سنگ نبشته ی شاه عباس در بادکوبه

علی عجمی

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

به موجب این فرمان، شیعیان در راستای سیاست مذهبی و رقابت با عثمانی (که همواره در سودای تصرف اران و شروان بود) مورد حمایت قرار می گیرند و فرمان شاهی به گونه یک اعلان همگانی در مسجد جامع شهر نصب می شود. این کتیبه که به فارسی نوشته شده است، نشانی است بر رسمیت زبان فارسی در آن دیار که در پر رفت و آمدترین بخش و ناحیه شهر باکو نصب شده. در این فرمان شاه عباس بزرگ، چنین نگاشته شده است:

”حکم جهان مطاع شد آنکه در این وقت بنابر عنایت بی غایت شاهانه در باب شیعیان بادکوبه الکا شیروان، احسن الله احوالهم از ابتدا توشقان ایل مال و جهات ایشان راعن رسد یک ماهه شهر رمضان المبارک سوای توجیهاتی که اجازه داده می شود و به تخفیف و تصدق مقرر دانستیم مستوفیان عظام کرام دیوان اعلی این رقم عطیه را در دفاتر خلود ثبت نموده تغییر و تبدیل به قواعد آن راه ندهند و آنچه تیول و مواجب همه ساله مقرر است بر طرف دانند و آنچه مقرری است وارد دیوان حواله می شود و مالو جهات شهر مذکور را سال به سال کم نموده تتمه را تنخواه ارباب حوالات نمایند. تیولداران الکا مذکور حسب المسطور مقرر دانسته رسد یک ماه شهر مذکور را از تیول خود بر طرف دانند و طلبی از رعایا ننمایند و کلانتر و کدخدایان و ریش سفیدان الکا مذکور به حقیقت رسیده اگر سنی در میان شیعیان بوده باشد و یا مردم محل از محال سنی آنجا باشند تخفیف به ایشان داده نمی شود و نسخه منقح آن درست داشته به دفتر خانه همایون فرستند که مستوفیان عظام و کرام در دفاتر علیه ثبت نمایند و دانسته باشند که اگر کسی را پنهان نموده باشند در این دنیا از ایشان باز خواست خواهد شد و آخرت خدمت حضرت امیر المومنین علی ابن ابوطالب علیه السلام شرمنده خواهند بود. تغییر کننده تخفیف مذکور به لعنت الهی و نفرین حضرت رسالت پناهی گرفتار گردد و باید که دستور میمون را به سنگ نقش نموده بر دعا گویی دوام دولت قاهره تقصیر نکنند.فی سنه 1024کتیبه العبد الاقل نذیری عمل استاذ سید طاهر ابن سید امیر بادکویی.“

به راستی که کافی است به کتاب ها و متون دیوانی ایرانی عهد صفوی مراجعه کنیم تا این حقیقت را دریابیم که فارسی تا زمان چیرگی کمونیسم در سال 1920، زبان غالب دیوانی و رسمی و ادبی دیار اران و شروان و تخت گاهش، شهر زیبای بادکوبه بوده است. کافی است گشتی کوتاه در مزار ها و مساجد باکو بزنید تا ژرفای نفوذ فرهنگ ایران را در این دیار دریابید. افسوس که پس از چیرگی تزاریسم و سپس کمونیسم، ریشه های فرهنگ در دیار اران و شروان خشکانیده شد و اینک مردمان آن دیار غالبا به دلیل عدم دریافت هر گونه آموزش های تاریخی و فرهنگی به تعمد از گذشته خود رانده شده اند و کم ترین آگاهی پیرامون فرهنگ دیر پای ایرانی دیارشان ندارند. بر ماست که دیگر بار مردمان آن سرزمین را که روزی جایگاه جوشش بزرگانی چون خاقانی و نظامی و مهستی و شیروانی بود دریابیم و به پشتیبانی شان برخیزیم.

برگرفته از نشریه وطن یولی