دلسوزی برای زبان پارسی

با هر دین یا باوری، ارج، پاسداری و زنده نگاهداشت زبان نیاکانمان یک  هـَرگ [خویشکاری] بدون چون چرا، بایسته و نیازین است .

هر ایرانی خردمند، دانا و آگاه می داند که  با ارزشترین شناساننده کیستی و فرهنگ مردم یک کشور، زبانشان است.

کوتاهی، لختی و سستی درکوشش برای نگاهداری این گنجینه ی گرانبها و گرانسنگ گناهی بزرگ و نابخشودنی است.

زبان زیبای پارسی سده های بیشمار نه تنها از دشمن گزند و آسیب فراوان دیده،  شگفت و اندوهبارکه ایرانی نیز با بی مهری، دشمنی و نابخردی « او» را، زبان زیبای خویش را،  لگد مال کرده است.

او، زیرا این زبان توانمند، زنده است و زنده خواهد ماند.

کوتاهی، تن پروری، رویگردانی،  سخنان دلسرد کننده، ریشخند و نیشخند،  نا روا، ناپذیرفتنی و نابخردی است.

بر ماست بکوشیم،  با جان و دل، با پشتکار، با آگاهیدن دوستان و نزدیکان، با دلگرمی و یاری بیکدیگر و انگیزش و امید، ازهمین امروز« پارسی نویسی » را بیاغازیم.

زبان مادریمان را از زیر لگدهای خشمگین، بد سگال و بد خواه بیرون بکشیم.

زبان زیبای پارسی را از پرپر شدن و سرازیری به پرتگاه، باز داریم.

پاسداری از زبان و فرهنگ سزا و از نخستین هده ی [حق] مردم هر سرزمین است، نکوهشی در این کار نخواهد بود.

پارسی نویسی، ارجمندی به  فردوسی بزرگ و هم چنین دیگر دلسوزان زبان پارسی است، که زندگی خود را در این راه گذاشته اند.

" ریشخند گرفتن زبان مادری! خود شما نامی بر آن بگذارید".

" زبان، راستی را بیاراسته

خرد چیره کرده اَبـَر خواسته. فردوسی."

" اگر پهلوی را ندانی زبان

به تازی تو اروند را دجله خوان.فردوسی."

.....

فرزاد

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه