داستان پادشاه و کبوتر بازی

يکي از شاهان شيفته کبوتربازي بود، وقتي با يکي از خدمتکاران در يکي از روستاها مسابقه بگذاشت. و کس نزد وزير خويش به شهر فرستاد تا برگويد که کبوتر کدام يک پيشي داشته است. وزير را خوش نيامد که بنويسد کبوتر خادم پادشاه پيشي داشته است. و نمي دانست چه بايد کند. کاتبش گفت: بنويس:
«اي سروري که بختت بر نصيب ديگران پيروز است کبوتر تو پيشي داشت اما حاجب خويش را پيشتر فرستاده بود. وزير، اين سروده را نيک دانست و فرمان داد کاتب را جايزه دهند. (کشکول شیخ بهایی)

نوشتن دیدگاه