رسم انجام شادباش

رسم انجام شادباش در زمانهاى شادمانى همانند تولد كودك، سالروز تولد، ازدواج، مراسم تاج‏گذارى، یا اعیاد ملى یا دینى اجرامى‏شود. در دروه ساسانى اصطلاح «آفرین» شاید براى اظهار تبریك رایج بوده است. (آفرین موبدان موبد در نوروزنامه، ص 18 وخواندن آفرین در شاهنامه؛ مسكوI، ص 135 بیت 703). اصطلاحات «دعا» و «تهنیه» در منابع به نظر مى‏آید كه ترجمه آفرین باشد.

تولد و زاد روز: قدیمى‏ترین سند درباره جشن تولد در ایران به هرودت برمى‏گردد (1.113). بنابر گفته او ایرانیان زاد روزهاى خود رابا جشنهاى باشكوه قربانى كردن حیوان و دادن غذا برگزار مى‏كردند. با شكوه‏ترین ضیافت در كاخ سلطنتى در دوره هخامنشیان در زاد روزپادشاه هخامنشى بود. تنها روزى در سال كه پادشاه سر خود را با صابون مى‏شست و به پخش كردن هدایا مى‏پرداخت (9.110). در دوره‏ساسانیان هم احتمالاً جشن‏هاى زاد روز برگزار مى‏شد اما سندى در این مورد در دست نداریم. در شاهنامه اشارتى به مراسم تبریك گویى‏در موقع تولد هست، مثلاً شادمانى بسیار به هنگام تولد رستم و فرستادن نامه شادباش سام به زال، پدر رستم، و یا شاد باش موبدخطاب به فریدون به هنگام تولد منوچهر. (شاهنامه مسكو I، صص 108 ابیات 1526 - 40. ص 240 و 485) این موارد را مى‏توان‏بازتابى از انجام این مراسم در دوره ساسانیان دانست.

نشانه‏هایى از این رسم در دوره‏هاى نخستین اسلامى دیده مى‏شود. مثلاً روز تولد عضدالدوله آل بویه (38 - 949 / 338 - 72)براساس سال شمسى جشن گرفته مى‏شد. مجلس با شكوهى برپا مى‏گردید نخست منجم دربار زمین ادب مى‏بوسید و به او تبریك‏مى‏گفت، سپس رجال دولت و عمال و دبیران بزرگ تبریك مى‏گفتند و شاعران هم به خواندن اشعارى كه به این مناسبت سروده بودندمى‏پرداختند. (یاقوت. معجم‏الادباء، ج ششم، ص 258؛ فقیهى 1347 ش، ص 84 به بعد، همو، 8791 / 1357، ص 347). عضدالدوله‏كه به احیاى فرهنگ ایرانى علاقمند بود، باید الگوى خود را از ساسانیان گرفته باشد.

مدرك عینى از تبریك روز میلاد در طول دوره‏هاى متوالى تا بعد از نیمه قرن نوزدهم وجوددارد. در سالهاى اخیر، تحت تاثیر تمدن غرب، برگزارى جشن تبریك براى سالگرد تولد بیشتربراى افراد كمتر از بیست سال معمول است. برگزارى مراسم زاد روز براى خاندان پهلوى نیزمعمول بود.

زردشتیان به طور سنتى روز میلاد زردشت را در 6 فروردین (خرداد روز، بنابر تقویم سنتى‏زردشتى) برگزار مى‏كنند و در آن روز به یكدیگر تبریك مى‏گویند.


ازدواج: اسناد تاریخى كمى درباره تبریك در هنگام ازدواج در دست است. در شاهنامه‏اشاره‏اى به ازدواج رستم و تهمینه است كه اطرافیان به آنها تبریك مى‏گویند. (مسكو II، ص‏176، ابیات 94 و بعد از آن). در منظومه ویس و رامین نیز در یك مورد اشاره‏اى به شادى و درّ وگوهر افشاندن به مناسبت ازدواج رامین با گل است. (فخرالدین اسعد گرگانى، ص 243)

در دوران معاصر نیز جشن‏هاى ازدواج دربارى باشكوه تمام برگزار مى‏شد (گاهنامه پنجاه‏سال شاهنشاهى پهلوى، بى‏جا، بى‏تا، صص I، 136 - 071، II، 1286)

مراسم تبریك و جشن سالگرد ازدواج در ایران امروز در سده اخیر در میان خانواده‏هاى مرفه‏ایرانى متداول شده و تقلیدى از فرهنگ غرب است.

تاج‏گذارى: مراسم تاج‏گذارى در شاهنامه (مسكو I، صص 81 - 136) و در منابع نخستین‏اسلامى بیان شده است (مثلاً طبرى I، صص 896 .871 .846 .834 - 35؛ ثعالبى، غرر، صص‏536 .532 - 33 .507 - 09 .498 - 99 .480 - 81). اطلاعاتى كه در این منابع منابع آمده است‏خصوصاً از خداى نامگ نقل شده است و بنابراین شاید بازتابى از روش دربار ساسانى باشد. درپاسخ به شادباش دولتمردان، شاه خطابه‏اى در تفصیل كشوردارى، در عدالت گسترى، ضرورت‏فرمانبردارى از پادشاه و موضوعاتى مشابه ایراد مى‏كرد.

هیچ مدركى درباره تاج‏گذارى پادشاهان در ایران قبل از قرن هفدهم در دست نیست.جهانگردان اروپایى توضیحاتى جزئى درباره تاج‏گذارى شاه سلیمان صفوى (49-7661) / 1077 - 1105در نوشته‏هاى خود آورده‏اند. در این مراسم بزرگان دربار به حضور او بار یافتند و به اوتهنیت گفته‏اند (kaempfer,pp 35-37؛ Chardin,IX,pp.094، به بعد). همچنین توضیحاتى ازمراسم تاج‏گذارى پادشاهان قاجار و پهلوى در كتابها آمده است. (براى مثال، در مورد تاجگذارى‏محمدعلى شاه قاجار نك‏Aubin pp.131,به بعد.؛ و گاهنامه صص 153 - 55).

سال نو (نوروز): اطلاعات چندانى درباره آئین‏ها و مراسم مربوط نوروز كه تا دوران ساسانى‏وجود ندارد. به نظر مى‏رسد كه نجیب زادگان دربار هخامنشى، درباریان، نمایندگان مردم وسرزمین‏هاى تابعه و غیره به حضور شاه بار مى‏یافتند تا هدایا را اهدا كنند و احتمالاً تبریكات‏خود را بیان نمایند. برخى از این گونه مراسم در تخت جمشید به صورت نقش برجسته به‏تصویر كشیده شده است. (walser، p 20؛ Olmstead، p572) از دروه ساسانیان تنها به منابع‏فارسى و عربى مى‏توان استناد كرد. براساس گزارش بیرونى (آثارالباقیه. صص 218 - 19)،جشن‏ها شش روز ادامه داشت و در هر روز نماینده طبقه خاصى از مردم به حضور پادشاه بارمى‏یافت. آنها به پادشاه تهنیت مى‏گفتند و هدایاى خود را تقدیم مى‏كردند و از او انعام دریافت‏مى‏كردند. (قس. قزوینى صص 80 - 81). نخستین كسى كه براى تبریك گفتن به حضور ملوكانه‏مى‏رسید فردى خوش سیما بود كه او را «خجسته» مى‏نامیدند. دیگر افراد كه حامل هدایا براى‏پادشاه بودند در پى او مى‏آمدند. سپس حاجبان به حضور مى‏رسیدند. (دمشقى، ص 288؛منسوب به جاحظ صص 360 به بعد.)

در متنى منسوب به ابن مقفع (grignaschi,pp .921 ,40 - 301) گزارش شده است كه در نوروزكسانى كه در باریابى عمومى پذیرفته مى‏شدند در دربار براساس موقعیت اجتماعى خود به‏صف مى‏ایستادند. پادشاه تاج خود را بر سر مى‏گذاشت، خداوند را سپاس مى‏گفت، و خطبه‏اى‏مى‏خواند. سپس دبیربد، موبدان موبد، وزیران، و ارتشتاران سالار (رئیس لشكر) سخنان‏تبریك‏آمیز خود را ایراد مى‏كردند. در پایان پادشاه خطبه دیگرى را بیان مى‏كرد. نمونه‏اى ازتبریك موبدان موبد خطاب به شاه در نوروزنامه ذكر شده است (ص 18). روایت دیگر از چنین‏شادباش‏هایى در بخشى از تفسیر كهن نقل گردیده است. (صص 12 به بعد؛ صادقى، صص 107به بعد).

درباره شیوه‏هاى سلام و تبریك نوروزى در دوره اسلامى اطلاعات اندكى در دست داریم. امارسم هدیه دادن به خلفا در نوروز در عهد اموى رایج شد. نخستین كسى كه رسم اهداى هدیه درنوروز را رواج داد حجاج بن یوسف، فرماندار اموى (417 - 166 / 41 - 95) در عراق بود. (آلوسى‏ص 350)؛ این رسم را عمر بن عبدالعزیز برانداخت، اما در دوره یزید بن عبدالملك (32 - 027 /101 - 05) احیا گردید. (یعقوبى، تاریخ II، صص 366 - 376). با بالا گرفتن اهمیت ایرانیان درامور دیوانى عباسیان، نوروز و مهرگان (شانزدهمین روز مهر) طبق رسوم رایج در دربار جشن‏گرفته مى‏شد. (مسعودى، مروج، VII، صص 277 - 78).

در دوره صفویه، توصیفاتى از جشن‏هاى نوروز، و تبریك گفتن در این ایام ، در گزارشهاى‏سیاحان خارجى یافت مى‏شود. (براى مثال، شاردن، II، صص 662 به بعد). براساس این‏گزارشها، درباریان، نجیب زادگان و دیوانیان از طرف پادشاه پذیرفته مى‏شدند و تبریك عرض‏مى‏كردند. مشابه چنین مراسمى در زمان قاجاریه مرسوم بوده است (اعتمادالسلطنه، روزنامه‏خاطرات، صص 46 - 36؛ Brugsch،II، pp 643 به بعد.؛ polak I، بخش 21). این مراسم با برخى‏تغییرات در دوره پهلوى ادامه داشت. (گاهنامه، صص 270 .108).

از قدیم نوروز مهمترین مراسمى بوده است كه ضمن آن ایرانیان به یكدیگر تبریك‏مى‏گفته‏اند، و مراسم تبریك گفتن هم به صورت رسمى و هم به صورت خصوصى برگزارمى‏شده است.

در طول ملاقاتهاى نوروزى ایرانیان عباراتى همانند «عید شما مبارك»، «تبریك عرض‏مى‏كنم» و «صد سال به این سال‏ها» به هم مى‏گویند.

بر اساس نوشته فریدالملك (ص 40)، میرزا ملكم‏خان (8091 - 3381/ 1249 - 1326 ) كه‏در مقام وزیر مختار ایران در لندن خدمت مى‏كرد، رسم فرستادن كارت تبریك در نوروز را درایران پایه‏گذارى كرد. این كار احتمالاً از فرستادن كارت كریسمس در غرب تقلید شده است.معمولاً كارتهاى تبریك با تصاویرى از گل‏ها و گیاهان، نقش‏هاى مینیاتورى یا تصویرهایى ازآثار باستانى ایران مانند تخت جمشید و مساجد معروف (خصوصاً بعد از انقلاب 1357 ش /8791) تزیین یافته است. نقش‏هاى مینیاتورى بیشتر اوقات از تصاویر شاهنامه اخذ شده‏اند و ازآنجا كه جمشید آغازگر نوروز به شمار مى‏رود تصویرهاى بر تخت نشستن. او یكى ازمعمولترین نقشهاى روى كارتهاى تبریك در دوران پهلوى بود. بدل یا تقلید از نقش‏هاى‏مینیاتورى پیشى اثر نقاشان معاصر نیز بر روى كارتهاى تبریك دیده مى‏شود، همراه با جملاتى‏متداول مانند «نوروزتان پیروز باد»، «براى عرض تبریك». و مانند آن.

اعیاد مذهبى: مهمترین اعیاد اسلامى عید فطر و عید قربان و عید مبعث و عید غدیر خم‏هستند و روز میلاد امام دوازدهم نیز از مناست‏هاى مهم براى عرض تبریك و انجام مراسم ویژه‏است.


بن مایه :

1 - آلوسى، محمود شكرى، بلوغ‏العرب، به كوشش م. بهجت عطارى چاپ سوم، I، قاهره‏2291/1342.

2 - بخشى از تفسیر كهن، به كوشش محمد روشن تهران 2791 / 1351.

3 - جاحظ (منسوب). كتاب المحاسن و الاجداد، به كوشش فان فونتن، لیدن 8981


4 - دمشقى، شمس‏الدین ابوعبداللَّه، نخبةالدهر فى عجایب البّر و البحر، به كوشش، ا. ف.مهرین، لایپزلیك، 1923.

5 - صادقى، على اشرف، تكوین زبان فارسى، تهران 1357.

6 - گرگانى، فخرالدین اسعد، ویس و رامین، به كوشش محمدجعفر محجوب، تهران 1337

7 - فریدالملك، خاطرات فرید، به كوشش م. فرید (قراگزلو)، تهران 5591/ 1354

8 - فقیهى، على‏اصغر، شاهنشاهى عضدالدوله، تهران 1347.

9 - همو، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، 1357.

10 - قزوینى، ابویحیى زكریا بن محمد، العجایب المخلوقات و غرایب الموجودات، به كوشش.ف. و روستنفلد، گوتینگن، 1848.

11 - كتاب پهلوى، بى‏جا، بى‏تا. گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهى پهلوى سه جلد بى‏جا، بى‏تا.

12 - نوروزنامه، منسوب به عمر خیام، به كوشش مجتبى مینوى، تهران 1312


6.8091 , siraP , iuhصdruojuaصd esreP aL,nibuA .E -

1681 dnu 0681 neisreP hcan tfahcstdnaseG nehcilginoK red esieR , hcsgurB .H -T

.3681 , gnizpieL,II

snad sevresnoc edinasas erutarettil al ed snemiceps seuqleuQ , ihcsangirG .M -T

241 - 1 .pp , 6691 , 452 AJ , lubnatsIض‏d seuqehtoilbib>sel

.0491 , gizpieL , sginخkssorG nehcsisrep sed efoH mA , refpmeak .E -I

.4881 , yabmoB , I sisraP eht fo yrotsiH , akaraK .F ->

.8491 , ogacihC , eripmE sisreP eht fo yrotsiH , daetsmlO .T .A -F

gizpieL , 1 ni .sloV 2 , renhoweB enies dnu dnaL saD , neisreP , kaloP . E .J -[

.1865 ,

nilreB , silopesreP nov sfeileR ned fua netfahcsreklخV eiD , reslaW . G - W

.1966 ,

نوشتن دیدگاه