مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

یادگار زریران , حماسه ی دینی ایرانیان

حسن امامي

چکيده

يادگار زريران نخستين متن منظوم باق مانده - به فارسي پهلوي - از ميان آثار حماسي ديني فارسي است.
موضوع اين اثر، بيان دلاوريها و جانفشانيهاي ايرانيان و معتقدان دين نو (زرتشتي) در برابر خيونان است.
زرير - برادر گشتاسب شاه - در اين نبرد کشته مي شود و فرزندش - بستور - به کين خواهي او برمي خيزد.
شباهتهاي برخي صحنه هاي اين اثر با مراسم تعزيه گرداني مذهبي در ايران، اين اعتقاد را بارور مي کند که اين اثر، به نوعي، دست مايه ي تعزيه نويسان و تصويرگران حماسه ي کربلا در سده هاي بعد بوده است.
دقيقي و ثعالبي، هر کدام به گونه اي از اين بهره گرفته و يا قسمتهايي از مضمون آن را نقل کرده اند.

مقدمه

حماسه نوعي از شعر است که به وصف کارهاي پهلواني و مردانگيها و عظمت يک قوم يا فرد مي پردازد. حماسه ي مذهبي نيز نوعي از حماسه است که به توصيف قهرمانيهاي بزرگان و اولياي ديني هر قوم اختصاص دارد. اين نوع حماسه به بيان مشکلات و جانفشاني قهرمانان و بزرگان مي پردازد که فداکاري آنها نقشي بسزا در تکوين و ريشه دار شدن دين و مذهب يک قوم ايفا کرده است. حماسه حسيني در مذهب شيعه - که ايثارگريها و جانفشانيهاي حسين بن علي و يارانش را براي حيات و استمرار شيعه لازم و واجب مي شمرد - يکي از بهترين اين گونه حماسه هاست. حماسه ي ديني، يادگار مجاهدت گروهي براي حفظ دين و نبرد با معاندان و برانداختن آداب و رسومي است که خلاف عقايد ديني تشخيص داده مي شود.
آن گاه که ايرانيان افکار و عقايد ابتدايي خود را کنار گذاشتند و دين زرتشتي را با اصول شرقي اش پذيرفتند، از هر سو با مخالفت و معاندت روبرو شدند. گروهي از اينان در دفاع از عقايد و انديشه هاي نو، که آن را برحق و مايه ي رستگاري مي دانستند، دست به جانفشانيها و از خودگذشتگي هايي زدند که ياد و خاطره ي اين رشادتها بعدها در منظومه هاي حماسي خود را متجلي ساخت. نخستين حماسه باقي مانده از اين دست در ايران، يادگار زريران است که شرح و وصف نبرد ايرانيان با خيونان (Hyaona) براي پاسباني از دين زرتشتي است.

منظومه ي يادگار زريران

کتاب يادگار زريران (ayadgare Zarcran) متني است حماسي به زبان پهلوي که تقريباً 3000 واژه دارد. اين کتاب را شاهنامه ي گشتاسب نيز گفته اند. an در زريران نشانه ي نسبت است، يعني يادگار مربوط به زرير برادر گشتاسب، نخستين بار گيگر (Geiger) در سال 1890م. آن را ترجمه کرد و بندهايي از اين متن پهلوي را با شاهنامه فردوسي مقايسه نمود(1). در سال 1932م. بنونيست خاورشناس فرانسوي دريافت که اين کتاب حماسي، منظوم است نه منصور. او پس از تحقيق و تتبع دقيق به اين نتيجه رسيد که يادگار زريران به صورت کنوني خود يک منظومه ي دوره ي اشکاني است که در زمان ساسانيان تغييراتي در آن راه يافته است و به وضع فعلي درآمده. اصل آن ظاهراً از روايتي که متعلق به راويان شرق ايران بوده گرفته شده است. بنونيست کلماتي را که بعدها براي توضيح و تفسير در متن کتاب وارد شده و آن را از سياق نظم دور کرده است و نيز اشعار شش هجايي اصل را پيدا نمود.
يادگار زريران، منظومه اي مذهبي و در عين حال پهلواني است. در اين منظومه گاه مضاميني مي يابيم که در وصف ميدان جنگ، به شاهنامه نيست، ولي مهارتي که در وصف و بيان احساسات پهلوانان در منظومه هاي قرن پنجم به کار رفته است در اين منظومه وجود ندارد؛ زيرا در زمان ظهور آن، شعر و انواع شعر بدان درجه از کمال که در قرن چهارم و پنجم هجري قمري مي بينيم نرسيده بود(2). مي توان اين منظومه را در ابيات پهلوي مقدمه ي ظهور حماسه هاي قرن هاي پنجم و ششم دانست.
اين داستان را دقيقي به شعر کشيده و فردوسي آن را در شاهنامه گنجانده است. گفته هاي دقيقي با متن يادگار زريران يکسان نيست، ولي بسيار همانند است. وجود همين اختلافات جزيي مويد اين عقيده است که دقيقي مستقيماً از کتاب يادگار زريران استفاده نکرده، بلکه متن ديگري را که بنا به دلايلي ديگر همان شاهنامه ي نثر ابومنصوري بوده در دست داشته است و از آن در نقل روايت و نظم داستان استفاده کرده است؛ چنان که مي بينيم فردوسي توانست بلافاصله پس از ختم سخنان دقيقي، داستاني را با همان روش دنبال کند(3). از تاريخ نويسان سده هاي چهارم تا ششم تنها ثعالبي به طور مشروح و با کمي اختلاف از اين داستان ياد مي کند(4).

موضوع کتاب و قهرمانان آن

حماسه ي يادگار زريران که آن را شاهنامه ي گشتاسب نيز گفته اند، در بيان جنگ خيونان با ايرانيان مي باشد. «يادگار» که به صورت واژه hatkaro به ارمني رفته و معناي نوشته و دفتر را دارد. از مواردي که در ادبيات پهلوي نيز وجود دارد بر مي آيد که اين واژه در زبان پهلوي معناي نوشته و کتاب داشته است. بنابراين، يادگار زريران به معناي يادگار زريراست. خيونان که در اين منظومه در مقابل ايرانيان ايستاده اند در اصل مردمي ساکن آن سوي ماوراءالنهر بودند و از اقوام ايراني به شمار مي آمدند؛ هياطله يا هفتالان همين قوم اند(5).
ماجرا از آن جا شروع مي شود که پس از آن که گشتاسب دين زرتشتي را مي پذيرد، پادشاه خيونان از اين خبر برآشفته مي گردد و دو نفر را به نامهاي ارجاست و بيدرفش جادو، به پيامبري به دربار گشتاسب مي فرستد و به او پيغام مي دهد که اگر ايرانيان دين زرتشتي را رها نکنند، براي جنگ آماده باشند. گشتاسب شاه از شنيدن اين پيام آزرده خاطر و افسرده مي شود. زرير برادر گشتاسب که چنين مي بيند از شاه اجازه مي خواهد نامه را پاسخ دهد. پاسخ نامه به فرمان زرير نوشته مي شود. «که ما اين دين پاک را نهليم و با شما همکيش نشويم و ما اين دين پاک را از هرمزد پذيرفتيم و به نهليم و با شما دگر ماه انوش موزيم». زرير به فرمان شاه همه ي مردم را از ده تا هشتاد سال به جنگ فرا مي خواند. گشتاسب از وزير خود جاماسب مي خواهد که پيامد جنگ را پيش بيني کند. جاماسب شاه را از کشته شدن برادرش زرير و چند تن ديگر از فرزندان و خانواده اش و پايان يافتن جنگ به نفع ايرانيان آگاه مي کند. پس از شروع جنگ، زرير و چند تن از نزديکان گشتاسب کشته مي شوند، اسفنديار، پسر گشتاسب، بستور، پسر وزير؛ و گرامي کرد، پسر جاماسب؛ هنرنماييها مي کنند. سپاه خيونان شکست مي خورند و تنها ارجاسب زنده مي ماند - که اسفنديار او را بر خَردُم بريده اي به شکورش باز مي گرداند تا به خيونان بگويد که در «رزم گشتاسبان» چه ديده است.
تم (theme) يا موضوع يادگار زريران، انتخاب پس از دريافت پيام است، گشتاسب بر سر دو راهي قرار مي گيرد: يا بايد از دين زرتشت که مايه ي عزت و سربلندي قوم و سرزمينش است دست بدارد، يا گرامي ترين کسانش را براي کيان آن قرباني کند. گشتاسب اينک در برزخ امتحان قرار گرفته است. در جريان زندگي، انسان گاه به دو راهيهايي مي رسد که تصميم گيري را در آن لحظه مشکل مي سازد. دو راهي، لحظه ي انتخاب است، زيرا جايگاه ترديد و لحظه ي حساب کردن و برگزيدن است؛ لحظه ي پيروزي انديشه اي حساب شده بر ديگر افکار آدمي است؛ لحظه اي که بايد در نماند و برگزيند و بعدها بار تمام مسئولت نيک و بد آن گزينش را بدوش کشيد. دو راهي لحظه ي بردن يا باختن است. براي گشتاسب حقانيت دين زرتشتي ثابت شده است. جايگاه و موقعيتش را در بهشت زرتشت پيامبر بر او نمايانده است. در «گاهان» از وي ياد شده است و بنا به يشتها بر مي آيد که شخصيتي تاريخي بوده است. او از خاندان نوذريان است(6). او کسي است که با نيرومندي براي گسترش دين مي کوشد(7). پس چگونه مي تواند به بي عملي روي آورد و به دين زرتشتي پشت کند و آداب و عقايد زنگار گرفته اي را بپذيرد که هيچ رستگاري در آن نيست. در اين جاست که به زرير دستور مي دهد تا نامه را پاسخ دهد و اعلام نمايد که ايرانيان هر گز دين زرتشتي را رها نخواهند کرد.
زرير (در اوستا: zairi varay) برادر گشتاسب شاه مي باشد. «زرير» در لغت به معناي دارنده ي جوشن زرين است. در يشتهاي پنجم و سيزدهم از او به نام پرهيزگاري ايراني و به نام دلاوري که بر پشت اسب نشست و جنگ کنان بر کنار رود «دائيتي» براي «ناهيد»، صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند قرباني کرد، شده است. در نوشته هاي پهلوي، علاوه بر يادگار زريران، بارها به او اشاره رفته است، ولي هيچ کجا به چنين تفضيلي از او ياد نشده است. او به عنوان قهرمان اصلي اين منظومه، حس ارادت و احترام آدمي را بر مي انگيزد؛ در عين آن که جاماسب پيش بيني کرده است که در اين نبرد کشته خواهد شد، در همه جا گوي سبقت را از ديگران ربوده است. او عزيزترين شهيد اين منظومه است. زيباترين صحنه ها به او اختصاص دارد. آن گاه که فرزندش بستور بر بالاي پيکر به خاک و خون غلتيده اش حاضر مي شود، يکي از محزون ترين و زيباترين لحظه ها به وقوع مي پيوندد:
«الا اي درخت تناور! جان بر افکنده تو را چه کس بر گرفت؟ مقاومت تو را که برگفت؟ الا سيمرغک! باره ات را که بر گرفت؟ چون تو همواره ايدون کاستي که با خيونان کارزار کني، اکنون چرا کشته و افکنده اي اندر رزم ماچون مردم بي گاه و گنج؟
اين مو و ريش تابدار تو را بادها آشفته اند، پاکيزه تن تو را اسبان با پاي لگدمال کرده اند و تو را خاک بر گريبان نشسته است. اکنون چه کنم، چه اگر از اسب بنشينم و سر تو پدر اندر کنار گيرم و تو را خاک از گريبان بگيرم، پس به آساني باز بر اسب نشستن نتوانم»(8).
ميان بخشهايي از اين کتاب حماسي پيوند يافته با آيين زرتشتي، با صحنه هايي از فاجعه خونين کربلا، مشابهت هايي وجود دارد و بعيد نيست که روايتهاي حماسي - ديني آن بعدها درونمايه ذهني تعزيه خوانان و نويسندگان کتابهايي چون روضه الشهدا و تصويرگران فاجعه کربلا شده باشد (9).
قهرمان ديگر اين کتاب، اسفنديار، همان يل نامور ايراني است که بر اثر شجاعتها و پايمرديهاي او، خيونان شکست مي خورند؛ و هم اوست که از ارجاسب، دستي و پايي و گوشي مي برد و او بر خر دم بريده اي به شهرش باز مي فرستد. اسفنديار نظر کرده ي زرتشت است و در روايات زرتشتي قهرمان مبارزه عليه شر به شمار مي آيد. احتمالاً بايد جنگ او با رستم در شاهنامه ي فردوسي نيز مايه اي ديني داشته باشد؛ زيرا رستم که تا زمان گشتاسب نگهبان تاج و تخت هاي شاهي بوده است، از زمان بر تخت نشستن او به يک باره خود را از اوضاع دربار کنار کشيده است:

که بر پيش کاووس کي، بنده بود
زکيخسرو و اندر جهان زنده بود

به شاهي ز گشتاسب نارد سخن
که او تاج نو دارد و ما کهن

آري احتمالاً اختلاف اين دو، اختلافي آييني و اعتقادي است؛ يکي آييني است که اسفنديار پيرو آن است و يکي آييني است که زال و رستم و خاندان سيستان بدان وابسته ند. آيين اسفنديار، دين زرتشتي است ولي آيين زال و رستم با مراسم عبادي ابتدايي درآميخته است؛ آييني که سيمرغ در آن موجودي مقدس، با حرمت ايزدي به شمار مي آيد.

ويژگيهاي حماسي

يادگار زريران مانند تمامي حماسه هاي ديگر، قرنها بعد از حوادثي که از آن سخن مي گويد پديد آمده است. اين کتاب در حدود قرن ششم ميلادي از روي يک متن قديمي نگاشته و مدون گرديد.
اصل اين کتاب بدون شک يا بايد قسمتهاي مفقود يشتها باشد و يا يکي از روايات ايراني شرقي. اين منظومه به شکل فعلي خود احتمالاً در دوره ي اشکانيان سروده شده است و بعدها در دوره ي ساسانيان بر اثر اشتباهات کاتبان، کلماتي از آن کم يا بدان افزوده شده است.
وقايع و حوادث يادگار زريران با وقايع و حوادث عادي زندگي تفاوت چنداني ندارد. در هر زماني آدمي در برابر کساني که در مثابل اعتقادات و باورهاي او مي ايستند مبارزه مي کند و حتي ممکن است جان خود را نيز در اين راه از دست بدهد. در واقع زرير،پادخسرو و فرشاورد و. . . شهيدان راه عقيده و دين اند. آنان مي ميرند تا دين زرتشتي باقي بماند.
اصولاً حماسه ي ديني تنها در صورتي به وجود مي آيد و کمال مي پذيرد که به ايام و لحظات خاصي از حيات ديني يک قوم منوط باشد. منظور از اين ايام خاص، دوره اي است که مردم با اعتقادات ساده ي خود به روشي نامحسوس مشغول تلاش و مجاهدت براي حفظ دين خود هستند؛ و از اين روست که بايد گفت: دوران آغازين هر ديني، بهترين دوران براي تشکيل حماسه ي ديني است(10).
يکي از ويژگيهاي حماسه، ايهام در زمان و مکان وقايع است. در يادگار زريران نيز زمان و مکان حوادث مبهم است. هر چه زمان و مکان وقايع روشن تر باشد، از جنبه ي حماسي داستان کاسته مي شود و به همان اندازه حماسه را به تاريخ نزديک تر مي نمايد. اشاره به مکانهايي چون بيشه ي هوتس و مرغ زرتشتان براي خواننده ي دوره ي ساساني و بعد از آن اشارتي آشنا نيست.

پی نوشت ها :

* عضو هيأت علمي دانشکده ادبيات بيرجند
1-محمد معين: مزديسنا و ادب پارسي، تهران، 1363، ص79.
2-يادگار زريران، ترجمه ي ماهيار نوايي، تهران، 1374،ص8.
3-ذبيح الله صفا، حماسه سرايي در ايران، تهران، 1363،ص123.
4-حسن بن محمد ثعالبي مرغني، غررالسير، ترجمه ي سيدمحمد روحاني، مشهد،1372،ص170
5-مهرداد بهار، پژوهشي در اساطير، تهران، 1362،ص225.
6-يشت 5،بند 98.
7-يشت 13،بند 99-100.
8-سعيد عريان (گزارشگر): جاماسب آسانا، متون پهلوي، تهران، 1371،ص58.
9-سيد محمد ترابي، نگاهي به تاريخ و ادبيات ايران پيش از اسلام، تهران 1368،ص84.
10-ذبيح الله صفا، حماسه سرايي در ايران، تهران، 1363،ص8.

منابع:
-آموزگار، ژاله (و) تفضلي، احمد: زبان پهلوي، ادبيات و دستور، تهران 1375.
-اورانسکي، اي. م: مقدمه ي فقه اللغه ايراني، ترجمه ي کريم کشاورز، تهران، 1358.
-بهار، مهرداد پژوهشي در اساطير، تهران، 1362.
- ترابي، سيدمحمد: نگاهي به تاريخ و ادبيات ايران پيش از اسلام، تهران، 1368.
-ثعالبي مرغني حسين ابن محمد: غررالسير، ترجمه ي سيدمحمد روحاني مشهد، 1372.
-صفا، ذبيح الله: حماسه سرايي در ايران، تهران، 1363.
-عريان، سعيد (گزارشگر): جاماسب آسانا، متون پهلوي، تهران، 1371.
-معين، محمد: مزديسنا و ادب پارسي، تهران، 1363
-يادگار زريران، ترجمه ي يحيي ماهيار نوايي، تهران، 1374.
پايگاه نور- ش 15

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML