مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

پاسداشت زبان پارسی از مهمترین خویش کاری های ملی است

هر دولت ايراني، به هرگونه و به هر شكلي كه جايگاه در مديريت كشور و جامعه‌ي ايراني دست يافته باشد، مي‌بايد به دو اولويت مرتبط تنگاتنگ با منافع ملي، توجه لازم مبذول دارد. اين دو اولويت عبارتند از: پاس كالبد ملت ايران يعني سرزمين ايرانيان و پاس روان ملت ايران، يعني زبان پارسي.
زبان پارسي به عنوان روان ملت ايران، حامل فرهنگ رخشا و جهانگير اين ملت است و در درازاي زمان، اين خويش‌كاري را به گونه‌ي مستمر و پي‌گير، به انجام رسانيده است.

زباني كه امروز ما بدان سخن مي‌گوييم، پرتوان‌ترين زبان در شاخه‌ي زبان‌هاي ايراني است كه گستره‌ي بزرگي از زبان‌هاي هم ريشه و هم‌خانمان را دربرمي‌گيرد. اين زبان، دنباله‌ي زباني است كه ايرانيان از زمان استقرار در ايران‌ويج در 10762 سال پيش از ميلاد مسيح (11383 سال پيش از هجرت پيامبر از مكه به مدينه و9000 سال پيش از ميلاد زرتشت)، بدان سخن مي‌گفتند.
زباني كه از آن امروزه، به نام « فارسي» ياد مي‌كنيم، فرآيند دگرگوني و دگرگشت زباني است كه براي نخستين بار با آن زبان از سوي زرتشت با پروردگار سخن گفته شده است و از راه آن زبان بود كه تلاش شد تا از «جزء» به «كل» بپيوندند. يا به گفته ديگر، عالم خرد (انسان) را با عالم كلان (جهان هستي و پروردگار) در هم آويزند. از آن‌جا كه نخستين باده‌ي «عشق» را در جام اين زبان ريخته‌اند، زبان فارسي را زبان «ملكوتي» مي‌نامند و مي‌دانند. گزافه نيست اگر مردم ميهن ما بر اين باورند كه:
چو با آدمي، جفت گردد پري
نگويد پري، جزب به لفظ دري
(عنصري)
از سوي ديگر گفته‌اند كه:
زبان بهشتيان فارسي است ... و در آثار آمده است كه ملائكه كه در گرد عرش عظيم‌اند، كلام ايشان به فارسي دري است ... و «حسن بصري» رحمت‌الله مي‌گويد كه اهل بهشت را، زبان پارسي است ... زبان فارسي كه اشهر و املح زبان‌هاست.  (فضايل بلخ – رويه‌هاي 17، 29 و 390)

آري، زبان فارسي ازجمله فرزندان زباني است كه نخستين بار انسان با آن از «عشق» سخن گفته است. سخني كه درازاي سده‌ها از زبان عارفان و عارفان راز، مكرر به گوش رسيده و هميشه «نامكرر» بوده است.
در آن دوردست‌هاي تاريخ، در سرزمين خراسان بزرگ و شايد در شهر « بلخ» مردي از فرودزمين، دست‌ها را به سوي آسمان برداشت و زمزمه‌اي به زباني كه فارسي شاخه‌اي از آن است، در گوش «معشوق» كرد. از آن زمزمه، آتش فخيمي زبانه كشيد كه درازاي هزاره‌ها، روشني‌بخش وادي «عشق» و «عرفان» بوده، هست و خواهد بود.
مي‌دانيم كه در درازاي هزاره‌ها، زبان پارسي از مرزهاي فلات ايران به بسيار دوردست‌ها رفت و سال‌هاي سال، زبان دربار دو امپراتوري بزرگ زمان يعني امپراتوري گوركاني هند و امپراتوري عثماني فارس بود.
در دربار عثماني، رسم بر آن بود كه نامه‌هاي رسمي، احكام انتصاب و ترفيع، تعيين وظيفه و حقوق و مواجب، يعني آن‌چه دربردارنده‌ي مزايا بود، به زبان فارسي نويسانده مي‌شد و در برابر، احكام توبيخ، قتل، مصادره‌ي اموال و ...، به زبان تركي انشا مي‌گرديد. از همين‌رو بود كه سلطان سليم عثماني، نامه‌ي سوم خود به شاه‌اسماعيل را كه لحني دشنام‌آميز داشت، به منظور تحقير «شاه» به زبان تركي نويسانده بود ...
با اندوه بسيار بايد گفت كه امروزه، آن‌چنان كه بايد مسئولان پاس‌زبان فارسي را داشته باشند و آن را در درون مرزها، حمايت كنند و در برون مرزها گسترش دهند، اين كار را نمي‌كنند، بلكه حتا برخي‌ها در پاره‌اي از موارد، به ستيز با زبان فارسي برميخيزند.
با وجود فرهنگستان زبان و ادب فارسي، سازمان صدا و سيما به خود جرات مي‌دهد كه در پخش اخبار و ديگر مباحث به جاي فارسي كتابتي، از زبان محاوره بهره گيرد. گويا به گويندگان دستور داده شده است كه گه‌گاه از زبان محاوره‌اي بهره گيرند. از اين‌رو، در حالي كه گوينده‌ي خبر تلويزيون « باد در گلو انداخته» و با طمطراق خبرها را مي‌خواند، يكباره از الفاظي مانند «رو» به جاي «را»، ميره،‌مي‌گه، مي‌كنه به جاي مي‌رود، مي‌گويد و مي‌كند، بهره مي‌گيرد.
از آن‌جا كه اين مساله روزهاي پياپي تكرار مي‌شود، دلسوختگان پاس ‌زبان فارسي به اين نتيجه مي‌رسند كه كساني در صدا و سيماي جمهوري اسلامي با قصد، دست‌‌اندركار تخريب زبان فارسي‌اند. اگر چنين باشد كه اميدواريم خطاي گوينده باشد، در آن صورت اين كار خيانت به زبان فارسي و در نتيجه لطمه‌زدن به منافع ملي و روان ملت ايران است.

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML