مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

صفویان و شیعه گرایی ایرانیان

تجربه امروزین همه ما نشان می دهد که با اعمال زور صرف ، نمی توان افراد را به تغییر نظر درونی شان مجبور ساخت . خصوصا که حتی رفتار ظاهری مردم ، نظیر حجاب را نمی توان بدون خواست واقعی اکثریت خود مردم تغییر داد . به همین جهت به نظر می رسد که آنچه موجب تغییر مذهب مردم ایران از اهل تسنن به تشیع گردیده است , حاصل تحولاتی است که قرن ها به طول انجامیده است و ایرانیان به محبت خاندان اهل بیت گرایش یافته اند و این بستر و زمینه ای شده است تا با اعمال فشار بیرونی ، همان عامل بصورت تغییر مذهب نمایان گردد .

بعلاوه می توان گفت که بعد از حمله مغول و نابود شدن مظهر قدرت معنوی اهل تسنن ، یعنی خلافت بغداد ، به نوعی زمینه ای ایجاد شده بود تا مذهب تشیع و طرفداران و علما و دانشمندان آن ،‌ بر بستری از محبت ائمه اطهار بتوانند در میان مردم این سرزمین جای پای خود را تثبیت نمایند .

هم چنین عواملی مشابه سبب شد تا طریقت های تصوف با محوریت دوستی خاندان پیامبر ص و توجه به قطب بودن ائمه شیعه ،‌ خود را به عنوان یک نیروی مذهبی قدرتمند در جامعه تثبیت نمایند .
بعلاوه هجوم ها و حمله های ترکان عثمانی و ازبکان – هر دو از اهل تسنن - و احیانا غارت های بوجود آمده ، بستری را فراهم می ساخت تا بتوان با تکیه بر عنصر تشیع بعنوان یک عامل وحدت بخش ، ترکیب همه این عوامل را بوجود آورد و هر چه بیشتر و درونی تر ، جامعه را به تغییر مذهب سوق داد .
چراکه می توان انتظار داشت با صرف اعمال قدرت نظامی ، نمی توان مانع برانگیخته شدن احساسات عامه مردمی شد که به مقدسات شان توهین گردد . همین می تواند نشانه ای باشد از وجود یک پایگاه اجتماعی برتر و عالی تر ، که امکان برخورد با باقی مانده نیروهای اهل تسنن و یا به تعبیر نقل شده از شاه اسماعیل ،‌ احیانا قلع و قمع کردن ، بدهد .

علی رغم دو قرن تبلیغات صفویه ، ترویج تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور خطرناک بود و بعضی از مشاوران اسماعیل از واکنش حاصل از این کار نگران بودند و می گفتند ا ز300000 – 200000 ( دویست تا سیصد هزار نفر مردم تبریز دو سوم سنی هستند و ما می ترسیم مردم بگویند فرمانروای شیعی نمی خواهند و اگر مردم از قبول تشیع خودداری کنند چه کاری می توانیم بکنیم ؟ پاسخ شاه اسماعیل سازش ناپذیر بود ؛ و او می گفت مامور انجام این کار است و خداوند و امامان معصوم همراه اویند و از هیچکس هم باکی ندارد و می گفت به یاری خدا ، اگر رعیت حرفی بگویند شمشیر می کشم و یک کس را زنده نمی گذاریم .

آشکار است که برقراری تشیع در کشوری که حداقل به طور رسمی قسمت اعظم جمعیت آن سنی بودند ، بدون بروز مخالفت یا بدون تعقیب و آزار کسانی که از قبول آن خودداری می ورزیدند ، میسر نبود مجازات نافرمانی تا حد مرگ هم می رسید و تهدید به کاربرد زور ار ابتدا اعمال می شد .

در مورد مردم عادی ، وجود تهدیدات برای تغییر مذهب کافی بود . اما علما سخت تر بودند ، برخی ازآنها کشته شدند عده بیشتری به مناطق سنی نشین گریختند ، به دربار تیموری در هرات بعد ار تصرف خراسان به دست صفویه به بخارا پایتخت ازبکان .

نوشتار بالا برگرفته از : شبکه ملی مدارس ایران (رشد)

دیدگاه‌ها  

+4 # reyan 1390-06-08 04:44
با سلام
((تجربه امروزین همه ما نشان می دهد که با اعمال زور صرف ، نمی توان افراد را به تغییر نظر درونی شان مجبور ساخت ))
خیلی مغرضانه بود
پس این همه زور وکشت وکشتارو تجاوز به نوامیس مردم ان زمان وآنهم جلوی شوهر وپدرشان را فراموش کردید یا نمیخواهید ذکر کنید که چه فجایعی شاه اسماعیل بر سر مردم ان زمان اورد تا از مذهبشان تبرا بجویند؟
آیا اینها اعمال زور نبود؟
آیا شاه اسماعیل مردم کازرون را سر بنیست نکرد؟ انهم حتی گربه ها وسگهای کازرون را به جرم اینکه سنی بودند کشت
پاسخ دادن
0 # reyan 1390-06-08 05:01
شاه اسماعیل در اولین اقدام مهم خود، در شهر تبریز مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی دولت و مملکت صفوی اعلام نمود. نکته جالب این است که در آن هنگام اکثریت مردم تبریز نیز سنی و شافعی مذهب بودند. (چیزی حدود دو سوم) و به زبان آذری تکلم می کردند که یکی از لهجه های کهن زبان پارسی و شبیه کردی بود.امرا قزلباش این مطلب را به شاه اسماعیل تذکر دادند اما شاه که از کودکی کینه شدیدی از سنی مذهبان در دل داشت و در اثر تلقین قزلباشان خودش را پیامبر گونه می پنداشت تصمیم خود را گرفته بود و در پاسخ عنوان کرد که «در این کار خداوند و امامان اورا یاری خواهند کرد و اگر مردم بخواهند در مقابل او کوچک‌ترین اعتراضی کنند پاسخشان شمشیر خواهد بود.» (ایران در عصر صفوی - راجر سیوری - چاپ سیزدهم - صفحه ۲۷) در اثر شرایطی که وی بزرگ شده بود فکر میکرد حقیقتا ولی الله است و برای نجات بشر آمده است . فردای روزی که قزلباشان تبریز را تصرف کردند جمعه بود . شاه اسماعیل وارد مسجد تبریز شد و دستور داد بین هر دو نفر یک قزلباش با شمشیر بایستد وقتی وی بالای منبر رفت از مردم خواست که از مذهب منسوخ خویش تبری کنند او بر بالای منبر ایستاد و بدون هیچ مقدمه ای گفت "از سنیان تبری کنید و بر عمر وعثمان لعنت بفرستید" قزلباشان که در بین جمعیت بودند لعنت فرستادند و بیش باد و کم مباد گفتند ولی مردم زبان به اعتراض گشودند و غلغله از میان مردم برخواست شاه دوباره لعنت فرستاد و به بانک بلند گفت "هرکدام که نمی گویید کشته می شوید" اسماعیل عقیده داشت که وظیفه دارد پیش از ظهور امام غائب زمین را از لوث وجود سنیان و دشمنان امام پاک کند پس از مدتی علمای شهر تصمیم گرفتند که از مسجد خارج شوند ولی شاه شمشیر بلند کرد و گفت تبری کنید چون هیچکس پاسخ نداد شاه به قزلباشان اذن خونریزی داد و مسجد تبریز تبدیل به حمام خون شد. از آن روز به بعد هتاکی و قتل و خونریزی و تجاوز ناموسی قزلباشان در تبریز بالا گرفت.

ترکان قزلباش برای وادار کردن مردم به تغییر مذهب دسته جاتی تشکیل دادند و تبرها و دشنه هائی به دست گرفته و در کوچه ها به راه افتادند تا به بهانه تبری به مال و ناموس مردم تجاوز کنند. یکی از بازرگانان اروپائی که در آن زمان در ایران بود در خاطرات خود نوشته که قزلباشان زنان باردار را از خانه بیرون کشیده شکمشان را دریده و جنینشان را به زمین می زدند یکی دیگر از آنها نوشته که در مدت چند روز بیست هزار تن از مردم تبریز کشته شدند و یکی دیگر از آنها اعمال ددمنشانه شاه اسماعیل را با نرون مقایسه کرده. همچنین هر خانواده ای که برای همصدا شدن با قزلباشان از خانه بیرون نمی آمد خانه اش سوزانده شده و خود و خانواده اش در آتش می سوختند.
پاسخ دادن
-2 # فیروز 1396-09-17 17:51
با سلام
پس از اسلام تنها دوره ای که ایران منسجم روی آبادانی را به خود دید دوره صفویه بود.
کشور ایران توسط شاه اسماعیل دوباره تاسیس شد و شاه تاجگزاری نمود و ایران را به عنوان یک کشور به دنیا معرفی نمود.
ایران را از نظر مذهبی از اعراب جدا کرد و از نظر سیاسی ایران از یوغ ترکان عثمانی رهایی داد.
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML