داستان کوروش بزرگ و پانته آ

حکایت پانته آ و عشقش به آبراداتس یکی از ترازیک ترین داستان های تاریخی است که ارتباطش با کوروش بزرگ بر جذابیت آن افزوده و از جمله روایت های تاریخی است که رفتار و منش کوروش را به تصویر کشیده:
پانته آ زن زیبایی بود از اهالی شوش که بعد از به اسارت در آمدن به دست مادها در خیمهٌ ممتاز و باشکوهی به کوروش کبیر ارائه گردید. گفته اند که او زیباترین زن آسیا می بوده است. کوروش چون دید شوهر پان ته آ، آبراداتس، غایب است، او را به آراسپ مادی، که از زمان کودکی دوست کوروش بود، سپرد تا از وی تا بازگشت آبراداتس نگهداری نماید. کوروش حتی به دیدار پان ته آ نرفت و دلیل آنرا چنین بیان نمود: "من نمی خواهم این زن را ببینم زیرا می ترسم که فریفته ٔ زیبائی او گشته زن را به شوهرش پس ندهم." آبراداتس به پاس جوانمردی کوروش کبیر از وفاداران وی گردید و در طی جنگ با مصری ها کشته شد. پان ته آ از غم از دست دادن آبراداتس خود را با خنجری بر مزار وی کشت. بعد از این واقعه، با مراقبت کوروش کبیر مراسم دفن باشکوهی برای پان ته آ و آبراداتس بعمل آمد و مقبره ٔ وسیعی برای آنان ساخته شد.

کوروش در برابر اجساد پانته آ و شوهرش
اثر وینسنت لوپز هنرمند اسپانیایی قرن 18

دیدگاه‌ها  

+4 # مریم 1390-12-04 16:51
جالب بود.حالاقبر این دو عزیز کجاهست؟
پاسخ دادن
0 # نیما 1399-06-24 19:43
فکر کنم بابل
پاسخ دادن
-1 # من 1390-12-08 11:15
دمش گرم.ایول بابا.چه عاشقانه خودکشی کرده
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه