از میان واژگان ترکی/مغولی راه یافته بزبان پارسی ،  واژگان : "جاری "باجناق"آبجی"داداش"خان" آقا " خانم " کاربرد بیشتری دارند . این واژگان که ریشه ی برخی از آنها بدرستی آشکار نیست ، همگی در زبان پارسی دارای برابرهایی بسیار کهن بوده اند و براستی بکارگیری و جای افتادن این واژگان در میان پارسی زبانان در برخی از شهرهای ایران زمین بویزه شهر تهران جای شگفتی بسیار دارد .

http://www.mehremihan.ir/images/stories/PostImage/nask1.jpg

بکارگیری این واژگان نیز مانند کاربرد دیگر واژگان بیگانه اندر زبان پارسی با نادرستی هایی همراه است . برای نمونه :

1-واژه ی "جاری" امروزه در برخی از شهرهای ایران زمین بجای " هم آروس " بکار میرود . اما آیا این کاربرد با معنی درست این واژه یکسان است ؟

در واژه نامه ی دهخدا پیرامون این واژه آمده است :

جاری . (اِ) یاری . زن برادر شوهر. زن برادر نسبت به زن برادر دیگر. دو زن که هریک زن یکی از دو برادرند یکدیگر را جاری باشند.

بنابراین روشن می شود که این واژه کاربرد درستی در زبان پارسی امروزی ندارد . نیک است از واژه ی پارسی "هم آروس " که ریشه ای بسیار کهن دارد بهره ببریم .

2-واژه ی بیگانه ی دیگر ، "باجناق/باجناغ" است که ریشه ی ترکی دارد . این واژه نیز مانند واژه ی "جاری" در زبان امروزی پارسی کاربرد نابجایی دارد و می باید از بکار بردن آن بپرهیزیم . در واژه ی نامه ی عمید پیرامون این واژه امده است :

[bājenāq] دو مرد که دو خواهر را به زنی گرفته باشند هرکدام نسبت به دیگری باجناغ خوانده می‌شود؛ هم‌زلف.

دهخدا نیز آورده است :

باجناغ . { ج َ ] (ترکی ، اِ) باجناق . شوهر خواهر زن نسبت بشوهر خواهر دیگر. نسبت دو مرد با یکدیگر که هر یک شوهر یکی از دو خواهر باشد.

بنابراین نیک است از برابر " هم داماد " بهره ببریم . گفتنی است بجای این واژه در پارسی واژه ی " هم ریش " نیز کاربرد دارد  . اما واژه ی "هم داماد " معنی بهتری را می رساند .

3-واژه ی " آبجی " که بجای خواهر بکار گرفته می شود ، یک واژه ی ترکی و بیگانه است اما کاربرد نابجایی ندارد و همانگونه که در ترکی معنی شده است در پارسی هم به همان معنی بکار می رود . اما در جایی که ما واژه ی زیبای خواهر با ریشه ای چندین هزار ساله را داریم چه نیاز به بکارگیری واژه ی بیگانه ؟

4-درباره ی واژه ی ترکی " داداش " در واژه نامه ی دهخدا آمده است :

داداش . (اِ) در زبان عامه برادر. (ظاهراً ترکی است ). خطابی که برادران و خواهران کهتر برادرِ مهتر را کنند و گاه تفخیم را «خان داداش » گویند. || خطابی مرد را آنگاه که نام وی ندانند. || خطابی مخاطب مرد را قصد تحقیری علی الظاهر.

بنابراین کاربرد یکسره ی این واژه بجای واژه ی پارسی " برادر" نیز درست نمی نماید . آنهم در حالی که یک واژه ی بیگانه است و ما واژه ی پارسی " برادر " را در پارسی داریم و آنرا به زبان انگلیسی نیز وام داده ایم .

5-واژه ی " خان " نیز یک واژه ی ترکی است که پس از برپایی فرمانروایی های ترک نژاد در زبان پارسی راه یافت . برابر این واژه در زبان پارسی واژه های " سرور " و " سالار " و " مهتر " و .. است .

6-واژه ی " آغا/آقا " یک واژه با ریشه ی مغولی است که برابرهای آن در پارسی واژگان " سرور " و " کیا " و " مرد " می باشند .

7-واژه ی " خانم " نیز یک واژه ی ترکی است که برابرهایی بسیار در زبان پارسی دارد و بکاربردن آن در زبان پارسی همانا کاری بس ناسزاست در برابر زبان میهنی پارسی . برابر زیبا و ریشه دار این واژه در زبان پارسی واژه ی " بانو " است .

انگاشتن پرسش زیر در ویر و اندیشه ی هر ایران دوستی و فرهنگ دوستی نیک می نماید :

نیمروز فرا رسیده است و ما ناهاریم ( نا خورده ایم / گرسنه ایم ) و خوشبختانه در خانه همه جور خوردنی در دسترس داریم و تنها می باید بر سر خوان بنشینیم و بخوریم ، آیا در چنین هنگامی ما بر می خیزیم و به در این خانه و آن خانه می رویم و از آنها درخواست نان و خوراک می کنیم ؟ روشن است که نه . بنابراین هنگامی که ما خود بهترین و زیباترین واژگان میهنی ساخته و پرداخته ی اندیشه و دانش نیاکان خودمان را داریم ، چه نیاز است که بدنبال واژگان بیگانه ی بدکاربرد بیگانگان برویم ؟

مهدی زیدآبادی نژاد "گروه پژوهندگان مهرمیهن"