مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

گفتار بود جامه بر اندیشۀ مردم - پاسداشت پارسی

چند از دگران وام کنی جامه و دستار
رو جامه و دستار پدر را تو بدست آر
در خانه پدر خواسته و جامه نهاده
بگذاری و دریوزه کنی پیشه زهی کار
گیری تو ز همسایه کلاه و کمر او
زان خویش بیارایی در برزن و بازار
گویی که مرا جامه ی زیباست بر اندام
هان دیبۀ رومی نگر و ابرۀ بلغار
بر خویش نبالد کس ازین جامه که باشد
دریوزه ز بیگانه همش پود و همش تار
گفتار بود جامه بر اندیشۀ مردم
اندیشه ندانی تو مگر از ره گفتار
گفتار پدیدار کند ترک ز دیلم
ز آواز پدیدار شود کشکرک از سار
بر مردم هر بوم یکی جامه برازد
تازی به تبان خوشتر و فرخار بشلوار
کشور چو درختی است بر و بارش مردم
مانا که زبان ریشه و بیخ است برآن دار
گر بار و بر دار تبه گرد و ز آسیب
چون ریشه بجا ماند دهد باردگر بار
ور زانکه به بیخ و بنش افتاد گزندی
امید از آن دارد و زان بار تو بردار
افسوس و دریغا که همه مردم این مرز
دانشور و بیدانش و خربنده و سالار
بگرفته کلنگ و تبر و تیشه و هر یک
زخمی زده بر ریشۀ این پاک سپیدار
گویی همگان دشمن این باغ و درختند
یارند به بیگانه و با خویش به پیکار
ای تازه نهالان که برومند بمانید
گل رفت ازین باغ و بجا ماند همی خار
خارش بزدایید و گلش را بفزایید

کارایش این باغ شما راست سزاوار

........

احمد بدر (نصیرالدوله)  -  ماهنامه ارمغان

بن مایه : پارسی نغز،  علی اصغر حکمت

گردآوری برای مهرمیهن : فرزاد

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML