مرغ گرفتار

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

فصل گل می گذرد، هم نفسان بهر خدا

بنشینید به باغی و مرا یاد کنید

یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان

چون تماشای گل و لاله و شمشاد کنید

هر که دارد ز شما، مرغ اسیری به قفس

برده به باغ و به یاد منش، آزاد کنید

آشیان من بی چاره، اگر سوخت چه باک!

فکر ویران شده ی خانه ی صیاد کنید

بیستون بر سر راه است مبادا زشیرین!

خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید

جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه

ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید

گر شد از جور شما خانه ی موری ویران

خانه ی خویش محال است که آباد کنید

گنج ویرانه ی زندان شد اگر سهم«بهار»

شکر آزادی و آن گنج خداداد کنید


محمد تقی بهار

دیدگاه‌ها  

0 # زهرا 1400-01-25 21:46
جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه
ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه