دشنام شاه قاجاری مایه ی سربلندی است

مظفرالدین شاه روزی در شکار بود ، یک دهاتی از آن طرف عبور کرد ، شاه سرحال بود ، خطاب به او گفت :

مردکه پدرسوخته ، میتوانی آن شکارها را به این طرف رم بدهی ؟

چند روز بعد ، آن روستایی ادعا کرد که کدخدای ده است و شروع به بگیر و ببند دهاتی ها کرد . مردم شکایت به پیشکار حاکم بردند ، و وقتی احضارش کرد و پرسید : با چه حکمی کدخدا شده ای ؟ آن مرد با تشدد جواب داد : مردکه پدرسوخته پریروز با شاه تو صحبت کرده ای یا من ؟

پیشکار اندکی به خود فرو رفت و سپس گفت :

حق با شماست ، با کدخدایی که همین پریروز شاه با او صحبت کرده اینطور حرف نباید زد ! دوروز بعد ، حکم کد خدایی با لقب" شکار گردان السلطنه" صادر شد و به امضای حاکم نیز رسید .

کلاه گوشه نوشیروان - باستانی پاریزی
گردآوری برای مهرمیهن : جواد نورمندی پور
این بود سرگذشت کسی که دشنام شنیدن از شاه انیرانی قاجاری برای او سرافرازی در شمار می آمد !

نوشتن دیدگاه