پیرامون واژه ی "سوگند"

"سوگند" واژه ای پارسی است که چندی است به عنوان نام بر روی دختران نهاده می شود . سوگند در جایگاه نام آهنگ خوبی دارد اما با نگاهی به معنی آن پی می بریم که این واژه دارای معنی دلپسندی که بتوان آن را بر روی فرزند نهاد ، نیست.

معنی واژه ی سوگند در واژه نامه ی معین چنین آمده است :

گوگرد (سوگند خوردن در قدیم خوردن آب آمیخته با گوگرد بوده است . برای تشخیص گناهکار از بی گناه یعنی این که شخص متهم (اما بی گناه ) با خوردن آن اتفاقی برایش نمی افتاد).

 بر پایه ی واژه ی نامه ی دهخدا :

در اوستا «ونت سوکنتا» (گوگردمند)

بنابراین معنی واژه ی سوگند : آب آمیخته با گوگرد است . به نمونه ی زیر بنگرید :

کسی می خواهد به سفری برود و می خواهد برادر شما را همراه خود ببرد و شما از بیم خطرات سفر با رفتن برادرتان همداستان نیستید . مسافر اصلی رو به شما می کند و چنین می گوید :

آسوده باشید که برادرتان را تندرست باز می گردانم و اگر چنین نکنم سوگند می خورم - یا - سوگند می خورم اگر برادرتان را تندرست باز نگردانم . یعنی همه ی کوشش خود را می کنم که برادرتان را تندرست باز گردانم وگرنه گوگرد می خورم و ...

این کاربرد سوگند ، اندک اندک باعث شد تا این واژه برابر با قسم گرفته شود و سوگند خوردن در کنار قسم خوردن آورده شود .

"قسم" واژه ای عربی است که برابر آن در پارسی "گواه" بوده است و قسم خوردن را گواه گرفتن می گفته اند .

نمونه :

قسم به خدا که این کار را درست انجام می دهم.

یزدان را گواه می گیرم که این کار را درست انجام می دهم.

.............

بکوشش : مهدی زیدآبادی نژاد ( گروه نویسندگان مهرمیهن )

..........

نوشتن دیدگاه