بار نخست دیدم ایران باستان را

ایران کاویان را ، ایران راستان را

بار نخست دیدم شهر قدیمی ری

شهری که ابن سینا بودست در بر وی

دیدم خجسته شیراز ، شیرازه ی جهان است

حافظ به باغ و بستان چون بوی گل نهان است

شب تا سحر نشستم باپیروان سعدی

آرام جان من بود شعر روان سعدی

بزم سخن به پاشد در توس باستانی

از شاهنامه خواندم ابیات پهلوانی

آهسته پانهادم در کوچه باغ خیام

لبریز روشنی بود آن جا چراغ خیام

در راه سوی تبریز آمد به خاطر من

شهر کمال عاشق سوز فراق میهن

ای صاحب سخاوت رود دمان کارون

بادا تو را درودی از رودبار سیحون

----

علی بابا جان شاعر تاجیکستانی

دیدگاه‌ها  

+2 # ناصر 1392-11-23 19:38
سلام از شعرتون ممنونم اگر می شود از این ابیات بیشتر استفاده کنید در سایت
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی