آیین مزدک

در مورد محل تولد وی بین محققین اتفاق نظر وجود ندارد. اما این نظر که وی اهل فسا بوده و نام پدر وی بامدادمیباشد از شهرت و مقبولیت بیشتری برخوردار است.
آئین مزدک شاخه ای از آئین مانی است. روش او را با توجه به دوره ای که وی ظهور کردباید مورد بررسی قرار داد.
آئین مزدک نخستین دینی است که مسائل مربوط به اقتصاد ومذهب عمیقا به هم پیوند خورده اند. این ارتباط مربوط به شرایط زمانی دعوت مزدک است.
دوره ای که وی در آن زندگی میکند از اختلاف شدید طبقاتی رنج میبرد. ثروت در دست اعیان واشراف است که تحت نفوذ روحانیون مذهبی زرتشت برای خود جایگاه ویژه ای را در جامعه ایرانی رقم زده اند وامتیازات فراوانی را به خود اختصاص داده اند.
تلاش مزدک برای بهبود اوضاع معیشتی مردم است که در این راستا در صدد کاهش اختلاف طبقاتی تا حذف کامل آن از جامعه میباشد.
قیام وی علیه اشرافیگری وپایان دادن به سلطه پلید سرمایه داری در ایران آن زمان است.
عقایدمزدکبردو گانگیمانویاستوار است:
روشنائیداناوتاریکی نادان، به عبارت دیگر نیکیبا عقل و بدی جاهل، این دو نیرو با هم در نبردند و چون روشنائی داناستسرانجام پیروز خواهد شد. وظیفه انسان مبارزه با بدی و کمک به روشنائی در نبرداو با تاریکی است. اهمیت مزدک در تبلیغ این فلسفه نیست، بلکه درخشش و فروغ اودر بکار بستن این فلسفه در زندگی روزانه و اجتماعی مردم است که به آن روحوزندگی می‌‌بخشد.
اساس تعلیمات اجتماعی مزدک دو چیزاست:
برابریودادگری. این دوشعارمنعکس کننده تمایلات توده‌های مردم آن زمانست که باعث پیشرفت مزدکیت شد.
از ویژگیهای آئین مزدک تساوی حقوق و برابری اجتماعی است. این ویژگی تا دوره ظهور مزدک چندان در صورت آشکاری نداشته و رنگ بوی مذهبی نیز به خود نگرفته بود.
باور مزدک بر آن بود که رزق و روزی در دست خداست و او ست که نعمتها را می آفریند ومردم تنها وظیفه دارند آنرا بصورت مساوی وعادلانه بین هم تقسیم کنند.
وی به صراحت اعلام کرد هر آنچه از دارایی است مربوط به خداست ومردم حق تصرف در آنرا دارند وبدین شیوه سعی در ملغی کردن مالکیت سرمایه داران را داشت که به مردم تنگ گرفته بودند واز بخشش اموال خود به آنان مضایقه میکردند.
این گفته مزدک گویای جهش فکری وانقلابی در روابط حاکم ومحکوم جامعه طبقاتی ان دوره بود.
وی خود وپیروانش را مامور اجرای تقسیم عادلانه ثروت بین مردم عنوان میکرد.
مزدک توسط قباد به قتل رسید اگرچه این پادشاه خود از پیروان مزدک بود اما بعد از زندانی شدن مجددا به سلطنت نشست و این بار به تحریک اقوام وبستگانش که همگی جزو ثروتمندان بودند وهمچنین کینه مغ های زرتشتی که مزدک را خطری برای قدرت ومنافع خود می دیند اقدام به کشتن مزدک و قتل عام مزدکیان نمود.
آنچه که در بعضی از متون تاریخی در شرح اعتقادات مزدک گفته شده است از جمله ازدواج با محارم با در نظر گرفتن قداست وپاکی قیام وی قابل پذیرش نیست. میتوان چنین نتیجه گرفت اتهاماتی چنین در برخورد با آراء واندیشه های وی از سوی مخالفان وی بوده که تبلیغ روحانیون زرتشتی نیز در بین آنان برای منحرف کردن اساس قیام وی بی تاثیر نبوده است.