عزت الله نگهبان: حفاری هفت تپه دشت خوزستان
خوزی ها(آنشانی ها و شوشی ها) سرزمین خود را: هاتمتی(hatamti) می خواندند که به معنی «سرزمین خدایان» یا «سرزمین مقدس» می باشد... پارسیان، سرزمین آنها را به نام اوجا(uja) یا هوجا(huja) می خواندند... میتوان ابتدای تاریخ ایران را مربوط به تمدن ایلام {انشان} دانست و شروع تاریخ طویل پادشاهی ایلام یعنی از اوایل هزاره سوم ق.م تا اواسط هزاره اول ق.م در حدود بیش از دو هزار سال - و رسالت و مسئولیتی که این قوم به تنهایی در حفاظت و نگهداری این مرز و بوم در مقابل دشمنان احساس نموده و سپس با تشکیل شاهنشاهی ماد در نیمه شمالی فلات ایران، چگونه دست در دست آنها مبارزات خود را با آشوری ها پیگیری نموده و سرانجام باعث از بین رفتن آنها گردیده است، به خوبی اهمیت و ارزش این قوم را در حمایت و نگاهداری مرز و بوم ایران، آشکار می سازد.
رکن الدین همایونفرخ: تاریخ هشتهزار سال شعر ایرانی
سرزمینی که به جعل: «عیلام» نام گرفته و آنجا را بر اساس کتیبه های آن قوم و کتیبه های کورش و داریوش، سرزمین «انشان» می شناسیم، سه قسمت بوده است: قسمتی را «هاتم تی» یا به گفته کورش بزرگ:«گوتو» می خوانده اند و قسمت دوم را «انشان» یا «انزان» و بخش سوم را به مناسبت شهر شوش و جلگه ای بودن آن:«انزان سوسونکا» می نامیده اند زیرا شوش نامش «شوشیانا» یا «سوسیانا» بوده است.... در کاوش هایی که در سرزمین «انشان» انجام گرفته، آثاری به دست آمده و «دمرگان» اظهار عقیده کرده است که مردم انشان در پایان عصر سنگی قدیم یعنی هزاره ششم ق.م و همچنین تمدن عصر نو سنگی و فلز، از مدنیت و فرهنگ و هنر برخوردار بوده اند... آنچه مسلم است زبانن مردم سرزمین انشان یا انزان چه در دوران کهن و چه در دوران پادشاهان هخامنشی، لهجه ای از پارسی باستان بوده است. آنچه را که یهودیان به آن نام عیلام داده اند، سرزمین آریایی است و مردمش هم آریایی نژاد بوده... آنها اجداد کورش و داریوش بوده اند و هخامنشی ها طایفه ای از قوم هخامنشی هستند. آشوری ها یکی از شهرهای آنها را که در محل «دره شهر» کنونی بوده «ماداکتو» نامیده اند و با این ترتیب نشان داده اند که آنها هم از مردمی بوده اند که در ناحیه ماد زندگی می کرده اند.
محمد علی سجادیه: ایزدان ایلامی و اوستایی+ نژاد خوزیان باستانی/فروهر،1366 و 1368
هخامنشیان که به نژاد آریایی اهمیت بسیاری داده اند ولی خوشبختانه این امر را برای نابود کردن سایر اقوام، دستاویز قرار ندادند. خوزیان را در مرتبه سوم بار عام خود قرار داده و بلافاصله پس از فارس ها و مادها مورد توجه ساخته بودند. زبان ایلامی یکی از زبانهای رسمی شاهنشاهی به شمار می آمد.. بخشی از سپاه جاویدان که در «ترموپیل» یونانیان را قلع و قمع کردندف خوزی بوده اند. لباس پارس ها و خوزی ها به روایت هرودوت مانند هم بوده و شباهت های فراوان دیگری نز محسوس بوده است{...} نگاره ها و جمجمه ها گویاتر از همه هستند و نشان می دهند که ایلامیان همان ایرانیان و آریاهای اصیل بوده اند و چون برخی دانشمندان مدعی شده اند که ایلام از ابتدا زیر نفوذ بین النهرین بوده، نظریه ی «ساموئل کریمر» سومر شناس معروف را ذکر میکنیم:
نظر رایج کنونی این است که تمدن مزبور را مهاجرانی از جنوب غربی ایران همراه خود به بین النهرین آورده اند. از خصوصیات این مهاجران استفاده از ظروف سفالی رنگی بوده است.(الواح سومری)
ایلامیان منقرض نشده و فرزندان آنها هنوز هم در لرستان و خوزستان زندگی می کنند. روشن است که مردم این سامان، ایرانیان خالص و تمام عیاری هستند و هیچگونه آثار نژاد ناخالص در لرستان و مناطق مجاور مقل کهگیلویه دیده نمیشود. اگر ایلامیان مردم غیر ایرانی و از نژاد متفاوتی بودند، می بایستی رگه های عمیق تفاوت را در اینان می یافتیم؛ در حالی که این طور نیست و بخصوص مردم لرستان از تبار خالص آریایی به شمار می روند.
یادداشت{از امید عطایی فرد}:
لولوبیان(لولو، لوللو) که اجداد لرها محسوب شده اند، در گذشته ی دور در زهاب، سلیمانیه و شهر «زور» زندگی می کردند. کهن ترین سندی که در باب لولوبیان در دست است، سنگ نبشته ی «نارام سین» است که در نیمه ی دوم هزاره ی سوم ق.م نوشته شده است...سند دیگری که می شناسیم نقش و کتیبه ای است از « آنوبانی نی» شهریار «لولویی» که بر صخره های سرپل زهاب (بر کوه هزار گریه() بر ساحل چپ آب حلوان) هنوز پا برجاست...
«سپایرز» و «اُمستد» معتقدند که در سده های نوزدهم و هجدهم ق.م فرمانروایان آشوری از لولوبیان بودند.1
پی نوشت:
1.مسعود گلزاری: کرمانشاهان-کردستان، مقدمه.
به نقل از:
کتاب ایران بزرگ، رویه 82 تا 84. پژوهشی از امید عطایی فرد.انتشارات اطلاعات.
دیدگاهها
همه جا میگن عیلامیها آریایی نیستن ولی اینجا تونهارو به اسم آریا سند میزنید چقدراحساس حقارت درشما وجودداره که میخواهید بادروغ خودتون رو تسکین بدید
در علم انسان شناسی و بررسی جمجمه و اسکلت بدن نیز با مردم آریایی هیچ تفاوتی ندارند.
زبان ایلامی نیز هیچ ربطی به زبان های هندو اروپایی و عربی و سامی و اورارتویی ندارد و زبانی تک خانواده است.
در یکی از کتابهای تاریخی کرمانشاهان خواندم که لولوبیها یک دوره پادشاهی کردند و مرکز حکومت آنها سر پل ذهاب فعلی بوده. اما شما هیچ اشارۀ به این موضوع نداشتید.
با تشکر 19/11/93 کرج.
من در یک روستایی بدنیا آمدم که گرچه لرنشین میباشد ، اما لهجه ما کلا با لری متفاوت است ، و در اینترنت و کتب که دیدم انگار به زبان خوزی معروف شده و جاهایی هم گفته شده که زبان قدیم ایرانی و...
به هر حال واژه ها را که دیدم ، زبان مادری ما الان هم همین طور صحبت میکنیم،
بغیر از خودمون کسی متوجه نمیشه ،
و در محل روستا آتشکده قدیم هم هست،
عجیب تر اینکه چطوره فقط مردم روستای ما به این زبان حرف میزنن و روستاهای مجاور لری صحبت میکنن
روستای شما کجاست؟
دوست گرامی تمام بختیاری های ساکن دزفول مهاجر هستند، شما دزفول فعلی را نبینید، دزفول ۲۵۰۰ سال پیش را ببینید.
دزفول بازار خرید برای بختیاری های اطراف ان بوده و بختیاری ها در دزفول ساکن نبودند. عمده مهاجرت بختیاری ها به دزفول بعد از انقلاب بوده. اتفاقا مهاجران اولیه به دزفول لرستانی ها بوده اند که در شمال دزفول ساکن شده اند مثل ساکی ها و سیاهپوشان ها و رشنو ها که در غرب رودخانه دزفول ساکن هستند. دزفول مردمانی مهربان و مسالمت امیز دارد و همیشه پذیرای مهاجرین بخصوص در این اواخر بختیاری ها بوده !و یکی دیگر از علل مهاجرت به دزفول وجود کار و کشاورزی و نعمات زیاد و رودخانه پر اب و زیبا بوده. بهر حال دزفول هم قسمتی ازایران است و ایران سرای همه ایرانیان.
چغازنبیل و ایلام گواه تاریخ ما هست.
مولف كتاب تاريخ و فرهنگ بختياری ( عبدالعلي خسروي ، كتاب سوم ) مي نويسد :طايفه آستركی از كهن ترين طوايف بختياری مي باشد و نام آستركی سابقه ( 3800 ) ساله دارد و اين پيشينه مربوط مي شود به دوران پادشاهی آشتروك ناهونته ایلامی در شهرستان ايذه كه آن روزگاران« آنزان» بوده است.
همچنین درسنگ نوشته یافت شده از عقیلی نزدیک شوشتر که دکتر گیرشمن آنرا ترجمه کرده ازقول (آنتاشکال) که یکی ازپادشاهان ایلام بودچنین مینویسد: من آنتاشکال فرمانروای سرزمین آنزان(آنشان) و کوه های بختیاری هستم اگر چنین باشد پس باید نسل بختیاریها از پادشاهان ایلام دانست، طی تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد که کهن ترین طایفه ای که در بختیاری میتوان روی آن پافشرد آسترکی است.و قدمت آسترکی به دوران آشتروک ناهونته میرسد و این طایفه خود را از اعقاب و اسلاف این پادشاه ایلامی میدانند و دلیل این ادعا را قرابت واژه آستروک و آشتروک خوانده اند. همچنین لازم به ذکر است بختیاری ها حرف ش را به س تبدیل میکنند که آشتروک به آستروک و سپس به آسترک تبدیل شده
اما کلمه آشتروک به معنی آستاره و ستاره میباشد و ناهونته معنی خورشید می دهد.
ناهونته در اصل همان آناهیتا=ناهید میباشد.
بااین وصف آشتروک ناهونته=ستاره خورشید.
همچنین کلمه آسترک یا آستراک همان ستاره میباشد که با (ی)آخر پسوند نسبت به آن داده اند.
نام بختیاری با به حکومت رسیدن تاجمیرخان آسترکی به لربزرگ اطلاق شده است
نظر خود را درباره این مطلب درج فرمایید.
ﮋﻭﻫﺸﮕﺮ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺭﻧﺎ ﻓﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﮑﺎﺵ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ 3500 ﺗﺎ 6000 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﭙﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﯾﯽ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺣﺪ ﻓﺎﺻﻞ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ 1386 ﺗﺎ 1388 ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻬﺮﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺵ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ او ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ 8 ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯾﻼﻣﯽ ( ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺷﻮﺵ ﻭ ﺩﺯﻓﻮﻝ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ 1500 ﺗﺎ 2000 ﭖ . ﻡ ) ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﺭﮐﺮﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭﯼ ﺷﺎﺧﺺ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻭﺳﻌﺖ ﺑﻮﻡ ﻧﮕﺎﺭﺍﻧﻪ ( ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ) ﻭ ﻧﯿﺰ ﺷﻤﺎﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ( 17 ﻧﻤﻮﻧﻪ ) ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪُ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺒﺎﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺯﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺯﻓﻮﻝ، ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻼﻣﯿﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﯿﻠﮑﯽ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﯾﺮﯾﻨﮕﯽ 6000 ﺳﺎﻝ، ﻣﺎﺭﮐﺮ M17 ﻭ R1a ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .
ﻫﺎﭘﻠﻮ ﮔﺮﻭﻩ M17 ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺮﻓﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺳﺘﻪ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﺯ %50 ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺧﺎﻭﺭﯼ ﺗﺎ %15 ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﺳﻼﻭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺱ %47 ، ﺍﺳﻼ ﻭﻫﺎﯼ ﺍﻭﮐﺮﺍﯾﻦ %54 ، ﮐﺮﻭﺍﺕ ﻫﺎ %29 ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﮑﺎﻧﺪﯾﻨﺎﻭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻧﺮﻭﮊ %28 ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺮﯾﺶ %26 ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ %16 ﻭ ...
ﻫﻢ ﺭﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﻌﻨﯽ R1b ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ – ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﻏﺮﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ %45 ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻣﯽ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﯾﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﺯﺭﺩﭘﻮﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﯾﺎﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﻼﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻬﻦ ﻫﻢ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺗﯿﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎ، ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ، ﮐﺮﺩﻫﺎ، ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎ، ﺍﺭﻣﻨﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ، ﺑﻪ ﺳﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺎﺁﺭﯾﺎﯾﯽ، R1a ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﺸﺖ .
ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻭﻟﯿﺮﺍﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﺲ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ( ﺍﺳﻼﻣﯽ ) ﺑﻢ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎ، ﻭﺟﻮﺩ ﻫﺎﭘﻠﻮﮔﺮﻭﻩ R1a ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪ.
«با سپاس از استاد سورنا فیروزی»
شماعلاوه بر نظر می توانید مطالب خود را به ایمیل (infotezhgah.ir) یا قسمت تماس با ما بفرستید نشر مطالب جنبه خبری و لزوما دیدگاه سایت نیست...
منبع.https://tezhgah.ir/597-%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86.html