندبادنامه موجود مراجعه می کنیم، عبارتهای زیر را می بینیم که دلالت بر اصتل ایرانی آن دارد:

... و این کتابیست ملقب به سندباد، فراهم آورده حکمای عجم... (كمال الدينی ۱۳۸۰، ض-۱۷) -- بباید دانست که این کتاب به لغت پهلوی بوده است. (همان مأخذ، ص ۲۱۸)

. كان في قديم الزمان و سالف العصر و الأوان، ملک من ملوك العجم يقال له الملك المتوج... (آتش ۱۹۴۸، ص ۳۴۸)

. و كانه له زوجة من بنات الملوک الاكاسره ذات عقل و ادب... (همان مأخذ، ص ۳۴۹)

...................

دکتر جلیل تجلیل

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML