نژاد: اعراب خوزستان معمولاً سامی نژاد از نظر ظاهری سبزه با موهای سر پرپشت و در عین حال از نظر بدنی کم مو هستند. اما در میان ایشان سفید پوست چشم رنگی و موبور و حتی سیاهپوست نیز دیده میشود و این تفاوت رنگها مربوط به مبداء اصلی مهاجرت ایشان است. بعضی از عربهای خوزستان دارای نژادی عیلامی هستند.
مذهب: مسلمان-شیعه اثنی عشر
درمیان مردم خوزستان، عربهایی وجود دارند که دارای دین ومذهب صابئی هستند که در واقع بازمانده پیروان حضرت یحیی نبیاند و در کنار رودخانه کرخه و رودخانه کارون سکنی دارند و بیشه اکثر آتها طلا فروشی است. لباس محلی: مردان دشداشه میپوشند که لباسی یکسره و بلند تا مچ پا و معمولاً سفید رنگ و در تابستان نیز خنک است.
زبان: خوزستانیها به دو لهجه عربی تکلم میکنند :
۱-کارونی: که نزدیک لهجه کویتی هاست وشامل شهرهایی همچون آبادان وخرمشهرو شادگان و.. میشود)
۲- کرخهای : همسان لهجه استانهای جنوبی عراق بصره، عماره و ناصریة است وشامل شهرهایی همچون اهواز وسوسنگرد وهویزه و.. میباشد).
تعصب: معمولاً عربهای خوزستان نسبت به عشیره و زبان وفرهنگ خود پایبندی دارند.
شیخ: عرب خوزستان قبایل مختلفی هستند که هر قبیله برای خودش یک شیخ دارد که به اصطلاح نماینده و رئیس آن قبیلهاست.اولین طایفه عرب تبار ایرانی بنام کعب ازحاشیه کوشک وهویزه وارد خوزستان شده ودرکنارههای مرز به دام داری وگذران زندگی سپری میکردندبعلت باز بودن مرزها جمع دیگری ازاعراب ایرانی تبار وارد ایران شده این مهاجرت حتی در رژیم گذشته ادامه داشته وممعانعتی وجود نداشتهاست
فصل در میان اعراب خوزستان
به جبران خسارت مادی یا معنوی و یا جانی در میان اعراب جهت حل اختلاف میان دو طرف از دو عشیره و یا از دو طرف از یک عشیره، فصل میگویند. فصل در لغت به معنی جدا کردن و فیصل دادن است و از نظر عرف عشایر جهت رفع فتنه و برقراری صلح میان دو طرف دعوا به کار میرود که بخش عمدهٔ آن را به خانوادهٔ آسیبدیده میدهند. پرداخت فصل بسته به نوع خسارت بر عهدهٔ خانوادهٔ فاعل (زیان زننده) یا خانواده و عشیرهٔ فاعل به صورت مشترک است؛ مثلاً در پرداخت فصل قتل، مبنا بر این است که خانوادهٔ قاتل یک سوم مبلغ فصل را بپردازند و دو سوم دیگر از میان عشیرهٔ قاتل جمعآوری میشود. هر فرد از عشیره که به سن قانونی رسیده باشد باید در پرداخت این دو سوم مشارکت ورزد. معمولاً اعراب خوزستان ترجیح میدهند که مسائل و اختلافات میان خودشان را بدون مراجعه به مراجع قانونی، به صورت داخلی حل و فصل نمایند. فصل میتواند پول یا حتی زن باشد که در آن صورت به آن فصیله میگویند.
عرب کَمَری
عربهایی را میگویند که در مجاورت بختیاریها زندگی میکنند با ایشان وصلت کردهاند؛ از نظر رسم و رسوم و زبان و... اشتراکات زیادی با بختیاریها پیدا کردهاند. اما در اصل بختیاری نیستند. در حقیقت عرب کمریها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی میکنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شدهاست و اصطلاحاتی مخصوص به خود پیدا کردهاست طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاریها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح «چطور هستی؟» که در احوال پرسی به کار میرود به لهجهٔ عرب کمری میشود «چی چینَک» در حالی که همان به لهجهٔ عربهای خوزستان و همچنین عربهای عراق میشود «اِشلونک». اما عبارت «تخم مرغ» به لهجهٔ عرب کمری میشود «بیاض» که عراقیها نیز همین اصطلاح را به کار میبرند در حالی که به لهجهٔ عربهای خوزستان میشود «دحرویة». همچنین تلفظ «ج» که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به «ی» تبدیل کردهاند مثل «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» اما عرب کمریها همچنان «ج» را تلفظ میکنند.
عرب کمریها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجهٔ عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمریها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی میگویند عرب برّی یعنی عربهایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی میکنند.