ستایش شاهنامه و فردوسی از زبان فریدون جنیدی

ای آینهٔ روشن زندگی نیاکان خردمند، در گسترهٔ جهان

ای چشمه سار پاکیزه و جوشندهٔ اندیشهٔ نیاکان، در پهنهٔ ایران

ای رود خروشنده و پر آبخیز روان نیاکان در گسترهٔ زمان

ای دریای ژرف و دور کرانهٔ فرهنگ نیاکان

ای آسمان روشن و ستاره باران داستان نیاکان

ای خورشید همواره تابان خرد و دانش نیاکان

ای درفش همواره برافراشتهٔ فر و فرهنگ ایران…

که یکهزار سال است، که بر شانه های استوار و پرشکوه فردوسی، بر بلندای دماوند، در میانهٔ میدان خرد و فرهنگ ایران، در میان جان پرلرزش و خیزش اندروای؛ چین برچین میافکنی و بر؛ رهروان این راه دراز؛ جان و نیرو می پراکنی

ای شاهنامه ! ترا می ستایم

ترا میستایم؛ ای فردوسی ایران، که بالای بلندت به بلندای دماوند برخاست، و بدانزمان که مادر میهن، از هر سوی؛ آماج تیرهای سهمگین و زهرآگین بداندیشان بود، سینهٔ ستبرت را سپر ایران کردی، و با خامهٔ درخشانت، سرودهٔ آهنگیت را، همچون تیر خدنگ، بر رنگین کمان بلند خرد و فرهنگ نهادی، و بسرتاسر مرزهای ایرانشهر افکندی و از درخشی که با نوک پیکان آن در آسمان ایران پدیدار شد، به ایرانیان، شیوهٔ جانفشانی و سراندازی در راه میهن...

و شیوهٔ زندگی همراه با اندیشه و دانش و بینش... و گذشت و بردباری و با آزرم بدیگران نگریستن و با مهر؛ با همگان زیستن را آموختی

ترا میستایم...

ای روان همواره نگران ایران!

ای پهلوان همواره بیدار میدان خرد و فرهنگ ایران!

فردوسی!

.............

فریدون جنیدی

شاهنامه ی  ویرایش فریدون جنیدی - پیشگفتار

در همین زمینه