ریشه و تبار مردمان آذربایجان

مسعود لقمان

مردمان آذربايجان همان گونه كه نام سرزمينشان نشان مي‌دهد، مردماني هستند ايراني نژاد . نام آذربايجان از آتروپات سردار هخامنشي كه آذربايجان را از چنگال اسكندر رهاند و تا ساليان دراز خود و خاندانش سر رشته‌دار اين سرزمين بودند، گرفته شده. اين سرزمين پيش از آتروپات، ماد خرد ناميده مي‌شد.

آتروپاتكان (خانه آتورپات) (سرزمين آتورپات)   آذرپادگان

آذرپادگان  -  آذربايجان

«استاد پورداوود» در معني آتروپاتكان مي‌گويد:  «نام آتروپات، نامي است كه به گستردگي در ايران باستان به كار گرفته مي‌شد، از دو بخش درآميخته آتر (آذر) و پات كه اسم مفعول از مصدر پا كه در اوستا و پارسي باستان به معني نگاه داشتن و پاس داشتن و پناه دادن، بسيار به كار رفته و همين واژه است كه در پارسي، پاييدن شده است. جزو كان كه در آتروپاتكان و آذرپادگان افزوده شده، همان است كه در بسياري از نام‌هاي ديگر سرزمين ايران هم ديده مي‌شود مانند گلپايگان (گلبادگان)».

آذربايجانيان فرزندان مادان آريايي‌اند، همان قومي كه كردان و لران امروزي بازماندگان اينانند، اينان تا سده‌هاي اخير، گويش آذري خود را به سختي در برابر تركتازان نگه داشته، اما در پايان،‌دگرگوني‌ها به گونه‌اي شد كه دگر توانايي در برابر اين يورش بيرحمانه را از كف دادند.

تركان كه ايل‌هاي دام‌دار و كوچ نشيني بودند، در زمان سلجوقيان به هوس چمنزارهاي خرم و سرسبز آذربايجان به آن جا درآمدندي، و با بيشي گرفتن ايل‌هاي ترك در آذربايجان و سپس در هنگامه‌ي مغولان- كه زبان ايشان از زبان تركان جدا بودي اما ايشان نزديكي بيشتري به تركان داشتندي تا به ايرانيان هم‌چنين برخي از لشگر آن‌ها نيز ترك بودي- كه در آذربايجان نشيمن گرفته و مراغه و سلطانيه و تبريز را به پايتختي برگزيدندي و راه را براي تركتازي تركان باز نمودندي و بوميان شهر آيين (متمدن) آذربايجان را كه بيشتر كشاورز بودند، زير يورش آن‌ها قرار گرفتندي و به سبب نيازي كه بوميان براي رابطه با مهاجمان سر رشته‌دار داشتند، كم كم واژگان تركي به گويش آذري راه يافتندي و با گذشت زمان از يك سو با قدرت گرفتن هرچه بيش‌تر مهاجمان و كوچ‌هاي گله‌اي پي در پي آنان به آذربايجان و از سوي دگر با زير دست رفتن بوميان و رو به سستي نهادن ايرانيان، با اين حال نزديك به 700 سال به درازا كشيد تا زبان تركي بتواند، آذري را كنار زند. اين يورش و كنار زدن تركي، آذري را، نخست در بيرون از شهرها آغاز گرديد، ولي كم كم به شهرهاي بزرگ نيز رسيد، به گونه‌اي كه زكريا بن محمد قزويني در كتاب «آثار البلاد» كه در سال 674 هجري در زير عنوان تبريز نوشته:  «منجمين گفته‌اند كه تبريز را از تركان آفتي نخواهد رسيد، چه طالع آن شهر عقرب است و مريخ صاحب آن است و تاكنون حرف ايشان راست درآمده است، چه از جميع بلاد آذربايجان هيچ شهري از دستبرد تركان محفوظ نمانده است جز تبريز».

«احمد كسروي تبريزي» در دفتر «آذري زبان باستان» زير عنوان آذربايجان پس از مغولان مي‌نويسد:  «پس از مغولان در ايران شورش بس سختي برخاست زيرا چون ابوسعيد در سال 735 درگذشت و او را جانشيني نبود ميان سران مغول كشاكش افتاد كه هر يكي مغول پسري را به پادشاهي برداشتند و با هم به جنگ و كشاكش برخاستند و هنوز يك سال از مرگ ابوسعيد نمي‌گذشت كه سه پادشاهي بنياد يافت و برافتاد و تا سالياني اين كشاكش و لشكركشي پيش مي‌رفت و ايرانيان كه اين زمان بسيار خوار و زبون مي‌بودند زير پا لگدمال شدند و چون آذربايجان تختگاه مغول بوده بيش‌تر اين كشاكش‌ها و جنگ‌ها در آن‌جا رخ مي‌داد و بيش‌تر زيان و آسيب به آن‌جا مي‌رسيد و مردم از پا افتاده نابود مي‌شدند. در آن زمان‌ها بود كه شهر تبريز گزند سختي ديد. زيرا آذربايجان كه در دست سلطان احمد ايلكاني مي‌بود و او امير ولي استرآبادي را به فرمانروايي تبريز گماشت و در سال 787 تقتمش خان پادشاه دشت قپچاق به دشمني سلطان احمد، ناگهان پنجاه هزار سوار مغول بر سر شهر فرستاد كه امير ولي بگريخت و مردم بيش از يك هفته جنگ و ايستادگي نتوانستند و مغولان به شهر درآمده آن چه گزند و آسيب بوده دريغ نگفتند. پس از اين گزندها نوبت تيمور و لشكركشي‌هاي او رسيد. در زمان او آذربايجان چندان آسيب نديد. ليكن چون دوره او به سر رسيد آذربايجان بار ديگر ميدان كشاكش گرديد زيرا چنان كه در تاريخ‌هاست، نخست خاندان قراقويون‌لو (سياه گوسپندان) با دسته‌هاي بس انبوهي از تركان به آن‌جا درآمدند و بنياد پادشاهي نهادند و هميشه در جنگ مي‌بودند و پس از آن نوبت آق قويونلو (سپيد گوسپندان) رسيد كه هم‌چنان با ايل‌هاي انبوهي به اين‌جا رسيدند و بنياد پادشاهي نهادند و هميشه در جنگ و كشاكش مي‌بودند و تا برخاستن شاه اسماعيل صفوي صفوي در سال 906 كه هفتاد سال از تاريخ ابوسعيد مي‌گذشت، آذربايجان هميشه ميدان لشكركشي‌ها و جنگ‌ها مي‌بود و به گمان من بايد انگيزه برافتادن زبان آذري را از شهرهاي آذربايجان و رواج تركي را در آن‌ها اين پيشامدهاي هفتاد ساله دانست. زيرا در اين زمان است كه از يك سو بوميان لگدمال و نابود شده‌اند و از سوي دگر تركان به انبوهي بسيار رو به اين‌جا آورده‌اند و بر شماره‌ي ايشان بسيار افزوده. در زمان‌هاي پيشين، تركان بيش‌تر در ديه‌ها مي‌نشسته‌اند ولي اين زمان چون فرمان‌روا مي‌بودند، شهرها را فرا گرفته‌اند و زبانشان در آن‌جا رواج يافته است.».

جستار (موضوع) از ميان رفتن يك زبان و حل شدن آن در زبان دگر، جستار نويني نيست، در تاريخ از اين دست بسيار بوده، نمونه‌هاي آن از ميان رفتن زبان‌هاي مردم مصر و شمال آفريقاست كه جاي خود را به زبان تازي داده و نيز زبان‌هاي برخي از مردم ماورالنهر، اران، آذربايجان و روم شرقي (آسياي صغير) كه در زبان تركي حل شدند. بر اثر سلطه استعمار بر قاره آفريقا، مي‌توان گفت كه زبان‌هاي بومي به حاشيه رانده شدند و در زبان استعمارگران حل شدند. افزون بر مردم شمال افريفا كه در سده‌هاي نخستين اسلامي، زبان خود را از دست داده و عرب زبان شدند، در دو سده اخير، بقيه آفريقايي‌ها نيز زبان خود را از دست دادند و انگليسي زبان، فرانسه زبان و پرتغالي زبان شدند. حتا بخش قابل توجهي از مردم الجزيره كه زبانشان به عربي برگشته بود، دو زبانه شدند. يعني در كنار زبان تحميلي عربي، فرانسه‌زبان نيز شدند و... (پژوهشكده تاريخ و فرهنگ ايران زمين)

ما مي‌دانيم تا زمان سلجوقيان پاي تركان به آذربايجان باز نشده يا درست باز نشده بودي، پس چگونه زبان آن‌ها پيش از خود آن‌ها در آن گوشه رواج يافتي. اين به مانند اين است كه گوييم زبان مصريان پيش از گشايش اسلام كشورشان را، تازي بوده.

در كتاب «تاريخ آذربايجان» چاپ باكو در اين مورد مي‌خوانيم:

«بسياري از اقوام مشرق زمين در روزگار كنوني به زباني كه نياكانشان گفتگو مي‌كردند، سخن نمي‌گويند. براي نمونه در آسياي ميانه زبان‌هاي ايراني خوارزمي، سغدي، باختري و پارتي جاي خود را به زبان تركي داده‌اند، ولي نفوذ يك زبان به مفهوم تنگ كردن تمام ميدان بر بوميان نيست. از اين رو اقوام كنوني، فرزندان مستقيم نياكان بومي سرزمين خوددر روزگار گذشته‌اند. اينان تا روزگار ما ريشه‌هاي فرهنگي، تاريخي، قومي و نژادي خود را نگاه داشته‌اند».

شايان نگرش است كه زبان امروز آذربايجان داراي بسيار واژگان ايراني است كه اگر فردي آشنا به زبان‌هاي ايراني و تركي باشد به آساني آگاه مي‌گردد كه بسياري از واژگاني كه با فرهنگ و شهر آييني در پيوند است از واژگان زبان‌هاي ايراني است كه نشان مي‌دهد كه تركان  هر واژگاني كه نداشتند، از زبان‌هاي ايراني به ويژه پهلوي آذري گرفته‌اند، به گونه‌اي كه امروزه، زبان آذربايجانيان بسيار با زبان ساير تركي زبان‌ها متفاوت است، به گونه‌اي كه زبان آذربايجانيان براي آنان قابل فهم نيست.

گذري كوتاه به تاريخ ايران پس از اسلام

تاريخ نگاران برجسته‌اي چون ابن حوقل و مسعودي در سده چهارم هجري هنگام سفر به بخش‌هاي ايران از قوم‌هاي مختلف ايران ياد كرده‌اند كه در اران، آذربايجان، دربند، قفقاز، خراسان، سيستان، ارمنستان و دگر بخش‌هاي شرق و غرب و جنوب ايران زندگي مي‌كنند و همه به زبان پارسي سخن مي‌گويند.

مسعودي تاريخ نگار برجسته در سده دهم ميلادي/ چهارم هجري، مي‌نويسد:

«ايراني‌ها مردماني‌اند كه، حد كشورشان كوهستان‌هاي ماهات و جز آن و آذربايجان تا بلاد ارمنستان و اران و بيلقان تا دربند كه باب الابواب است، و تا ري و طبرستان و مسقط و شابران و جرجان و ابرشهر، كه نيشابور است، و هرات و مرو و ديگر از شهرهاي خراسان و سجستان و كرمان و فارس و اهواز و آن چه كه اكنون بدين قسمت پيوسته است... و همه اين شهرها كشور واحدي بوده كه پادشاه و زبان واحدي داشته... جز اينكه در پاره‌اي موارد زبانشان با هم مبانيت داشته اما اين زبان واحدي است زيرا الفباي آن واحد است و يكسان نوشته مي‌شود و بهم پيوستن حروفش مشابه است اما جدايي‌هاي آن در فهلوي يا دري يا آذري و جز اين‌ها، از زبان فارسي است.»پس به آساني آشكار است مسعودي آذري‌ها را به عنوان بخشي از خانواده بزرگ پارسي زبان به شمار مي‌آورد.

استخري، جهانگرد هم زمان مسعودي نيز زبان آذربايجانيان را پارسي مي‌داند.

ياقوت حموي (سده سيزدهم ميلادي)، نيز مي‌نويسد:  «سكنه آذربايجان، چهره‌هايي زيبا و پوستي خوش رنگ دارند و به زباني كه‌آذري خوانده مي‌شود سخن مي‌گويند كه اين را خودشان مي‌فهمند و لا غير».

رسميت زبان پارسي و موقعيت ممتاز آن، تا سده دهم هجري حتي در دربار تركان عثماني ادامه داشت، به گونه‌اي كه در دوران تركان عثماني نامه‌ها و نوشته‌ها به پارسي بود و در مكتب خانه‌هاي عثماني زبان پارسي، زبان نخست بود.

آوردن رباعي‌هاي بيش از سد چامه گوي (شاعر) آذري و اراني در كتاب «نزهت المجالس» در سده هفتم هجري نشان مي‌دهد كه بخش‌هاي اران و آذربايجان از ديرباز پايگاه فرهنگ و زبان ايراني بوده است.

تا اين كه همان گونه كه پيشتر رفت آذربايجان به سبب ويژگي‌هاي ممتاز جغرافيايي و چمنزارهاي سرسبز كه همواره براي بيابان گردان دامدار كشش فراوان داشت پس از يورش تركان غز در نيمه سده ششم هجري،كم كم دسته‌هاي دگر از تركان به آذربايجان روي نهادند، با اين حال تا آغاز صفويه، زبان پارسي هنوز در اران و آذربايجان موقعيت ممتاز داشت.

دیدگاه‌ها  

+33 # آذر 1390-04-19 00:34
دشمنان ماسعی درسرگرم کردن مادارند.اینطورراحتتر ماراچپاول می کنند.یادم می آیدماایرانیان سی سال قبل به هم احترام می گذاشتیم.برای ترک ولرواصفهانی وشمالی این همه جوک ساخته می شد؟همه ایرانی بودیم.تکیه برقومیت هاودرنتیجه ایجادتفرقه.آیااعراب ساکنین اصیل ایرانند؟جشن های باستانی کجارفتند؟چراچهارشنبه سوری بااعمال غیرانسانی تحریف شده؟اسامی پرمعنی فارسی چه شد؟چندنفرایرانی بخشی ازشاهنامه که چپاول ایران به دست اعراب راتوضیح می دهدخوانده اند؟
من دراین متن ازچندواژه ی عربی استفاده کردم؟
پاسخ دادن
+20 # کزازی 1390-05-18 14:36
آزر=شرر=فروزش=آتش
جان=جان
پش
آتش پایدار-به علت آتشگاه همیشه روشن دربادکوبه یا باکو ویاباکی
البته حالا خاموش است
لعنت برحکوت کمونیستی شوروی سابق
پاسخ دادن
+59 # علي تبريزي 1391-05-27 14:54
آنچه مسلم است و به هيچ وجه قابل انكار نيست اينكه: ما مردم آذربايجان از ايرانيان اصيل و قديمي ايران هستيم. نياكان مادر مقابل يورش بيگانگان به ايران بسيار تلاش كرده و خيلي ها هم حتي جان باختند. هر آدم اگاهي هم ميدانند پشت سر هر تفرقه انداز و خداي ناكرده جدايي طلب، دست بيگانه و استعمار وجود دارد. ما همه با هم هستيم. و در ايران همه بايد از حقوق مساوي برخوردار باشند. زنده باد شيعه. زنده باد ايران. ولي در عين حال درود بر همه ي هم ميهنانم با هر دين و آييني كه دارند. ما ايرانيان همه همديگر را دوست داريم.
پاسخ دادن
+31 # عباس 1391-06-08 14:09
سلام بنده مطالعات عميقي در تاريخ وتمدن ايران وجهان دارم و صحبت هاي نويسنده اين متن را تاييد مي کنم .مردم آذر بايجان که از کلمه آذرآبادگان وآذربايگان گرفته شده وبه ممعني آباديهاي بوده که آتش يا آذر در آن نگهداري وموجب آباداني آن بوده است که با توجه به زرتشتي بودن مردم آذر بايجان در قبل از اسلام وتقدس آتش در دين زر تشتي (دشت مغان محل آتشکده هاي زر تشتي بوده است)علت ناميدن آذر بايجان که معرب آذر بايگان است(مانند گرگان که جرجان تلفظ ميشده است)مشخص ميشود. توصيه مي نمايم بدور از احساسات متعصبانه شروع به مطالعات گسترده تاريخي کتب مختلف نويسندگان ومورخان مختلف نمايند سپس قضاوت نمايند چرا که در غير اين صورت به بيراهه رفته ويه شناخت نميرسند وگمراه مي شوند وچون به زبان ترکي صحبت مي کنند اين شبهه برايشان ايجاد مي شود که ترک نژاد هم هستند(مثلا اگر مصريان يا مردم شمال افريقا بدليل عرب زبان بودنشان فکر کنند عرب نژاد هستند)ونمي توانند هويت نژادي خود را شناسايي کنند لذا شرط اول رسيدن به حقيقت مطالعه بدون تعصب وبدور از احساسات قومي است.
پاسخ دادن
+39 # آذرآبادگانی 1392-08-19 03:16
بنده یک ایرانی هستم سپس آذربایگانی .من پی ورزی زیادی به میهنم ایران و آذربایگان دارم و عاشقانه دوستشان دلیل نمیشود که چون به زبان ترکی سخن میگوییم ترک هستیم مانند مردم سوریه لبنان مصر و... که عربی سخن میگویند ولی عرب نیستند. آذرآبادگان من جان جانان من است قیمت خون ارس رگ ایران من است خانه ی شمس و زرتشت آبروی میهن است.زنده باد سر سبز وطن آذربایگان
پاسخ دادن
+3 # ايلدرم 1401-02-30 12:08
ازاينكه همه قوم هاي ايران ايراني است هيچ كس انكار نمي كند همه ما هم وطن مان رادوست داريم ول بايد به هويت و فرهنگ هم ديگر احترام بگذاريم ما تورك زبان هاي ايران از يك شاخه توركي به نام اغوز هستيم وسلام ونيازي به بحث كردن ندارد و درهمه اقوام انسان هاي خوب وادم هاي بد انسان نما هم داريم هيچ كس بر ديگري برتري ندارد وهمه اقوام قابل احترام هستند
پاسخ دادن
+6 # Guest 1401-07-26 21:24
دوست عزیز بسیار عالی گفتید که انسانیت مهمه ... ولی اینکه یکی بدونه ریشه اش از کجا آمده بد نیست و لطفا بیشتر مطالعه بفرمایید که علم ژنتیک همه ابهامات رو حل میکنه مردم آذربایجان از لحاظ ژنتیکی دقیقا با کردها و لرها یکی هستن و برادران نزدیک ما فارس ها هست و یه لحظه خودتون رو بذارید جای نیاکان خودمون .. با اون وحشتی که مغولان حاکم کرده بودند اگر حتی تعداد کمی نسبت به بومیان ایران بدند ولی زبان خودشون رو غالب کردن... تحقیقاتی که روی مردم آذربایجان شده خودش دلیل محکم این ادعای بنده است (یعنی اینکه علم ژنتیک ثابت کرده که مردمان امروزی آذربایجان ایرانی هستند نه ترک)
پاسخ دادن
+1 # منصور 1402-06-24 23:55
لطفاً اسناد خود را در باره یکی بودن نژاد ودی ان ای آذربایجانی ها و کرد ولر را ارائه فرمایید ،با سند
پاسخ دادن
+31 # مسعود 1392-08-24 22:59
من به عنوان یه آذری افتخار می کنم که یک ایرانی و یک آریایی ستم، شماها هم بهتر به جای تکرار عقاید افراد غرب زده ای مثل آتاترک که معلوم نبود عشق ترک یا عشق غرب دست از این عقاید بردارین.
پاسخ دادن
+47 # شهریار 1392-11-07 00:01
آذربایجان یعنی سپاهان. سپاهان یعنی خوزستان. خوزستان یعنی خراسان. خراسان یعنی هرمزگان. هرمزگان یعنی مازندران. مازندران یعنی سیستان و بلوچستان. سیستان وبلوچستان یعنی کردستان ودر نهایت تمام ایران سرای من است. من به عنوان یک خوزستانی خودم شاهدبودم که در زمان جنگ چقدر بچه های آذری برای پاسداری از ناموس ومیهن نمان از جسم و جان خود می گذشتند. در پایان درود بر تمام مردم نجیب و با غیرت آذربایجان وپاینده باد ایران
پاسخ دادن
+50 # فاطمه 1393-04-18 17:39
یاشا ایران یاشاسین آذربایجان.همه جای ایران سرای من است.
پاسخ دادن
+33 # مسلم 1393-09-28 22:55
من آریائی ایرانی آذری هستم که به هر دو زبان آذری و ترکی تقریبا تسلط دارم اما یه سوال براتون دارم شما فکر نمی کنید در حال حاضر زبان فارسی همانند زبان ترکی وارد زبان آذری میشود؟
ولی از یه چیز اطمینان دارم به هر زبان و قومی که باشیم در ایران زندگی میکنیم و برای امنیت آسایش و تضمین آینده فرزندانمان باید یکپارچگی خودمون رو حفظ کنیم کافیه یه نگاه به کشورهای قدرتمند بندازیم
امریکا:با سیصد ملیون جمعیت و اون همه ایلات حرفی از استقلال طلبی هست؟اما اینو هم بگم که ایلت ایالت اداره
میشه
روسیه:وسیع ترین کشور جهان
چین:پرجمعیت ترین
.......
بیایید ماهم به یکی از ابر قدرت ها تبدیل بشیم و برای ما بنویسند
ایران:متحد ترین
پاسخ دادن
+33 # هاشم 1394-01-08 21:44
زنده باد آذربایجان زنده باد ایران
پاسخ دادن
+29 # شیدا اذربایجانی 1394-02-03 17:49
ما اذربایجانیها اریایی ناب هستیم,ما مادهای اریایی تبار هستیم.
پاسخ دادن
+27 # ایرانی 1394-02-27 00:03
من یک اذری ساکن تهران هستم
کسی از ایرانی دلش برای ایرانی بیشتر نمیسوزه.بله من هم مطالعه کردم میدونم که حرفای شما درسته ما ایرانی هستیم ...
پاسخ دادن
+26 # بابک 1394-03-26 00:35
من به عنوان یک لر همیشه به امثال بابک خرم دین سردار خان و باقر خان افتخار کردم چون اونها از گوشت و پوست خودم میدونم آذری زبان عزیز نزار که سیاست کثیف غرب که به دنبال تجزیه این کشوره بین ما تفرقه بیاندازه اون کسی ک تو باکو میگه آذربایجان استان جنوبی کشور آذربایجانه باید بدونه که همه کشورش جز خاک ایرانه و باید به ایران برگرده
پاسخ دادن
+13 # امیر 1394-03-29 04:34
دروود بر آذریان بیدار دل که پی به حقیقت برده اند من هم ی ریشم آذری است و اینکه آذری. کرد .پارس .لر را از هم جدا میکنند توظئه ی غرب است تا مار از هم بپاشند
پاسخ دادن
+19 # مجید 1394-04-09 20:28
سلام من ایرانی هستم وفارس زبان ولی تمام اقوام کشورم رادوستدارم وبه همه انها افتخار میکنم درضمن زبان اذری رابطور کامل مسط هستم یاشاسین ایران
پاسخ دادن
+4 # رامین 1394-06-11 09:45
تاریخ گواه اینه که سرزمین آذربایجان همیشه بخشی از خاک ایران زمین بوده حتی اگر مردمان این دیار ریشه ترکی داشته باشن که بعید به نظر میرسه بازهم هیچوقت هویتی جدا و مستقل از ایران نداشته اند. همین امروز بالای 90 درصداز مردم آذربایجان از صمیم قلب به ایران عشق میورزن. چهره ترکهای واقعی روفقط تو ترکمنها میشه دید که اونها هم مهاجرینی بودن که بخشی درخاک ایران ساکن شدن
پاسخ دادن
+11 # اذری ام 1394-06-31 01:21
ما اذریها فرزندان مادهای اریایی هستیم,همانند کردها.اگرچه زبانمان را از ما گرفتند و ترک زبان شدیم,اما ریشه های اریاییمان را نگاه می داریم
پاسخ دادن
+4 # زهرا 1394-09-08 01:56
من یک ایرانی با غیرت آذری هستممم،همونطور که در جنگ لشکری به بزرگی عاشورا داشتیم و از خاک مقدسمان دفاع کردیم من هم بعنوان یک اذری با غیرت با تمام وجودم برای پیشرفتم درس میخوانم...واجازه ی نمیدهن طوئطه دشمن ثمر دهد!اصلی ترین وابستگی ما آذربایجانی ها با ایرانی ها شعیه بودن و در زیر پرچم مولا علیست!
پاسخ دادن
+9 # سید 1395-02-02 14:18
باسلام و احترام به همه عزیزان.ا_ همه ما فرزندان یک پدر و مادریم و برای یک پدر و مادر همه فرزندان عزیز هستند.2_در دنیا و از نظر علم ژنتیک سه نژاد اصلی وجود دارد که سیاه و سفید و زرد(شامل سرخپوستان) نامیده میشود و در دل این نژادها گروههایی هستند که قومیت نام دارند.در طول تاریخ به دلیل مهاجرت اجباری(مثل جنگ) و یا اختیاری بقدری اختلاط خونی صورت گرفته که کسی بدون کمک علم ژنتیک نمیتواند نژاد و قومیت خود را مشخص سازد ودر ساده ترین شکل وبه لحاظ ظاهری میتواند نژاد خود را تعیین نماید.بطور نمونه خودم را مثال میزنم؛که فامیلی مادر بنده" کردی" هستش ولی چیزی از زبان کردی نمیداند و یا خودم از سادات هستم و چیزی از زبان عربی نمیدانم. ولی به دلیل سکونت تاریخی در مازندران به زبان تبری گویش میکنیم. 4_ زبان و یا لهجه، هیچگاه معیار تبار و یا قومیت نبوده بلکه وسیله ایست برای ارتباط و مکالمه و از همه مهمتر امریست اکتسابی و نه انتسابی(خونی).یعنی انسانها بواسطه سکونت در مکانی به اجبار زبانی را فرا میگیرند.مثلا ساداتی که در مناطق ترک زبان ساکنند به زبان ترکی و یا درمناطق لر زبان به زبان لری و یا در مازندران به زبان تبری و در گیلان به گلیکی و الی... آخر گویش میکنند در صورتیکه ذریه پیامبر و به قاعده باید عربی صحبت کنند. اگر به هریک از این سادات مراجعه شود تعصب به ایران خواهند داشت و خود را ایرانی میدانند و نه عربستانی. هر چند که خود پیامبر که نوادگان حضرت اسماعیل و ابراهیم می باشد از قوم عرب نبوده است.5_ترک تباران عزیز مردمانی از آسیای میانه و از نژاد زرد و سرزمینی بنام ترکستان که شامل بخش غربی چین و کشورهای مغولستان،ازبکستان،قزاقستان، ترکمنستان،قرقیزستان هستند که فعلا در ایران ترکمنها وتعداد محدودی قزاقهای ساکن در استانهای گلستان و خراسان شمالی از ترک تباران اصیل هستند. ولی همین ترک تباران عزیز خود را ایرانی میدانند و برای بنده که به دلیل قرابت سکونت با آنها همنشینی زیادی داشتم، چیزی جز انسانیت،مهربانی، بزرگی واز همه مهمتر تعصب به سرزمین ندیده ام.
نتیجه گیری اینکه زبان نشانه تبار و یا قومیت محسوب نمیشود،و لذا امروز به هموطنانی که ترکی گویش میکنند ترک زبان، و لری گویش میکنند،لر زبان و کردی گویش میکنند،کرد زبان و .... گفته میشود چون به واسطه سکونت در این مکانها این گویشها را اکتساب نمودند.و از همه مهمتر نژاد و یا قومیت نشانه برتری نیست بلکه انسانیت نشانه برتریست. تعصب به آب و خاک و سرزمین مادری نشانه اصالت و افکار تجزیه طلبانه و نژاد پرستی که عموما زاییده توهم هستند، امری ناپسندخواهند بود و تاریخ بشریت نشان داده که امسال فاشیسم و نازیسم در نهایت نابود خواهند شد.چون انسانها زاییده احساس مشترک دو جنس مخالف هستند و برای این دو جنس مخالف نژاد و قومیت مهم نیست.مثل حضرت امام حسین (ع)و شهربانوی پاکدامن و یا امام حسن عسگری (ع) و نرگس پاکدامن، یوسف و زلیخا و یاهمانند افرادی که در محیط دانشگاه ویا کار و یا خارج از کشور،این احساس مشترک رو تجربه کردند میدانند که با پیدایش این احساس مشترک، مفاهیمی مثل نژاد و قومیت، و ...بی رنگ خواهد شد. امید است با توکل به خداوند و توسل به عقلانیت مردمی متحد و همدل باشم و در دام توطئه بدخواهان این سرزمین نیفتیم.یاشاسین ایران و ایرانی.
پاسخ دادن
+18 # غفاری آذر 1395-02-04 17:30
من آذری - ایرانی هستم

همی دانم که ایرانی ز قوم مادها هستم زبانم آذری بود و اصالت آریا هستم

مرا باشد آتورپاتکان سرزمین مادری من نباشم هم نژاد ترکهای خاوری

آذربایجان بود بخشی از ایران ما به نیرنگ روس آنها شدند از ما جدا

فتنه گرها نقشه دارند بر سر ایران ما کینه توزی می کنند بین دو قوم آریا

پانهای ترکیه تاریخ را قلب کرده اند مغرضانه آذری را ترک معنی کرده اند

من زبانم آذری بود و نژادم آریاست زادگاهم آتورپاتکان ریشه ام از مادهاست

هووخشتر بود شاه مادهای آن زمان شهرتش آوازه بود در هفت اقلیم جهان

ما همان مادیم که ایران خاک ماست تخت جمشید هم پاسارگاد مال ماست

ریشه ما آذریها از نژاد مادهاست ماد و پارس و هم سکاها ااز نژاد آریاست

زبان آذریها چندین قرن پیش ترکی نبود نژاد ما ترک غوز, ترک تاتار , ازبک نبود

ما نژاد آریایی یا همان ماد بوده ایم حیف! زبان آذری را ما فراموش کرده ایم

ما بدست ترکهای خاوری غارت شدیم زبان خود ز دست دادیم همه اترک شدیم

کاش می شد زبان آذری را زنده کرد بعد از آن فهمید این قوم مغول با ما چه کرد.


سروده شده توسط :حمزه غفاری آذر 29/10/94
پاسخ دادن
+11 # تودهن زن 1395-02-20 15:36
من به ایرانی بودنم واذری بودنم افتخارمی کنم وجناب نویسنده ی محترم بابت نوشته ی زیباتون مرسی
پاسخ دادن
+12 # صبا 1395-03-01 14:25
هدف ازاین نوشته صرفاجهت برتری دادن اصالت به اصالت دیگری نیست بلکه ماهمگی بایدبانظرداشتن اینکه ایرانی هستیم به داشتن چنین قوم هایی چه لر چه ترک چه کردافتخارکنیم ماایرانی هامانندپنج انگشت دستیم که باهم متحدیم ومانندمشتی بردهن همه ی اختشاش گران واونایی که میخوان باکاراشون ملیت مارومتضلضل کنندمیزنیم
پاسخ دادن
+11 # محسن 1395-04-16 23:39
اصلا اين طور نيست اتروپاتكان يا اذربايجاني ها نژادي از ماد ها هستند
پاسخ دادن
+12 # بوشهری 1395-08-12 15:00
زنده باد آذربایجان
زنده باد لر
زنده باد گرجی فریدن
زنده باد کرمانج
زنده باد گیلک
زنده باد بلوچ
زنده باد قشقایی
زنده باد عرب زبان ایران
زنده باد ایران
پاسخ دادن
+2 # سعید 1395-10-03 22:49
با سلام :
ما تورکهای ایرانی بودنمان افتخار میکنیم و بیشتر از همه این مسئله رو ثابت کردیم منتها در میگویم از چین تا مصر در تسخیر مغولان بود چرا مردم عراق یا سوریه ویا شیراز و یا ... ترکی نشد؟ واقعا قبل ازنژاد آریایی ایران خالی از سکنه بوده که حتما نبوده؟ قبل از آریاییان چه اقوامی زندگی میکردند؟ چرا در حمله مغول از ارس تا قم و تهران (آذربایجان قدیم ) ترک شدن؟ چرا در آذربایجان از هر کی میپرسی که نژادت و زبانت چیه با افتخار میگه من ترکم؟ و نمیگه آذری ؟!!!!!! اگه دقت کنی همه ترکان ایران مراسم عروسی و مذهبی شون تقریبا یکیه و با بقیه ایرانیها فرق میکنه؟ دوست عزیزم شاعر معروف ناصر خسرو قبادیانی در سفرنامه خود که حدود ۲۰۰ سال قبل از حمله مغول نوشته شده مینویسد در سال ۴۳۸ هجری قمری وارد تبریز شدم به من خبر دادند که ۴ سال پیش در تبریز زلزله روی داده و ۴۰ هزار آدمی کشته شده‌است طول و عرض تبریز راپیمودم شهر بزرگی بود به من خبر دادند که در تبریز قطران نام شاعری است به دیدار من آمد او را در سرودن شعر پارسی راهنمایی کردم او شعر خوب میگفت اما زبان پارسی نیک نمیدانست! !!!!!!!
در این جا باید بپرسیم اگر قطران زبان پارسی نیک نمیدانست حتما زبانش به غیر از پارسی بوده!
و هزاران هزار دلیل دیگر.
دوست عزیز ما همچون گذشته ایرانی هستیم و علامه ها و ستارخان ها و ... خواهیم داد !مانند ترکان غیور قشقایی در برابر استعمار خواهیم ایستاد منتها در صورتی که شما هم دست از جعل و عناد بردارید در غیر اینصورت ایران محدود میشود به دشت لوت.
پاسخ دادن
-2 # یاشاسین آذربایجان 1400-09-13 23:00
مغول ها تا مصر نیومدن
و اینکه زبان بقیه ایران برای این ترکی نشد چون مغول ها آذربابجان رو مرکز قدرتشون قرار دادن مثل مراغه
ایران یک نژاد نیست یک سرزمین است
مثلا آمریکا در ایالت نیومگزیکو و تگزاس و ایالت های جنوب غربیش بیشتر مردم اسپانیایی حرف میزنند ولی هیچوقت نمیگن آمریکایی نیستن
پاسخ دادن
+3 # ابوالفضل مازنی 1400-10-23 16:00
چرا حرف رو کامل نگفتی؟ آن شخص در آذربایجان به زبان پهلوی سخن می‌گفت. و زبان فارسی امروز از خراسان به ایران سرایت پیدا کرد.
اگر مایل هستید سفر ناصر خسرو در آذربایجان را کامل بدانید کتاب سفرنامه ایشان صفحه ششم را بخوانید.
پاسخ دادن
+16 # علی اراکی 1395-11-08 10:19
من شغلم راننده هست و کل آذربایجان رو گشتم و ار نزدیک به تمام شهرای آذربایجان سفر کردم.خودمم اراکی هستم .اصلا تو شهر های آذربایجان آذری نمیدونن چی هست از هر کی میپرسی میگه ترک هستم اگه اونجا بری بهشون بگی آذری انگار بهشون فحش ناموسی میدی من نمیدونم این اذری هایی که تو نت پیدا میشه و میان کامنت میزارن پس اینا دقیقا کی هستن ؟؟من نمیدونم چرا ما نمیخواییم قبول کنیم که بابا اذربایجان ترک هستن. البته ترک ایرانی . ما اول باید بهشون بگیم ترک اصیل ایرانی بعد از وحدت و این جور چیزا حرف بزنیم تا ما به هویت اونا احترام نزاریم چطوری از اونا انتظار وحدت داریم؟؟ لطفا به هویت و نژاد هم احترام بزاریم و نژاد یکی دیگه رو تحریف نکنیم
پاسخ دادن
+2 # ابوالفضل مازنی 1400-10-23 16:06
فیروزکوه در گذشته جز مازندران بود ولی به تهران پیوست. اگر به فیروزکوه بری و بهشون بگی تو مازنی هستی میگه : مِن تهرونیمه. به زبان مازنی میگه من تهرانی هستم و مازنی نیستم. اگر به افغانستان و تاجیکستان بروی مردم آنجا خود را پارسی می‌دانند درحالی که دراصل پارتی هستند. اینکه یک قوم به دلیل قرن ها جنگ نرم خود را فراموش کرده عجیب نیست.
درضمن نسل جدید بسیار آگاه تر از نسل قدیم است و اینکه بعضی ها می‌گویند من آذری هستم نشان از همین آگاهی دارد.
پاسخ دادن
-3 # جواد 1395-11-14 21:28
سلام خدمت شما هموطنان عزیز .
من یه فارسم اما تنها افتخارم اینه که اریایی هسم .ایران یعنی سرزمین اریایی ها ما ایرانی ها میشه گفت 90درصدمون اریایی هسیم دوستان تمام قومیت های ایران جورایی بهم ربط دارن . زنده باد ایران .
زنده باد کوروش کبیر.
زنده باد بابک خرمدین.
زنده باد اریو برزن
زنده باد تمام اریایی ها از جمله اذری های عزیز
پاسخ دادن
+7 # وحيد لرستاني 1395-11-24 08:42
با سلام به تمام ايرانيان آزاده .من يك لرستاني ام.عاشق ودلباخته ايرانم.و از فرمايشات شما استفاده بردم و بر معلوماتم افزوده شد و سرزمينم را بهتر از قبل شناختم.از شما ممنونم.وبه تمام ايراني ها ميگم به ريشه خود بازگرديد.
پاسخ دادن
+15 # دوست 1396-01-03 02:05
مردم سودان سیاه پوست هستند و عربی صحبت می کنند و خود را عرب می دانند. و عضو اتحادیه عرب هم محسوب می شوند با این حال هیچ گونه سنخیت نژادی با دیگر عربها ندارند
پاسخ دادن
+4 # مهران 1396-01-29 13:30
سلام جانم اذربایجان ; ب افتخار اذربایجان و قعله بابک
پاسخ دادن
-2 # مالک 1396-02-15 18:52
بله زبانشان پارسی نبوده ولی زبان تبریز تاتی بوده و با زبان تاتی تکلم میکردند،
پاسخ دادن
+1 # رضا 1396-12-03 13:00
ما ترك هستيم وافتخار هم مي كنيم تركيم دلايل:تئوري كسروي با اراجيفي كه گفته باطل شده او آذريه /آذيه /آذ را به نفع زبان پهلوي مصادره كرده است در حاليكه منظور از اين كلمات زبان تركي آذري بوده ولي او اين كلمه را تحريف كرده است مثلا بگوييم مردم اصفهان اصفاني حرف مي زنند يعني به زبان فارسي ولهجه ي اصفهاني جملاتي كه در كتاب ركسروي آمده تاتي گيلكي و طالشي است وربطي به آذري موهوم ندارد اين چگونه زباني بوده كه يك كتاب حتي يك كلمه ويا كتيبه از آن باقي نمانده است پس بايد نتيجه بگيريم كه او آذري رابه نفع زبان پهلوي مصادره كرده است معناي آذربيجان /آذ قوم ترك آذ كه در كتيبه هاي اورخون ويني سئي به ترك بودن آن اشاره شده است/ار در تركي قهرمان:مرد/بيگ كه در عربي به علت نبودن حرف گ به ج تبديل شده است دلاور /ان اسم مكان در زبان تركي است پس مي شود سرزمين منسوب به دلاور مرد قوم آذ.......بارتولد احتمال مي داد كه اين قوم ترك باشند كه با كشف كتيبه هاي اورخون شكي نمانده كه قوم آذ ساكن در اذربيجان ترك هستند
پاسخ دادن
+9 # ابوالفضل مازنی 1400-10-23 16:12
از بسیاری از زبان ها هیچ چیزی باقی نمانده. از جمله زبان خوارزمی که ابوریحان بیرونی خود می‌گوید که شاه آن بودم که اعراب تمامی کتب پارسی را اتش می‌زدند و می‌گفتند: اگر در آن حسنی باشد خداوند به واسطه قرآن به ما عطا کرده و اگر شری در آن باشد لایق خوانده شدن نیست. پس آنان را یا بسوزانید یا غرق کنید.
و یک چیز دیگر اینکه از زبان آذری ها که پهلوی/ پارتی بود به اندازه مو های سر من در ایران و حتی در آذربایجان سند و کتیبه و سکه هست. هنوز هم بعضی ها در آذربایجان به این زبان سخن می‌گویند که شما به آن زبان زرگری می‌گویید. از بزرگ تر هات بپرسی بهت میگن
پاسخ دادن
+3 # اصغر کرمی - بوشهر - آبدان 1396-12-24 10:30
جمهوری جعلی آذربایجان متعلق به سرزمین مادری اش ایران باستانی می باشد و امیدواریم که یک روز به آغوش سرزمین مادری اش ایران برگردد.درود بر ایران و درود بر مردم خوب آذربایجان
پاسخ دادن
+6 # نیما 1397-01-31 09:39
انچه مهم است اکنون هست ومن مردم آذربایجان مردم ایران میدانم وبهشون احترام میزارم ودوستشون دارم ومیدانم که چه قدر برای سر بلندی ایران خون دادند زحمت کشیدند برایم مهم نیست که اصل وریشه ایرانیان چی بود .همه رو هم وطن وهمه رو صاحب ایران میدانم.

گفتاورد از سعید:
با سلام :
ما تورکهای ایرانی بودنمان افتخار میکنیم و بیشتر از همه این مسئله رو ثابت کردیم منتها در میگویم از چین تا مصر در تسخیر مغولان بود چرا مردم عراق یا سوریه ویا شیراز و یا ... ترکی نشد؟ واقعا قبل ازنژاد آریایی ایران خالی از سکنه بوده که حتما نبوده؟ قبل از آریاییان چه اقوامی زندگی میکردند؟ چرا در حمله مغول از ارس تا قم و تهران (آذربایجان قدیم ) ترک شدن؟ چرا در آذربایجان از هر کی میپرسی که نژادت و زبانت چیه با افتخار میگه من ترکم؟ و نمیگه آذری ؟!!!!!! اگه دقت کنی همه ترکان ایران مراسم عروسی و مذهبی شون تقریبا یکیه و با بقیه ایرانیها فرق میکنه؟ دوست عزیزم شاعر معروف ناصر خسرو قبادیانی در سفرنامه خود که حدود ۲۰۰ سال قبل از حمله مغول نوشته شده مینویسد در سال ۴۳۸ هجری قمری وارد تبریز شدم به من خبر دادند که ۴ سال پیش در تبریز زلزله روی داده و ۴۰ هزار آدمی کشته شده‌است طول و عرض تبریز راپیمودم شهر بزرگی بود به من خبر دادند که در تبریز قطران نام شاعری است به دیدار من آمد او را در سرودن شعر پارسی راهنمایی کردم او شعر خوب میگفت اما زبان پارسی نیک نمیدانست! !!!!!!!
در این جا باید بپرسیم اگر قطران زبان پارسی نیک نمیدانست حتما زبانش به غیر از پارسی بوده!
و هزاران هزار دلیل دیگر.
دوست عزیز ما همچون گذشته ایرانی هستیم و علامه ها و ستارخان ها و ... خواهیم داد !مانند ترکان غیور قشقایی در برابر استعمار خواهیم ایستاد منتها در صورتی که شما هم دست از جعل و عناد بردارید در غیر اینصورت ایران محدود میشود به دشت لوت.

دوست عزیز اگه خودت ایرانی میدونی پس کی رو تهدید میکنی من برایم مهم نیست که کی از چه قوم مذهبی باشه من فقط میدانم که باید به همه احترام گذاشت وبه خاطر قومیتم هیچ کس را نرنجانم.ما هرکداممان از یک قوم هستیم اما در اخر همه ایرانی هستیم.وهیچ وقت نباید به چند نفر مزدور ووطن فروش که به خاطر تفرقه افکنی به قومیت ها توهین میکنند واکنش نشان داد.ما بعضی وقتا هم با دوستانمان جک میگیم وبا هم میخندیم اما هیچ وقت من ودوستان ترک وکرد و..بهم نخندیدیم.

گفتاورد از علی اراکی:
من شغلم راننده هست و کل آذربایجان رو گشتم و ار نزدیک به تمام شهرای آذربایجان سفر کردم.خودمم اراکی هستم .اصلا تو شهر های آذربایجان آذری نمیدونن چی هست از هر کی میپرسی میگه ترک هستم اگه اونجا بری بهشون بگی آذری انگار بهشون فحش ناموسی میدی من نمیدونم این اذری هایی که تو نت پیدا میشه و میان کامنت میزارن پس اینا دقیقا کی هستن ؟؟من نمیدونم چرا ما نمیخواییم قبول کنیم که بابا اذربایجان ترک هستن. البته ترک ایرانی . ما اول باید بهشون بگیم ترک اصیل ایرانی بعد از وحدت و این جور چیزا حرف بزنیم تا ما به هویت اونا احترام نزاریم چطوری از اونا انتظار وحدت داریم؟؟ لطفا به هویت و نژاد هم احترام بزاریم و نژاد یکی دیگه رو تحریف نکنیم

هرکس خودش ایرانی بدونه لازم نیست که ما از او انتظار وحدت داشته باشیم .حالا از هر قومی که باشه.وقتی کسی خودش مطعلق به کشوری بدونه لازم نیست دیگران نگران وحدت او باشن .وبا چندتا حرف مفت وتفرقه افکناته خودش رو از ریشه خود جدا نمیدونه.چه برسد به مردم ترک که خودشان صاحب اصلی ایران هستند.همان طور که تبریز را با خون خودشون از چنگال روسیه نجات دادند
پاسخ دادن
0 # هادی 1397-03-03 05:31
ما نسل اندر نسل خودمون رو ترک می نامیدیم و همین الانم اگه به شهر های ما بیاین همه می گیم ترکیم ولی اصرار هموطنان فارسمون برای آذری نامیدن ما همیشه باعث درگیری هایی شده
لطفا به هویت ما احترام بگذارید
پاسخ دادن
+2 # مهدی 1400-01-10 21:07
من اهل تبریزم آذری ام ترک نیستم !
پاسخ دادن
+6 # مسعود آذري ترك زبان 1397-10-23 14:23
گفتاورد از علی اراکی:
من شغلم راننده هست و کل آذربایجان رو گشتم و ار نزدیک به تمام شهرای آذربایجان سفر کردم.خودمم اراکی هستم .اصلا تو شهر های آذربایجان آذری نمیدونن چی هست از هر کی میپرسی میگه ترک هستم اگه اونجا بری بهشون بگی آذری انگار بهشون فحش ناموسی میدی من نمیدونم این اذری هایی که تو نت پیدا میشه و میان کامنت میزارن پس اینا دقیقا کی هستن ؟؟من نمیدونم چرا ما نمیخواییم قبول کنیم که بابا اذربایجان ترک هستن. البته ترک ایرانی . ما اول باید بهشون بگیم ترک اصیل ایرانی بعد از وحدت و این جور چیزا حرف بزنیم تا ما به هویت اونا احترام نزاریم چطوری از اونا انتظار وحدت داریم؟؟ لطفا به هویت و نژاد هم احترام بزاریم و نژاد یکی دیگه رو تحریف نکنیم


برادر من خودم اهل تبريزم و زبان مادريم هم تركيست. اين كه شما مي كوييد كسي مثلن در تبريز خودش رو آذري نمي دونه اين به اين دليل نيست كه ما آذري نيستيم. اين وا‍ه ترك به خاطر زبان ما مدت زيادي هيت كه به ما به اشتباه اطلاق مي شود و اكثر مردم عادي هم به دليل عدم مطالعه در اين مورد حتي فرق آذري و ترك رو نمي دونند. پس باور اكثريت به معناي درست بودن يك چيزي نيست. ما ن‍ژادمان آذري-ايراني و لي زبانمان تركيست. و اطلاق كلمه ترك به ما غلط هست حتي اگر كل ايران و خود مردم اذربايجانم خودشان را ترك بدانند تغييري در تاريخ و اصل ما نخواهد داشت. شما هم بهتره به جاي اثبات يه چيزي با همه پرسي روش علمي رو به كار ببريد تا به حقيقت دست يابيد. من شما رو مي تونم به ابيات فردوسي يا مولوي دو ديگر شاعران در رابطه با تركان ارجاع دهم يا مي تونيد به دانشنامه بريتانيكا رجوع كنيد. و يك نكته جالب اين كه وقتي ما به تركيه سفر مي كنيم به صراحت ائن ها ما رو آذري خطاب مي كنند كه درستم هست به نا به منابع معتبر


وا‍ژه ترك در شعر فردوسي:
يكي روم و خاور دگر ترك و چين
سيم دشت كردان و ايران زمين

يا شعر مولوي:
ترك خنديدن گرفت از داستان
چشم تنگش گشت بسته آن زمان

كه به صراحت به چشم بادامي و زرد پوست بودن تركان اشاره دارد. اين در حاليست كه آذري ها چشم درشتند نه تنگ

و صدها شعر ديگه كه مي تونيد تو سايت گنجور پيدا كنيد.
و هزاران سند و دليل ديگر

مازندران: محل قوم مازني
گيلان: محل قوم گيلك
بلوچستان: محل قوم بلوچ
كردستان: محل قوم كرد
لرستان: محل قوم لر
اذربايجان: محل قوم آذري
پاسخ دادن
-4 # امیر 1401-07-17 19:46
آذری یک هویت اقلیمی هست
تُرک یک هویت اتنیکی یا قومی هست.
هویت قومی ربطی به ژنتیک یا قیافه نداره
بلکه به عنصر های فرهنگی مربوطه!!
آیا تمام چشم کشیده ها ترک هستند؟ یا برای ترک بودن نیاز هست که چشم کشیده باشید؟
ژنتیک با یک ازدواج از دو قوم متفاوت تغییر میکنه
اگر یک بچه حاصل ازدواج یک ترک و یک لر باشه از نظر ژنتیک دو رگه هست
شما تبارش رو چگونه مشخص می کنید؟
دوم اینکه ایرانیان از نظر ژنتیکی اصلا آریایی نیستند! بلکه مردمان بومی خاورمیانه هستند خیشاوندان ژنتیکی مردمان آذربایجان هم مردمان قفقازی هستند نه مادها!! ماد ها از اقوام مهاجم آریایی بودند که در اواخر عصر برنز سر و کلشون پیدا شد و متاسفانه با به وجود آوردن حکومت های سلطه طلب هویت تمام بومیان این فلات رو نابود کردن! امثال ایلامیان و لولیبایی ها و گوتی ها و ... فراموش شدند!
چرا آتورپاتگان باید برای شما هویت مشخص کنه وقتی قبل از اون حکومت منائیان و کشور ماننا در آذربایجان بوده؟؟
چرا ماد ها وقتی لولیبیایی های یازده هزار ساله در آذربایجان بوده اند؟
چرا ژنتیک مهاجم ماد آریایی وقتی از ژنتیک قفقازی بومی آذربایجان به وجود آمده ایم؟
پاسخ دادن
+9 # حسین 1398-01-25 01:37
من بعنوان ی عرب اهواز..خانمم فارس..هزاران سال دیگر بیادوبره عربم..ولی اگر ی عربی از عربستان بیاد بگه میلیاردها پول میدم.ی خیانت کوچولو در ایران بکن.نمیتونم غیرتم اجازه نمیده..از خیلیهاکه ادعاشون میشه آرایایی هستند.غیرتی تر هستم..آدمی که درسته از هر نژادی باشه.درسته.ولی آدم کج به برادر خونی خودهم خیانت میکنه..نتیجه اینه که چه اصراریه.دارین ترکهای آذربایجان رو بزور آریایی میکنید؟؟ترک عثمانیه.ایران نژاد آریایی نداره..هرکی ادعاش میشه آریایی هست بره ی تست ژنتیکی بگیره..خچدشو بایه هندو یا اروپایی مقایسه کنه...آریاییها در ایران فقط حکومت کردن.مثل بنی عباس وبنی امیه!!آیا شما اموی یاعباسی هستید؟؟ایران ترکیبی از اقوام هست..شماسمت هرمرزی میری اهالی مرزنشین باون کشورهمسایه ی قومند..بنظرم بجای این قوم گرایی بفکر وحدت ملی باشید..کسی از کسی خونش رنگیتر نیست.حرفای نژادپرستانه بیهوده وبی اساس باعث میشه بذر نفاق رشدکنه.وکشیده بشه به ناامنی وتجزیه..پس هرکی که کشورشو دوسداره قیداین قومگرایی رو بزنه.وسلام
پاسخ دادن
+5 # بابک 1399-02-14 18:54
سلام دوستان.من خودم آذریم تومیانه زندگی میکنم.تو شهر ما یک روستایی هست به نام سورناکوهل.یعنی غار سورنا.ازاونجا اشیا باستانی با قدمت اشکانی پیداکردند.شهریارهم اشاره میکنی به سورنا(آذرقشونی قیصر رومی اسیرایتمیش بیله بیرسوز تاریخ ناغیل اولماز)اشاره میکنی به جنگ حران که قیصر رومی رو اسیر کردسورنای دلاور.بحث من اینه که در2000سال پیش مردمان آذربایجان به زبان ماد پهلوی بعد تاتی و پارت پهلوی و بعدها به زبان ترکی غز یاآغوز تغییر یافت خب این درنتیجه تحرکات و حملات و پی درپی بود که زبان تغییرکرد.الان در خوزستان مردم اون شهر به عربی صحبت میکنند.تنها مکانی که زبانش سالم مونده ازدست تهاجمات زبان کرمانچی و تاتی و بخشی ازمردم بلوچستان که مایل به سمت پاکستان هستند.واینکه مادها با پارسها و پارتها زبان مشترکی داشتند و به یک خط میخواندند اینها راکه میخواهند قومی را بردیگری برتری بدهند نژادپرست یا تفرقه افکن هستن.وما خودمان هم کم مقصر نیستیم دراین مشکل.ازاون گذشته گیریم که کل دنیا به زبان فارسی حرف بزنند یا اصلا به زبان ترکی یا کردی،مشکلی از مردم حل میشه یا دردمون کم میشه یاچه اتفاقی میوفته.این مسائل خیلی قدیمی و خنده دارتر هست که بخواهیم درموردش بحث کنیم بایدمتحدباشیم
پاسخ دادن
-5 # محمد 1400-04-26 07:53
قبل از هجوم هندو تبارها به ایران مردم آذربایجان از چه نژادی بودند؟ چگونه هندیزه شدند؟ آیا همه از بین رفتند و فقط هندی تبارها موندند؟
پاسخ دادن
+1 # فارس دانا 1400-09-26 17:19
- نژاد خالص کمتر جای دنیا هست چه برسه تو ایران پس مردم مناطق اذربایجانم مخلوتی از اریایی قفقازی و ماد و ... هستن. دوره نژاد بازی تموم شده شما رو جو گرفته.
زبان به مرور زمان تکامل پیدا کرده و گسترش پیدا کرده خیلی ها ترک زبان شدن خیلی ها هم عرب زبان و خیلی ها هم فارس نبودن و فارس زبان شدن.
زبان مردم اذربایجان ترکی هست . ایران هم ینی اتحاد چند هزار ساله نه کشور فارس ها و فقط اریایی ها.
این اتحاد به ما نسل در نسل به ارث رسیده و باید حفظش کنیم . هرچند بنیان گذارانش اریایی های اصیل بودن .
پاسخ دادن
-5 # امی ر آذری زبان 1401-11-17 15:06
سلام میرم سر اصل مطلب ما کلمه آذری نداریم آذری یکی ار 28 ریشه زبان ترکی هست مردم آذربایجان از نژاد اصیل ترکان باستان و ترکان باستان از نژاد سومریان باستان بانیان ، بنان گذاران و توسعه دهندگان علم ، صنعت و علوم اولیه مانند « ریاضیات ، داروسازی ، شیمی ، صنعت آهنگری و فلزکاری ، کشاورزی و نجوم و در نهایت تمدن هستند ما مردم آذری زبان هستیم ولی از نوادگان سومریان باستان و ترکان باستان که اولین خاتگاهشون منطقه آذربایجان بوده ما با ماد ها هیچ سنخیتی نداریم چرا بقیه ما رو یعنی همه همه رو از یک ریشه می دونن آقایان لر و کرد شما چرا ما آذری ها رو با خودتون تو ی یک رشته می دونین از قدیم گفتن کلاغ با کلاغ باز با باز شما ها ماد هستین و ما آذری ها از سومر همینو بس
پاسخ دادن
+8 # بابک 1402-01-18 17:25
 
قبل از رواج زبان ترکی در منطقه  آذربایجان و اران، زبان اصلی این نواحی پهلوی یا همان تاتی بوده است.

شهر باکو پایتخت فعلی جمهوری آذربایجان نیز جزع شهرهایی بوده که زبانش در یک قرن قبل غیر ترکی و تاتی بوده است و در قرون معاصر به ترکی تغییر نموده است.

ما به دو سند معتبر که حکایت از دگرگونی و تغییر زبانی شهر باکو در قرون معاصر دارد اشاره میکنیم.

1- کتاب "گلستان ارم " اثر عباسقلی آقا باکیخانوف ( قدسی )، اهل جمهوری آذربایجان ( 1173-1215 هجری شمسی):

باکیخانوف زبان مردم شهر باکو و روستاهای اطرافش را در  182 سال قبل ، تاتی ثبت کرده است.

2- اطلس قوم شناشی منطقه قفقاز، چاپ سال 1887 میلادی در لیون فرانسه:

در این نقشه که متعلق به 132 سال قبل است به صراحت زبان مردم باکو و روستاهای حومه را تاتی معرفی کرده است.

آیا سومری ها ترک بوده اند ؟

از آنجا که به نادرست برخی زبان سومری را به شُــوَنــد ( دلیل ) اینکه یک زبان پیوندی ( التصاقی ) است ترکی می دانند.

این جستار را گردآوری کردم تا این پندار نادرست زدوده گردد. زبان سومری یک زبان تــَک ( منفرد ) است و هیچ همانندی به عربی، ترکی ، کردی و دیگر زبانها ندارد.

سومریاند ترک، عرب و کرد نبوده اند.
سومریان کاملا زبانی منفرد هستند.
این در کتابهای بی طرف آمده است.
هرچند پان عرب ها آن را عرب و برخی متعصبین ترک آنها را ترک می دانند.

سومری‌ها قومی بودند که خود شاخه‌ای جدا از نظر نژادی و زبانی تشکیل می‌دادند و با هیچ‌یک از اقوام امروزی خویشاوندی ندارند. زبان آن‌ها نیز تک‌خانواده است.

دانشنامه بریتانیکا به عنوان یکی از کهن ترین و معتبرترین دانشنامه های جهان می‌نویسد:

 «زبان سومری، زبانی منفرد و کهن‌ترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ.م در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ.م. رشد و توسعه یافته‌است. در حدود ۲۰۰۰ پ.م، زبان سومری به عنوان زبانی محاوره‌ای، با زبان سامی اکدی (آشوری- بابلی) جای گزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان رودان توسعه نیافت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات زبان سومری بر توسعه تمدن میان رودان و تمدن‌های دیگر، در همه مراحل آنان، نداشت».[
language isolate and the oldestwritten language in existence. First attested about 3100 BC in southernMesopotamia, it flourished during the 3rd millennium BC. About 2000 BC, Sumerianwas replaced as a spoken language by Semitic Akkadian (Assyro-Babylonian) butcontinued in written usage almost to the end of the life of the Akkadianlanguage, around the beginning of the Christian era. Sumerian never extendedmuch beyond its original boundaries in southern Mesopotamia; the small number ofits native speakers was entirely out of proportion to the tremendous importanceand influence Sumerian exercised on the development of the Mesopotamian andother ancient civilizations in all their stages.Sumerianlanguage-britan nica
پاسخ دادن
+9 # علی 1402-01-19 13:31
نژاد و زبان ملاک انسانیت نیست. ولی حال که عده ای نژادپرست متوهم به دنبال ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مردم ایران زمین هستند، پاسخ زیر تقدیم می شود:

نکته قابل توجه اینکه مردم آذربایجان عزیز اکثرا زیباروی، سفیدپوست با چشمانی درشت هستند ولی اقلیتی از آنان آثاری از ویژگی های زردپوستان را دارند.
به طوری که درصدی اندک از مردم آذربایجان چشمانی کشیده و بادامی و گونه هایی برجسته و صورت پهن و مردان با ریش های تنک و کم پشت بسان زردپوستان اوغوز مثل خوارزمشاهیان، سلجوقیان، عثمانیان، و نیز مغولان و تاتاران دارند.
در حالی که به استناد نوشته خود سومریان، و نیز نوشته های اکدی های سامی (جد اعراب اصیل)، سومریان مردمی سیاه پوست یا «سیاه سر» به ترتیب به سومری
ug sag gig ga
و به اکدی
tsalmat qaqqadi
بودند.

شاهنامه فردوسی:
«یکی روم و خاور دگر تورک و چین،
سیم دشت کوردان و ایران زمین».

مولوی هم می فرماید:
«تورک خندیدن گرفت از داستان،
چشم تنگش گشت بسته آن زمان».
پاسخ دادن
+8 # فریبرز 1402-01-19 23:30
به طور کلی طبق نظر زبان شناسان معتبر دانشگاهی،
گروه زبان های ترکی تاریخ جهان به دو دسته زبان های زنده شامل اوغوز مثل ترکمنی، ترکی آذربایجانی و ترکی استانبولی،
و زبان های ترکی منقرض شده مثل پچنگی، قبچاق، کومی، خزری و اورخونی تقسیم بندی می شوند.

جالب توجه است که هیچ کدام از زبان های منقرض شده سومری، عیلامی، اوراراتو و ماننایی که به ادعای نژادپرستان از نوع زبان های ترکی باستان در ایران هستند، در میان گروه ۱۸ تایی زبان های منقرض شده ترکی تاریخ جهان ذکر نشده اند!
پاسخ دادن
+7 # کیان 1402-01-20 02:19
شگفت آور نیست که به دستور الهام و اردوغان در مدارس بادکوبه آذربایجان شمالی به دانش آموزان معصوم آموزش می دهند که آوای گرگهای خونریز را به تاسی از زردپوستان وحشی و حیوان صفت مغول و تاتار و سلجوقی که خود را از نسل «گرگ خاکستری (بوز قورد)» می دانند روزه بکشند و عوعوی رعب آور و وحشت آفرین از خود در بیاورند!

مقایسه کنید با رفتار و منش بزرگوارانه انسانی کوروش بزرگ افتخار بزرگ ایرانیان و جهان بشریت که مرحوم علامه طباطبایی تبریزی او را احتمالا ذوالقرنین پیامبر که در قرآن مجید آمده است معرفی می کند.

کوروش کبیر که محبوب قلوب مردم امپراتوری عظیم و متمدن هخامنشی بود صادرکننده نخستین منشور حقوق بشر در جهان در ۲۵۰۰ سال پیش است و توماس جفرسون اعلامیه استقلال کشور آمریکا و منشور سازمان ملل از آن اقتباس شده است و در کشورهای مهم از جمله انگلیس، آلمان و فرانسه خیابان ها و جایگاه های یادبود را برای کوروش ایجاد کرده اند. حتی در دادگاه بین المللی لاهه و دادگاه عالی نیویورک یادبود این بزرگ رادمرد بشریت نصب شده است.

ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا!:
یعنی ایرانیان با کوروش کبیر از هر قوم و زبانی به فرهنگ و تمدن انسانی و اخلاقی خود افتخار می کنند و وارثان آتیلا، چنگیز و تیمور جنایتکار به درجه و شدت خوی درندگی و حیوانیت خود!
پاسخ دادن
+8 # حیدر 1402-01-21 22:43
با سلام و احترام
ضمن تشکر فراوان از تلاش های والای فرهنگی تاریخی تان خواهشمند است در صورت امکان متن کامل تر شده زیر جایگزین متن منتشر شده قبلی شود.
با تشکر مجدد
تقابل نمادهای باستانی در قرن ۲۱:
بی تردید قومیت ها و دولت های مختلف در درازنای تاریخ از نمادهای ویژه خویش برای هویت بخشی و پیدایش حس یگانگی در میان مردم خود بهره می گرفته اند.

بسیار شگفت آور است که در یک امتداد تاریخی چند هزار ساله تا هم اکنون، نماد «شیر» به گونه ای پیوسته از دوران پیش آریایی، دولتهای آریایی ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی، و چه پس از اسلام در ایران زمین در دولتهای گوناگون به ویژه در دولت ملی مذهبی صفویان دیده می شود.
به طوری که حتی در تمدن جیرفت که هزار پیشتر از ایلامیان بود، نماد شیر دیده شده است.

این در حالی است که در سازه ها و گورهای بر جای مانده از دوران پیش آریایی یعنی سومریان، ایلامیان، اوراراتو و مانناییان (مستقر در آذربایجان و کردستان امروزی)،
هیچ نشانه و اثری از گرگ خاکستری(بوز قورت) دیده نمی شود!!!

حتی زردپوستان مهاجم شمال شرقی از جمله تیموریان پس از اینکه بر ایران مسلط شدند، تحت تاثیر عظمت تاریخ پرشکوه و فرهنگ والای اخلاقی ایرانیان قرار گرفتند و از نشان شیر و خورشید به جای گرگ خاکستری استفاده کردند.

در تمدن ایلام هم که پیش از دولتهای آریایی بود نماد شیر محبوبیت فراوان داشت و در سردر نیایش‌گاه ها از تندیس شیر در شوش استفاده می شد و حتی زنان برای آراستن از گردن آویزهای شیر بهره می جستند. مجسمه گیل گمش پهلوان حماسی ایلامی در دست خود یک شیر را گرفته است نه گرگ خاکستری را.
در لرستان پیش آریایی یک ایزدبانو مفرغی سوار بر شیر کشف شده که بسان الهه سوار بر شیر رام شده
در جام زرین ماننایی حسنلوی آذربایجان غربی متعلق به ۴۰۰۰ پیش است.
همچنین از مانناها آثار دیگری است که اهمیت شیر و نه گرگ خاکستری را برای آنان بازگو می نماید.
مشاهده نام خانوادگی «شیری» در میان مردم آذربایجان غربی هم می تواند در همین رابطه باشد.

در میان بختیاری ها شیر سنگی نماد یادبود پهلوانان حماسی است.
در مارلیک رودبار گیلان یک ظرف با نقش شیر دال کشف شده است.

از دوران هخامنشی تاکنون نیز شیر از اهمیت ویژه ای داشته است و نمادهای شیر مثل جام زرین شیر مانند فراوان است.

در شاهنامه فردوسی چند بار آمده است که درفش زرین کاویانی ایرانیان نقش شیر را داشته است.
شایان ذکر است که در دانش ستاره شناسی یک چهره فلکی به نام شیر (اسد) مترادف با ماه مرداد هست که جایگاه خورشید است و در پرچم های، صفویان، افشاریان و قاجاریان یک خورشید طلوع کننده از پشت شیر دیده می شود که نشانگر ارزش بالای مشترک نیایش سحرگاهان در آیینهای میترایی، زردشتی و اسلامی است.

از طرف دیگر شاید علت اینکه در بین ایرانیان به حضرت علی (ع) عشق و علاقه ویژه ای وجود داشته است، علاوه بر اخلاص بالا، مهربانی، عدم تبعیض نژادی بین مسلمانان و شجاعت در جنگ آوری، به لقبهای حیدر کرار و اسد آن حضرت هر دو به معنای شیر توفنده مربوط بوده باشد (شیرعلی).
به طوری که در پرچم ایران یک شیر مسلح به شمشیر ذوالفقار حضرت علی (ع) وجود داشت.

در نتیجه، می توان گفت که از دوران های ایران باستان پیش آریایی، آریایی و پسا اسلامی که ادغامی از عناصر پیش آریایی، آریایی و ترکی است، شیر یک نماد ملی مذهبی همه اقوام و زبان های ایرانی بوده است و با نشان گرگ خاکستری که نشانه افسانه ای خونریزی و خون آشامی زردپوستان مهاجم به ایران از شمال (هون ها=خزرها) و شمال شرق است به کلی متفاوت می باشد.

در شاهنامه هم نوشته شده است که درفش کاویانی زرین ایرانیان آراسته به شیر ژیان و نقش درفش تورانیان زردپوست مهاجم، از آن گرگ وحشی است.
نکته دیگر اینکه شیر به عنوان پادشاه جانوران به دلیل آرامش توام با قدرت، شجاعت و بزرگ منشی همواره مورد احترام اقوام مختلف بوده است.
در حالی که گرگ همیشه نشانه بی رحمی باورنکردنی، خباثت و درندگی بوده است.

یک ضرب المثل در آذربایجان است که «طرف مثل گرگ گرسنه است که اگرچه می تواند فقط یک گوسفند را بخورد ولی ده تا را هم بی جهت از هم می درد» (قورت کیمی بیرین یئییب اونون یارالما).

نفرت انگیز بودن نشانه گرگ در جهان به گونه ای است که حتی ترکیه و آذربایجان شمالی هم تاکنون جرات نکرده اند بر پرچم خود نقش گرگ را بنشانند و به جای آن ماه و ستاره برگرفته از سکه های کشف شده اشکانی، ساسانی و قیصران روم شرقی (بیزانس) را گذاشته اند.

بنابراین به نظر می رسد در شرایطی که دشمنان این مرز و بوم با جعل تاریخ در پی نابودی و فروپاشی مام میهن با فریفتن جوانان پرشور هستند و با توجه به ویژگی های ملی مذهبی شیر مسلح به ذوالفقار و خورشید در حال طلوع از پشت شیر که نشانگر حضرت علی علیه‌السلام و نیایش سحرگاهی است، بهتر است که ضمن حذف «تاج پادشاهی» از سر نشان شیر، در خصوص بازگردانیدن نقش ملی مذهبی و تاریخی شیر و خورشید که متاسفانه شتابزده از پرچم ایران حذف شد و گذاشتن آن در متن پرچم در زیر لفظ جلاله لا اله الله یک بازنگری کارشناسی انجام شود.
پاسخ دادن
0 # علی اصفهانی 1402-01-22 20:45
بهتره منصف باشیم و قبول کنیم که ترکهای عزیزمان دارای تاریخ و تمدن و فرهنگ والایی هستند اگه واقعا میخوایم برادرانه و به دور از تعصب در کشور عزیزمان ایران زندگی کنیم باید همه ما واقعیت ها رو بپزیریم
پاسخ دادن
+9 # آذری 1402-01-23 15:39
نگاهی به مجسمه ها، نگاره های و نقش های بر جای مانده از سومریان، ایلامیان، مانناییان، کاسیان و اوراراتو بیندازیم و متوجه شویم که چهره آنها بر خلاف ادعای نژادپرستان به هیچ روی مشابه با زردپوستان اولیه همچون هون (خزر)، مغول و تاتار سبزه پیش از غالب شدن زبان ترکی بر آریاییان سفیدپوست آسیای میانه نیست.

به طوری که قیافه های سومریان برعکس زردپوستان چهره ای کشیده چشمانی بسیار درشت و کاملا باز، گونه ها و چانه هایی ظریف داشتند و ریش مردان بر خلاف زردپوستان
کوسه چهره، بسیار پرپشت و انبوه بود.

در حالی که همه می دانیم که وحشیان زردپوست سبزه چهره ای چند ضلعی و گرد، خشن، زشت، بد هیبت و چشمانی فرو خوابیده، باریک، تنگ و اصطلاحا چشم گربه ای داشتند.
گونه های آنها برجسته و چانه ای بر آمده و مردان ریش های نازک و اندک داشتند و اصطلاحا کوسه بودند.
نقاشی هایی که از چنگیز به دست آمده است یک چهره زشت، رعب آور و وحشتناک را نشان می دهد که با مجسمه آتیلای خونریز رهبر خزر های(هون ها) زردپوست نصب شده در استانبول ترکیه همخوانی دارد.

قوم یاجوج و ماجوج را همان هون (خزر) های زرد پوست مخوف و خون آشامی که ضمن تصرف روسیه سرتاسر اروپای شرقی، مرکزی و جنوبی کشور متمدن روم باستان را مورد هجوم و قتل و غارت و خونریزی خود قرار داده بودند، می دانند.

رومیان هون ها را تازیانه الهی می دانستند و از شدت وحشت شان به آنها سکه های طلا به عنوان باج و خراج می دادند.

البته اخیرا مجارستان (Hungaria) یعنی سرزمین هون ها تلاش کرده است به کمک ترکیه با جعل تاریخ آتیلا را چهره ای صلح جو و مهربان نشان دهد؟؟!

خزرها (هون ها)ی وحشی از دوران اشکانیان و به ویژه در ساسانیان به خراسان، آران و آذربایجان شمالی هم حمله می کردند و داستان های حماسی شاهنامه در حقیقت مبارزه ایرانیان با این وحشیان بیانگرد زردپوست که خود را گرگ زاده (بز قورد) می دانستند بود.

در حمله ای که خزر ها یا هون های در سال ۴۴۱ میلادی به فرماندهی آتیلای خون آشام به ایران در منطقه شمال قفقاز کردند، یزدگرد دوم فرزند بهرام گور ساسانی چنان گوشمالی به آتیلا و سپاهیانش داد که پس از شکست خفت بارش از ایرانیان دیگر تا پایان زندگی اش جرات نکرد که دوباره به قفقاز حمله کند.

در قرآن کریم آمده است که حضرت ذوالقرنین (ع) به جایی رفت که خورشید در چشمه غروب می کرد که شاید همان سیه چشمه شمال غربی آذربایجان باشد.
همچنین می فرماید حضرت ذوالقرنین (ع) با قوم یاجوج و ماجوج برخورد کرد که مردم محلی را آزار می دادند.

سرانجام
حضرت ذوالقرنین (ع) با کمک مردم بومی بین دو کوه یک سد فلزی در منطقه دربند (باب الابواب) در شمال قفقاز ایجاد کرد تا یاجوج و ماجوج نتوانند حمله کنند. وجود قوم و روستای دمیرچی در نخجوان می تواند در همین رابطه باشد.

در منابع تاریخی آمده است که در آخرالزمان قوم یاجوج ماجوج مغول وار دوباره از محل همان سد باب الابواب به جنوب و به طرف کشورهای مسلمان سرازیر خواهند شد.

قابل ذکر است که دین خزرها با هون ها و سلجوقیان پیش از مسلمان شدن یهودی بود!
پاسخ دادن
+9 # افشار 1402-01-25 06:06
به طور کلی بر طبق مقالات نشریات معتبر علمی دانشگاهی و نه نوشته های من درآوردی و خود تایید شده برخی نژادپرستان ترکیه ای و داخلی (از جمله جناب آقای زهتابی)، زبان های منقرض شده سومری، ایلامی و قفقازی (هوری-اوراراتویی و ماننایی)، هیچ ارتباطی نه فقط با یکدیگر و بلکه نه با سه گروه زبانی مغولی-ترکی، هندواروپایی و سامی(عربی-عبری) ندارند و به کلی از هم مستقل هستند و حتی خویشاوند دور از هم نیستند!!!

نژادپرستان متوهم هیجان زده به دلیل فقر شدید دانش زبان شناسی، به صرف مشاهده ویژگی مشترک پیوندی بودن (Agglutination) در زبان های منقرض شده سومری، ایلامی و هوری-اوراراتویی (قفقازی) به تصور اینکه توانسته اند محملی شبه علمی (Pseudoscience) برای اثبات برتری نژادی خود پیدا کنند، شتابزده و به اشتباه فاحش نتیجه گرفته اند که این سه گروه زبانی منقرض شده،
هم خانواده با گروه مغولی-ترکی بوده اند؟!!
,
ادعایی که هیچ متخصص شناخته شده و معتبر جهانی در زمینه زبان های سومری، ایلامی و هون-اوراراتویی نمی پذیرد و آن را رد می کند.

زیرا برای یک متخصص زبان شناس، مجموعه ای از صدها معیار از جمله ویژگی «کم اهمیت و‌ ضعیف» پیوندی بودن (Agglitination)،
بایستی وجود داشته باشد تا بتواند بر مبنای آن‌ها در خصوص ریشه خانوادگی یک زبان و خویشاوندان آن اظهار نظر کند.

به عبارت دیگر، ممکن است در برخی از اعضای خانواده های مختلف زبانی مغولی-ترکی، قفقازی و هندواروپایی، درجاتی کم یا زیاد از ویژگی پیوندی بودن وجود داشته باشد که البته به صرف آن نمی توان خانواده یک زبان خاص را جابه‌جا کرد.

به عنوان مثال، زبان انگلیسی با وجودی که اساسا یک زبان هندواروپایی است و جزو زبان های خانواده مغولی-ترکی نیست ولی علاوه بر داشتن ویژگی قدیمی تر تصریفی، دارای ویژگی انکارناپذیر پیوندی بودن هم هست.

جالب توجه است که زبان انگلیسی حتی به دلیل داشتن ویژگی گسستگی کلامی (Splitness)، به زبان چینی نزدیک است.

نکته بسیار و اساسی این است که زبان های سومری و ایلامی بر خلاف زبان های مغولی-ترکی دارای دو ویژگی Ergativity و گسستگی (Splitness) هستند.

با این حال اکثریت زبان شناسان، زبان های سومری و ایلامی را با برخی زبان های هندواروپایی از جمله ایرانی میانه مثل پهلوی که کوردی کرمانجی یکی از نمونه های آن است و Split-Ergative هستند، یکی نمی دانند.
این در حالی است که زبان فارسی جدید (دری) مشابه با زبان های ترکی Ergativity ندارد و ظاهراً زبان پهلوی در اثر تاثیرپذیری از زبان های ترکی پس از اشغال ایران به دست غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان و تاتاران، ویژگی Split-Ergative خود را از داشته است و با جذب واژگانی از عربی و ترکی به فارسی درباری (دری) فعلی تبدیل شده است.

از طرف دیگر،
اگرچه فارسی جدید که زبان رسمی ارتباطی ایران است بر خلاف زبان های مغولی-ترکی که فقط می توانند پسوند را به بن افعال بیفزایند، مشابه با زبان سومری امکان افزودن پیشوند، میانوند و پسوند را به بن فعل دارد ولی زبان فارسی فعلی با زبان سومری هم خانواده به حساب نیامده است.

همچنین، با وجودی که زبان عربی از خانواده زبان های سامی و زبان کوردی از خانواده زبان های هندواروپایی پهلوی، ویژگی مشترک تصریف را دارند ولی کاملا مستقل از هم دسته بندی می شوند.

گفته می شود که ممکن است زبان های مستقل پیوندی گرجی و قوم باسک (Euskara) در اسپانیا با زبان های قفقازی منقرض شده هوری-اوراراتو خویشاوند باشند.

در اینجا، بایستی از کسانی که به هم زمان به زبان های گرجی و ترکی آذربایجانی یا استانبولی تسلط دارند، پرسید که آیا کمترین شباهتی بین آنها دیده اید؟؟؟

روشن است که پاسخ کاملا منفی است. حتی اختلاف میان زبان های ترکی و گرجی آن چنان زیاد است که گرجی ها ناچارند برای فراگیری زبان استانبولی، یک دوره کلاس آموزشی را بگذرانند!

از نظر قیافه شناسی نیز گرجی ها سفیدپوست با چشمانی درشت و گشاده، و مردان آنها با ریش و سبیل انبوه هستند که کاملا با زردپوستان خالص اوغوز سلجوقی، مغول و تاتار که چشم تنگ سبزه رو و اصطلاحا کوسه بودند متفاوت می باشند.
پاسخ دادن
+10 # افشار 1402-01-25 14:44
به طور کلی بر طبق مقالات نشریات معتبر علمی دانشگاهی و نه نوشته های من درآوردی و «خود تایید شده» برخی نژادپرستان ترکیه ای و داخلی (از جمله جناب آقای زهتابی)، زبان های منقرض شده سومری، ایلامی و قفقازی (هوری-اوراراتویی و ماننایی)، هیچ ارتباطی نه فقط با یکدیگر و بلکه نه با سه گروه زبانی مغولی-ترکی، هندواروپایی و سامی(عربی-عبری) ندارند و به کلی از هم مستقل هستند و حتی خویشاوند دور از هم نیستند!!!

نژادپرستان متوهم هیجان زده, به دلیل فقر شدید دانش زبان شناسی، به صرف دیدن ویژگی مشترک پیوندی بودن (Agglutination) در زبان های منقرض شده سومری، ایلامی و هوری-اوراراتویی (قفقازی) به تصور اینکه توانسته اند محملی شبه علمی (Pseudoscience) برای اثبات برتری نژادی خود پیدا کنند، شتاب‌زده و با یک اشتباه فاحش نتیجه گرفته اند که این سه گروه زبانی منقرض شده،
هم خانواده با گروه مغولی-ترکی بوده اند؟!!
,
ادعایی که هیچ متخصص شناخته شده و معتبر جهانی در زمینه زبان های سومری، ایلامی و هوری-اوراراتویی نمی پذیرد و آن را قاطعانه رد می کند.

زیرا برای یک متخصص زبان شناس، مجموعه ای از صدها معیار از جمله ویژگی «کم اهمیت و‌ ضعیف» پیوندی بودن (Agglitination)،
بایستی وجود داشته باشد تا که بتواند بر مبنای آن‌ها در خصوص ریشه خانوادگی یک زبان و خویشاوندان آن اظهار نظر کند.

به عبارت دیگر، ممکن است در برخی از اعضای خانواده های مختلف زبانی مغولی-ترکی، قفقازی و هندواروپایی، درجاتی کم یا زیاد، از ویژگی پیوندی بودن وجود داشته باشد که البته به علت آن نمی توان خانواده یک زبان خاص را جابه‌جا کرد.

به عنوان مثال، زبان انگلیسی با وجودی که اساسا یک زبان هندواروپایی است و جزو زبان های خانواده مغولی-ترکی نیست ولی علاوه بر داشتن ویژگی قدیمی تر تصریفی، دارای ویژگی انکارناپذیر پیوندی بودن هم هست.

جالب توجه است که زبان انگلیسی حتی به دلیل داشتن ویژگی گسستگی کلامی (Splitness)، به زبان چینی نزدیک است.

نکته بسیار مهم و اساسی این است که زبان های سومری و ایلامی بر خلاف زبان های مغولی-ترکی دارای دو ویژگی Ergativity و گسستگی (Splitness) بودند.

با این حال، اکثریت زبان شناسان، زبان های سومری و ایلامی را با برخی زبان های هندواروپایی از جمله ایرانی میانه مثل پهلوی که کوردی کرمانجی یکی از نمونه های آن است و Split-Ergative هستند، یکی نمی دانند.

این در حالی است که زبان فارسی امروزین (دری) مشابه با زبان های مفولی-ترکی, دیگر Split-Ergative به شمار نمی آید و ظاهرا در اثر تاثیرپذیری از زبان های ترکی پس از اشغال شدن ایران به دست زردپوستان مهاجم شمال شرقی یعنی غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان و تاتاران، ویژگی Split-Ergative خود را از دست داده است و با جذب واژگانی از عربی و ترکی به فارسی درباری (دری) ایرانی، افغانستانی و تاجیکستانی امروزین تبدیل شده است!

از طرف دیگر، زبان فارسی با وجودی که متشابه با زبان سومری و ایلامی می تواند با افزودن پیشوند، میانوند و پسوند به «بن فعل»، واژه سازی کند، ولی تاکنون زبان شناسان آنها را هم خانواده اعلام ننموده اند!

این در حالی است که در یک تفاوت اساسی و بنیادین با زبان های سومری و ایلامی، در گروه زبان های مغولی-ترکی پیشوند و میانوند وجود ندارد و در اینها فقط می توان «پسوند» را به بن فعل برای واژه سازی افزود!

بایستی توجه فراوان داشت و تاکید نمود که در ایران قومیتی خاص به نام قوم «فارس» وجود ندارد؟؟!

در حقیقت،
فارسی جدید و رایج فعلی، صرفا یک زبان رسمی و ارتباطی بین قومیتی، در ملیت واحد و به پیوسته ایرانی، اعم از گویش های بومی بازمانده از زبان پهلوی پارتی یا ساسانی (کوردی، بلوچی، تایبادی، کرمانی، ابیانه، کاشانی، سمنانی، گیلانی، مازندرانی، تالشی، تاتی آذری، تاتی اشتهاردی، البرزی (طالقانی، جاده چالوسی و لواسانی)، شیرازی، اصفهانی، یزدی، کرمانی، لری، بختیاری، شوشتری، دزفولی، بهبهانی، هرمزگانی و بوشهری) با زبان های ترکی آذربایجانی، ترکمنی، قشقایی و خلجی، زبان های عربی، ارمنی، آشوری و گرجی است و واقعا میراث مشترک همه اقوام ایرانی از هر گونه نژاد و زبان می باشد و همه آنان در ایجاد زبان فارسی امروزین فعلی سهم داشته اند و این زبان متعلق به همه آنهاست و باعث برتری هیچ قومی بر قومی دیگر در ایران نیست!

همچنین، با وجودی که زبان عربی از خانواده زبان های سامی و زبان کوردی از خانواده زبان های ایرانی میانه (پهلوی) هستند و ویژگی مشترک تصریف را دارند, ولی کاملا مستقل از هم، دسته بندی می شوند.

از نظر زبان شناسان، ممکن است که زبان های مستقل پیوندی گرجی و قوم باسک (Euskara) در اسپانیا با زبان های قفقازی منقرض شده هوری-اوراراتو خویشاوند باشند.

اما در اینجا، بایستی از کسانی که به طور هم زمان به زبان های گرجی و ترکی آذربایجانی یا استانبولی تسلط دارند، پرسید که آیا کمترین شباهتی را بین آنها دیده اید؟؟؟

روشن است که پاسخ کاملا منفی است. حتی اختلاف میان زبان های ترکی و گرجی آن چنان زیاد است که گرجی ها ناچارند برای فراگیری زبان استانبولی، یک دوره کلاس آموزشی را بگذرانند!

از نظر فنوتیپی (قیافه شناسی) نیز، گرجی ها سفیدپوست با چشمانی درشت و گشاده، و مردان آنها با ریش و سبیل انبوه هستند که کاملا با زردپوستان خالص و اصیل سلجوقیان اوغوز، مغول و تاتار سبزه رو که دارای اصطلاحا چشمانی گربه ای، کشیده و تنگ، و با سبیل و ریش کم پشت و‌ تنک (کوسه) بودند، متفاوت می باشند.
پاسخ دادن
+9 # قندوزلو 1402-01-26 00:19
محمد تقی زهتابی پایه گذار موج عظیم تفکرات نژادپرستانه افراطی در ایران که بود؟

محمد تقی زهتابی (۱۳۷۷-۱۳۰۲) پس از تولد و طی تحصیلات مقدماتی وارد دانشسرای عالی در تبریز شد و سپس به تدریس در مدارس پرداخت. وی که سری پر شور داشت فریب تبلیغات فرقه دموکرات جعفر پیشه وری را که از طرف شوروی کمونیستی برای تجزیه ایران تحریک می شد، خورد و پس از شکست فرقه دموکرات در سال ۱۳۲۷ به شوروی فرار کرد.

در بادکوبه، محمد تقی زهتابی، در زمینه ادبیات عرب ادامه تحصیل داد و سرانجام به وی مدرک دکترای «ادبیات عرب» به وی اعطا شد.
قابل توجه است که موضوع مدرک تحصیلی محمدتقی زهتابی
«زندگی و خلاقیت ابونواس (الحسن بن هانی الحکمی) شاعر عرب معروف به شاعر الخمره» بود که بارها به دلیل شعرهایش در ستایش از خوشگذرانی، شرابخواری (خمریات) و همجنس بازی با پسران نوجوان (مذکرات) به زندان هارون الرشید افتاد.
در ژانویه ۲۰۰۱ میلادی به دستور وزارت فرهنگ مصر، تعداد ۶۰۰۰ جلد از کتابهای ابونواس را به دلیل ترویج همجنس بازی با نوجوانان سوزانیدند!

عجیب است که چرا محمد تقی زهتابی از میان خیل شاعران بزرگ عرب، ابونواس شاعر فاسد شرابخوار و همجنس باز را برای دکترای خود در زمینه «ادبیات عرب» از دانشگاه باکو آذربایجان شوروی سوسیالیستی برگزید؟؟!

اما آنچه که به بحث ما مربوط است نکته ای بسیار با اهمیت و کلیدی است که از عنوان و موضوع رساله محمدتقی زهتابی روشن می شود:
که اولا رشته تخصصی ایشان علم زبان شناسی (Linguistics) نبود دوم اینکه تخصص علمی محمدتقی زهتابی نه بر روی زبان ترکی بلکه در رابطه با زبان عربی بود!

بنابراین، به لحاظ آکادمیک و دانشگاهی, محمدتقی زهتابی اساسا فاقد هر گونه وجاهت و صلاحیت دانشگاهی برای اظهار نظر در خصوص علم «زبان شناسی تخصصی» به طور اعم و «ترکی شناسی تخصصی» به طور اخص بود.

کسی که حتی یک نیمسال تحصیلی را در دانشگاه بادکوبه به ویژه در دهه های پیش را گذرانیده باشد تصدیق می کند که تا چه حد دانشگاه بادکوبه کم ارزش و فاقد اعتبار علمی است.
به طوری که مدرک های تحصیلی آن دانشگاه هنوز هم از نظر وزارت علوم ایران، مطلوب ارزیابی نمی شود.

در هر حال، محمد تقی زهتابی در دهه ۱۳۵۰ برای تدریس در دانشگاه بغداد به عراق بعثی رفت و در آنجا با هدایت و برنامه ریزی صدام حسین و با به دست گرفتن مسئولیت رادیو «خلق های ایران» در بغداد، کوشش های فراوان کرد تا بین قومیت های ترک زبان، کرد زبان، عرب زبان، بلوچی زبان و قومیت موهوم «فارس»، واگرایی شدید و نفرت متقابل را در جهت تجزیه ایران زمین شکل دهد.

به همین دلیل،
به پاس خدمات تبلیغاتی محمدتقی زهتابی در عراق بعثی در جهت نابودی و فروپاشی ایران زمین، به وی بدون اینکه صلاحیت علمی داشته باشد لقب «پروفسور افتخاری» عطا شد تا به کمک این لقب بیشتر بتواند عوام فریبی کند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷، محمدتقی زهتابی به ایران آمد و مشخص نیست به چه دلیل بدون داشتن تخصصی علمی لازم در زمینه زبان و ادبیات ترکی از یک دانشگاه معتبر آمریکایی یا اروپایی به وی اجازه تدریس در این زمینه در دانشگاه تبریز داده شد.

متاسفانه همچنان در دانشگاه تبریز هم، محمدتقی زهتابی، ماموریت ذاتی خود را از طرف شوروی کمونیستی و هم پیمان اش، عراق بعثی، یعنی تبلیغ کمونیسم و راه اندازی موج تجزیه طلبی در ایران ادامه داد و به همین دلیل از دانشگاه تبریز اخراج شد.

پس از اخراج، محمدتقی زهتابی با نوشتن یک کتاب نژاد پرستانه افراطی به نام «تاریخ دیرین ترکان ایران» که اصولاً یک کتاب علمی آکادمیک دانشگاهی نبود و به گفته استادان متخصص دانشگاهی سرشار از افسانه پردازی، سرهم بندی و تخیلات غیر علمی بود، به راه خود ادامه داد.

زیرا اصولاً همه کتاب های مرجع دانشگاهی در ایران و جهان، فقط پس از گذرانیدن مراحل ارزیابی علمی تخصصی توسط استادان متخصص در رشته مربوطه است که اجازه انتشار می یابند. موردی که در مورد کتاب محمدتقی زهتابی که موجی از احساسات و هیجانات را در میان جوانان پرشور، غیور و پاک نهاد آذربایجانی برانگیخت، رعایت نشد و به همین علت با واکنش منفی گسترده استادان متخصص در علم زبان شناسی روبرو شده است.

به طوری که روز به روز مشخص تر می شود که تا چه حد نظریات محمد تقی زهتابی غیر آکادمیک، غیر علمی و بی پایه است!
پاسخ دادن
+8 # بابک 1402-01-27 14:09
بر خلاف جعلیات و دروغ پردازی های نژادپرستان، سابقه زبان ترکی قدیمی در آناتولی به قرن یازدهم پس از میلاد یعنی ۱۰۰۰ پیش بر می گردد و زبان حکومت اوراراتویی که آن شهر وان ترکیه امروزی بود، جزو زبان های ترکی قدیم در آناتولی طبقه بندی نمی شود.

در زیر ترجمه فارسی متن انگلیسی دانشنامه بین المللی Wikipedia در همین زمینه را می بینید:

ترکی قدیمی آناتولی [۴] (به ترکی استانبولی: Eski Anadolu Türkçesi‎ , EAT)

مرحله ای از تاریخ زبان ترکی بود که در آناتولی از قرن یازدهم تا پانزدهم میلادی رواج داشت. این گویش به مرور به ترکی عثمانی اولیه تبدیل شد. هر دو این زبان‌ها به خط عربی نوشته می‌شدند. برخلاف ترکی عثمانی متأخر، زبان آناتولی از حروف مصوت کوتاه استفاده می‌کرد.

تا سال 1277، زمانی که مهمت اول کارامان به قدرت رسید، زبان فارسی برتری، سلطه و محبوبیت داشت و او با رسمیت بخشیدن به ترکی آناتولی، به مقابله با فارسی پرداخت.[۵] [۶]

Old Anatolian Turkish[3] (OAT, Turkish: Eski Anadolu Türkçesi, EAT) is the stage in the history of the Turkish language spoken in Anatolia from the 11th to 15th centuries. It developed into Early Ottoman Turkish. It was written in the Arabic script. Unlike in later Ottoman Turkish, short-vowel diacritics were used.[4]

It had no official status until 1277, when Mehmet I of Karaman declared a firman in an attempt[5] to break the dominance of Persian:[6]
پاسخ دادن
+10 # ایرانی 1402-01-27 18:36
مقایسه متن منشور حقوق بشر ۲۵۰۰ ساله کوروش کبیر ایرانیان با
کتیبه دو پادشاه آشوری در باره رفتار با اقوام شکست خورده:

کوروش بزرگ:
“خستگی‌های مردم بابل را تسکین دادم و از بند رهایشان کردم”
منشور کوروش بند ۲۶.

منشور توام با افتخار سناخریب پادشاه آشوری: “بزرگ و کوچک، هیچکدام (از مردم بابل) را باقی نگذاشتم. من میدان‌های شهر را با اجسادشان پوشانیدم”.

متن یکی از کتیبه‌های آشوربانیپال، پادشاه آشوری:
“معابد ایلام را با خاک یکسان کردم... سپاهیان من بیشه‌های مقدس آنان را به آتش کشیدند”.


رفتار گرگزاده های زردپوست یعنی آتیلای‌ مخوف هون های خون خوار، چنگیز خان مغول و تیمور خان تاتار در قتل عام جنون آمیز و داعشی وار مقاومت کنندگان در شهرها و تبدیل دختران و زنان به بردگان جنسی مشترک که شهرت عالمگیر دارد و نیازی به تشریح ندارد!
پاسخ دادن
+10 # جمشید 1402-01-29 23:59
دیوار بزرگ اسکندر (دیوار سرخ) گرگان سدی دفاعی در مقابل تهاجم زردپوستان بیابان‌گرد شمال شرقی به ایران متمدن در زمان ساسانیان:

این دیوار دفاعی ۲۰۰ کیلومتری که به نام دیوار «مار سرخ» نیز نامیده شده است، دیواری تاریخی است که از کناره شرقی دریای کاسپین در ناحیه گمیشان استان گرگان آغاز می شد و تا کوه‌های گلیداغ در شمال شرق کلاله ادامه داشت.

هم اکنون تقریباً تمام دیوار دفاعی «مار سرخ» از میان رفته‌ و تنها بخش‌های کوچکی از آن باقی مانده است.

#دیوار ۲۰۰ کیلومتری «مار سرخ» گرگان پس از دیوار ۶ هزار کیلومتری چین که توسط ساسانیان در برابر مشکل مشترک تهاجم وحشیان زردپوست شمال شرقی ساخته شده بود، بزرگترین دیوار دفاعی تاریخ جهان است.

این دیوار عظیم تاریخی در ۲۹ تیرماه سال ۱۳۷۸ به ثبت میراث ملی رسیده است.
پاسخ دادن
+10 # بابک 1402-01-30 02:24
تاریخ زبان ترکی باستان (منبع: Wikipedia):

زبان «ترکی باستان» یا ترکی باستان شرقی یا ترکی اورخون یا اویغور باستان، اولین طرح موجود در زبان‌های ترکی‌تبار در میان گوک‌ترک‌ها و خانات اویغور بود که از قرن یازدهم تا قرن سیزدهم میلادی به مدت کمتر از دویست سال رواج داشت.

زبان «ترکی باستان» با الفبای اسکاندیناوی (خط رونی) به کار می‌رفته‌ است.

زبان «ترکی باستان» از شاخه زبان‌های جنوب‌شرقی زبان‌های ترکی‌تبار است که در ردیف زبان‌های ترکی اویغوری و جغتایی قرار می‌گیرد.

زبان ترکی جزو زبان‌های «آلتایی» است.
ولی اثبات وجود ارتباط ژنتیکی یا نتیجه تعاملات این زبان‌ها بحث زیادی را در بر دارد.

به نظر می‌رسد، زبان ترکی غربی‌ترین زبان خانواده «آلتایی» باشد.[۱]

اجداد ترک‌زبان‌ها، بی شک قسمتی از اتحادیه هون‌های آسیایی بودند که در مرزهای چین در قرن سوم قبل از میلاد مشکل ایجاد کرده بودند.[۲]

نوشتار زبان ترکی:

نخستین اسناد مکتوب زبان ترکی به دست آمده از آسیای مرکزی، به زبان‌های هند و اروپایی و چینی، نوشته شده بودند.
در زمان اولین خاقان ترک، که در قرن ششم میلادی و در مغولستان امروزی حکومت داشت، ترکی را به زبان ایرانی سغدی می‌نوشتند.

قدیمی‌ترین سند قابل خواندن زبان ترکی در جهان، مربوط به نوشته اورخون دومین خاقان ترک، است که کمی قبل از ۷۲۰ میلادی نوشته شده‌است.

ویلهلم تامسون در سال ۱۸۹۳ الفبای رونی (اسکاندیناوی) این نوشته را رمز گشایی کرد.[۳]

سه دسته نوشته ترکی وجود دارد:

الف) ۲۰۰ نوشته ترکی باستان به خط رونی که احتمالاً مربوط به قرن هفتم تا دهم است و اکثر این‌ها در مغولستان پیدا شده است که این‌ها در قلمروی دومین خاندان ترک‌ها بودند. قسمتی هم در بالای رودخانه ینی سئی در قلمروی قرقیزها پیدا شده است.
مقداری کمی هم از اسناد به خط رونی قابل خواندن در کوه‌های آلتایی پیدا شده که در قلمروی قرقیزها بود.

۲) نوشته‌های اویغوری باستان که در چین امروزی است.

این‌ها مربوط به قرن نهم میلادی است و به خط اویغوری مانوی، رونی، برهمایی، سغدی، آرامی و تبتی نوشته شده‌است.

۳- نوشته‌های ترکی قرن یازدهم میلادی دوره قره خانی به خط عربی.
مانند دیوان لغت ترکی- عربی محمد کاشغری.[۴]

∆∆∆ توجه شود که در هیچ کدام از اسناد بی طرف بین المللی زبان های سومری، ایلامی، اوراراتویی و ماننایی جزو زبان های ترکی باستان طبقه بندی نشده اند!
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه