مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

وارثان پَهلَوها (پژوهشی درمفهوم کرد و کردستان)

علیرضامیرزایی - ازحدود اواخر سال 1377 به تحقیق در زمینه تاریخ کردستان مشغول بوده ام و از حدود سال 1388 به دنبال یافتن ساختار وترکیبی علمی ودر عین حال اثر گذاربرای نوشتن این مقاله بوده ام، تا به هر حال این مقاله را نوشتم. از خداوند بزرگ می خواهم تا مرا یاری نماید. از استاد فریدون جنیدی که زحمت خواندن دست نوشته های این مقاله را قبول کردند و نکات جالبی را یادآوری نمودند، سپاسگزاری می نمایم.

پَهلَوها
از میانه روزگار اشکانیان تا اواخر عهد ساسانیان هفت خاندان، بزرگترین و سرآمد دودمانهای اشرافی ایران بودند، که بعضی لقب" پَهلَو" داشتند، یعنی منسوب به دودمان پادشاهی اشکانی(پارتی) بودند. بعدها خاندان های دیگر نیز مدعی لقب پهلو شدند . کارن پهلو، سورن پهلو، سپهبد پهلو، سپندیاد(اسفندیار)پهلو ، مهران پهلو، زیگ و خاندان شاهی.  در آن روزگار بیشتر فرماندهان سپاه ومقام های کشوری از بزرگان دودمان های" پهلو" انتخاب می شدند. اگرچه معنای اولیه واژه پهلو ( پرثو ) در روزگاران کهن نیز  به احتمال زیاد مرتبط باجنگاوری بوده است، اما سپهبدان وجنگاوران "پهلو" در زمان اشکانیان وساسانیان، آنچنان پیروزیهای درخشان وحماسی را در تاریخ ایران رقم زدند که ازآن زمان به بعد در فرهنگ ایرانی، صفت پهلوها یعنی پهلوان، به معنای دلیر وجنگاور و قهرمان معنی شد و  کم کم لقب "پهلو" از معنی "پارتی" تبدیل به عنوانی شد که معنی صفت پر افتخار پهلوانی را می داد. نمونه هایی از این قهرمانی ها توسط مورخین ایرانی وغیر ایرانی در منابع تاریخی ذکر شده است.
در سال 53 پ. م.  که امپراطوری روم در اوج قدرت خود بود، کراسوس یکی از سه حاکم(کنسول) روم  در آن زمان  با لشکری جرّار عازم تسخیر ایران شد. او که خود را مانند اسکندر مقدونی می دانست، سودای فتح ایران را درسر داشت تا همانند او شهرت و آوازه جهانگیری پیدا کند. فرماندهی سپاه ایرانیان در این نبرد تاریخی با "سورن پهلو" از خاندان سورن بود. در خرداد سال 53 پیش از میلاد، سورن پهلو با زیرکی  تمام و با تدبیری هوشمندانه، سپاهیان رومی را ابتدا به داخل بیابانهای ایران کشاند وسپس ایشان را چنان مورد حمله تیرهای مهیب پارتی قرار داد که این تیرها درفرهنگ های اروپایی ضرب المثل گشت. از سپاه رومیان بیست هزار کس کشته و ده هزار تن اسیر شدند و رومیان با خفّت و ذلّت تمام شکست خوردند.
شخص کراسوس و پسرش نیز در این جنگ کشته شدند. در سال 484 میلادی سپهبد" سوخرا" از خاندان "کارن پهلو" برای انتقام کشته شدن "پیروز شاه"، شاهنشاه ساسانی به دست هپتالیان، سپاهی را به مقابله آنان در شمال شرق ایران برد. در روایتی از این جنگ آمده؛ هنگامی که دشمنان به سوخرا یورش بردند، او با چنان قدرتی تیری به جلوترین اسب دشمن پرتاب کرد که تیر تا پر در سر اسب  فرو رفت. هپتالیان با دیدن این صحنه تیراندازی از ادامه جنگ منصرف گشتند.
در سال  589 میلادی سال دهم سلطنت هرمز شاه ساسانی، شاوه شا خاقان ماوراءالنهر با سیصد هزار سوار رﻫﺴﭘار هرات و باذغیس شد، در حالیکه قیصر روم  با هشتاد هزار سوار شهرهای آمد، میافارقین و نصیبین را تصرف کرد. خزرها با سپاهی انبوه رو به سوی آذربایجان نهادند و سپاهیان عرب به سرکردگی عمرو ازرق (کبود) و عباس لوچ به جنوب ایران هجوم آوردند. انهدام ایران در چنین شرایطی قطعی به نظر می رسید. در اقدامی کم نظیر مردی از قهرمانان بزرگ ایران به فرماندهی سپاه بر گزیده شد و او کسی نبود جز" بهرام مهران(چوبین)" از خاندان "مهران پهلو" . خاقان به ایرانیان نوشت پلها را تعمیر کنید تا از سرزمین شما به کشور روم بروم. بهرام مهران تنها با دوازده هزار سوار به مقابله با سپاه سیصد هزار نفری خاقان رفت. خاقان به او پیشنهاد داد تا به خدمت خاقان در آید و از طرف او پادشاه ایران گردد. بهرام به او ﭘاسخ داد : " تو به من قول دخترت و کشور بزرگی را می دهی اما نیزه من کنار گوش توست. " درمیدان جنگ خاقان با درس آموختن از چینیان شعله های نفت وآتش را بر سر ایرانیان می بارید وسپس خود با تمام قوا به جناح چپ ایرانیان حمله کرد. بهرام از میانه سپاه آنچه را که روی داده بود مشاهده کرد. بدان جناح تاخت و در حالی که سر سه دشمن را از اسب به زمین می افکند، فریاد زد:"این چنین باید جنگید آیا در برابر شاه جهان شرم نمیکنید؟" در هنگام جنگ خاقان با مشاهده شکست سپاه عظیم خود قصد فرار داشت ولی بهرام که از دور او را زیر نظر داشت تیری بر چله کمان نهاده و از فاصله بسیار دور اورا هدف گرفت. تیر بر مهره گردن خاقان اصابت کرد وسپاه او بکلی منهدم شد.
ردپای حماسه های پهلوها از تاریخ عبور نمود و به داستانهای حماسی ایران هم رسید بیشتر اسامی پهلوانان شاهنامه فردوسی از بزرگان و خاندانهای تاریخی پهلو در دوران اشکانی می باشد. پهلوانانی چون گودرز، گیو، گرگین میلاد، کارن و رستم اسامی خاندانهای پهلوانی در روزگار پارتیان بوده است."پهلو" که صورت دیگر واژه "پارتی" میباشد به معنای نوعی از جنگاوری به فرهنگ های اروپایی نیز راه پیدا کرد و واژه "پارتیزان" به معنای جنگاور چریک در این فرهنگها به کار می رود.
به راستی که جنگیدن درمقابل پهلوها خود افتخار بزرگی بود تا چه رسد انتساب به آنها.
کم کم واژه "پهلو" معنی گسترده تری پیدا کرد وبه همه مردمان بخش وسیعی از ایران اطلاق گردید وسرزمین آنها دیار پهلویان نامیده شد وبه زبان ایشان نیز "پهلوی" گفته شد. درمورد سرزمین پهلویان "ابن ندیم" در کتاب "الفهرست" به نقل از "عبدالله بن مقفع" (مترجم مشهور زبان پهلوی به عربی در عصر عباسیان) می نویسد:"فاماالفهلویه فمنسوب الی الفهله اسم یقع علی خمسه بلدان وهی اصفهان والری وهمذان وماه نهاوند وآذربیجان" یعنی:"واما پهلوی منسوب به پهله است که نام پنج شهر است اصفهان وری وهمدان وماه نهاوند آذربایجان."  همچنین حمزه اصفهانی درکتاب "التنبیه" به نقل از شیرویه پسرشهردار می گوید: "شهرهای پهلویان هفت است، همدان وماسبذان وقم وماه بصره وصمیره(مهرگان کده) وماه کوفه وکرمانشاهان."  نکته بسیار جالب که جلوتر به آن خواهیم پرداخت این است که علیرغم آنکه پهلوی یعنی منسوب به قوم "پرثو( پارت)" اما جغرافیای ذکرشده برای سرزمین پهلویان درمنابع تاریخی پس از اسلام  دقیقاً منطبق برجغرافیای گستردگی اقوام ماد است که درمنابع تاریخی کهن یونانی وسایر منابع باستانی ذکر شده است...

دنباله ی این نوشتار را در 67 رویه


نویسنده : علیرضا میرازیی

پخش ویژه : مهرمیهن

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

0 # فرمانی 1393-09-23 18:22
بسیار بسیار عالی بود زحمات شما را ارج مینهیم.
اگر امکان داره ایمیل خود را جهت تبادل نظر و طرح پرسشهای خود ارسال فرمایید
پاسخ دادن
0 # غیاثوند 1393-09-29 12:06
دوست گرامی فکر نیکنید کمی تحریف کردید به نگارشات روانشاد دکتر جمشید صداقت کیش مراجعه کنید
پاسخ دادن
0 # مهدی 1400-04-19 18:21
عزیز دل به نظر از واقعیات تاریخی مخصوصا دوره پارتی خیلی دور شدید لطفا به مراجع علمی تری مراجعه فرمایید
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML