مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

ایرانیان و دانش ریاضی

روانشاد دكتر ذبيح‌الله صفا

آبشخور : روزنامه ی اطلاعات

كوششهاي علماي ايران در پيش بردن علوم رياضي از جمله خدمات فراموش ناشدني آنان به عالم انسانيت است. علت توفيق ايرانيان در اين راه آن است كه از عهد ساسانيان در اين باره مطالعات عميق داشتند و به پيشرفتهاي خوبي نايل شده بودند. در آغاز دوره بني‌عباس همين كه منصور دوانيقي متوجه منجمان شد و خواست از وجودشان در دستگاه خود استفاده كند، به ايرانيان توجه كرد و در شمار بزرگاني كه از اين پس به درگاه خلافت روي آوردند، ماشاءالله‌بن اثري از حوزه علمي مرو و نوبخت از اهواز و ابراهيم‌بن حبيب‌الفزاري مترجم كتاب سيد هانتا (السند هندالكبير) و اولين سازندة اسطرلاب در تمدن اسلامي بوده‌اند.
اين رياضي‌دانان و كساني كه بعد از آنان شروع به كار كردند، اهميتشان بيشتر در آن است كه فقط مانند يونانيان به جنبه نظري علم رياضي نگاه نكرده‌اند، بلكه جنبه عملي آن را هم مورد عنايت قرار داده‌اند. علاوه بر اين، رياضي‌دانان ايراني در دوره اسلامي به منابع مختلفي در اين علم دسترس يافتند كه از زبانهاي يوناني و پهلوي و سُرياني و هندي به وسيله مترجمان معروف قرنهاي دوم و سوم و چهارم به دست آنان رسيده بود. و همين امر سبب آن شد كه كارهايشان در رياضيات همواره كاملتر و بهتر از يونانيان و همه طبقاتي باشد كه پيش از آنان در حوزه‌هاي مختلف علمي بدين كار سرگرم بودند.
بسياري از رياضي‌دانان ايراني در دوره اسلامي راههايي در حل مشكلات نجومي و رياضي به دست آورده و يا پيشرفتهايي در شعب مختلف اين دو علم كرده و يا مسائل كاملاً‌جديد و راههاي تازه در آنها نشان داده‌اند كه پيش از آنان سابقه نداشت. از ميان كساني كه در اين علوم ابتكارات بزرگ دارند و يا خدمات شگرف و به تمام معني جديد انجام داده‌‌اند، دانشمنداني مانند ابومعشر بلخي و محمدبن موسي خوارزمي و ابوريحان بيروني و خيام نيشابوري و خواجه‌نصيرالدين طوسي و غياث‌الدين جمشيد كاشاني را بايد نام برد.
نخستين رياضي‌دانان ايراني كه در بغداد به خدمت پرداخته بودند، هم به كار ترجمه و نقل كتابهاي مهم، رياضي به زبان عربي اشتغال داشتندو هم عملاً وظيفه منجمي و محاسبي را در دستگاه خلافت ايفا مي‌نمودند. از ميان قدماي آنان يكي احمدبن عبدالله الحاسب المروزي (متوفاي 220 ق) است كه از آثارش كتاب «الابعاد و الاجرام» و «كتاب الزيج» در دست است.
بعد از او نوبت به ابوعبدالله محمدبن موسي الخوارزمي معاصر مأمون عباسي مي‌رسد كه وفات او را در حدود 232 ق نوشته‌اند. وي از بزرگترين علماي رياضي دان دنياي قديم و كسي است كه اثر او در تمدن اسلامي و مراكز علمي اروپا از قرن دوازدهم ميلادي به بعد آشكار است. مؤلفان لاتيني زبان او را آلخوريسموس1 (= الخوارزمي) ناميده‌اند و كتاب حساب او كه اصل عربي‌اش از ميان رفته، ولي ترجمه لاتيني آن كه در قرن دوازدهم ميلادي صورت گرفته در دست است، اثر بسيار در شناسانيدن حساب هندي به دنياي مسيحيت داشته است. وي در تكميل علم جبر و مقابله سهم بزرگي در ميان علماي عالم دارد.
كتاب «المختصر» في حساب الجبر و المقابله از آثار او به وسيله ژراردوس كرموننسيس2 به لاتيني ترجمه شد و بعدها به انگليسي نيز نقل و چاپهايي از آن شد. خوارزمي راه حل معادلات درجه اول و دوم و دستور در باب چهار عمل اصلي و جذر و اربعه متناسبه و محاسبه سطوح اجسام را در كتاب مذكور نشان داده است. اسم جبر (Algébre) در زبان اروپايي از همين كتاب محمدبن موسي گرفته شده و اين كتاب تا قرن شانزدهم به عنوان پايه علم جبر و مقابله در مراكز علمي اروپا تدريس مي‌شده است. اصطلاح آلگوريتم3 (يعني سلسله اعداد) نيز صورت ديگري از اشتقاق نام الخوارزمي در زبانهاي اروپايي است.
ابوالعباس فضل بن حاتم نيريزي كه در حدود سال 309 ق در گذشته، رياضي‌دان بزرگ ديگري است كه در علوم اسلامي و سپس در حوزه‌هاي علمي لاتيني اثر بزرگ داشت. وي را در مراكز لاتيني زبان آناريتيوس4 مي‌ناميدند و شرح او بر كتاب الاصول اقليدس معروف است.
بنو موسي بن شاكر خراساني كارهاي دقيق و پرارزشي در مسائل رياضي داشتند و از آن جمله كتابي كه محمد بن موسي بن شاكر درباره مخروطات نوشته، شهرت بسيار يافته بود. وفات محمد در سال 259 ق اتفاق افتاد.
در اين ميان نبايد نام الفرغاني (محمد بن كثير) را كه در نزد علماي لاتيني زبان به «آلفارگانوس»5 معروف بوده است، فراموش كرد. مطالعات او درباره اصطرلاب و همچنين رساله‌اش در اصول علم نجوم مورد آشنايي مسلمين و بعد از آنان بر اثر ترجمه‌هايي كه از آنها صورت گرفته بود، محل اطلاع و استفاده علماي لاتيني زبان بود. از آثار وي چند ترجمه صورت گرفت. و مهمترين مترجمان آثارش يوهانس هيسپالنسيس6 و ژراردوس كرموننسيس هستند و علاوه بر ترجمه‌هاي لاتين، ترجمه‌هايي به عبري از آثارش موجود است.
عالم بزرگ ديگري كه ذكر نامش در اينجا لازم است، الماهاني محمدبن عيسي(از ماهان كرمان) است كه بر هندسه اقليدس و برخي از آثار ارشميدس شرح نوشته و در علم جبر مطالعات عميق داشته و معادلاتي از جبر بنام او شهرت يافته بود.
عمربن فرخان طبري ـ معاصر مأمون ـ علاوه بر شرحي كه بر كتاب «الاربعه» بطليميوس نوشته بود، چند كتاب در هيئت و نجوم داشت كه غالباً در دست است و از معاصران بنام ابومعشر بلخي (م 272 ق) است كه از رجال بسيار معروف علم در قرن سوم است و از آثار متعددش دوازده كتاب و رساله در دست است. اين هر دو عالم بزرگ در پيشرفت علوم رياضي در تمدن اسلامي اثر بسيار بارز داشتند.
اگر بخواهيم نام همه رياضي‌دانان بزرگ قرن سوم و چهارم و اوايل قرن پنجم را ذكر كنيم، كار بر ما دشوار خواهد شد. شماره اينان چندان بود كه حتي مؤلفان درجه اول از ميان آنان هم براي معرفي محتاج كتاب مخصوص هستند و از شگفتي‌هاي تاريخ آن است كه همه آنان ايراني بوده و از مراكز مختلف علمي ايران برخاسته و در بغداد مجتمع شده يا در آنجا زيردست هموطنان خود تربيت يافته و يا خود اصولاً از كشور خويش بيرون نرفته و در نزد امراي مختلف محلي ايران سرگرم كار بوده‌اند.
از جمله اين برگزيدگان متعدد در رشته علم رياضي و نجوم، مي‌توان بزرگان ذيل را فهرست‌وار ذكر كرد: ابوالوفاء محمد بوزجاني (م 387ق) از بوزجان نيشابور، ابوالفتح محمود بن محمد اصفهاني مترجم و مؤلف بزرگ قرن چهارم صاحب مخروطات ابولونيوس 7 كه ترجمه لاتيني آن موجود است، ابوجعفر خازن خراساني كه در اواسط قرن چهارم درگذشت و صاحب آثار متعدد و مقرون به ابتكار در مسائل رياضي بود. اوست كه معادله ماهاني را در جبر به وسيله قطع مخروطي حل نمود، ابوسهل و يجن بن رستم كوهي از كوهستان مازندران كه در حدود سال 377 ق در رصدخانه‌اي كه شرف‌الدوله پسر عضدالدوله تأسيس كرده بود، به كار پرداخت.
وي درباره حل معادلات بالاتر از درجه دوم كاركرده و اضافاتي هم بر كتاب ارشميدس نوشته بود، ابوسعيد سگزي (م 414ق) رياضي‌دان بسيار مشهور كه كتاب «جامع الشاهي» خود را در علم نجوم به نام عضدالدوله ديلمي نوشت و چندين كتاب ديگر از آثار او مشهور و موجود است، ابوالحسين عبدالرحمن صوفي رازي(م 376ق) معلم عضدالدوله ديلمي و مؤلف كتاب بسيار مشهور «صورالكواكب» به عربي كه ترجمه فارسي آن نيز موجود است؛ ابوالحسن كوشيار گيلي(گيلاني) رياضي‌دان بزرگ قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجري كه چند كتاب از او باقي‌ است، ابونصر حسن بن علي قمي منجم مشهور قرن چهارم هجري معاصر فخرالدوله ديلمي كه كتاب خود را به نام «المدخل الي احكام النجوم» در سال 357 ق تأليف نمود، ابوالحسن علي بن احمد نسوي خراساني كه به سال 420 كتابي در علم حساب به پارسي نوشت و سپس همان كتاب را به نام «المغني في حساب الهندي» به عربي نقل كرد و چند كتاب ديگر هم از او در دست است كه از آن جمله ويدمن8 كتاب «الاشباع» را به آلماني ترجمه كرده است.
بيروني
در ذيل نام اين عالمان بزرگ كه همه در آسمان دانش ايران به منزله ستارگان درخشانند، ذكر نام يك استاد بسيار بزرگ ديگر با تفصيل نسبي بيشتري لازم است و او ابوريحان محمد بن احمد بيروني (م 440 ق) است كه بي‌ترديد بايد يكي از بزرگترين دانشمندان جهان شمرده شود.
كتب و آثار او متنوع و درباره طبيعيات و جغرافيا و تاريخ و عقايد و آداب و نجوم و رياضيات و مسائل ديگر علمي است كه از آن كتاب كتاب «الدستور» و كتاب «قانون مسعودي» در نجوم و «التفهيم» در حساب و هندسه و هيئت (به فارسي و عربي) و كتاب «مقاليد علم الهيئه» و كتاب «الاستيعاب في صنعه الاصطرلاب» همگي از جمله آثار بسيار معتبر رياضي و نجوم است. گذشته از اينها، ابوريحان در كتاب معروفش «ماللهند» كه درباره جغرافيا و عقايد و آراي هندوان نوشته، اطلاعات خوبي درباره نجوم و هيئت هندي داده است. كتاب «قانون مسعودي» او در يازده باب است كه هر باب به فصول متعدد تقسيم مي‌شود و حكم دايره‌المعارف بزرگي از نجوم دارد و مؤلف در آن نظرها و آراي جديدي درباره مسائل نجومي آورده است.
ابوريحان طولها و عرضهاي جغرافيايي را به دقت محاسبه نموده و درباره اينكه آيا زمين در دور محور خود مي‌چرخد، بحثي مشبع نموده و همچنين به حساب و تحقيق به روز و شب ششماهة قطبي پي برده و نيز وجود قاره‌اي را در نيمكره جنوبي زمين حدس زده است. اين مغز متفكر كه تالي محمد بن زكرياي رازي در تمدن اسلامي است، از راه تجربه و دقتهاي وافر عالمانه در بسياري از مسائل طبيعي با نظرهاي ارسطو مخالفت ورزيده و با ابوعلي سينا در اين‌باره مباحثات جدي داشته است.
ابن‌سينا
بحث درباره چنين مرد بزرگ نام‌آوري نبايد ما را از عطف نظر به يك استاد بزرگ ديگر كه در عصر او مي‌زيسته، باز دارد. او ابوعلي حسين‌بن عبدالله بن‌سينا(م428ق) است كه علاوه بر تأليفات گرانبهاي خود، رسالات متعددي هم در علم رياضي دارد و در اين فن چنان‌ كه شاگردش ابوعبيد جوزجاني گفته، مطالبي تازه و مسائلي نو داشته است. وي بر هر يك از اختصارات حساب و هندسه و موسيقي كه در كتاب شفا گنجانيده، زياداتي آورده است و در «المجسطي» ده شكل در اختلاف منظر ايجاد نموده و در علم هيئت در آخر المجسطي، مطالبي كه پيش از او ديده نشده بوده، ذكر كرده و در موسيقي اصولي را كه پيشينيان از آنها غفلت ورزيده بودند، آورده است.
به همين سبب مهمترين اثر او در رياضيات،‌همان‌است كه در «شفا» مي‌بينيم؛ ولي علاوه بر آن چند رساله ديگر از وي در مسائل رياضي و نجومي باقي مانده است.
در دنبال اين دانشمندان بزرگ ايراني كه ياد كرده‌ايم و همگي تا اوايل قرن پنجم سرگرم فعاليت بوده و حوزه علمي اسلامي را به نور آثار خود منور و مزين مي‌كرده‌اند، گروه بزرگي از دانشمندان بزرگ قرن پنجم و قرن ششم هجري ظهور نموده و به زبان عربي يا فارسي در مسائل رياضي تأليفات مهم ديگري به وجود آورده‌اند، مانند بهاء‌الدين خرقي مروزي ـ معاصر اتسز خوارزمشاه ـ و مؤلف كتاب «منتهي‌الادراك» و كتاب «التبصره في‌علم الهيئه»، ابوالفتح خازني مؤلف «زيج سنجري» و كتاب «ميزان الحكمه»، قطان مروزي(م548ق) مؤلف كتاب مشهور «گيهان شناخت»؛ ابو حاتم اسفزاري معاصر و همكار خيام.
حكيم ابوالفتح عمربن ابراهيم خيامي نيشابوري معروف به «خيام» علاوه بركارهاي مهمي كه در نجوم و هيئت انجام داده، رساله مشهوري در علم جبر و مقابله تأليف نموده كه مهمترين كتاب رياضي آن حكيم شمرده مي‌شود. اين كتاب را فريدريك و پكه9 دانشمند فرانسوي با مقدمه فاضلانه‌اي از عربي به فرانسوي ترجمه و همراه متن عربي آن طبع كرده است. در اين رساله خيام از كليه كارهايي كه تا عهد او در اين باب شده بود، جلوتر رفته و در اين كتاب و چند رساله ديگر خود بيست و يك قسم معادلات جبري بر شمرده است كه پيش از او تنها يازده قسم از آنها را حل كرده بودند و او ده قسم ديگر را وضع و حمل، نمود.
پس از مغول
بعد از حمله بنيان كن وحشيان مغول و تاتار كه از جمله حوادث كم‌نظير تاريخ است، طبعاً از رواج علم و تعدد علما در ايران كاسته و محيط غيرمساعدي براي انواع علوم در اين سرزمين فراهم شده بود. با اين حال درگير و دار حكمراني سبُعانه آن نمايندگان قهر الهي، يك مرد عديم النظير كه در دوران پيش از مغول تربيت يافته بود، توانست با جلب اعتماد هولاگو، رصدخانه و كتابخانه‌اي در مراغه ترتيب دهد و آنها را به صورت مركز مطالعات رياضي و نجوم اداره كند و عده‌اي از علماي پراكنده ايراني را در آنجا گردآورد و نيز گروهي از طلاب علوم عقلي و رياضي را زير دست خود تربيت كند.
كار بسيار مهمتر او كه مايه تحكيم بنيان علم رياضي در عالم اسلامي به صورت بسيار قاطعي گرديد، ايجاد تحريرات معروف او از چندين اثر مشهور رياضي است كه از عهد فعاليت مركز علمي آتن و اسكندريه به بعد نوشته شده و به زبان عربي نقل شده بود.
چنان كه مي‌دانيم در ترجمه‌هايي كه در قرنهاي دوم و سوم هجري از اصل يوناني و پهلوي و هندي به عربي صورت مي‌گرفت، به علت آنكه هنوز زبان عربي به صورت يك زبان كامل علمي درنيامده بود و نيز مترجمان غير مسلمان و غير عرب كتب چنان‌ كه بايد به اصول زبان عربي آشنايي نداشتند، غالباً ‌آثارشان از حيث فهم دشوار بود و همين امر موجب بروز دشواريهاي بسيار در امر تعليم و تعلم مي‌گرديد.
غالب مشكلات فلسفي و منطقي بر اثر مجاهدات فارابي و ابن سينا و كتبي كه آن دو و همترازانشان در مباحث فلسفي و منطقي تأليف كردند، تا حدود قرن چهارم هجري برطرف گرديد، ليكن چنين كاري در رسالات منقوله رياضي انجام نشد و كتب و رسالات رياضي بر اثر صعوبي كه در فهم و تحرير مجدد آنها وجود داشت، به صورت منقح آماده تدريس وتحصيل در نيامد و از اين بابت نقص بزرگي در حوزه علمي اسلامي وجود داشت، اين كار بزرگ براي استاذ البشر و عقل حادي عشر خواجه‌نصير‌الدين طوسي(م672ق) باقي مانده بود و او با تحريرات معروف خود كه از آثار ارشميدس و آريستارخس و هيپ سيكلس و تئودوزيوس و اقليدس و جز آنان كرد، همه صعوبتهاي آنها را بر طرف و كار را بر تمام متعلمين رياضي در تمدن اسلامي آسان نمود.
تحريرات خواجه نصيرالدين طوسي به عربي است و به طبع رسيده و من درباره آنها رساله خاصي، منتشر كرده‌ام كه مي‌توان بدان مراجعه نمود.
مطالعه در تاريخ علم رياضي بعد از قرن هفتم فعلا مورد نظر من نيست، زيرا بعد از حمله مغول ملت ايران از ساير ملل اسلامي جدا شد و اگر چه هنوز تا پايان قرن هشتم هجري انديشه ايراني از نورافشاني به عالم اسلام باز نماند، ليكن طبعاً از نيروي عظيمي كه پيش از اين در زمينه مذكور داشت، كاسته شد.
بر روي هم بايد دانست كه كار رياضيون ايراني در ابواب مختلف علم رياضي به پيشرفت اين علم در جهان ياوري بسيار كرد. مخصوصاً در دوره اسلامي علماي مختلفي كه در خراسان و اصفهان و فارس يا در حوزه بغداد مشغول كار بودند، در تكميل اجزاي مختلف علوم رياضي زحمت كشيدند و از ميان مؤلفان بي‌شماري كه در اين فنون ظهور كردند، برخي داراي اكتشافات جديد بودند.
مطلب مهمي كه بايد درباره علوم رياضي در تمدن اسلامي مورد توجه داشت، آن‌است كه به‌سبب احتياج و اعتقاد خلفا و سلاطين به‌علم نجوم و پيشگوييهاي نجومي و همچنين احتياجات رياضي در مسائل ديني و اداري و مالياتي و اصلاح تقويم و امثال آنها ناگزير عده‌اي از رياضيون و منجمين را در دستگاههاي خود نگاه مي‌داشتند و از آنان عملاً كارهايي مي‌خواسته‌اند، همين امر باعث شد كه رياضيات در اسلام منحصر به جنبه نظري نماند، بلكه فوايد عملي هم از آن گرفته شود و شايد به همين علت بود كه ايرانيان اسطرلاب را علماً و عملاً كاملتر از سابق نمودند و همچنين در كيفيت به‌كار بردن آلات رصد و ايجاد آلات جديدي كه سابقه نداشته است، پيشرفتهاي بيشتري از قدماي يونان و هند نمودند و نيز به‌ تأليف كتابهايي براي شناساندن آن آلات و طرز استفاده از آنها تأليف كردند.
در ذيل اين مقال اشاره بدو نكته لازم است: نخست آنكه كوشش ايرانيان در ايجاد و تكميل و پيگيري‌ علوم عقلي در تمدن اسلامي به همين حد كه گفته‌ايم، منحصر نماند، بلكه دانشمندان ايراني علوم ديگر را هم به‌مسلمانان آموختند و راهبري و راهنمايي در آنها را همواره مخصوص به‌خود نگاه داشتند، زيرا از امم ديگر اسلامي هيچگاه دانشمندان بزرگي كه بتوانند جاي رجال علمي ايران را بگيرند، به‌وجود نيامدند. ايرانيان در دانشهاي ديگري از قبيل علم الحيل، علم جر اثقال، علم جغرافيا كتابهايي نوشتند و همچنين در تأليف كتبي در «موضوعات علوم» كه حكيم دايره‌المعارفهاي علمي قديم داشت، آثاري به‌وجود آوردند.
نكته دوم آنكه بعد از ايجاد حوزه علمي بغداد، به‌زودي حوزه‌هاي متعددي در ايران تحت حمايت امرا و پادشاهان محلي مانند خوارزمشاهان آل مأمون، سامانيان، صفاريان، آل زيار، ديالمه آل بويه و غيره تشكيل شد و در شهرهاي متعدد مختلف ايران مراكز تعليم و تربيت علماي بزرگ فراهم گرديد كه غالب علماي معروف اسلامي در مسائل گوناگون علوم عقلي در آنها تربيت شدند.
*فرهنگ ايراني و اثر جهاني آن
پي‌نوشتها:
1- Alkhorismus
2- Gérardus Chrémonensis
3- Algorithme
4- Anaritius
5- Alfarganus
6- Johannes Hispalensis
7- Appolonius
8- Wiedemann
9- woepoke

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML