مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

عرب های خوزستان

نژاد: اعراب خوزستان معمولاً سامی نژاد از نظر ظاهری سبزه با موهای سر پرپشت و در عین حال از نظر بدنی کم مو هستند. اما در میان ایشان سفید پوست چشم رنگی و موبور و حتی سیاهپوست نیز دیده می‌شود و این تفاوت رنگ‌ها مربوط به مبداء اصلی مهاجرت ایشان است. بعضی از عرب‌های خوزستان دارای نژادی عیلامی هستند.


مذهب: مسلمان-شیعه اثنی عشر
درمیان مردم خوزستان، عرب‌هایی وجود دارند که دارای دین ومذهب صابئی هستند که در واقع بازمانده پیروان حضرت یحیی نبی‌اند و در کنار رودخانه کرخه و رودخانه کارون سکنی دارند و بیشه اکثر آتها طلا فروشی است. لباس محلی: مردان دشداشه می‌پوشند که لباسی یکسره و بلند تا مچ پا و معمولاً سفید رنگ و در تابستان نیز خنک است.

زبان: خوزستانیها به دو لهجه عربی تکلم می‌کنند :

۱-کارونی: که نزدیک لهجه کویتی هاست وشامل شهرهایی همچون آبادان وخرمشهرو شادگان و.. می‌شود)

۲- کرخه‌ای : همسان لهجه استان‌های جنوبی عراق بصره، عماره و ناصریة است وشامل شهرهایی همچون اهواز وسوسنگرد وهویزه و.. می‌باشد).


تعصب: معمولاً عرب‌های خوزستان نسبت به عشیره و زبان وفرهنگ خود پایبندی دارند.


شیخ: عرب خوزستان قبایل مختلفی هستند که هر قبیله برای خودش یک شیخ دارد که به اصطلاح نماینده و رئیس آن قبیله‌است.اولین طایفه عرب تبار ایرانی بنام کعب ازحاشیه کوشک وهویزه وارد خوزستان شده ودرکناره‌های مرز به دام داری وگذران زندگی سپری می‌کردندبعلت باز بودن مرزها جمع دیگری ازاعراب ایرانی تبار وارد ایران شده این مهاجرت حتی در رژیم گذشته ادامه داشته وممعانعتی وجود نداشته‌است

فصل در میان اعراب خوزستان

به جبران خسارت مادی یا معنوی و یا جانی در میان اعراب جهت حل اختلاف میان دو طرف از دو عشیره و یا از دو طرف از یک عشیره، فصل می‌گویند. فصل در لغت به معنی جدا کردن و فیصل دادن است و از نظر عرف عشایر جهت رفع فتنه و برقراری صلح میان دو طرف دعوا به کار می‌رود که بخش عمدهٔ آن را به خانوادهٔ آسیب‌دیده می‌دهند. پرداخت فصل بسته به نوع خسارت بر عهدهٔ خانوادهٔ فاعل (زیان زننده) یا خانواده و عشیرهٔ فاعل به صورت مشترک است؛ مثلاً در پرداخت فصل قتل، مبنا بر این است که خانوادهٔ قاتل یک سوم مبلغ فصل را بپردازند و دو سوم دیگر از میان عشیرهٔ قاتل جمع‌آوری می‌شود. هر فرد از عشیره که به سن قانونی رسیده باشد باید در پرداخت این دو سوم مشارکت ورزد. معمولاً اعراب خوزستان ترجیح می‌دهند که مسائل و اختلافات میان خودشان را بدون مراجعه به مراجع قانونی، به صورت داخلی حل و فصل نمایند. فصل می‌تواند پول یا حتی زن باشد که در آن صورت به آن فصیله می‌گویند.


عرب کَمَری

عرب‌هایی را می‌گویند که در مجاورت بختیاری‌ها زندگی می‌کنند با ایشان وصلت کرده‌اند؛ از نظر رسم و رسوم و زبان و... اشتراکات زیادی با بختیاری‌ها پیدا کرده‌اند. اما در اصل بختیاری نیستند. در حقیقت عرب کمری‌ها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی می‌کنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شده‌است و اصطلاحاتی مخصوص به خود پیدا کرده‌است طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاری‌ها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح «چطور هستی؟» که در احوال پرسی به کار می‌رود به لهجهٔ عرب کمری می‌شود «چی چینَک» در حالی که همان به لهجهٔ عربهای خوزستان و همچنین عربهای عراق می‌شود «اِشلونک». اما عبارت «تخم مرغ» به لهجهٔ عرب کمری می‌شود «بیاض» که عراقی‌ها نیز همین اصطلاح را به کار می‌برند در حالی که به لهجهٔ عرب‌های خوزستان می‌شود «دحرویة». همچنین تلفظ «ج» که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به «ی» تبدیل کرده‌اند مثل «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» اما عرب کمری‌ها همچنان «ج» را تلفظ می‌کنند.

عرب کمری‌ها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجهٔ عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمری‌ها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی می‌گویند عرب برّی یعنی عرب‌هایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی می‌کنند.

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

-46 # کاوه اهوازی 1390-04-28 15:47
صائبیان خوزستان ریشه عربی ندارند به وِیژه اینکه دین آنها ریشه در آئینهای آریایی دارد که نمونه بارز آن استفاده از رودخانه در اجرای مراسم دینی خود وزندگی اینان در کنار رودخانه می باشد.
پاسخ دادن
-1 # سعيد 1401-09-17 00:26
صابئيان اصالتا يهودي هستند ولي در زمانهاي قديم كه تبليغ دين آنها آزاد بود از قوميتهاي مختلف به آيين آنها گرويدند
پاسخ دادن
0 # یونس 1402-02-17 08:19
صائبیان یا مندایی از ریشه یحیوی هست پس چه ربطی به آریایی داره
پاسخ دادن
+55 # میثاق 1391-04-16 15:46
اولا صائبیان نه صابئین که در اصطلاح آمیانه به آنها صبی میگویند. آنها پیروان حضرت یحیی هستند و از باقی مانده آرامی هاکه از سرزمین های فلسطین امروزی به سرزمین های بین النهرین مهاجرت کرده اند ودین آنها هیچ ربطی به ادیان آریایی ندارد.
پاسخ دادن
+23 # sami 1391-04-24 18:22
بر مبنای نظریه های علمی جدید، منشاء اولیه زبان عربی سامی برمی گردد به دوران اولیه تشکیل زبان انسان(1) . وجود موجه ترین تشابهات بین زبان های کنعانی و فینیقی و بابلی و آشوری و عیلامی و نبطی و آرامی و فینیقی و عبری و عربی فصحی و لهجه های عربی جنوبی از وجود یک منشائی واحد حکایت میکند. که این منشاء همان زبان سامی نخستین است .تمام زبان های سامی شرق میانه اشتراک و تقاربی اساسی در جوهر لغت عربی دارند از جمله اینها اشتراک در فعل ها ، اصول صرف، اعداد، صرف افعال، و اشتراک در فعل تام و ناقص ، ماضی و آینده و اصول مفردات و ضمائر و اسما و نام های اعضای بدن، و در تغییر حرکات در وسط کلمات که باعث تغییر در معنای کلمات میشوند و تعابیری که دلالت میکند بر تشکیلات دولت و اجتماع و خانواده (2) و در موارد دیگر. و بنا بر این تشابهات به وجوب و جود یک وحدت مشترک که این ملل متمدن شرق میانه را به هم متصل میکند پی برده شد، که به این اصل و یا و حدت ، (الاصل السامی Semitic Race) یا ( السامیه Semites) و به زبان هایی که این اقوام با آن سخن می گفته اند (الغات السامیه) (semitic languages) اطلاق شد. (3) . و مشخص شد که زبان عربی به تنهایی و با کلمات و ساختار لغوی آن قادر است مرجعی واحد برای زبان های عربی سامی کهن باشد. در واقع زبان عربی نزدیکترین زبان به زبان سامی مادر است.

اصل سامی از نام سام فرزند نوح علیه السلام گرفته شده که جد همه ی این اقوام و تمدنهاست که در تورات ذکر شده است (4) .لاذم به ذکر است که طبق روایت تورات عیلام و آشور فرزندان سام هستند. در روایتی از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم آمده که ( سام ابو العرب و یافت ابو الروم و حام ابو الحبش) (سام پدر عرب است و یافث پدر روم و حام پدر آفریقایی ها است) (5) چندین حدیث دیگر نیز به این معنی از رسول الله روایت شده است.

در زبان سامی عیلامیان 760 کلمه و فعل یافت شده که با عربی مشترک است. البته بعضی کلمات عیلامی هنوز در بین بومیان عرب خوزستان رواج دارد. به طور مثال کلمه "عگله" که در عربی فصیح به آن بئر گفته میشود به معنای چاه و یا "حوش" که در عربی بیت به معنای خانه است.

و اما در مورد زبان کنعانیان که اقوام نخستین ساکن فلسطین در هزاره سوم قبل از میلاد هستند دانشمند لغت شناس ایتالیایی دکتر فرانز اروللی، کسی که فهم زبان ایبلائی( لهجه ای آکدی کنعانی) را آسان کرد، ارتباطی محکم بین زبان عربی و کنعانی قائل است. ایشان تاکید میکنند که این ارتباط از ظاهر مفردات کنعانی به تنهایی قابل تشخیص است. مانند: فمو (الفم=دهن) ، عینو ( العین=چشم)، ابو (الاب= پدر)، بن (الابن=فرزند پسر) ، برت (البنت= فرزند دختر)، یدو (ید=دست) ، بکر (الابن البکر)، دبیحه (ذبیحه=قربانی) و همچنین الفاضی واضح مانند تدبیرو، کلماتو و ...

مورخان لغت های سامی را به 4 گروه تقسیم کرده اند: لغت های سامی شرقی، که شامل بابلی و آشوری و عیلامی. لغت های سامی شمالی که شامل اموری ارامی . لغت های سامی غربی: شامل کنعانی و عبرانی و موابی و فینیقی و مجموعه لغات سامی جنوبی: معینی سبئی و امهریه و فصحی. البته ابن تقسم بندی بر اساس پیشرفت های تاریخی که بر این لغت ها وارد شد نیست و یک تقسیم بندی جغرافیایی است.

ذکر این نکته جالب است که سبب نامگزاری لغت قرآن کریم به (اللسان العربی المبین) بر میگردد به اینکه زبان قرآن کریم لغتی (لهجه ای) عربی واحدی نیست. بلکه مجموعه ای از لهجه های عربیست که در آن زمان در بین ملل عرب سامی رواج داشته(6). و بدین سبب برای همه عرب های آن زمان مبین (روشن) بوده. و اگر دقت کنید در تمام قرآن لفظ لسان عربی به معنای زبان عربی وجود دارد و نه لفظ لغة عربی به معنای لهجه. (لسان العربی المبین) زبانیست که از حیث فصاحت و بلاغت همه ملل سامی شرق میانه را حیران خود ساخت.و این زبان که تنظیم کننده آن خالق هستیست، تبدیل به عاملی در اتحاد لغوی همه عرب ها و سامی ها شد. و ناگاه سامی ها با وجود اختلاف مناطق زندگی و قبائل و مللشان در در روزگاری که از زبان سامی مادر فاصله گرفته بودند، کم کم شروع به تکلم به زبان فصیح قرآن کریم کردند.
پاسخ دادن
-32 # امید 1399-12-25 15:46
زبان و نژاد ایلامیان باستان هیچ ربطی بنژاد سامی و عرب نداره ،ایلامیان از بومیان ایران و زبانشان جزء زبانهای تک خانواده میباشد
پاسخ دادن
+26 # البحر 1391-05-12 16:27
از این همه اطلاعاتی که ارائه فرمودید تشکر وقدردانی مینمایم --هرچه مطالب بصورت واقع بینانه وبدور از هرگونه تعصب کور بیان شود قابل قبول تر خواهد بود-- با تشکر وخسته نباشی مجدد
پاسخ دادن
+7 # مسعود 1391-07-28 00:45
جناب سامی لطف کنید منبعی را که این متن از انجا استفاده شده اعلام نمائید .چون در میان متن شماره های هست که مربوط به پانویس مطلب است در حالیکه پا نوشت ها موجود نیست.در ضمن حدیثی که از پیغمبر (ص) بیان کردید سندیت آن چه اندازه درست است؟ تا جائیکه معلوم است سه نفری که نام بردید هرسه از فرزندان نوح هستند پس چگونه یکی پدر رومی ها یکی پدر حبشیه هاودیگری پدرسامی است؟ بنابراین پدر مکزیکی ها وپدر چینی ها کجا هستند .در قران چند اصطلاح فارسی استفاده شده است ؟ .مثل کلمه فیل یا فردیس یا همان پردیس وکنز یا همان گنج فارسی و خیلی واژگان دیگر فارسی که در قران موجود است عرب زبانان این واژگان را چگونه تلفظ میکردند؟
پاسخ دادن
+48 # علی 1391-09-23 19:53
عربهای خرمشهر و آبادان کی گفته لهجه آنها شبیه کویتی هاست شما اصلا عربی بلدید و لهجه های عربی رو می تونید تشخیص بدید . یا نه
پاسخ دادن
+17 # مرجان حقيقي 1391-09-27 21:24
يكي ازفرستندگان ايميل متذكرشده كه صابئيان خوزستان ريشه عربي ندارند بايدبگويم طبق استنادتاريخ طبري عده ايي ازپيروان يحيي تعميددهنده به خاطرفشارحاكم وقت اورشليم يعني هيرودس ناچارشدندازسرزمينشان مهاجرت كنندوبه منطقه خوزستان آنروزآمده وتحت حمايت دولت اشكاني به زندگي وانجام مراسم دينيشان ادامه دادنددرواقع ريشه صابئين خوزستان سامي نژاداست زيراسكونتگاه اوليه آنهااورشليم بوده ومردمان آن منطقه ازنسل سام يكي ازپسران حضرت نوح ميباشد-منبع تاريخ طبري جلد1و2
پاسخ دادن
+21 # آرش 1391-12-02 19:37
با کمال احترام به همه ی کسانی که نظرات علمی مطرح می کنند .سامی عزیز، نه انتساب عیلامی ها به قوم سامی با استنادبه کلمات مشترک مبنای علمی داردونه رساندن ریشه اقوام مختلف به حضرت نوح،قوم گرایی افراطی چیزی جز کج فهمی تاریخی نیست ،اصل انسانیت انسان هاست .اگر همه فرزندان نوح هستند یا حضرت آدم دیگردعوایی باقی نمی ماند .
پاسخ دادن
+87 # پیروز نهاوندی 1391-12-17 19:49
سلام برعرب های گل گلاب و درود بر همه ی اقوام ایرانی
پاسخ دادن
+6 # كعبي 1392-08-18 20:33
ممنون از مطالب واقعی که گفتین
پاسخ دادن
+19 # ابوفاروق دوراجه 1392-09-08 21:00
سلام برعربهای هویزه
پاسخ دادن
+11 # زهرا اهوازی 1392-11-08 01:46
خیلی ممنون از مطالب خوب وحقیقیتون
پاسخ دادن
+21 # بی ریا 1393-01-28 20:18
سلام خسته نباشید در مورد عرب کمری و اینکه از کجا آمدند بیش تر بنویسید با سپاس
پاسخ دادن
+6 # احمد از اهواز 1393-04-11 21:12
یکی از بزرگترین طوایف عرب بنی صالح است که بعد از بنی طرف یکی از بزرگترین طوایف عرب خوزستان است
پاسخ دادن
-1 # امیر 1401-08-23 17:01
بزرگترین بنی صالح هست و بعدیش چنانی (کنانه)هست بعد بنی طرف
پاسخ دادن
+3 # ال 1402-01-07 03:59
در تاریخ عروبیت و عرب اولین وبزرگترین قبیله بنی کعب هستند که از اخرین حاکمان خود شیخ خزعل که هم ان را مشناسند ودر حمیدیه شوش قصر دارد ما عربها به اول خانه بعد شاخه بعد عشیره بعد قبیله هستیم که تا الان بزرگترین لقب در این نامها اماره یعنی بزرگترین طایفه عرب تنها طایفه ایی که این نام رو داره اماره بنی کعب است و در تاریخ عروبیت این نوشته شده است پدر بزرگ هشتم پیامبر کعب است. محمد ابن عبدلله ابن عبدلمطلب ابن هاشم ابن عبدلمناف ابن قصی ابن کلاب ابن مرا ابن (کعب ) هستش که پیامبر اسلام (ص) یک حدیث نیز بر بنی کعب گفته (لم انصر بنی کعب بل نصرتم بی نفسی و به اهل بیتی ) این حرف هارو من نمیگم تاریخ میگه
پاسخ دادن
+9 # علی 1393-05-07 09:43
در هیچ یک از منابع آکادمیک و دانشگاهی و علمی در دنیا ،عربهای خوزستان و کلا عربها را به عیلامیها ربط نداده اند و این گفته شما بدون سند و منبع آکادمیک و دانشگاهی است.
آنچه در علم تاریخ وجود دارد عیلامیها از نظر زبانی یک گروه تک زبانه هستند.یعنی متعلق به هیچ یک از دسته های زبانی دنیا مانند هندواروپایی،سامی،آلتایی،دراوید ی و ... نیستند.از نظر جغرافیایی هم تمدن عیلام در سرزمینهایی بوده است که در انها هیچ گاه و همچنین امروزه نیز عربها زندگی نمی کنند.
در مورد اشتراک واژگان نیز باید گفته شود که در همه زبانهای دنیا با دسته بندی های مختلف واژگانی رسوخ ونفوذ کرده اند.همانطور که در زبان فارسی که از نظر ساختاری و گرامر و قواعد جز دسته زبان های هندواروپایی است از زبان عربی که جز دسته زبان های سامی است واژگانی وجود دارد و همچنین برعکس واژگان زیادی از فارسی میانه و فارسی امروزه در زبان عربی وجود دارد که عربها انها را یا به همان شکل فارسی آن و یا به شکل معرب تلفظ می کنند مانند کلمه عسکر که معرب کلمه لشکر است.
پس تبادل وازگان در زبانها زبطی به اینکه هر دو زبان یک ریشه دارند ندارد.
اینکه سامی ها وعیلامی ها را از یک ریشه و خانواده بدانیم بسیار حرف غیر علمی و در واقع من دراوردی است چون در علم تاریخ و زبان شناسی اصلا چنین نظریه ای وجود ندارد.
دوستی در یکی از کامنتها در جمع بندی زبان هایی که جز دسته بندی زبان های سامی هستند زبان عیلامی را آورده است که همانطور که اشاره کردم زبان عیلامی هیچ ربطی به دسته زبان های سامی ندارد.به نظر نمی رسد گروهی از روی تعصب سعی دارند با جعل و تحریغ علم تاریخ و زبان شناسی عربها را ساکنان باستانی خوزستان و ایران بدانند امااینگونه جعل و تحریفات حتما نتیجه برعکس خواهد دشات چون تاریخ و زبان شناسی علم هستند و نمی شود علم را تحریفو جعل کرد و از ان در جهت اهداف سیاسی استفاده کرد.
اکثریت زبان شناسان زبان عیلامی را یک زبان تک حانواده می دانند یعنی ان را متعلق به هیچ یک از دسته زبان های دنیا نمی دانند اما گروهی دیگر زبان عیلامی را جز دسته زبان های دراویدی می دانند.دراویدی به مردمان آسیای جنوبی گفته میشود.بنابراین همیشه فرضیه کوچ عیلامیها به فلات ایران وجود داشته است.
برای مطالعه بیشتر در مورد زبان عیلامی می توانید به دو منبع زیر رجوع کنید.
1. David W. McAlpin: Proto-Elamo-Dravidian. The Evidence and its Implications. The American Philosophical Society, Philadelphia 1981. ISBN 0-87169-713-0
2. http://starling.rinet.ru/Texts/elam.pdf
پاسخ دادن
+47 # فرحناز 1393-05-09 00:37
سلام بر شیرمردان عرب وفارس که برادرانه عاشق. ایران هستن
پاسخ دادن
+29 # آرش 1393-05-21 16:24
ما الان همه ایرانی هستیم و باید خودمان را با فرهنگ معاصر ایران و زبان فارسی تطبیق دهیم. زندگی اجداد ما به یک منطقه یا محله خاص محدود بود. ولی ما الان در اجتماعی وسیعتر بنام ملت ایران و در محدوده کشور ایران زندگی میکنیم. چه فرقی داره ریشه فلانی چی بوده! مهم اينه که الان چه میکنه و چی هست. اصالت انسان به توانایی و دانش و تخصص و اخلاق والای اوست
پاسخ دادن
+33 # چایان 1393-07-06 20:07
با سلام به دوستان گرامی و ارجمند
ما همه بندگان خدا هستیم و هرکس عملی انجام دهد چه خوب و چه بد در مقابل باری تعالی جوابگو خواهد بود و هیچ کس به جای دیگری مجازات نمی بیند خلاصه کلام ((ان اکرمکم عند الله اتقاکم))همانا برترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست پس باهم برادر باشیم تا دشمن
پاسخ دادن
+2 # تویجاوی 1393-07-13 15:44
معمولا شهرهای مرزی بدلیل مراودهایی که با هم داشتند زبان و گویش همدیگر را تقلید کردند. مرسی از اطلاعات با ذکر منبع
پاسخ دادن
+11 # عدنان 1393-07-28 14:02
اولا چو ایران نباشد تن من مباد همه ی ما ایرانی هستیم و قدرت و عظمت یک کشور وابسته به اتحاد و احترام به فرهنگ و تاریخ اقوام مختلف ان کشور است در مورد رجوع برخی از اعراب خوزستان به اصل عیلامی شکی نیست اما در مورد رجوع عیلامیان به اصل سامی دلایلی وجود دارد که این نظریه را شدت می بخشد و ان شباهت بی شمار بسیاری از کلمات عربی با عیلامی وبرعکس مانند شباهت بی شمار کلمات هندی با فارسی که هم اصل بودن ین دو نژاد رانشان میدهد واز نظر روساخت خشونت زبان عیلامی شباهتی کامل با زبان عربی حبطی وحمیری دارد
پاسخ دادن
-1 # هتی متیان 1402-01-04 20:54
من بعضی از کلمات هتی متی یا همان ایلامی را میگم که هنوز مردم غیر عربمون استفاده می‌کنند مانند تاته به معنی پدربزرگ بهیگ به معنی عروس کوم به معنی شکم‌ کلومته به معنی سنگ صاف بزرگ یا لم به معنی پایین یا سی به معنی ديدن یا تروک به معنی آهسته حرکت کردن یا هوش به معنی خانه يا حره به معنی گل و شل و خیلی کلمات دیگر
پاسخ دادن
-16 # واقع بین 1393-08-20 20:11
جناب علی اهوازی صابئیان از نژاد خالص و اصیل عرب هستند که به علت دینشان با هیچ نژاد دیگری آمیخته نشدند و برای همین آنها از نظر ظاهر و قیافه سفید و زیبا هستند و واقعیت نژاد عرب نیز همین است که زیبا و سفیدروی هستند اما خوب اعراب ما با نژادهای مختلف از جمله آفریقایی و پاکستانی و هندی و ایرانی آمیخته شدند و نژاد اصیل آنها از بین رفت اما صابئه از نظر نژادی از نژاد اصیل عرب هستندکه با هیچ نژادی آمیخته نشدند.
پاسخ دادن
+2 # فاطمه 1393-08-27 00:26
سلام بر دوستان.ماهمه ایرانی و خواهر و برادریم.هرقومی قابل احترامه.یک سوال دارم ممنون اگه جواب صحیح داده بشه.میشه توضیح بدیدعرب های عربستان باعربهای ایران وسایر کشورهای عربی دارای یک ریشه اند یانه؟
پاسخ دادن
+5 # شیلا 1401-07-23 07:51
ای کاش باور داشتیم که تعصب در طول قرنها فقط مانع زندگی خوب وآرام انسانها در کناریکدیگر بود همدیگر را دوستبداریم مهم بینش سالم وانسان دوستانه ی اوست نه نیاکان وگذشتگانش
پاسخ دادن
-2 # حسن 1393-12-08 01:07
اقای سامی عیلامی ها سامی نیستند و قومی جدای از قوم های دیگر است لطفا به ویکی پدیا مراجعه کنید تا ابهامات شما بر طرف شود
پاسخ دادن
+1 # عبود 1402-04-16 11:03
من خودم خوزستانیم عربهای خوزستان اصالتا عراقی هستن خودشون هم میدونن ولی اصالت عرب برمیگرده به حجاز و صائبین که مردمان خیلی خوب هم هستن یحیوی هستن و پیامبرشان حضرت یحیی است ولی در قسمهایشان از کلمه الله هم استفاده میکنند هر کس هر چیزی رو لطفا ننویسه از خودش بیزحمت من نوشتم چون ببن صائبین زندگی میکنم
پاسخ دادن
-1 # عادل 1394-02-01 13:14
در عهد عتیق عیلام نیای عیلامیان فرزند سام است در سفر پیدایش میتوان این را خواند. صائبیان هم قومی بنی اسرائیلی هستند که پیامبراشان حضرت یحیی علیه السلام پسرخاله حضرت عیسی میباشد
پاسخ دادن
+7 # پیروز 1394-02-30 09:11
اقای بزرگوار واژه( حوش) یک واژه هند و اروپاییه که در زبان انگلیسی house و در پارسی این واژه به (هوشنگ)یعنی کسی که دارای خانه زیباست یا درون یاچهارچوب (درون زیبایی)داره .چرا که هر سه زبان پارسی و انگلیسی و لاتین و دیگر زبان های اروپایی و اسیای میانه و شمال هنداز ریشه سانسکریت باستان هستند. اقایان و بانوان گرامی هر زبان سامانه واژه سازی خودش رو داره که خیلی اشکار میشه واژه های وارداتی و اصل رو پیدا کرد . و کسی نمیتونه بی خود برای کارهای سیاسی خودش رو به کسی یا چیزی روبه کسی نسبت بده . در دانش زبان شناسی یک چیزی هست به نام فراگشت زبانی / یعنی اینکه درزبان های هم خوانواده در گذر زمان یک واژه یا
گویش اون دگرگون میشه یا یک بندواژه افزوده یا کم میشه یا کاربرد واژه دگرگون میشه. برای نمونه همسانی زبان انگلیسی و پارسی چون هر دو از یک خانواده هستند //// سگ = dog --- تاریک = dark ---- پرچین (با شاخ برگ دیوار دور چیزی کشیدن)== prison یعنی زندان --- اردک = duck -- گاو = cow -- نو = new -- پا = pumice(سنگ پا)و هزاران واژه دیگر گه در این زمان نمی گنجد . یک نمونه دیگر برای وام واژه( کاب )و در انگلیسی(cube) که در سانسکریت یعنی چهارگوش که از زبان پارسی به درون زبان عربی رفته که به راستی یک واژه هندو اروپایی است . در زبان عربی چند واژه از کاب ساخته شد یعنی عربیزه شده ( کعبه - مکعب )---- خواهش میکنم دانش زبان شناسی خودتون رو افزایش بدهید تا دیگران را خواسته یا ناخواسته گمراه نکنید یا چیزی رو بی خودی به خودمون بچسبونیم -- اینجانب 4 سال زبان های باستانی توی دانشگاه تهران خوندم اما هیچ همسانی میان زبان عیلامی و عربی پیدا نکردم .تازه هر خانواده زبانی ویژگی گفتاری خودش رو داره برای نمونه در خانواده زبانهای سامی 90 درصد واژه ها با لب و یک چهارم پایانی زبان یا با زبان کوچک و ته (حلق ) بیان میشه اما در زبانهای هند واروپایی 98 درصد واژه ها با لب و زبان و دندان ادا میشود (از جمله پارسی). تازه هر خوانواده زبانی سامانه واژه سازی خودش رو داره برای نمونه خوانواده زبان های هندو اروپایی به پیشوندی پسوندی نامور است .یعنی باافزودن پیشوند و پسوند به واژه مادر واژه ای نو ساخته میشود. که این سامانه بیشترین توان واژه سازی را نسبت دیگر خانواده های زبانی داراست .
پاسخ دادن
+5 # مهران 1394-02-31 04:27
هرودوت در کتاب کورش نامه 2480 سال پیش میگه بیشتر ایرانیان دارای قدی بلند چشمانی ابی با مو ها و ریش های بلند گاه بور گاه قهوه ای (مردان) هستند در حالی که بیشتر یونانی ها دارای قد کوتاه و موهای مشکی و ...... این در حالیست گه در میان تاریخ نویسان هرودوت به ضد ایرانی بودن نامور میباشد . اگه این ویژگی هایی رو که هرودوت گفته پیش رو داشته باشی این رو توی بیشتر روستاها و مردمان کوچ رو و شماری از مردمان شهر نشین می تونی ببینی البته ترکیب نژادی هم به وجوداومده .
پاسخ دادن
+8 # فرنگیس 1394-02-31 06:17
با توجه به گفته پیروز می خواستم چند تا واژه دیگه همسان میان زبان انگلیسی و پارسی با دیگر زبانهای هندو اروپایی به شما نشون بدم --انگلیس و پارسی ( مادر = mother -- برادر = brother -- پدر = father -- دختر = daughter -- ماه = moon -- یک ماه30 روزه = month -- شید یا شیدن (درخشیدن)(خورشید)= sun (shine)(shiny -- دندان (دندانه) = denth -- دندانه دار-- dented -- سنگ = stone -- ستاره= star - رود(رودخانه) = river -- دیوار یا عامیانه اون (دیفال)= wall --ایستادن (ماندن) =. stay -stand -- راست . راستی . درستی = right - لب = lip -- شکم = stomach -- دیو(دیو صفت - اهریمن)= devil -- سپند (مقدس) = saint -- پردیس (بهشت)= paradise پیل (فیل) = elephent -- در(درب) = door -- درون (اتدرون )= indoor و هزاران واژه دیگر ------ پارسی و روسی --- واژگان روسی را با الفبای انگلیسی مینویسم تا بتوانید ان را بخونید -- پنچ = penj -- شش = shest -- سپاس = sipasiba -- کجا = ekdi یا kdi -- و صد ها واژه دیگر .
پاسخ دادن
+7 # رها 1394-03-01 03:56
در پاسخ به اقای واقع بین - در اغاز باید بگم که ارزش هر انسان به خرد و دانایی و انسانیت اون بستگی داره رنگ و نژاد برتری نیست . --- اما این جوری که شما میگین نژاد سامی سپید بوده و پس از امیختگی با دیگر نژاد ها مانند ایرانی ها و ... این شکلی شده / اگه اینجور باشه حتما نژاد روسها و دیگر اروپایی ها چون با نژاد سامی امیخته شده به این صورت دراومده . اقا جان چرا داستان رو وارونه می گی . از دید بوم شناسی مردمان سردسیر و معتدل این ویژگی ها رو دارن نه گرمسیر . اگه اشاره به مردمان سوریه و لبنان داری ! اونها که از نژاد سامی نیستن تنها به خاطر چند صده حکومت اسلامی زبانشون عربی شده مانند مصری ها .
پاسخ دادن
+6 # بیتا 1394-03-01 04:46
هزاران سند و مدرک هست که نشانگر این هست که عیلامی ها نه از دید بوم شناسی . زبانی . ایینی . پوشش . نژادی . فرهنگی هیچ همسانی با اقوام سامی و زبان های سامی ندارند . خواشمندم به بهترین منبع که ویکی پیدیا هست سر بزنید .
پاسخ دادن
+3 # الهه 1394-03-24 22:45
در پاسخ به مهران بايد بگم كتزياس مؤرِّخ يوناني هم دوره با هخامنشيان آورده ايرانيان پوستي سفيد مايل به زرد(گندمگون) ابروهاي كماني و بهم پيوسته نگاهي تند همچون بُز و بسيار بدگمانند درضمن نقاشي از جنگ يونان در زمان پارسيان با ايرانيان موجود هست كه سرباز ايراني ريشي مشكي و با موهاي سياه كشيده شده تمام نقش برجسته ها و سكه هاي زده شده در زمان پادشاهان آريايي نقش شاهان آريايي با ريش پرپشت و بيني عقابي حكاكي شده همچنين چشمهاي درشت و ابروهاي نزديك بهم مشهود است بور و چشم آبي رو از كجا آورديد؟
پاسخ دادن
+22 # امیر محمد 1394-03-25 14:53
سلام برهمه عزیزان هموطن من یک لر با اصالت ایرانی هستم که با اقوام عرب ترک کرد دزفولی بختیاری وسادان اهل بیت پیوند وخویشاوند هستم .پس همه ما در اسلام وایران برادریم وهیچکس نسبت به هم برتری نداریم چرا که همه فرزندان حضرت آدم وحوا هستیم .اما خوب است ما درحال زندگی کنیم وبفکر ساختن وطن وکشورمان برای آیندگانمان باشیم تا به نیکی ازما یاد بشه گذشته ها گذشته وبرنخواهد گشت .گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست فردا از ما ازقومیت وزبانمان سوال نخواهند کرد بلکه از اعمال نیک وبد مان باز خواست خواهد شد .پاینده باشید برادری واخوت ووحدت مان درمقابل دشمنان اسلام وایران محکمتر باد ان شاا...
پاسخ دادن
+3 # سعید عیلامی 1394-04-04 14:55
سلام دوستان
به نظر بنده بهترین نظر و دیدگاه آقای امیر محمد دادن وبس

ولی خدمت دوستان عزیزی که میفرمایند عیلام سامی نیست من فقط اشاراتی بکنم و بقول مثل اگر عاقل است یک اشارت بس است
شما لطف کنید مراجعه کنید به کتاب تاریخ گمشده عیلام از والتر هنتس و یا ایران در سپیده دم تاریخ از جرج کامرون ویا تاریخ ایران از دکتر گوستاولوبون ویا الواح بابل از ادوارد شی یرا ویا سیرتمدن از رالف لینتون ویا الواح سومر از سمیوئل نوآکرامر وکتب زیاد دیگر .......

تا یادم نرفته کتب و نظریات دکتر پاتس فوق العاده مستند و باستان شناسانست و نه فقط پاتس بلکه تمام نویسنده گان فوق باستان شناسند وآثار شان مستند نه اراجیف تاریخی که به عللی کم و زیاد شده باشد

ومن الله التوفیق
پاسخ دادن
+2 # محمود 1394-04-19 03:14
مرسی از مطالبتون مدیر عزیز.باید بگم عیلامیها ار نژاد سامی بودن و ارتش انها مخلوطی عربها و اکدی ها بوده و مجسمه های بجا مونده از اونها نشون میده که مردان انها چفیه به سر میکردند و لباسی بلند میپوشیدن که تا مچ پا میرسیده که کاملت شبیه دشداشه بوده.و اصلا خنده داره که یک عده میان میگنه عیلامیها نه سامی هستن نه اریایی.پس چی هستن از کجا اومدن از اسمان نازل شدن.اگر هم مال منطقه جغرافیاییه دیگه ای بودن منطقه ی خوزستان یا تمدن عیلامی رو به مناطق خودشون میچسبوندن نه اینکه منطقه خودشون رو ترک کنن بیان اینجا ساکن بشن.یک عده متاسفانه برای این اسرار دارن که عیلامیان عرب نبودن.
پاسخ دادن
+5 # نسب 1394-04-24 02:22
یعرب بن قحطان بن عابربن شالخ بن ارفخشذ بن سام بن نوح
یعرب بن قحطان شخصیتی در اساطیر عرب است که فرمانروای یمن بوده و نسل اعراب قحطانی (یا اعراب اصیل) جملگی به او می‌رسد.
برخی حتی اعتقاد دارند که او پدیدآورندهٔ زبان عربی بوده و از همین رو به یعرب (یعنی عربی‌گو) ملقب شده و برخی دیگر او را اولین کسی می‌دانند که به عربی نوشتن آغاز کرد و نوحهٔ آدم بر غم فرزندش هابیل را به زبان عربی و به شعر درآورد.
یعرب به قولی نوهٔ هود پیامبر و به قولی دیگر از نوادگان سام بن نوح بود.
پاسخ دادن
+5 # مهران 1394-05-14 01:22
عرب بر دو قسم است: عرب عاربه و عرب مستعربه

عرب عاربه به معنای عرب خالص است و عرب مستعربه، عرب غیر خالص هستند.(صحاح اللغه جوهری، ماده عرب). در مجمع البحرین در ماده عرب آورده است که عرب مستعربه، عرب هایی هستند که به زبان حضرت اسماعیل(ع) سخن گفته اند.

جوهری در صحاح اللغه گفته است که اولین کسی که به زبان عربی سخن گفت یعرب بن قحطان است و ریشه همه قبایل عربی یمن همین شخص است. (صحاح اللغه، ماده عرب). در مجمع البحرین این دیدگاه جوهری را آورده است. در کتاب لسان العرب هم آورده است که اولین کسی که خداوند زبان او را به زبان عربی به سخن آورد، یعرب بن قحطان است و این یعرب پدر و ریشه قبایل یمن است و همین قبایل یمنی را عرب عاربه می گویند.(لسان العرب، ماده عرب). در لسان العرب گفته است که حضرت اسماعیل در میان عرب عاربه نشو و نما یافت و به زبان آنان سخن گفت و اسماعیل پدر و ریشه عرب مستعربه است.(لسان العرب، ماده عرب).
بر اساس آنچه که مورخان و نسب شناسان گفته اند، مردم شبه جزیره عربستان در یک تقسیم بندی کلی به دو قسم تقسیم می شوند: جنوبیان و شمالیان. همه قبایل ساکن در یمن و اطراف آن را قبایل جنوبی و قبایل دیگر را که در جاهای دیگر عربستان ساکن بودند قبایل شمالی می نامند. قبایل جنوبی به یعرب بن قحطان می رسند و به این خاطر این قبایل را قحطانیان هم می نامند. قبایل قحطانی را عرب اصیل و خالص می گویند و اولین بار در میان اینها زبان عربی کنونی پیدا شد.(این اطلاعات را می توانید در این کتابها ملاحظه کنید: صحاح اللغه، لسان العرب و مجمع البحرین. تاریخ اسلام، ج 1، ص 86 نوشته جعفریان، فروع ابدیت، ج 1، ص 16، چاپ اول، سیره ابن هشام، ج 1، ص 1 به بعد، چاپ مهر، اسلام و عقاید و آراء بشری، ص 237 به بعد، قبیله قریش، نوشته دکتر خضیر عباس الجمیلی، ص 48 به بعد، تاریخ العرب القدیم، نوشته شیخ احمد مغنیه، ص 6 به بعد، تاریخ العرب فی الجاهلیه نوشته دکتر رشید الجمیلی، ص 24 به بعد و نسب معد و الیمن، نوشته ابوالمنذر کلبی و غیر اینها).
از قبایل یمنی قبیله ای به نام قبیله جرهم به حجاز کوچ کردند و در حجاز مستقر شدند. حضرت ابراهیم، همسرش و پسرش اسماعیل را به مکه آورد و در آنجا اسکان داد و رفت. جناب هاجر و بچه کوچکش اسماعیل در آن بیابان تنها بودند و قبیله جرهم آنها را در آنجا دیدند و در همان جا ماندند. حضرت اسماعیل در میان قبیله یمنی جرهم که زبانشان عربی بود، رشد کرد و از بچگی زبان عربی را مانند زبان مادری یاد گرفت. پس از آن فرزندان حضرت اسماعیل همه به زبان عربی سخن می گفتند. در طول زمان نسل حضرت اسماعیل رو به فزونی گذاشتند و قبایل زیادی به وجود آمدند. این قبایل را عرب مستعربه می گویند.
اگر از حضرت اسماعیل آغاز کنیم و به طرف پیامبر اسلام بشماریم به شخصی به نام عدنان می رسیم. همه قبایل شمال را که عرب مستعربه هستند، قبایل عدنانی هم می گویند:
حضرت اسماعیل = نابت = یشجب = یعرب = تیرح = ناحور = مقوم = ادد = عدنان = معد = نزار = مضر = الیاس = مدرکه = خزیمه = کنانه = نضر = مالک = فهر = غالب = لوی = کعب = مره = کلاب = قصی = عبد مناف = هاشم = عبد المطلب = عبد الله = حضرت محمد(ص).
همانطوری که ملاحظه می کنید پیامبر اسلام(ص) با بیست و یک واسطه به عدنان می رسد و بر این اساس پیامبر ما عدنانی است و همه قبایل عدنانی، عرب مستعربه هستند و با این محاسبات، پیامبر اسلام(ص) در اصل عرب نبودند و جد بیست و هشتم آن حضرت عرب شده است.(این اطلاعات، در همان منابع و مآخذ آمده است).


پیامبر اکرم(ص) از سلاله حضرت ابراهیم (ع) است ولی حضرت ابراهیم علیه السلام عرب نبوده است، وقتی حضرت اسماعیل وارد طایفه جرهم در اطراف مکه شد، با آنان ارتباط خویشی برقرار کرد و طایفه آنان را مستعربه می گفتند. در ضمن عرب بودن یا نبودن به دو معنا است:
الف: لغت و زبان عربی داشتن
ب: نژاد عربی داشتن
پیامبر اکرم (ص) به معنای اول عربی بود و به معنای دوم از جانب پدر غیر عربی و از نژاد حضرت ابراهیم(ع) محسوب می شود. البته عرب جاهلی دو دسته بودند:
1- قحطانیان، فرزندان یعرب بن قحطان و بومیان یمن و جزیره العرب بوده که عرب عاربه نامیده می شدند.

2- عدنانیان، فرزندان حضرت اسماعیل بن ابراهیم(ع) بوده که نتیجه ازدواج حضرت اسماعیل(ع) با طایفه جرهم بوده و اینان را عرب مستعربه می گویند و طوایف فراوانی از آنان پدید آمد که معروف ترین آنها همان قریش است و بنی هاشم از قریش می باشند.
این نکته را هم یادآوری می کنیم که در کتاب [تاریخ تحلیلی اسلام] نوشته دکتر سید جعفر شهیدی، عرب قحطانی و عرب عدنانی، به شکل دیگری معرفی شده اند. در این کتاب عرب قحطانی را عرب ناخالص و عرب عدنانی را عرب خالص معرفی کرده اند در حالی که بر عکس این است و عرب قحطانی عرب خالص هستند و عرب عدنانی عرب غیر خالص هستند. پیامبر اسلام(ص) به عرب عدنانی مربوط است و در نتیجه عرب ناخالص می شود
پاسخ دادن
0 # هادی 1402-02-17 15:09
پس عرب بائده و عرب بدویی و عرب عاربه و عرب مستعربه دوغند؟
پاسخ دادن
-4 # عرب آریایی 1394-07-06 19:37
قسمت عرب کمری تا حدودی اشتباه است زبان اعراب کمری اکثرا عربی کارونی واکثریت عربی عراقی است و واژه چی چینک را بختیاری هایی بکار می برند ک از سمت مادر عرب کمری می باشند،اعراب کمری هم جز اولین اقوام خوزستان هستند و به نوعی با آریایی ها پیمان برادری بسته اند.
پاسخ دادن
+3 # بهروز 1394-07-24 11:10
اون دوستی که میگه عرب های خوزستان یا هر عرب دیگه از نژاد عیلامیان یا ایلامیان هستن،میشه بگید این نظریه از کجا ب ذهن رسیده؟
پاسخ دادن
-2 # ایرانیییی 1394-09-17 11:41
اعراب عیلامی نیستند،اونها عرب هستند و بعد از ورود اسلام به ایران تا همیم سیصد سال پیش به ایران وارد شدند،هر پادشاهی برای مقاصدش اعراب رو وارد ایران کرد از سلاجقه بگیرید تا صفویان،اعراب کمره ای فرزندان هیکل یا هیچل از طائفه بنی طرف هستند که سیصد سال پیش در پی مشکلاتی هیکل از طایفش جدا شد و به دامنه های بختیاری و میان اب در شوش وارد شدند،طائفه بنی طرف از طی های عربستان هستند،فامیل حاتم طای معروف و بنی طرف اسکانشون در عراق بوده
پاسخ دادن
0 # محم 1400-02-04 12:26
جنوب خوزستان کتیبه حمورابی حاکم بابل پیدا شده.بابلیان سامی هستن که بعد از حمله سامی حجاز به سامی عربی تبدیل شد زبانشون
پاسخ دادن
+2 # دختر عربی اهوازی عیلامی سامی 1401-02-04 06:01
ما عربای خوزستان اهل و بوم خوزستانیم ما عرب نژاد نسل و نژاد عیلامیان و عیلامیان نسل و نژاد سام و خوزستان سرزمینمون
پاسخ دادن
-3 # رضا اهوازی 1394-10-11 00:33
گفتاورد از ابو حسین التمیمی:
نویسنده محترم با این مقال میخواسته به خواننده برساند که عربها اهل و مالک ای سرزمین نیستند و مهاجر هستند و کاملاً تاریخ عیلامیهارا بفراموشی سپرده که جایی بس تعجب است.!و وقتی از ایشان سوال شود ایا میتوانی قبر یک غیر عرب در اهواز که قدمت صد ساله داشته باشد نشان بدهی تازه بیاد می اورد چه اشتباهی کرده نمیدانم با این کارها و معکوس نشان دادن تاریخ دنبال چه هستند کاشکی جوابی از انها مشاهده نمایم سلام بر واقع بینان و منصفان

بله که قبر غیر عرب در اهواز هست پس فکر کردی علی ابن مهزیار عرب بوده. علی ابن مهزیار خوزی اصیل بوده و فارسی به لهجه ی خوزی زبان مادری اش بوده. در ضمن تا سن 40 سالگی مسیحی بوده و پس از اسلام آوردن و آشنایی با دین و مذهب شیعه نام علی رو برای خود انتخاب کرده. قصه ی علی ابن مهزیار هم مثل قصه ی علی ابن سینا میمونه که شما اونها رو عرب فرض میکنید. اما در اصل عرب نیستند. حتی شما هم در اصل عرب نیستید. همانطور که در دنیای امروزی انگلیس و آمریکا مردم ملل مختلف رو تحت تجاوز فرهنگی قرار دادن همانطور هم عرب های شبه جزیره ی عربستان که در اصل فقط اونها عرب هستند
پاسخ دادن
0 # لهراسب 1401-10-11 22:01
با سلام ممنون از اطلاع خوبتون بنده هخیلی از گره های کور
بله دقیقا مهزیار اسم ایرانی هستش اما پسرش علی اسم اسلامی داره چون مسلمان شده بودند اون موقع دیگه مهزیار مخفف اسم ماه زیار هست که به غلط مازیار مینویسن درستش همون ماه زیار هست الان تو گویش لری بختیاری مهزیار میگن چون ماه و راه و کاه و...نمیگن مه ره که تلفظ نمیکنن معمولا الف از حروف می افته تو این واژه ها
پاسخ دادن
+1 # R 1394-10-22 16:23
با سلام و خسته نباشید...صابئین اورشلیمی و یهودی تبار هستد و از روم شرقی و پالستین به خاورمیانه مهاجرت کرده اند...بنابراین گفته شما صحیح نیست...صابئین هیچ نسبتی با ایرانی ها و اعراب ندارند...زبان عربی و زبان فارسی را به خوبی صحبت میکنند...و زبان خودشان زبان آرامی است که تقریبا همان زبان عبری میباشد....با تشکر
پاسخ دادن
+8 # قسام الاهوازی 1394-12-12 00:20
با سلام خدمت همه دوستان ...
اولا زبان عرب های خوزستان لهجه نیست بلکله یک زبان کامل است .ما مستعرب نیستیم عرب اصیل هستیم متاسفانه خیلی توهینها به عرب های اصیل خوزستان شده واین خود یک سیاست خطرناکی است وسبب فتنه خواهد شد .عرب های خوزستان مهاجر نیستن بلکه از زمان های خیلی دور ساکن منطقه ی خوزستان کنونی هستند.
پاسخ دادن
-2 # محسن 1400-08-10 18:54
دوست عزیز مستعرب بودن توهین نیست، همانطور که ترک زبان بودن توهین نیست.
مسئله سر نژاد و زبان هست...
صحبت از نژاد که اصلا منسوخ شده چون نژاد خالص دیگه معنی نداره خصوصا ایران...
صحبت سر زبان هست، که علم زبان شناسی خیلی مسائل رو مشخص کرده...
خیلی از ساکنان شبه جزیره عربستانو عراق و ایران و شام شمال آفریقا زبان عربی رو گرفتن و این به معنای نژاد عربی نیست. ولی شما اگر بخواهید کسی که زبان عربی داره رو بگویید عرب حق دارید، ولی اینکه بگویید عرب اصیل که مربوط به هزاران سال پیش هست، زیاد علمی نیست.
این قضیه در مورد ترک زبانان هم صادقه.
در مورد استرالیایی ها و آمریکایی ها هم همینطور...
در کل مهم ایران و اسلام و اتحاد امت اسلام هست نه قوم و قبیله و زبان..
پاسخ دادن
+4 # مازیار 1394-12-29 15:57
زیبایی ایران به تمام اقوامش با همه.در ضمن در هر قوم و ملتی آدم بی شعور پیدا میشه.تمام خاک ایران متعلق به تمام ایرانیها میباشد،اما در مورد سامی نژاد بودن ایلامی ها ، این یک اشتباهه عمدی از سوی برخی از اعراب می باشد ،که از این راه سعی در ایجاد تاریخ برای حضور اعراب در خوزستان دارند،دوست عزیز عربها چه در 100000 سال گذشته ساکن ایران شده باشند چه در 50 سال گذشته چیزی از دوست داشتنشان برای بقیه اقوام ایران کم یا زیاد نمیکند،شما هموطنان عزیز و خوب ما هستید،ایران با وجود همه ما است که ایران است.
پاسخ دادن
-4 # سامی نژاد 1395-03-02 20:41
دوستان برای فهمیدن زمان وجود عرب ها در خوزستان رجوع شود به مملکت میسان،،یه سرچ بکنید
پاسخ دادن
-1 # عرب ایرانی افتخار هم میکنم 1395-03-14 16:06
سلام خدمت دوستان حضور اعراب در خوزستان اگه بیشتر از آریایی ها نباشه کمتر هم نیست ایران پر از اقوام مختلف که آریایی ها هم جزیی از اون هستن نه همه اون. اتفاقا قسمتهای پرجمعیت کشور آذری هستن. و با حکومت های چند صد ساله یونانیها یاهمون سلوکیان و اعراب و مغولان و در نهایت ترکها فکر نکنم نژاد خالصی مونده باشه. همه اقوام محترمند و اگر خواستیم به گروهی توهین کنیم اول یه سوزن به خودمون بزنیم بعد یه جوالدوز به مردم
پاسخ دادن
+18 # بویر احمد 1395-03-16 11:47
در سال 65 خوزستان بودم زمان جنگ دوستان عربی داشتم که هم رزم بودیم که از قبیله های عربی که بین سوسنگرد و اهواز زندگی میکردند بسیار خون گرم و مهمان نواز بودند در جنگ هشت ساله خسارتهای زیادی به رژیم بعث عراق وارد کردند و شهیدان زیادی تقدیم این اب خاک کردند درود بر تمام عربهای با غیرت خوزستان
پاسخ دادن
+17 # عقیل 1395-04-06 17:59
با سلام بنده خوزستانی نیستم ولی زیاد در مورد اعراب وخوزستانی ها تحقیق کرده ام که خلاصه اش را در اختیار شما می گذارم
اعراب خوزستان برخی مهاجر از عراق و عربستان وبحرین بوده ولی اکثریت آنها ایرانی الاصل هستند
یعنی قبل از اینکه آریایها وارد ایران شوند در خوزستان یعنی تمدن عیلام اعراب زندگی می کردند
فرمانده لشکر داریوش شاه یک عرب خوزستانی بوده
به عبارتی اعراب خوزستان ایرانی ترین قوم ایران هستند
پاسخ دادن
-11 # بختیاری 1395-07-09 23:35
ابو حسین برادر عزیزم اولا باید به توعرض کنم که ماهمه ایرانی و از یک نوع هستیم ولی چیزی که تاریخ بیان می کند این است که همه ی اعراب در ایران تاپیش از حمله مغول فارسی زبان شده و این اعرابی که در ایران هستند همه بعد از حمله مغول امده اند که اولینشان عرب های مشعشعی هستند و اینکه چیزی که تاریخ ذکر می کنداین است که در بازه زمانی سقوط سلسله تیموریان تا ظهور سلسله صفوی ایران فاقد حکومت مرکزی قدرتمند بوده و اعراب از این قضیه استفاده کرده وارد ایران شده اند واولین جایی که که سکونت کرده اند سوسنگرد و هویزه امروزی است
عیلامی ها قومی تکخانواده هستند که بازماندگان انها خوزی ها هستند که اسم خوزستان از نام قوم باستانی انها برخاسته است واینکه باید بکویم که همه ی خوزستان عرب نیستند که فقط در مورد انها بحث می کنید بلکه بختیاری ها و لر ها وفارس ها و ترک های قشقایی نیز ساکن این استان هستند
پاسخ دادن
0 # کاظم 1402-02-17 15:23
ما در استان کرمان طایفه ای داریم به نام عرب بدویی که طبق اسناد تاریخی در زمان انوشیروان به آنجا کوچانده شده اند و کلا فارسی زبان هستند. حالا پیدا کنید پرتغال فروش را.
پاسخ دادن
-6 # ایران 1395-07-17 11:00
خود پایتخت عراق هم اسمش فارسیه بغ داد زمانی همه عراقم جز ایران بوده عربهای خودمون که جایگاه دیگه ای دارند
پاسخ دادن
+11 # بهزاد کیانی اهوازی 1395-09-27 15:08
نداری اشتباه در مورد عربهای ایران وجود دارد که آنها را مردمی خطاب می کنند که زبانشان عربی شده است و اینکه عرب زبان هستند. این به غایت خطاست. عربهای خوزستان عربهای با اصل و نسب مشخص و از نوع اعراب اصیل و "عشیره ای و کوچرو" شبه جزیره عربستان هستند. حضور اینان در ایران هیچ ارتباطی با وقایع صدر اسلام ندارد بلکه مهاجرت آنها به ایران پس از به راه افتادن جریانات شیعی از زمان حکومت صفویان (400 سال پیش) تا زمان پهلوی اول (90 سال پیش) می باشد. تا پیش از این زمان هیچ گزارشی از وجود قوم عرب در جنوب غرب ایران وجود ندارد. اعرابی که در صدر اسلام شهرهای ایرانیان را فتح می کردند دوباره همان زندگی چادر نشینی خود را ادامه می دادند و هیچ گاه یکجا نشین نشدند. کتاب معروف تاریخ کوفه آشکارا صحبت از عدم سازگاری اعراب با آب و هوای گرم و مرطوب میانرودان شده که اعراب رویشان زرد شده، بازوهایشان افتاده و.. که ایشان نتوانستند در مناطق جلگه ای بمانند و به مناطق بیابانی بازگشتند. این نقل قول مقدسی است از زبانهایی که در خوزستان تکلم می شده در زمانی که چند صد سال از فتح ایران به دست مسلمانان گذشته بود: .. لهجه های بختیاری، لری، دزفولی، شوشتری، بهبهانی، زیدانی و گناوه ای که """""""""""همه متکلمان در حوزه خوزستان بوده اند""""""""" بخصوص کششی که در برخی الفاظ لهجه های دزفولی و شوشتری شنیده می شود نشانه ای بر زبان خوزی قدیم می باشد »[عبدالحسین سعدیان،سرزمین و مردم ایران، مردم شناسی و آداب و رسوم اقوام ایرانی، انتشارات علم و زندگی، ص۴۶۳_۴۶۴]. همه این زبانها هنوز در این شهرها تکلم می شوند البته گناوه امروز دراستان بوشهر است. پس آشکارا همه متکلمان در خوزستان نام برده شده اند که خبری از عربی نیست یعنی لاقل بگوییم طایف ای از اعراب برای سکونت در آنجا مانده باشد.
ابن بطوطه کمی پیش از به قدرت رسیدن صفویان در ایران از خوزستان بازدید کرده و می نویسد که مردم هویزه هم عجم هستند(↑ ایرج افشار سیستانی_خوزستان و تمدن دیرینه آن جلد۱، ص۳۵_۴۶) .
در رمضان ۸۴۵ه. ق. سید محمد مشعشع با بسیاری از عشایر عرب به خوزستان حمله کرد و هویزه را که ساکنانش پارسی زبان و عجمبودند، تصرف کرد. ابن بطوطه، که یک سده پیش از ورود سید محمد مشعشع از هویزه عبور کرده بود، نوشته است که مردم آنجا عجم بوده‌اند. این حمله در مبحث تطورات نام سرزمین خوزستان، فصل نوینی بازنمود، بدین نحو که اعرابی که از واسط، دوب، ثبق، نازور و جزایر عراق، با سید محمد به خوزستان آمدند(↑ ایرج افشار سیستانی_خوزستان و تمدن دیرینه آن جلد۱، ص۳۵_۴۶)
با وجود مهاجر بودن اعراب خوزستان، با توجه به خصوصیات فیزیکی و حتی چهره، واژه های فارسی خوزستانی که در زبان اعراب خوزستان وارد شده نشان از ترکیب و اختلاط با برخی بومیان خوزستان مانند بختیاری ها در ایشان هویداست. علاوه بر این حتم روایت تاریخی که هویزه، گبان یا قبان و دورک قدیم (شادگان امروزی) که در نوار مرزی جنوب غرب خوزستان واقع شده بودند و همگی تا پیش از عهد صفویان و عبور سید محمد مشعشع از اروند رود و حمله به شهرهای یاد شده، عجم بوده اند(در جایجای سفرنامه ابن بطوطه ذکر شده است)
نشان می دهد با توجه به اینکه اثری از آن بومیان عجم نیست انها در مردم مهاجمان مختلط گشته اند. چنانچه طایفه ساکی در هویزه نسب خود را عجم می دانند. هسته قدیم شهر شادگان امروزی نیز مردمی زندگی می کنند که به زبانی غیر عربی و مشابه قنواتی(گویشی از فارسی خوزستانی قدیم) سخن میگویند.

نکته ای دیگر که از همه این منابع تاریخی مستند تر است حفظ "علم نسب" در میان طوایف عرب خوزستان است. نسب اینان مشخص و در مجالس عشیره ذکر گردیده و بدان افتخار می شود. در اینجا طوایف عرب خوزستان و تاریخچه انها را ذکر می نماییم.




نام و تاریخچه طوایف عرب ایران
"""""بنی طرف""""""

(شامل زیر شاخه های عبیداوی، بیت سیاح، حردانی، حمادی، مزرعه، فریسات، سواری و.. می باشد)
این طایفه از طوایف معروف عرب و یمانی است. این طایفه به قبیله طی منسوب است و طی سلسله مراتب نسبشان به "حاتم طائی یمنی" می رسد که مثل سخاوتمندی وی حتی در ادبیات فارسی نیز وارد شده است. این طایفه در قرن هشتم از "یمن" وارد "عراق" شد. . "سیصد سال" پیش دسته‌هایی از بنی طرف به طریقی که نامعلوم است از اروند رود عبور کرده و وارد ایران شدند (قبایل و عشایر عرب خوزستان، عزیزی بنی طرف، یوسف، ص۶۷) .
"""""بنی کعب"""""
(شامل زیر شاخه های الهایی، عساکره، خنافره، دریس، البوغبیش، شریفات و.. می باشد)
این طایفه یمانی است و نسب آنان به کعب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه بن معاویه بن بکر بن هوازن از مشهورترین تیره های قبیله هوازن عدنانی برمیگردد. بنی کعب پیش از ورود به عراق در ناحیه حفرالباطن میان """"حجاز و عراق""""ساکن بودند، اما براثر قحط و خشکسالی به العماره در عراق مهاجرت کردند(عبود خالدی، سیره قبائل عرب ایران فی خوزستان، ج۲، ص۳۹، قم ۱۳۷۳ ش.) .کسروی [۱۲] آن (مهاجرت به ایران) را با سال‌های آغازین سلطنت شاه عباس کبیر (۹۹۶ـ ۱۰۳۸) مقارن دانسته است؛ بدین ترتیب که افراسیاب پاشا، حکمران سلسله مستقل دیّریان بصره ، شهر قُبان، میان خرمشهر و دهانه بهمنشیر، را تصرف کرد و برای حفظ امنیت مرز‌های قلمرو خویش، کعبیان را از عراق بدانجا کوچاند(↑ احمد کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ج۱، ص۱۳۰، تهران ۱۳۶۲ ش.)
"""""عباده"""""
(شامل زیر شاخه های آل قاطع،بروایه، عچرش، دغاغله، کروشات، طویرات و ..)
عباده قبيله ايست یمانی از اعراب عدناني ، كه رشيد نسبي آنها بدين شرح است : ((عباده بن عقيل بن عامر بن كعب بن ربيعه بن عامر بن صعصعه بن معاويه بن بكر بن هوازن بن منصور بن عكرمه بن خصفه بن قيس عيلان )). عباده از بزرگترین طوایف عرب است که در زمان پیامبر از یمن به مدینه کوچ کردند تا پیامبر را در جنگ یاری نمایند اين قبيله پس از مهاجرت به عراق در مناطق مختلف عراق پراكنده شدند. برخی از طایفه عباده در حمله سید محمد مشعشع در زمان صفویان با وی همراه بودند (احمد کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ج۱، ص 21). اما برخی دیگر از تیره های عباده مانند دغاغله بعد ها به ایران کوچیدند.عشیره دغاغله تا 150 سال قبل در منطقه ای به نام شط خیضر واقع در عراق زندگی میکردند پس بوجود امدن تنشی با عشیره میاح و کشت و کشتاری که حسب نقل ناقلان بسیار فجیع بودتصمیم به مهاجرت به ایران کردند.
"""""باوی"""""""
(شامل زیر شاخه های سلامات، العمور، آل حمید(الحمید)، زرگان، نواصر و.. می باشد)
این طایفه شاخه‌ای از قبیله مشهور عرب «ربیعه بن نزار» است که از طوایف عدنانی و یمانی است.
اخیرا شیخ سمیر باوی بزرگ این طایفه صحبتهای وطن پرستانه ای نموده که خشم عمال استعمار را برانگیخته است.
"""""خزرج"""""""
خزرج یا محرف آن خسرج یکی از دو قبیلهٔ عرب اصلی مدینه بود. قبیلهٔ دیگر اوس بود. انصار از این قبایل بودند. خزرجیان از نوادگان اوسیان بودند. داستان جنگ اوس و خزرج تا زمانی که پیامبر اسلام در میانشان صلح بر قرار کرد معروف است و نیازی به توضیح ندارد. خزرج پس از خروج از یمن در یثرب ساکن شدند و تا زمانی مطیع یهودیان مدینه بودند. اینان دردوره قاجار در محدوده عراق عثمانی می زیستند که ظاهرا پس از تنش با گروهی از سربازان دولتی، به ایران پناهنده شدند.
"""""آل کثیر"""""
برگ‌نیسی هم زمان مهاجرت آل کثیر به خوزستان را همزمان با حکومت صفویه می داند(برگ‌ نیسی، کاظم، "آل کثیر"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 2، 1374 ش).به گفته جهانگیر قائم مقامی آل کثیر در زمان مشعشعیان( سید محمد مشعشع) از عراق به خوزستان مهاجرت کرده اند. بنا به روایتی (تاریخ قبایل و عشایر عرب نوشته یوسف عزیزی) آل کثیر شاخه‌ای از عشیرهٔ آل فضل است (تحقیقات محلی موسسه آل کثیر).
""""مفتقح"""""
(شامل زیر شاحه های عبدالخان، مزرعه، خصرج، آل بوروایه، کعب و سادات، دیلم و..)
عشایر مفتقح که در قرن نوزده میلادی از جور دولت عثمانی از عراق به خاک ایران مهاجرت کرده اند. به عشایر ،اعراب میانآب (مین او یا مینو در گویش شوشتری )می‌گویند، چون در بین دو رود کرخه و دز می‌زیند و در نزدیکی شوشتر محلی به همین نام نیز وجود دارد.
""""مذحجیان یا نیسی"""""
مذحجیان، عرب جنوبی و ساکن یمن بودند و فرزندان مذحج اند که نسب شناسان عرب، نسب او را مذحج بن أُدد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان بن سبأ بن یشجب بن یعرب بن قحطان آورده اند. از این رو مذحجیان از قحطانیان اند و افزون بر آن از پشت سبأ بن یشجب( مسعودی، علی بن حسین. مروج الذهب و معادن الجوهر. علمی فرهنگی، ۱۳۸۲.)
بیش‌تر مذحجیان در خوزستان از بنی نخع و از فرزندان نیس پسر ابراهیم پسر مالک پسر حارث نخعی اند و از همین رو به خاندان نیس خوانده می‌شوند. اینان در زمان قاجار از محدوده عراق به خوزستان کوچیدند. خود نیسی های خوزستان نسبشان را به هانی بن عروه معروف که عقیل فرستاده امام حسین را پناه داد می دانند.
""""بنی کنانه یا چنانه یا چنانی""""""
نسب این قبیله به کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مُضَر بن نزار بن مَعَد بن عدنان که جد قبائل عدنانیست میرسد. این طایفه نیز یمانی است. از دوران پیش از اسلام، فرهنگ و زبان فارسی در میان قبیله کنانی که در شبه جزیره عربستان و در مجاورت مرزهای ایران ساسانی زندگی میکردند نفوذ زیادی داشت و برخی از آنان نیز زرتشتی شده‌بودند.اینان بیشتر به نام چنانه شهرت دارند. ازپیش از انقلاب اسلامی چنانه وکعب دردو سوی کرخه در نوار مرزی شهرستان شوش مستقر بودند، چنانه از محدوده شوش بیشتر به عنوان قشلاق استفاده می کرد، اول در محلی دورتر از کرخه مستقر بود، به تدریج به کرخه نزدیک شد، وقتی در دوره رضاشاه به کعب ها زمین دادند تا آنان رابه کشاورزی و یکجا نشینی تشویق کنند برخی در کنار کرخه ماندگار شدند. اثری از حضور طایفه چنانه در خوزستان پیش از عهد صفوی نیست چنانچه حمزه اصفهانی و مقدسی (عبدالحسین سعدیان،سرزمین و مردم ایران، مردم شناسی و آداب و رسوم اقوام ایرانی، انتشارات علم و زندگی، ص۴۶۳_۴۶۴) زبانهای رایج در خوزستان را نام برده و ابن بطوطه تمام سکنه خوزستان را عجم نوشته است.
پاسخ دادن
+5 # محمد 1396-07-19 01:27
در جواب عقیل

کاملا صحیح است ولی همه بنده خداییم برتری انسانها به رعایت انسانیت است
پاسخ دادن
0 # محمد 1396-08-09 01:30
باید انسان روی نژاد و قومیت خودش تعصب داشته باشه ولی در عین حال با دیگر اقوام هم مراودت و دوستی برقرار باشه . به ویژه اینکه کشور ما یک کشور چند قومیتی است . اما باید توجه داشته باشیم که از زمان پهلوی به بعد و روش زندگی جدید مردم، کم کم قومیتها متاسفانه دارن اصالت خودشون از دست میدن و چه بین عربها و آذریها و کردها و... خیلی ها دارن از ابتدا با فارسی با بچه هاشون صحبت میکنن و توی همین خوزستان ما خیلی از جوان ها و نوجوانان عرب هستن که به عربی نمیتونن صحبت کنن و تو خونه هم فارسی صحبت میکنن . واقعا تاسف آوره.
پاسخ دادن
+8 # حسین الباجی 1396-08-30 16:53
با سلام خدمت هموطنان عزیز...
همه اقوام ایران از عرب،لر،کرد،بلوچ،ترک،گیلکی،شیرا زی و کل اقوام و زبان و گویش و لهجه ها و...مسلمان و ایرانی و برادریم و هیچ اختلافی بین ما نیست و همه کنار هم کشور سرافراز ایران رو تشکیل می دهیم.
تو ایران هیچ قومی بر قوم دیگری برتری نداره همه و همه ایرانی،مسلمان و برادریم...
زنده باد تمام اقوام و زبانها و مردم ایران زمین.
پاسخ دادن
+5 # کیان 1396-09-13 04:48
اولا اگه از نظر دین اسلامو گفته های قرآن که به اون استناد میکنید پس قبول دارین که همه از آدم وحوا هستن پس دیگه سامی و مامی اینجا دیگه معنی نداره دوما شک نکنید ایلامیها عرب نبودن سوما عده زیادی از اعراب خوزستان مثل خیلی دیگه از اقوام از ساکنان قدیم ایران هستن و ایرانی الاصل هستن نه مهاجر و چهارما مشکل من نوعی فقط تعصب سر قومیت گراییه چون این دقیقا نشانه نژاد پرستیه ودر آخر اینکه نمیدونم با این حرفا آخرش به کجا میرسیم کی میتونه بگه حضرت آدم چه قومیتی داشته؟ هیچ نژادی نمیتونه خودشو از نژاد دیگه سرتر بدون به فرض که مثلا اریایی یا سامی اول بوده که چی؟ اینهمه رسول فرستاد که بندش یکی بگه من بهترم یکی بگه من سرترم کسی نمیگه امریکایی که دهها نژاد مختلف توش زندگی میکنن و قدمتی نداره ولی چرا همشون میگن امریکا مال همه ماست قدیمیترین ساکنانش سرخپوستان بابا ده هزار سال پیش هر کی ساکن ایران بوده به من و شما چه مربوط خب اگه اینجوره الان سوریه و مصر و لبنان باید تخلیه کنن نصف عراق و روسیه و افغانستان و امارات وبحرین بایدتخلیه کنن ایرانیا بشینن
پاسخ دادن
-3 # رضا 1397-01-19 15:08
گفتاورد از عدنان:
اولا چو ایران نباشد تن من مباد همه ی ما ایرانی هستیم و قدرت و عظمت یک کشور وابسته به اتحاد و احترام به فرهنگ و تاریخ اقوام مختلف ان کشور است در مورد رجوع برخی از اعراب خوزستان به اصل عیلامی شکی نیست اما در مورد رجوع عیلامیان به اصل سامی دلایلی وجود دارد که این نظریه را شدت می بخشد و ان شباهت بی شمار بسیاری از کلمات عربی با عیلامی وبرعکس مانند شباهت بی شمار کلمات هندی با فارسی که هم اصل بودن ین دو نژاد رانشان میدهد واز نظر روساخت خشونت زبان عیلامی شباهتی کامل با زبان عربی حبطی وحمیری دارد

ما نژادی بنام عیلامی نداریم،دوما کلمات عیلامی در عربی نیستن بلکه به هم سباهت دارن مثل کلمات عبری. شما روی نقشه تمدن عیلام رو بکش!می بینی در جایی بوده که اصلا اعراب پاشون اونجا نرسده.مثل استان فارس یا همدان یاکوههای بختیاری! اگر عیلامیها عرب بودن پس چرا در زمان حمله اعراب به ایران در شهرها فارسها مقاومت کردن پس عیلامیها کجا رفتن؟
پاسخ دادن
+1 # شجیرات 1397-02-03 08:54
با سلام به همه دوستان چرا بعضی ها زورشان میاد که عربها خوزستان وعراق نژا عیلامی هستند بابا هر چه تاریخ به شما تعلق دارد .درضمن اریایی خودشان مهاجرند وهندی واروپایی هستند واز نظر اصالت با هم یک اصلی ندارند فقط همدیگه به هم ربط میدهند در اخر در حال حاضر همه ما ایرانی ومسلمان وعاشق کشورمون هستیم
پاسخ دادن
0 # سلام 1397-05-16 07:46
با عرض سلام شما چرا سر سر زمین دعوا دارید در حالی که زمین ملک الله به هر کسی بخواهد میدهد میتونه به یکی بده بعدا از اون بگیره بغلت کفر و سرپیچی از طاعت به کسی دیگه بده بعنوان مثال فرعون در سرزمین مصر زندگی میکرده و بنی اسرائیل بعد از قبطیها که قوم فرعون هستند آمدند الله حکایت آین قصه از زبان موسی میفرماید قال موسی لقومه استعينوا بالله و اصبروا إن الأرض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين . سوره أعراف همانطوري كه ایران قبل از اسلام سرزمین کفر بوده مسلمونها انرا فتح کردند و بعضی از آنها هم ساکن همین سرزمین شدند پس زمین مال الله به هرکسی که بخواهد میدهد
پاسخ دادن
-2 # ایمان 1397-06-15 20:28
گفتاورد از واقع بین:
جناب علی اهوازی صابئیان از نژاد خالص و اصیل عرب هستند که به علت دینشان با هیچ نژاد دیگری آمیخته نشدند و برای همین آنها از نظر ظاهر و قیافه سفید و زیبا هستند و واقعیت نژاد عرب نیز همین است که زیبا و [quote name="واقع بین"]جناب علی اهوازی صابئیان از نژاد خالص و اصیل عرب هستند که به علت دینشان با هیچ نژاد دیگری آمیخته نشدند و برای همین آنها از نظر ظاهر و قیافه سفید و زیبا هستند و واقعیت نژاد عرب نیز همین است که زیبا و سفیدروی هستند اما خوب اعراب ما با نژادهای مختلف از جمله آفریقایی و پاکستانی و هندی و ایرانی آمیخته شدند و نژاد اصیل آنها از بین رفت اما صابئه از نظر نژادی از نژاد اصیل عرب هستندکه با هیچ نژادی آمیخته نشدند.

در اغاز باید بگم که ارزش هر انسان به خرد و دانایی و انسانیت اون بستگی داره رنگ و نژاد برتری نیست . --- اما این جوری که شما میگین نژاد سامی سپید بوده و پس از امیختگی با دیگر نژاد ها مانند ایرانی ها و ... این شکلی شده / اگه اینجور باشه حتما نژاد روسها و دیگر اروپایی ها چون با نژاد سامی امیخته شده به این صورت دراومده . اقا جان از دید بوم شناسی مردمان سردسیر و معتدل این ویژگی ها رو دارن نه گرمسیر . اگه اشاره به مردمان سوریه و لبنان داری ! اونها که از نژاد سامی نیستن تنها به خاطر چند صده حکومت اسلامی زبانشون عربی شده مانند مصری ها
پاسخ دادن
+2 # ایرانی 1397-06-22 07:19
تست دی ان ای نشون میده که اعراب و یهودی های کوهن و سادات از هاپلوگروپ جی وان هستند ،و سایر اقوام خاورمیانه و جهان جی تو هستند ،عیلامی ها در زبونشون به خودشون میگفتن هاتمتی یعنی مردمان سرزمین های بلند ،این مردم دو رگه بودند یعنی خاورمیانه ای و دراویدی دارویدی ها هم امروز در مرکز تا جنوب هند زندگی میکنن ،و ایلامی ها با مردم قوم پارس پس از ورودشون ازدواج کردن و حل شدند
پاسخ دادن
-3 # زهرا 1397-11-18 11:58
زبان عیلامی یکی از زبانهای سامی است طبق اثاری که کشف شده لباس زنان و خالکوبی های زنان عیلامی خیلی شبیه زنان امروز عرب خوزستان هست متاسفانه اثار زیادی ازعیلامی پیدا شده که نشان میده نسل عربهای خوزستان از عیلامیها خودکلمه خوزستان یا اهواز ازکلمه عربی خوز یاخوص که دزبان امروزی اعراب خوزستان خوص به برگ درختان نخل و به نیشکر میگوند خوص یاخوز .وکلمه اهواز از اخواص یا اخواز گرفته شده بعضی از عربها که درهور زندگی میکنن ازنژاد سومریان هستند
پاسخ دادن
-3 # اهواز 1398-01-10 02:14
گفتاورد از رضا:

ما نژادی بنام عیلامی نداریم،دوما کلمات عیلامی در عربی نیستن بلکه به هم سباهت دارن مثل کلمات عبری. شما روی نقشه تمدن عیلام رو بکش!می بینی در جایی بوده که اصلا اعراب پاشون اونجا نرسده.مثل استان فارس یا همدان یاکوههای بختیاری! اگر عیلامیها عرب بودن پس چرا در زمان حمله اعراب به ایران در شهرها فارسها مقاومت کردن پس عیلامیها کجا رفتن؟

محل حکومت با محل سکونت دو مقوله متفاوت هستند.
پاسخ دادن
+1 # مهدی 1398-03-10 11:20
جواب شمابرادر ارجمند....
این است قرار نیست در سرزمینی که زندگی میکنی به شما اطلاعات کاملی و واضحی داده شود..درهر علمی باید بکوشی تا حقیقت را بدست آوری .ثانیا اطلاعات علمی باید با شواهد باشد یعنی اگر شواهد باشد یقیننا اثبات حقیقت روشن است.
پاسخ دادن
+4 # فاطی 1399-02-13 21:14
عربها سامی هستن و زبان عربی نزدیکترین زبان به زبان سامی مادر بوده البته منظورم زبان عربی قرانی و امروزی هست که در اصل با عبری تقریبا میشه گفت یکی هستن من در روایتی خوندم که زبانی که ادم و حوا در بهشت با خدا و ملائک صحبت میکردن عربی بوده ولی با حبوط آدم به زمین زبان عربی از اونا گرفته شد و عبری اولین زبان انسان روی زمین شد
پاسخ دادن
-1 # tofan 1399-02-19 12:49
در مورد نسب ایلامیان #عبدالنبی قیم که نویسنده عرب هست . در صفحه 235این کتاب که ظاهرا همین چند ماه پیش انتشار یافت به صراحت چنین گفته باید گفت عیلامی سامی نیست و قرابتی هم با سامی ندارد آنچه در تورات به عنوان فرزندان سام آمده از نظر علمی فاقد اعتبار است و نمیتوان به آن استناد کرد ممکن است تورات را به عنوان یک کتاب وقایع نگاری برای ذکر حوادث قابل استناد باشد اما این کتاب برای تعیین اصل و نسب اقوام کتاب معتبر و قابل قبولی نیست بویژه که پژوهش های علمی صحت چنین گفتاری را تعیین نکرده در تورات نام بسیاری از اقوام سامی به عنوان فرزندان سام نیامده مثل عربها. بابلی ها تدمری ها کنعانی ها و حتی عبری ها به عنوان فرزندان سام نیامده تورات تمدن عیلام و آشور و ارفکشاد و لود و آرام را فرزندان سام دانسته پژوهشگران و علما نوشته های تورات را قبول ندارند . هنری س عبودی مینویسد :نوشته های تورات درباره سامی ها با واقعیت ملت ها تطابق ندارد سرپرسی سایکس نیز در کتاب خود تحت عنوان تاریخ ایران آورده آنچه در تورات تمدن های جهان را به عنوان فرزندان سام آورده سیاسی بوده, نه نژادی او در پی نوشت این کتاب خطاب به جاهلین و کسانی که ایلامیان را سامی معرفی کردند آورده عده ای فکر کردن با حلوا حلوا کردن دهانشان شیرین میشود آن ها در این توهم هستن که بگویند ما عیلامی هستیم کافی هست و علماجامعه علمی حرف آنها را میپذیرند غافل از اینکه این موضوع به این سادگی نیست.

الیماییان پاسخ به ابهامات تمدن ایرانی و بومیِ #هَلتَمتی با نام اکدی بابلیِ #ایلام، #عیلام است. این تمدن ایرانی نژاده هیچ ربطی به آرامی، آشوری، تازی عربی ندارد. . هَلتَمتی‌ها_ایلامیان یکی از پایه‌های حکومت هخامنشی و در کنار پارس و ماد از میراث‌داران این حکومت بودند. پس از نابودی هخامنشی و در زمان سلوکی دوباره به عنوان یک قدرت از خاکستر هَلتَمتی سر برافراشتند و در مناطق کوهستانی جنوب غربی ایران به حیات خود ادامه دادند. پایتخت : ایذه ، شوش تأسیس : ۱۴۷ پ.م انقراض : ۲۲۴ م حکومت : حدود ۳۷۰ سال ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺣﮑﻮﻣﺖﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ایرانی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ در نواحی ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ_لرستان_کهگیلویه و بویراحمد_چهارمحال بختیاری امروزی ﻇﻬﻮﺭ ﮐﺮﺩ، ﺍﻟﯿﻤﺎیی‌ﻫﺎ ‏(ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ایلامی‌های ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ‏) می‌باشند. ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺭ ﺷﺮﻕ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺩﻭﻟﺖﻫﺎﯼ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻭ ﻧﯿﻤﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺷﺪ. . ﺍﻟﯿﻤﺎیی، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ ﻇﻬﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺎﯾﺘﺨﺘﺶ ﺩﺭ #ایذه ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺳﺪﻩ ﺩﻭﻡ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻗﺪﺭﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ مطرح می‌شد ﺗﺎ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺳﺪﻩ ﺳﻮﻡ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩادند. ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺧﻮﺩﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﻟﯿﻤﺎیی، ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﻩ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽِ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻤﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻘﺶ ﻓﻌﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﻠﻮﮐﯿﺎﻥ ﻭ ﺍﺷﮑﺎﻧﯿﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻗﺪﺭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺳﻠﻮﮐﯽ ﻭ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ ﺑﻪ آﻧﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺑﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ. . ‏آثار و سنگ نگاره‌های الیمایی در اندیکا، ایذه، مسجد سلیمان بختیاری (خونگ یارعلی وند ، شیمبار ، خونگ اژدر ، کمالوند، شهسوار ) و تنگ سروک بهمئی هنوز پایرجاست. .

عیلامیان اجداد لرها..... دکتر والتر هینتس عیلام شناس آلمانی در کتاب (دنیای گمشده عیلام) و ...
عیلامیان اجداد لرها.....


دکتر والتر هینتس عیلام شناس آلمانی در کتاب (دنیای گمشده عیلام) و (شهریاری عیلام) عیلامیان را پروتو لر (proto Lor ) معرفی میکند و عیلامیان را نیاکان مردم لر میداند.تمامی آثار باستانی عیلام_کاسیت هم در جغرافیای زیستی مردمان لر است از پشتکوه_خوزستان_لرستان_بختیاری_ کهگیلویه_ممسنی_بوشهر…طبق نظر پروفسور کنتنو و آندره گدار عیلامیان و کاسیتها جزو نژاد آسیانیک (بومی آسیا) دسته بندی میشوند و با سامیها هیچ ارتباطی ندارند.رومن گیرشمن در کتاب (تاریخ ایران قبل از اسلام)_پروفسور مارسلا رمپوف هلندی_دانیل تی پاتس در کتابهای (باستان شناسی عیلام و تاریخ عیلام)_دکتر پرویز رجبی در تاریخ ایران باستان صفحه ۶_حسن پیرنیا در جلد ۱ تاریخ مفصل ایران قدیم صفحه ۱۳۸_دکترشیرین بیانی درکتاب تاریخ ایران باستان جلد ۲ صفحه ۱۹_مهدی وزین افضل در تاریخ ایران باستان ص ۲۶ به لر بودن عیلامیها اشاره داشتند.عیلامیها سرزمینشان را تمتی (تم=کبود ، تی=چشم) سرزمین چشم سیاهان مینامیدند.در کتاب تاریخ ماد (ایلیا گرشویچ) صفحه۹۶ کاسیتها را ساکن لرستان میداند.

کاوش های بین الملی و جهانی دیرینه شناسی و کشف فسیل انسانهای هوشمند با قدمت بیش از ۵۴ هزار سال در ایران و لرستان در غار کلدر خرم آباد پس آزمایشات ژنتیک که روی فسیل انسانهای هوشمند و مردم ایران و اروپا انجام شد به این نتیجه رسیدند که لرستان مبدأ حرکت انسانهای هوشمند به اروپا میباشد. دیگه دوران قصه گویی و جعل تاریخ و تمدن به پایان رسیده الان دیگه با علم باستان شناسی و ژنتیک همه چی مشخص شده و جای تعریف و جعل کردن نیست
پاسخ دادن
-6 # امیر 1399-05-04 21:13
عربهای ایران واهواز چهره هایشان مانند فارس ها واریایی هاست.چهره عراقی وچهره عرب خلیجی کاملا معلوم است .اما عرب ایران چشم وابرو ونوع صورتشان کاملا مانند اریایی ها است .
پاسخ دادن
+2 # سید محمد الموسوی 1400-05-24 22:55
تشکر از نویسنده گرامی بابت نوشتن چنین متنی بدون تعصب بدون بزرگنمایی نکته منفی یا حذف نکته مثبتی .سپاسگذارم
همچین سلام میدم به تمامی عرب های ایران خصوصا عرب‌های خوزستان و بنی طرف و بنی مطر
پاسخ دادن
0 # 7891 1400-12-12 04:38
این عمال استعمار که گفتی چه کسانی را مد نظر داشتی؟
پاسخ دادن
-2 # علیرضامزرعه بنی منصور 1401-01-22 22:48
لباس صبی ها با لباس عرب خیلی فرق داره میشه گفت تقربیا شبه لباس افقانی هاست
پاسخ دادن
+1 # جلال اهوازی 1401-01-28 23:52
پس جایگاه قبیله بزرگ بنی کعب چی میشه؟!
پاسخ دادن
0 # شیلا 1401-07-23 07:57
مهم حس انسان دوستانه ی ماست نه جستجو در اصل ونصب نیاکانمان
پاسخ دادن
-2 # خسرو تورک قشقایی 1401-07-27 16:43
صبی ها تورک تبار هستند و از بازماندگان تورکان سومری
پاسخ دادن
+2 # عرب nws 1401-10-04 21:36
اولین قبیله ی عربی که وارد خوزستان شد بنی طرف بوده نه کعب
پاسخ دادن
-1 # احمد 1401-11-10 17:40
عرب های ایران زیباتر از عرب های دیگر کشورها هستند .از نظر فیزیکی چهره هایشان کشیده وچشمانشان اکثرا با حالت واهویی وزیباست که از خصوصیات اریایی ها است وبا فارس ها تقریبا یک فرم چهره دارند اکثرشان .یعنی اگر چه از کشورهای عربی اجداد ایشان هم امده باشند زیبایی اریایی ها در ایشان تاثییر زیادی داشته واکثرا چهره ایرانی واریایی پیدا کرده اند.اصلا طبیعت خاک همین است هر کسی از جایی به جای دیگر هجرت کرد فرهنگ زبان وشکلش به همان سرزمین می رود. واین عرب ها از اقوام کهن ایران هستند که از زمان اشکانیان تا امروز در ایران زندگی می کرده اند.
پاسخ دادن
+6 # محمد 1402-01-11 17:05
اگه عیلامی ها هر چی بودن هم ربطی به عربای خوزستان ندارا عربای خوزستان همه اصل و نسب یمنی و حجازی دارن و تو سده های اخیر اومدن به خوزستان. ایلامیهای با اون تمدن و معماری و شهرنشینی ار‌تباطی با قبایل اصیل عرب نداشتن. اگه قراره کسی بازمانده ایلامیا باشه شوشتریا بهبهانیا دزفولیا هندیجانیا ماهشهریا و سایر بومیای اصلی خوزستان هستن و حتی بختیاریا که هم زبان و هم فرهنگ و تمدن اونها رو حفظ کردن. اخه چرا با این حرفها خودتون رو بی اعتبار می کنید و موجب بی اعتبار شدن و توهین به مردم عرب میشید؟ همه یه زمانی به جایی مهاجرت کردن لازم نیست دنبال تاریخ دزدی و هویت دزدی باشیم که. عربیم آقا به خوزستان و ایران مهاجرت کردیم مگه گناهه؟ تاریخ و تمدن ایران و خوزستان و عراق هم هیچ ربطی به عربها نداره. عربها تازمان ظهور اسلام تنها و تنها گروهی قبایل بیابان نشین درون حجاز بودن و بیرون از اون عربی وجود نداشت و تنها شهر حیره که توسط ساسانیها برای گروهی از عربهای متمدن شده ساخته شده بود خارج از این گود حجاز بوده که اونها هم مسیحی و دارای فرهنگ ایرانی شده بودن. خوزستان که هیچ خود عربها که بین النهرین رو فتح کردن تمام مردم اونجا رو فرس یا فارسها یا همون ایرانیها نوشتن حتی گروهی مردم بازبانی از ریشه سریانی هم در جنوب عراق بوده که اون رو هم فرس نوشتن‌. کلام اخر اینکه زمانی که خالدبن ولید کل عراق رو اشغال میکنه و میرسن به کنار رود اروند، نامه ای به عمر می نویسه که می گوید ما به فرج الهند و ارض الهند رسیدیم یعنی فکر کردن خوزستان هند هست! اینها حتی نمی دونستن که باز هم ایران وجود دارا و فکر می کردن ایران همونایی بود که تو بین النهرین و تیسفون و ... بود و فکر می کردن دیگه رسیدن با هند. این نامه دقیقا تو سفرنامه ابن بطوطه هست. حالا شما اومدین همه رو چی فرض می کنین و حتی با این دروغهای بچه گانه به مردم عرب هم توهین می کنین
پاسخ دادن
+6 # محمد 1402-01-11 17:07
بر خلاف برخی نظریه ها، که حضور ایرانیان بر سرزمینهای ایرانی را تنها به شکل سلطه یک حاکم ایرانی تبار بر مردم غیر ایرانی در ولایات مختلف تبلیغ می کنند تاریخ نگاران تا سده های اولیه اسلامی، خلاف این دعوی را ثبت کرده اند؛ ایرانیان مردمی جز مردم بومی فلات ایران و میانرودان نبودند که با ترکیب جمعیتی که بویژه پس از فتوحات کوروش هخامنشی پدید آمد نژاد واحدی داشتند که دارای یک زبان واحد اما با گویش ها و لهجه های متفاوت بودند. بطوریکه برای نمونه بسیاری از ویژگی های فرهنگی، معماری و زبانی عیلامیان(خوزستان) باستان در سراسر امپراتوری ایران منتشر گردید تا آنجا که نام کوروش یک نام عیلامی است.[۷۵] تنهابخش غیر ایرانی در فلات ایران، حیره در جنوب غرب عراق امروزی واقع بود. این شهر پایتخت ملوک (عرب) لخمی بود که آنها نیز خود فرمانبردار(و تحت حمایت) پادشاهان ساسانی بودند.[۷۶]


ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (قرن چهارم ه.ق. ) در کتاب التنبیه و الاشراف در شمردن نژاد های هفتگانه، هنگامی که از ایرانیان سخن می دارد، زبانهای خانواده فارسی آن زمان را نام برده می نویسد:

ایرانیان مردمی بودند که قلمروشان دیار جبل بود از ماهات و غیره و آذربایگان تا مجاور ارمینیه و آران و بیلقان تا دربند که باب الابواب است و ری و تبرستان و مسقط (ماساگت) و سیستان و کرمان و پارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان .. همه این ولایت ها یک کشور بود و پادشاهش یکی بود و زبانش یکی بود و اگر در زبانی تنها برخی واژه ها و ترکیب واژه یکی باشد، زبان یکی است. اگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد. چون پهلوی و دری و آذری(باستان) و دیگر زبانهای ایرانی [۷۷]
زبانی که امروزه در ایران به نام «ترکی آذری» می شناسیم ترکیبی است ازآذری باستان که گونه از پارسی قدیم بوده – که مسعودی ذکر کرده – با زبان ترکان سلجوقی که سالیان دراز بر آذربایجان استیلا داشتند.[۷۸]

ماساگت یا مسقط امروزه پایتخت کشو عمان است که پس از سالیان تسلط مسلمانان زبان اکثریت مردمش به عربی تغییر یافته اما در برخی از مشخصه های فرهنگی از جمله جامه زنان و نیز برخی نام گذاریها نشان از هویت قدیمی خود دارد.


کهن ترین ماخذی که در آن به زبان خوزی و نیز آذری اشاره گردیده ، گفته عبدالله بن مقفع در گذشته به سال ۱۴۲ ه.ق. است.(به نقلابن ندیم در الفهرست)که گفته بود:

«زبان های فارسی عبارت است از پهلوی، دری، پارسی، خوزی و .. پهلوی منسوب است به پهله که نام پنج شهر است: اسپهان، ری، همدان، ماه نهاوند، و آذربیگان»[۷۹]


مقدسی در قرن چهارم هجری ..استدلال می کند که فارسی متداول خوزستان فارسی دری بود با اینحال زبان خوزی نیز وجود داشته که شاید لهجه های بختیاری، لری، دزفولی، شوشتری، بهبهانی، زیدانی و گناوه ای که همه متکلمان در حوزه خوزستان بوده اند بخصوص کششی که در برخی الفاظ لهجه های دزفولی و شوشتری شنیده می شود نشانه ای بر زبان خوزی قدیم می باشد »{این گویشها از شاخه های پارسی میانه هستند که هم اکنون نیز در میان مردم شهرهای یاد شده تکلم می شوند}[۸۰]


حمزه اصفهانی نقل کرده است که زبان خوزی زبان پادشاه با محارم خود بوده است زبان خوزی با لهجه لری، دزفولی، شوشتری و ...به هم شباهت دارد.

زبان مردم عیلام باستان به کدام زبان امروزی شبیه است؟


عیلام (به زبان عبری) یا هالتامتی (به زبان خود عیلامی ها) یا خوزی ها مردمی بودند که محدوده سرزمینشان لرستان، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد و مناطقی از فارس، بوشهر و اصفهان امروزی را شامل می شد. شهرهای اصلی آنها شوش، ماداکتو (خرم آباد)، انشان (ایذه کنونی) بودند.
نام این سر زمین واقعا چه بود؟
نام مرسوم عیلام یا ایلام از نوشته های تورات اقتباس شده است که از مردمی که در سرزمین های بلند تر از میانرودان زندگی می کردند. علام در زبان عبری به معنای بلندی است. در متن ایلامی کتیبه‌های مزبور، جز در یک مورد، همه جا به زبان بومی، "هلتامتی" ضبط است و یک مورد آن در کتیبه بیستون، ستون پنجم می‌باشد که.. اوژ، ذکر شده است. این واژه در نوشتار ایلامی به دو صورت خوز و اوز خوانده می شده است. در هنگام ورود اعراب مسلمان به ایران مردم خوزستان که بنابر شرج ادریسی 77 شهر بزرگ و آباد بوده، سرزمینشان را خوزستان می خواندند که در همه نوشته های اعراب نیز به همین نام یا به شکل " خوزیستان" ثبت شده است.
تمامی واژه های اوژ، هوژیا هووج، هوز، خوز از یک ریشه بوده و به این سرزمین اشاره دارد. این نام به یونانی "اوکسی" ذکر شده که نام اخیر اهواز در متون یونانی اوکسین ذکر شده است. مورخان یونانی گفته‌اند که در ناحیه شرقی شهر کنونی اهواز، مردمانی به نام اوکسی ساکن بوده‌اند. این واژه، یونانی شده«اوژ» است (رجوع کنید: قائم مقامی، جهانگیر، همان مقاله، صص۳۹۰_۳۹۱و ایرج افشار سیستانی_خوزستان و تمدن دیرینه آن جلد۱، ص۳۵_ ۴۶).
نمونه هایی از واژه های خوزی باستان در ذیل می آیند:
شاد.................................. خوزی: شت شیات / اوستایی: شیا، شیات /پهلوی: شات
شادمانی....................... ...... خوزی؛ شیاتیم
می شود شاد باشم؟.................خوزی: شت هنو / فارسی باستان: شیات اهنی
تیز خود ...........................خوز ی: تیگر کئود /فارسی باستان: تیگر خئود
تخت........................... .... خوزی: کت KAT(این واژه در گویش دزفولی هنوز هم به معنای تختگاه به کار می رود)
قدغن.......................... .... خوزی: کیتن
کپه(روی هم انباشته، زیاد)....... خوزی: کپ ( این واژه هنوز هم در گویش دزفولی ، شوشتری، لری به همین معنا به کار برده می شود)
خانه خوب(کوشک)............... خوزی: کوت/ اوستایی؛ اوت/ پهلوی کهن: اود( این واژه هنوز هم در گویش دزفولی و لری , نواحی مرکزی ایران به همین معنا به کار برده می شود مانند :گوت گاپن یا کوت بان در کاروانسراها)
پس از اين بمن................... خوزی: پسَ وَ ماي / فارسی باستان: پس مم
سوی (سمت)..................... خوزی: ایسون(اینجا)، اوسون(آنجا)/تاجیکی: سون/ در زبان باستانی آذربایجان: سون Soon ( ایسون و اوسون به همین معنا در گویشهای مردم بومی قدیم خوزستان مانند دزفولی ، شوشتری، بهبهانی ، رامهرمزی و.. هنوز رواج دارد.) (رجوع نمایید به پژوهشی در زبان خوزی، جنیدی، فریدون،روزنامه شرق هفت خرداد ۱۳۹۰)
به روایت پیر آمیه کر (Kor) به معنای پسر نیز واژه ای عیلامی است همانگونه که وش (خورشید) نیز عیلامی است. پیر آمیه می گوید که کروش یا کوروش (پسر خورشید) یک نام عیلامی است. (تاریخ عیلام، پیر آمیه، چاپ دانشگاه تهران).
لرهای کوچک و برخی طوایف اطراف هنوز به پسر "کر" می گویند.[۸۱]
پاسخ دادن
+7 # محمد 1402-01-11 17:08
ابن منظور به سال ۷۱۱ ه. ق. در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیله‌ای از مردم عجمند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا می‌کنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژه‌ای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست می‌داده‌است.

در کتاب مجمع التواریخ و القصص خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمده‌است که به نظر می‌آید، برگرفته از زبان پهلوی با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان «» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره می‌گیرند. بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافته‌است.[منبع بعدی فقط مربوط به جمله بعدی است] در متون پارتینیز واژه هوزستان اشاره به همان نام خوزستان در دوران نوین دارد.[۴۸]

در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفته‌اند.

در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی که در خوزستان و جنوب غربی ایران تکلم میشده (و هنوز می‌شود) «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفته‌اند. البته تا سالهای اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز می‌نوشته‌اند. از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نامهای «خوز» و «هوز» و «اهواز» و «هویزه» هم ریشه می‌داند. «اهواز» محرف واژه «اواز» و «اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومت نشین استان خوزستان بوده‌است. پس ازهخامنشی، در دوران اشکانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بوده‌است. در سال ۱۳۰۳ در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مرکز حکومتی خوزستان به شهر تازه تاسیس اهواز که در ان زمان به نام ناصرالدین شاه ناصریه خوانده می‌شد منتقل شد و تا کنون نیز اهواز است.

در رمضان ۸۴۵ه. ق. سید محمد مشعشع با بسیاری از عشایر عرب به خوزستان حمله کرد و هویزه را که ساکنانش پارسی زبان و عجمبودند، تصرف کرد. ابن بطوطه، که یک سده پیش از ورود سید محمد مشعشع از هویزه عبور کرده بود، نوشته است که مردم آنجا عجم بوده‌اند. این حمله در مبحث تطورات نام سرزمین خوزستان، فصل نوینی بازنمود
پاسخ دادن
+2 # کاظم 1402-02-17 15:55
در بعضی گویش ها خوج به معنی گلابی هم هست، حالا ارتباطی به نام خوز و خوزستان دارد یا نه نمی دانم. به هر حال بی شباهت به خوز و اوج نیست
پاسخ دادن
+7 # محمد 1402-01-11 17:10
زبان، فرهنگ و تبار مردم خوزستان پس از اسلام

پس از سرنگونی شاهنشاهی ساسانیان، مردم خوزستان تا چند سده آرام آرام اسلام را پذیرفتند. مناظره داننده بافنده اهوازی (نیایعلی بن عباس مجوسی اهوازی پزشک و دانشمند بزرگ دربار عضدالدوله دیلمی[۹۶]) با نماینده مامون عباسی درباره ظلم و ستم دستگاه حکومت عباسی و فساد آنها، به مجوس ماندن ایشان اشاره دارد و تصویری از زبان، فرهنگ و تبار مردم خوزستان و اهواز باستان ارائه می نماید:

«ما همان احرار فارس و آزادگانیم که برگزیدگان شما از آن سخن گفته اند ولی اکنون چه بگویم. مدتی در دستگاه حاکم اهواز مترجم بودم، آخر او فارسی نمی دانست و فارسی زبان مادری من است..
(دستگاه حاکمان عباسی)می آیند دم از مسلمانی می زنند و به مردم بدی می کنند آن وقت می خواهند مردم مسلمان و هواخواه ایشان باشند. نه خیر نمی شود.. با مردم راست باشید و حق مردم را بشناسید آن وقت مردم دست شما را می بوسند و در راه شما جان می دهند. من داشتم می رفتم بغداد تا از دست حاکم(منصوب خلیفه برای مردم شهر اهواز) به قانون پناه ببیرم اما دزدهای شما بیخ گوش خلیفه خودم را هم لخت کردند، آن وقت تو می خواهی من مرید مامون باشم؟ نه خیر نیستم. همه خاندان ما مجوسی بوده اند و هنوز هستند شاید هم بمانند چون خیری از شما ندیده اند. شما نگذاشته اید معنی اسلام را بفهمند. به هر حال آنها بهتر از شما زندگی کرده اند، در میان ما دزد و راهزن نیست، زن خیانتکار نیست، مرد گدا نیست، ..

ما سلمان فارسی را به شما دادیم که پیغمبر شما او را از اهل بیت خود می شمرد، شما برای اهواز ما حاکم ظالم می فرستید.»[۹۷
پاسخ دادن
+6 # محمد 1402-01-11 17:11
مهاجرت عشایر عرب به جنوب غرب خوزستان (از صفویه تا پهلوی دوم)
طوایف عرب خوزستان همگی از دسته کوچ نشین ، غیر ثابت و با اصل و نسب مشخص در شبه جزیره عربستان بودند. مهاجرت ایشان به جنوب غربی خوزستان از سده نهم ه.ق پس از دعوی سید محمد مشعشع از روئسای قبایل عرب شبه جزیره عربستان ، پس از فتح هویزه شروع گردید و تا زمان معاصر ادامه یافت.[118] بزرگترین این طوایف بنی طرف است که حدود سیصد سال پیش [119] پس از گذر ازاروند رود وارد خوزستان شدند. بسیاری از عشایر عرب در دهه های اخیر یا به برخی از شهرها مانند خرمشهر و اطراف اهواز کوچیدند یا روستاهای کوچکی بویژه در نزدیکی راههای ارتباطی ایجاد کردند. آخرین مهاجرین عرب که به خوزستان آمده اند سیزده خانواده عرب عراقی بودند که در زمان محمد رضا شاه پهلوی به منطقه اروند کنار در شهرستان آبادان کوچ کردند که به جز یک خانواده بقیه شیعه شده اند.

تعداد زیادی از پناهندگان عراقی جنگ خلیج فارس در دهه ۹۰ میلادی که تابعیت ایران را گرفته اند و به معاودین عراقی معروفند علاوه برقم، مشهد ، شهر ری در شهرهای بزرگ خوزستان مانند اهواز و خرمشهر نیز ساکن شده اند. جمعا حدود ۸۵ هزار عراقی در ایران مقیم هستند.۴۱ هزار عراقی کارت پناهندگی یاکارت سفید دارند. شش هزار عراقی هم کارت پناهندگی سبز دارند و بیش از شش تا هفت هزار نفر هم با پاسپورت عراقی مقیم ایران هستند.[120]

در رمضان ۸۴۵ه.ق. سید محمد مشعشع با بسیاری از عشایر عرب به خوزستان حمله کرد و هویزه را که ساکنانش پارسی زبان و عجمبودند، تصرف کرد. ابن بطوطه ، که یک سده پیش از ورود سید محمد مشعشع از هویزه عبور کرده بود، نوشته است که مردم آنجا عجم بوده اند. این حمله در مبحث تطورات نام سرزمین خوزستان، فصل نوینی بازنمود، بدین نحو که اعرابی که از واسط، دوب، ثبق، نازور و جزایر عراق، با سید محمد به خوزستان آمدند.[۹۸]


سید محمد فلاح معروف به سید محمد مشعشع که ادعای مهدویت داشت توانست با این دعوی بسیاری از عشایر عرب شمال عربستان را با خود همراه کرده و پس از عبور از اروند رود وارد خوزستان شدو پس از فتح هویزه، نوعی حکومت عشیره ای را در این شهر برقرار ساخت. اینان ابتدا دست والیان تیموریان را از هویزه کوتاه نمودند و حدود هفتاد سال خارج از سیطره حاکمان خوزستان حکومت عشایری داشتند. اما مدتی پس از روی کار آمدن صفویان، تسلیم شده و حکومت نیز ایشان را به عنوان والیان دست نشانده خود در هویزه منصوب ساخت و این «والی گری» منطقه هویزه در جنوب غربی خوزستان بود که تا زمان معاصر به دست شیخ خزعل نیز رسیده بود.[۹۹]

در اواخر قرن ۱۶ میلادی قبیله کعب از عراق به جنوب غرب خوزستان مهاجرت کردند. در طی قرون موفقیت آمیز[۱۰۰]قبایل عرب بیشتری از جنوب عراق به نوار مرزی جنوب غربی خوزستان مهاجرت کرده‌اند..[۱۰۱]
پاسخ دادن
+7 # محمد 1402-01-11 17:16
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (قرن چهارم ه.ق. ) در کتاب التنبیه و الاشراف در شمردن نژاد های هفتگانه، هنگامی که از ایرانیان سخن می دارد، زبانهای خانواده فارسی آن زمان را نام برده می نویسد:

ایرانیان مردمی بودند که قلمروشان دیار جبل بود از ماهات و غیره و آذربایگان تا مجاور ارمینیه و آران و بیلقان تا دربند که باب الابواب است و ری و تبرستان و مسقط (ماساگت) و سیستان و کرمان و پارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان .. همه این ولایت ها یک کشور بود و پادشاهش یکی بود و زبانش یکی بود و اگر در زبانی تنها برخی واژه ها و ترکیب واژه یکی باشد، زبان یکی است. اگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد. چون پهلوی و دری و آذری(باستان) و دیگر زبانهای ایرانی [۷۷]
زبانی که امروزه در ایران به نام «ترکی آذری» می شناسیم ترکیبی است ازآذری باستان که گونه از پارسی قدیم بوده – که مسعودی ذکر کرده – با زبان ترکان سلجوقی که سالیان دراز بر آذربایجان استیلا داشتند.[۷۸]

ماساگت یا مسقط امروزه پایتخت کشو عمان است که پس از سالیان تسلط مسلمانان زبان اکثریت مردمش به عربی تغییر یافته اما در برخی از مشخصه های فرهنگی از جمله جامه زنان و نیز برخی نام گذاریها نشان از هویت قدیمی خود دارد.


کهن ترین ماخذی که در آن به زبان خوزی و نیز آذری اشاره گردیده ، گفته عبدالله بن مقفع در گذشته به سال ۱۴۲ ه.ق. است.(به نقلابن ندیم در الفهرست)که گفته بود:

«زبان های فارسی عبارت است از پهلوی، دری، پارسی، خوزی و .. پهلوی منسوب است به پهله که نام پنج شهر است: اسپهان، ری، همدان، ماه نهاوند، و آذربیگان»[۷۹]


مقدسی در قرن چهارم هجری ..استدلال می کند که فارسی متداول خوزستان فارسی دری بود با اینحال زبان خوزی نیز وجود داشته که شاید لهجه های بختیاری، لری، دزفولی، شوشتری، بهبهانی، زیدانی و گناوه ای که همه متکلمان در حوزه خوزستان بوده اند بخصوص کششی که در برخی الفاظ لهجه های دزفولی و شوشتری شنیده می شود نشانه ای بر زبان خوزی قدیم می باشد »{این گویشها از شاخه های پارسی میانه هستند که هم اکنون نیز در میان مردم شهرهای یاد شده تکلم می شوند}[۸۰]


حمزه اصفهانی نقل کرده است که زبان خوزی زبان پادشاه با محارم خود بوده است زبان خوزی با لهجه لری، دزفولی، شوشتری و ...به هم شباهت دارد.
پاسخ دادن
+7 # محمد 1402-01-11 17:18
مردم
استان خوزستان تیره‌های گوناگون انسانی را در بر می‌گیرد. خوزستان از لحاظ خرده‌فرهنگ‌ها متکثرترین استان ایران است.

بومیان خوزستان، مردم بومی فارس زبان شوشتر، دزفول، بهبهان، ماهشهر، رامهرمز، هندیجان، رامشیر (رام اردشیر)، زیدون،سربندر (قنواتی)، شادگان (قنواتی) از بازماندگان مردم شهرنشین باستان خوزستان هستند و هر کدام گویش مخصوص به خود دارند که با هم متفاوتند.[۴۰]

بختیاریها که از هزاره‌های دور در خوزستان و عراق (تا سده‌های اولیه اسلامی) حضور داشته‌اند. شهرهای اهواز، آبادان، ایذه،مسجد سلیمان، هفتکل ،باغملک ،اندیکا، لالی، سالند (سردشت دزفول)، صفی آباد، قلعه خواجه، دهدزو.. بصورت اصلی و سایر شهرهای خوزستان نیز جمعیت قابل توجهی از ایشان را در خود دارند. طرح لباس اینان، ترسیمی از معبد چغازنبیل شوش است. ایذه به نام پایتخت بختیاری ایران شناخته می‌شود. بر خلاف نام استان چهار محال و بختیاری، مرکزیت جمعیتی اینان خوزستان است. در نقشه‌های زمین‌شناسی، زمینهای وسیعی از نیمه مرکزی خوزستان به سمت شمال و شرق، به نام کنگلومرای بختیاری[۴۱] شناخته می‌شود. اوکسیان (هوزیان) زمان هخامنشی که از سپاهیان ویژه امپراتوری ایران بوده‌اند تطبیق با ایشان دارد که به روایتی نام خوزستان نیز از نام ایشان گرفته شده است: پارسی‌ها (۲۷۰۰ سال قبل) با عیلامی‌ها (هالتامتی‌ها) درآمیختند و نژاد واحدی به وجود آوردند که بعدها در دوره‌های هخامنشی و ساسانی «هسی یا اوکسی یا خوزی یا هوزی» نامیده شدند و در سده ۶ هجری قمری به نام لر بزرگ، و در اوایل دوره صفویه، بختیاری خوانده شدند.[۴۲]

عرب‌های خوزستان، طوایف عرب خوزستان همگی از دسته کوچ نشین، غیر ثابت و با اصل و نسب مشخص در شبه جزیره عربستان بودند. مهاجرت ایشان به جنوب غربی خوزستان از سده نهم ه. ق پس از دعوی سید محمد مشعشع از روئسای قبایل عرب شبه جزیره عربستان، پس از فتح هویزه شروع گردید و تا زمان معاصر ادامه یافت. بزرگترین این طوایف بنی طرفاست که حدود سیصد سال پیش پس از گذر از اروند رود وارد خوزستان شدند.[۴۳] در دهه‌های اخیر بویژه از زمان جنگ به این سو، در برخی از شهرهای این منطقه نیز ساکن گردیدند. تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عربهای خوزستان، شادگان، سوسنگرد، هویزه و روستاهای جنوب غربی خوزستان بود که پس از شروع جنگ، جنگزدگان عرب در (بیشتر شهرکهای اطراف) شهرهای امیدیه، ماهشهر و اهواز سکنی یافتند. شهر صنعتی و تجاری خرمشهر که پس از جنگ کاملاً خالی از سکنه بوده است نیز محل اسکان جمعیت زیادی از عشایر عرب شد.[۴۴]

لرها (لر کوچک)، قلمرو اینان که در سده‌های اولیه اسلامی نیز حضورشان در این منطقه گزارش شده، در منطقه شمال غرب خوزستان، ازشوش تا الوار در شمال اندیمشک امروزی بوده است و امروزه نیز تمرکز شهری جمعیتی ایشان نیز در اندیمشک، شوش، حسینیه و الواراست. (رج:همان منبع)

قشقایی‌ها، در حدود شهرستانهفتکل زندگی می‌کنند. (رج:همان منبع)

شهرهای صنعتی تجاری و نوبنیان خوزستان مانند اهواز، آبادان و خرمشهر و بندر امام خمینی (شاهپور سابق) نیز ترکیب جمعیتی از تمام مردم یاد شده در خود دارند. (رج:همان منبع)

همچنین با اینکه بیشینه مردم این استان مذهب شیعه دارند، از دیرباز پیروان دیگر آیین‌ها نیز در این استان زیسته‌اند و می‌زیند. در شهر اهواز گروه اندکی صابئین (در خوزستان به آنهاصُبّی می‌گویند) در کرانه رود کارون ساکنند و بیشتر به کار زرگری مشغولند.

همچنین پیروان آیین‌های کهن زرتشتی و نیز کلدانی در این استان و به ویژه شهر اهواز زندگی می‌کنند که پس از انقلاب ۵۷ از شمارشان کاسته شده‌است. در شهر آبادان شماری ازارمنیان می‌زیند. این گروه تا پیش از انقلاب جمعیت بیشتری داشتند ولی امروزه تنها چند خانوار از اینان در شهرهای آبادان می‌زیند. پیروان دیگر آیین‌ها و مردمان دیگری نیز در اینجا می‌زیسته‌اند که امروزه به جا نمانده‌اند. تا پیش از انقلاب شماری از پیروان آیین‌های هندو و سیک و... نیز در بخش‌های صنعتی این استان می‌زیستند که امروز تنها بازمانده معبدهایشان در شهر آبادان مانده‌است
پاسخ دادن
0 # هیچکس 1402-06-02 18:12
آیا عرب های ایران اصالتا ایرانی هستند و زبانشان عربی یا اصالتا عرب هستند؟۱
پاسخ دادن
0 # محمد رضا 1402-06-16 13:53
سلام در جواب هیچکس
بیشتر قبایل عرب چه در خوزستان و چه در استان فارس حداقل در مقام نسب عرب یمنی و حجاری هستند اما عموما از همان زمان مهاجرت(قبل از زمان صفویه در هیچ نوشته و سفرنامه ای ذکری از حضور اعراب در هیچ جای خوزستان نیست) با بومیان خوزستان (فارس و بختیاری و لر و بندری و...) ترکیب شدن ابن از لحاظ قیافه و زبونشون مشخصه. البته بعضی از طوایف عرب هم هستن که اصلشون فارس خوزستانی (مثل ساکی های هویزه که بازمانده های هویزه باستانن) و باوی که اصلشون از همون طوایف لر یا بختیاری خوزستانه. از عربا هم لر شدن مث بختیاریهای کمری یا سادات
پاسخ دادن
+1 # داود 1402-06-21 01:58
خداوند متعال همه انسانها را از یک مبدا یعنی اولین انسان به زمین آورد، پس همه با هم برادر هستند و نژاد معنایی ندارد، انسانیت بالاترین افتخار است و ملت اصلی همان انسانیت و برادری است.
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML