آفرینش ادبی در آثار جلال آل احمد

جلال آل احمد درپی یافتن استقلال هنری پاره ای از ایرانی ترین داستان ها را پدید آورد. او که در داستان «زیارت»، خود را به عنوان نویسنده ای جوان معرفی کرد، توانست در «زیارت» شرحی دقیق و درونی از یک سفر زیارتی به دست دهد. جنبه مذهبی داستان آن قدر قوی است که توصیف ها را نیز در برگرفته است:

«خورشید که با قرص قرمز رنگ خود کم کم فرومی نشست درنظرم پرچم خونین عزیزان زهرا می نمود که اندک اندک سرنگون می شد.»

داستان زیارت اساسی ترین ویژگی داستان نویسی آل احمد را در خود دارد. آل احمد در اولین مجموعه داستان «دید و بازدید» (۱۳۲۴)، تنها توانست زندگی محدود و دورو بر خود را به شیوه ای خام گزارش دهد که قلم نویسنده قادر به دست یابی به جوهره واقعیت و توصیف خلاقانه آن نیست. در مجموعه دوم خود به نام «از رنجی که می بریم» که درسال ۱۳۲۶ آفرید با نویسنده ای مواجهیم که می کوشد مضامین و آدم های جدیدی را تصویر کند و از میان خون و خشونت صدای تهی دستان شهر و روستا را بازتاب دهد.

دراین سال ها نویسندگان متعددی با ادعای توصیف وضعیت کارگران، کشاورزان و مبارزان قلم به دست می گیرند، اما معدودی از آن ها موفق می شوند که کم و بیش از بند تصویرهای قراردادی ناتورالیستی فراتر روند و تجسمی نسبتا تازه از شخصیت های موردنظر خود ارائه دهند.

«از رنجی که می بریم» مجموعه هفت داستان است که در اوج وفاداری نویسنده به شعارهای حزبی نوشته شده است و به تعبیری در ردیف داستان های آسان گیرانه روزنامه ای قرار می گیرد که درآن سال ها فراوان نوشته می شد. در داستان «دره خزان زده» نویسنده زندگی کارگران معدن را توصیف می کند.

«همه دست از کار کشیدند. و با قیافه هایی ناشناس، و از گرد ذغال پوشیده، که در میان آن ها فقط سفیدی چشم ها، و اگر هم کسی حوصله داشت لبخندی بزند، زردی دندان ها، پیدا بود؛ چراغ های معدن خود را به دست گرفتند و با کولواره ای که داشتند، به سمت خانه های خود، از زیر درخت ها و از فراز چاله های پراز آب می گذشتند.»

در داستان مزبور توصیفات هنری زیادی وجود دارد که باعث خواندنی شدن داستان می شود که خود همین توصیف داستان باعث آفرینش نثری روان و بافتی آکنده از حرکت و حادثه می شود و تأثیرپذیری نویسنده را از ادبیات جدید و اعتراضی آمریکا نشان می دهد.

آنچه داستان های آل احمد را از نظایرشان جدا می کند، این است که او آدم ها را در متن هیاهوهای تبلیغی نشان نمی دهد، بلکه می کوشد با توصیف رنجی که هریک از آن ها می برند، همدردی خواننده را نسبت به آنان برانگیزد. همین رنج گاه انسان را تغییر می دهد و به فکر تغییر دادن دیگران می اندازد.

مثلا داستان «زیرابی ها» به شیوه ای آرمان خواهانه پایان می یابد و قهرمان داستان می گوید: «حس می کنم که راه خودم را بهتر از پیش یافته ام.»

آل احمد، از نظر سادگی و روانی نثر و حادثه پردازی در مجموعه داستان «از رنجی که می بریم» پیشرفت محسوسی کرد و زبان داستان ها ساده و طبیعی و به دور از جملات بلند داستان های «دید و بازدید »است؛ حتی وصف ها نیز به سادگی درحد زبان گفتار رسیده اند.

آل احمد پس از این دو مجموعه دست به ترجمه چند اثر زد که از آن جمله: «قمارباز» از داستایوسکی، «بیگانه» و «سوء تفاهم» نوشته کامو و «دست های آلوده» اثر سارتر (درسال های ۱۳۲۷، ۱۳۳۱) است.

آل احمد در سال های ۱۳۲۷ و ۱۳۳۱ دو مجموعه داستان سه تار و «زن زیادی» را منتشر کرد. تمام داستان های «سه تار» درباره زندگی مردمان ساده ای است که قربانی شرایط نابهنجار زندگی می شوند. اگر در «از رنجی که می بریم» آدم ها به چنین وضعی اعتراض می کردند؛ اینک دیگر نویسنده باور به اقدام اجتماعی را از دست می دهد و به یأسی که نتیجه فقر و جهل است تن می دهند. تمامی داستان ها از موضوع های ساده ای برداشت شده اند که همه روزه در زندگی عادی با آن ها مواجه می شویم. آنچه در بطن داستان های کتاب قرار دارد، فکر «شکست» است.

فکری که در کتاب قبلی هم دیده می شود و این بار به خوبی با موقعیت فکری نویسنده جور درمی آید؛ اما هنوز به تفکر ایده آل خود دست نیافته است.

در «سه تار» آل احمد بار دیگر، منتهی با قدرت هنری بیشتری از دید و بازدید به مضامین مورد علاقه خود بازمی گردد. زیرا دیگر شور و شوق های اجتماعی فرونشسته و نویسنده «از غرور بیست سالگی به تلخی سی سالگی» رسیده است.

در سه تار ، مردی پس از مدت ها به آرزوی ساده اش خرید تار می رسد، اما پس از درگیری با مردی متعصب تمام آرزوهایش بر باد می رود. در «لاک صورتی» که داستان بهتر و مفصل تری است، زنی باتقلای فراوان یک شیشه لاک می خرد، اما با واکنش سخت شوهرش که بی پول است روبه رو می شود. در «زندگی که گریخت» باربرگرسنه ای پس از روزها بیکاری، کاری دست وپا می کند، اما زیربار تاب نمی آورد و جانش را از دست می دهد. نویسنده با قرار گرفتن در موقعیت روحی باربر، صحنه های گویایی از تلاطم درونی وی را تجسم می بخشد. در «آرزوی قدرت» نیز آرزوی کارمندی کوچک به نامرادی می انجامد: «زیره چی» کارمند دون پایه، مفتون اسلحه سرباز و ترسان از آن آن قدر دنبال سرباز می رود تا به او مشکوک می شوند و بازداشتش می کنند.

هنگام جست وجوی خانه اش، سرنیزه زنگ زده قدیمی اش، این آخرین مظهر قدرتش، را نیز ضبط می کنند. داستان تمامی در ذهن زیره چی می گذرد و آرزوی قدرتمندشدن مردی ناتوان را بازمی گوید؛ آرزویی بازمانده از دوران کودکی.

اصولا فرویدیسم در آثار آل احمد به شکل جنسی مطرح نمی شود جز در گناه بلکه در ریشه یابی دوران کودکی و ارتباط دادن حوادث جاری به آرزوهای گمشده آن دوران، خود را می نمایاند. آل احمد و گلستان، از نخستین نویسندگان ایرانی اند که داستان هایی درباره دوران کودکی نوشته اند. (صدسال داستان نویسی ایران ص ۲۶۰) در «اختلاف حساب» نیز نویسنده به جای گزارش ساده وقایع، به تحلیل روحی و توصیف اضطراب های درونی افراد می پردازد. این آدم ها چنان در بدبختی غرقه اند که کمتر تسلای خاطری ندارند.

فقر در «بچه مردم» به هولناک ترین صورت خود نمایان می شود. در این داستان مادری طی یک تک گویی نمایشی(۱) شرح می دهد که چگونه بچه سه ساله اش را درخیابان رها کرده و به خانه برگشته است، زیرا شوهر دومش نمی خواهد بچه «دیگری» را سر سفره اش ببیند! آل احمد در این داستان مادر را آن قدر حقیر و کوچک می نمایاند که گویی حتی ابتدایی ترین عواطف نیز در او مرده است؛ و بدین سان به یکسونگری برای ضعیف نشان دادن آدم ها می گرود.

آل احمد داستان های «گناه» و «زن زیادی» را نیز به شیوه تک گویی درونی(۲) می نویسد، و با قرارگرفتن در ذهن زنانی که از درونی ترین آرزوهای خودشان می گویند، و بازسازی دقیق موقعیت روحی آن ها، موفق به آفریدن آثاری خواندنی می شود.

در آغاز تصور می کنیم که راوی مخاطبی هم دارد اما با پیشرفت داستان درمی یابیم آنچه می خوانیم گفت وگوی ذهنی او با خودش است.

وقایع با دقت پهلوی هم چیده می شوند و جنبه های گوناگون زندگی قهرمانان داستان را مورد کاوش قرار می دهند. با گذشته و حال او آشنا می شویم و می توانیم آینده اش را هم حدس بزنیم؛ آینده ای مبهم و آکنده از تشویش و نگرانی. آل احمد در «زن زیادی» صناعت جریان ذهنی را به خوبی برای نمودن آشفتگی های ذهنی تازه عروس رانده شده از خانه شوهر به کار می گیرد.

زن سرافکنده و عاصی، به خانه پدری بازگشته و روزهای شوهرداری را به یاد می آورد. این یادها، ازطریق درهم آمیختن خاطرات، آرزوها و حسرت ها، وجوه گوناگون زجر چندگانه ای را مجسم می کند که در جامعه پدرسالار بر زنان تحمیل می شود. آل احمد از نویسندگانی است که دریافت پرداختن به وضعیت زن ایرانی، از راه سرکشیدن به نقاط ناپسند تا چه حد کهنه و مبتذل شده است. او کوشید به جای توصیف های ناتورالیستی، علت های اجتماعی مسئله را هدف توجه قرار دهد.

داستان های مجموعه زن زیادی به توصیف محیطی تیره اختصاص یافته اند که آدم هایش درحال فروریزی روحی و جسمی اند. دراین داستان ها نویسنده از خودش گزارش می دهد: «دفترچه بیمه»، «مسلول»، «دزدزده» و «جاپا» وسوسه های درونی انسانی را نشان می دهند که در پی گریز از زندگی و جلب ترحم دیگران است. واخوردگی های روحی راوی این داستان ها، در داستان «جاپا» بعدی تمثیلی می یابد. راوی آرزو می کند جاپایش روی برف ها باقی بماند. او فقط به خودش می اندیشد!

«به خودم می اندیشیدم که زیر لباس هایم می لرزیدم و از سرما می گریختم و به خودم سرکوفت می زدم که: می بینی؟ احمق! همشون خوش و گرمن. از دهن همشون مثل اسب بخار بیرون می زنه، می بینی؟ می بینی پاهاشونو چه محکم ورمی دارن؟ آره؟ تو چی می گی؟ تو، تو که داری از سرما زه می زنی. تو که داری جون می کنی. و جا پام رو هیچی نمی مونه، رو هیچ چی!... حتی رو برف!»

«جاپا» نشان می دهد که سرخوردگی ها چگونه او را تا سرحد محافظه کاری بدبینانه و تاریک دلی به عقب رانده است، که بیزاری خود را از مردم با این توجیه های کین توزانه نشان می دهد.

عاقبت، راوی داستان که از سرمای اجتماعی تحمل خود را از دست داده است، به کنج اتاقش پناه می برد. با این روشنفکر گریخته به کنج عزلت در داستان «دهن کجی» ازمجموعه «سه تار» نیز مواجه می شویم. راوی داستان به دنبال گوشه ای امن و دنج می گردد، اما سروصدای تاکسی های گاراژ رو به روی اتاق، خوابش را می آشوبد، او نیز واکنشی از سر یأس نشان می دهد و سنگی به سویشان پرتاب می کند. با تغییر شرایط نوع برخورد با مسائل نیز مفهوم تازه ای یافته است. رودررویی محرومان نظم کهنه، به وحشت مدام از نگهبانان این نظم (در «آرزوی قدرت») و غرزدن های بی ریشه و سنگ پرانی های از سر درماندگی (در «دفترچه بیمه» و «دهن کجی») تبدیل شده است. خصلت های بیمارگونه برشخصیت ها چیرگی یافته و منافع فردی جای مصالح جمعی را گرفته است.

به این ترتیب، نخستین مرحله آفرینش ادبی جلال آل احمد به پایان می رسد.

-------------- 
پانوشت
۱ تک گویی نمایشی: زاویه دیدی در داستان که صحبت یک نفره ای است که مخاطب دارد و ما را در جریان وقایع داستان قرار می دهد.
۲ تک گویی درونی: صحبت یک نفره ای (راوی) که به کمک بازگویی آنچه که در ذهنش می گذرد واقعه داستان را نقل می کند.
منابع:
۱ صدسال داستان نویسی ایران، حسین میرعابدینی، دوره۴ جلدی، چشم، ۱۳۸۶
۲ فرهنگ لغات عامیانه، محمدعلی جمال زاده، سخن، ۱۳۸۲
۳ فرهنگ معین، ۶جلدی، معین، امیرکبیر، ۱۳۸۰
۴ مبانی داستان کوتاه، مصطفی مستور، نشر مرکز، ۱۳۸۶
۵ هنر داستان نویسی، ابراهیم یونسی، نگاه، ۱۳۸۶
سلیمان مختاری 


روزنامه کیهان