گویند شبی سعدی شیرازی ، فردوسی را به خواب می بیند و از راه تفاخر به استاد توس می گوید که بیت حماسی سروده ام تا به شما عرضه کنم و آن این است:
خدا کشتی آنجا که خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد.
فردوسی تبسمی می کند و می فرماید: اگر من بودم می گفتم:
برد کشتی آنجا که خواهد خدای
اگر جامه برتن درد ناخدای.
از این حکایت ساختگی می توان دریافت که هر شاعری ، در زمینه ی ویژه ی خودش مهارت دارد و در سروده های پهلوانی (حماسی) کسی همتای فردوسی نیست و بی گمان هیچ شاعری نیز در زبان فارسی نتوانسته شیرینی و حلاوتی را که در غزل های سعدی به کام دل می نشیند، پدید آورد .