شرق و غرب در دست یک کور و یک لنگ

پس از نبرد بایزید ایلدرم سلطان عثمانیان با تیمور لنگ و گرفتار شدن بایزید، هنگامی که بایزید را با یک چشم کور در قفس آهنین نزد تیمور آوردند ، تیمور خنده اش گرفت . بایزید از داخل قفس به تیمور گفت : از این پیروزی خود مغرور مشو و بر ذلت من مخند ، زیرا بخت و اقبال همیشه با کسی یار نیست . تیمور گفت : من هم به بی اعتباری جهان آگاهم ، و خنده ی من از غرور پیروزی نیست . بلکه خنده ی من از این شوخی قضا و قدر است که سرنوشت تمام مردم شرق و غرب را به یک کور و یک لنگ سپرده است .
...........
سیاست و اقتصاد عصر صفوی ، باستانی پاریزی
برگرفته از : سفرنامه ی سانسون

نوشتن دیدگاه