مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

داستان جعل امضای رضاشاه !

همسر رضاخان در کتاب "خاطرات ملکه " چنین نقل می کند که :
فکر می کنم سال 1318 بود که فردی حقه باز یک برگ کاغذ با مارک دربار شاهنشاهی را جعل کرده و روی آن مطالبی از قول رضا خان نوشته و زیر آن را امضا کرده و به استاندار گیلان داده بود تا به او زمین کشاورزی بدهند !
شاید از او خواسته بود تا کاری و شغلی بدهند . شخص جاعل نامه را با آرم دربار و امضای رضا می برد پیش استاندار و چون استاندار می بیند اینطور نامه نویسی خلاف رویه است ، پی به حقیقت ماجرا برده و شخص جاعل را دستگیر و تحت الحفظ به تهران می فرستند . جاعل را با عین نامه جعل شده آوردند تهران – کاخ شهری – به حضور رضاشاه .
برای همه ما جالب بود که یک آدمی پیدا شده و امضای شاه ممکلت را جعل کرده است !
برای همین حاضر شدیم تا این آدم با دل و جرئت را ببینیم . روز موعود شخص جاعل را آوردند . رضاخان مدتی او را خیره خیره نگاه کرد و پس از آن پرسید : چرا امضای مرا جعل کرده ای ؟
آن شخص مدتی سرش را به زیر انداخت و بلاخره با شرمندگی گفت : قربان از بس بیکار گشتم و گرسنه ماندم به چنین کاری دست زدم به فکر اینکه شاید ازین راه فرجی بشود !
رضاشاه نگاهی به او انداخت و گفت : عجب احمقی هستی تو نمیدانی که من خودم هم که امضای اصلی می کنم به دستورم گوش نمی کنند ؟!
بعد از این مزاح دستور داد آن شخص را تحویل عدلیه بدهند تا محاکمه و مجازات شود .
پخش ویژه : مهرمیهن

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML