این صدای عشق کیست؟
می چکداز ناودان
می رود ! اما کجا؟!
سر به سوی آسمان
*
این صدا له می شود
زیر پای مردمان
چرخ های زندگی
رد شده از روی آن
*
این صدا گم می شود
روی چارچوب دروغ
در میان دغدغه
*
مثل خوابی در پتو
زیر حجم وسوسه
یا شبیه ساعتی بی عقربه
*
ریشه کن هم می شود
این صدا از بیخ و بن
روزگار ما فقط
آهن و سنگ و بتن
*
این صدا خوابیده است
روی یک ظرف بلور
چشم هایش را ببین
محو یک رویای دور
*
تا که بردارد ترک
عاقبت می شکند
این صدا در اشک شور
*
این صدا تب کرده است
روی قلبی یخ زده
دست هایش را بگیر
در شبی ماتم زده
*
زیر باران مانده است
این صدا ترسیده است
یک نفر از دست او
سکه را دزدیده است!
*
این صدا جا مانده است
روی احساس شعور
رو به روی آینه
پشت یک چشمان کور
*
این صدا گریان شده
در عبورش خستگی
دوره گردی می کند
خسته از این خستگی
*
این صدا تنها شده
این صدا غمگین شده
مثل رختی روی بند
ساکت و سنگین شده
*
این صدا لرزان شده
روی شرم از گفتگو
توپ بازی می کند
با سکوتی روبه رو
*
این صدا در یک افق
می پرد تا آسمان
می نشیند روی غم
می رود تا بیکران
*
این صدا بر بال باد
رفته است تا آرزو
او شبیه خواهش است
پاره پاره ، زیرورو
*
این صدا رد می شود
از کنار هر کسی
باز می ماند دلش
روی هر خاروخسی
*
این صدا در جوی آب
تا صداقت می رود
از کنار رهگذر
تا نهایت می رود
*
این صدا بر برگ گل
یا میان آتش است
زردو نارنجی و سرخ
شعله های سرکش است
*
این صدا همچون کلاغ
می نشیند روی بام
هرکسی سنگی به دست
می زند بر روی بام
*
باز پارو می شود
این صدا در لای برف
این صدا گم می شود
لابه لای فکر و حرف
*
این صدا شرمنده شد
بر زبان ناسزا
این صدا ماسیده شد
با گناهی ناروا
*
این صدا در پاکت است
پاکتی بی انتها
باز می ریزد از آن
تکه های بی ریا
*
این صدا مثل من است
در به در ، بی خانمان
روی دوش خاطرات
در کنار این و آن
*
این صدا در گوش توست
می چکد از ناودان
می رود! اما کجا؟!
سر به سوی آسمان!!
...
فریبا شش بلوکی