برابرهای پارسی برای واژه های "چاق" و "لاغر"

برای دو واژه ی بیگانه ی چاق و لاغر می توان از برابرهای پارسی(پهلوی) زیر بهره گرفت :

فربه به جای "چاق"

نزار به جای "لاغر"

فربه و نزار واژگانی کهن و با ریشه در زبان پهلوی هستند:

نیزار nizar

فربی  farpīh

 

در شاهنامه نیز بکار رفته اند :

دو گوشش چو دو خنجر آبدار / بر و یال فربه میانش نزار

................

شکم گشت فربه و تن شد گران

.............

بسی گوسفندان فربه بکشت

.............

این واژگان در گفتار فرخی نیز آمده اند :

چون خدمت او کردی او در تو نگه کرد
فربه شوی از نعمت او گرچه نزاری .

دیدگاه‌ها  

0 # vâspuhr 1397-02-25 22:03
âyâ magar riša ye lâqar pârsik nist?
پاسخ دادن
0 # @سرپرست دیدگاه ها 1397-02-26 09:15
گفتاورد از vâspuhr:
âyâ magar riša ye lâqar pârsik nist?

درود بر شما
ریشه ی واژه ی لاغر بدرستی روشن نیست ، گروهی آنرا ترکی و گروهی پارسی می دانند بنابراین بهتر است تا روشن شدن ریشه ی آن از برابرواژه ی آن بهره ببریم .
پاسخ دادن
+1 # وحید 1397-02-26 10:53
محمود کاشغری در پیشگفتار دیوان اللغات الترک می‌نویسد:
« همه‌ی بیابان‌های ترکستان را گشتم تا یک واژه ترکی را از این کتاب جا نیاندازم»

از اینرو این نِبی ۷ هزار تایی دربردارنده‌ی همه‌ی واژگان ترکی است. پس هرکس واژه‌ای را ترکی بداند که خودش یا ریشه‌اش در این نوشته نباشد، ۱۰۰ درصد دروغگو است.

شوربختانه، بسیاری از نویسندگان، واژه‌های مغولی، پهلوی، تورانی (سغدی-سکایی) را ندانسته ترکی نامیده‌اند که نه هیچ نوشته‌ی کهنی برای باوراندن آن دارند و نه هیچ واژه‌شناسی می‌پذیرد که ساختار این واژه‌ها به ترکی می آید.

یادآور میشوم که چون سرزمین ترکان در بالادست مغولستان امروزی تا نزدیکی قطب شمال ( یاقوتستان روسیه) بوده و مردم مغول که همسایگان پایین‌دستی (از اورخون در میانه‌ی مغولستان تا دیوار چین) بودند و از سویی پس از اشکانیان و گسیل مردم توران (سکایی‌ها) به سیستان و تبرستان و اروپا، ترکان جای آنها را گرفتند. چنین لغزشهایی در شناخت زبان آنان پدید آمده.

تا یادم نرفته:

واژه‌ی چاق در ترکی همان زمان است نه گوشتالود
این واژه‌ می‌تواند یک واژه‌ی بومی-روستایی یا یک واژه‌ی باستانی دگریده باشد.

پیش از این همه یک باستانشناس نامدار به نادرستی چاقو را مغولی دانسته بود ناآگاه از اینکه:

۱- چاقو معرب چاکو است= چاک دهنده / همانند واژه‌های کرمو / دماغو و ... در فارسی گفتاری

۲- در زبان هندی هم هنوز چاقو با آوایش چاکو بکار می‌رود (معرب نشده)
پاسخ دادن
0 # گیسو شریفی 1402-12-01 09:05
توی اینهمه تازش بیگانه و عربی یاد لاغر افتادین؟ انگار تا امروز به گزارش و اخبار صدای آمریکا یا ایران اینترنشنال یا بی‌بی‌سی یا همون تلویزیون ایران گوش نداده‌اید؟ بجای درماندگی و بیچارگی با فشار از توی شکم و ناف دندان می گویند استیصال م به درمانده و بی چاره می گویند مستاصل.. بجای آتش‌سوزی می گویند حریق، بجای اتشگیر محترقه اگر برگردیم به پانصد سال پیش فارسی تر هست . دست کم اون روزها می گفتند فرستادگان نه سفرا .
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه