پیشکش به بلندای شکوه تخت جمشید
اینک این ویرانه ها
داستان از مردمان سر به گردون سای اینک خفته در انبوه خاک دارد
مردمان سر به گردون سای اینک خفته ای
کز غبار پایشان
تاریخ زپای افتاده است
گر که نامش بر دل آبی آب افسون شود
ور زنامش جز به سنگ اندر نماند هیچ
لیک
هر شکافی که به ایوان هاش بینی
یک زبان و صد زبان
داستان از مردمان سر به گردون سای اینک خفته در انبوه خاک دارد