نبرد کمبوجیه با مصریان

مصر در قرن ششم پیش از میلاد اصولا قدرتی درونگرا محسوب می شد و تا مدتها در نبردهای غرب آسیا شرکت نمی کرد ، اما فشار دولتهای مهاجم بین النهرین از یک سو و ترس از قدرت گرفتن خارج از اندازه ایران شوندی شد تا چندین بار علیه ایران وارد عمل شود . این کشور با سابقه 2700 ساله( در آن زمان) ، در سالهای 3300 تا 2563 پیش از میلاد رو به توسعه گذاشت و در همین زمانها اهرام ثلاثه در این کشور بنا نهاده شد.در سال 1468 پیش از میلاد ، مصر به درجه ای از قدرت رسید که توانست سوریه و بین النهرین را تصرف کند، اما پس از آن تا مدتها شیوه دفاعی را درپیش گرفت و در سال 525 پیش از میلاد متوجه شد که باید جواب پشتیبانی نظامی از حکومت لیدی در 35 سال قبل را بدهد.
احمس فرعون مصر ، می دانست طوفان شرقی هخامنشیان بزودی به دروازه کشورش می رسد و او گزینه بعدی خواهد بود و به همین شوند به نیرو مندسازی امپراتوری پرداخت.
پیر بریان در کتاب خود درباره وضعیت کمبوجیه پس از مرگ کوروش بزرگ می نویسد : (( کمبوجیه در هنگامی که در راس شاهنشای قرار گرفت ، ناچار بود هم حکومت بر سرزمینهای فتح شده را حفظ کند و هم فتوحات را به سوی مصر ادامه دهد ، یعنی تنها قدرت خاور نزدیک. استراتژی کمبوجیه را نیز تصمیم پدرش مبنی بر در برگرفتن سرزمین های ماوراء فرات به متصرفات جنوب بین النهرین پیشاپیش تعیین کرده بود.

فتح مصر کار ساد ای نبود و به گفته هرودوت ، در زمان امپراتوری احمس (570 تا 524 پیش از میلاد) این کشور 20هزار شهر مسکونی داشته که اگرچه این رقم مانند بیشتر گفته های هرودوت و مورخان دیگر یونانی با اغراق همراه است ، اما می تواند بیان گر بزرگی این کشور باشد.
احمس نیروی نظامی قدرتمندی داشت و ناوگان بزرگ از سلف خود ((نخائوی دوم )) به ارث برده بود. وی در سراسر سالهایی که کورش بزرگ درگیر نبردهای گوناگون بود به نیرومندسازی سپاه خود پرداخت و با الحاق سپاهش به قشونهای مزدور سراسر خاور نزدیک از جمله ایونیه ای ها و کاریایی ها سپاهی بزرگ درست کرده بود.
مرگ احمس در سال 524 پیش از میلاد این ارتش بزرگ را به پستامیک سوم (پسرش) رساند.
سر انجام نیروهای ایرانی حمله به مصر را آغاز کردند. به گفته پیر بریان نخستین اتفاق ناگوار برای مصری ها زمانی رخ داد که پولوکراتس سردار ایونی ( اقوامی که در آسیای صغیر ، مدیترانه شرقی و یونان ساکن بودند ) با چهل کشتی به کمبوجیه پیوست.
به رغم وجود قدرت نظامی قابل توجه مصر باستان ، به دلایل گوناگون از جمله ترس از ارتش بزرگ و بسیار نیرومند ایران و پیروزی های پی در پی هخامنشیان ، نیروهای متحد مصر که از بخت بد مزدور نیز بودند ، دسته دسته به قوای ایران پیوستند و این امر سبب شد فرعون نتواند جبهه ای نیرومند در برابر ایران تشکیل دهد.
پیوستن فانس فرمانده کاریایی نیز به ایران سبب شد تا این بار کمبوجیه با استفاده از اطلاعات دقیق او ورود به دلتای نیل را نیز در دستور کار قرار دهد.
نخستین برخورد نیروها در غزه صورت گرفت که به رغم دفاع شدید نیروهای مصری ، این شهر که دروازه ورود به صحرای سینا و مصر تلقی می شد سقوط کرد.
اکنون نوبت فینیقی ها بود که با در اختیار قرار دادن کشتی های خود به ایران عملا اتحادیه مصر ، ایونی و کاریایی را بی اثر کنند وسبب برتری دریایی ایران در چنین نبرد سرنوشت سازی شوند. اما پستامیک سوم که وارث قدرتی چند هزار ساله بود از پای ننشست و در راس سپاه خود که هنوز در آن واحد های رزمنده و قدرتمندی ( حتا از یونانیان و کارایایی ها ) یافت می شد به مقابله با سپاه کمبوجیه که صحرای سینا را پشت سر گذاشتند و در آستانه ورود به نیل بودند شتافت.

دو سپاه در دهانه نیل وارد نبردی سنگین و پرتلفاتی شدند. مردان مصری اگرچه با شدت و قدرت می جنگیدند ، اما مشخص بود در جنگ های جدید کارآیی بالایی ندارند.قدرت زره و شمشیر ایرانی در کنار برتری دریایی ( که برای ورود به نیل حیاتی بود ) بتدریج نیروی مصریان را به تحلیل برد. کمبوجیه البته هیچ مساله ای را به تقدیر واگذار نکرد و کلیه راههای کمک به فرعون را از خارج بست ، نیروهای مزدور یونانی اکنون دیگر سربازان او محسوب نمی شدند. حیله های نظامی وی نیز کم نبود ، آنگونه که برخی مورخان می گویند ، در برخی بخشهای میدان نبرد که مصری ها پایداری می کردند سربازان ایرانی با در دست گرفتن گربه ها که برای مصریان موجودی مقدس بود صفوف آنها را بر هم ریخته ، سپس با آنها وارد نبرد می شدند.

پستامیک عاقبت به شوند بی نتیجه بودن نبرد و جلوگیری از کشته شدن نیروهایش به دژ ممفیس ( شمالی ترین شهر رود نیل ) پناه برد و کمبوجیه با خیال راحت پس از فتح ((پلوسیوم)) به عنوان کلید نیل به یک قدمی پیروزی رسید. (( اوبارهوس )) فرمانده اصلی ناوگان دریایی مصر نیز پس از آنکه متوجه می شود پس از شکست پستامیک در دهانه نیل ، جایی برای دفاع نمانده تسلیم نیروهای ایرانی می شود و این همان چیزی بود که ایرانیان برای فتح کامل نیل نیاز داشتند.پس از این، سقوط مصر تسریع شد و در زمان کوتاهی ، این قلمرو باستانی کلا به تصرف ایران درآمد.

سقوط مصر به دوران بازیگران بزرگ دنیای باستان به طور کلی پایان داد.اکنون در 500 پیش از میلاد ، به جای قدرتهایی نظیر ایلام ، آشور ، بابل ، مصر و لیدی ، نیروی توفنده ای به نام ایران ظهور کرده و برای نخستین بار در اندیشه ورود به اروپا بود.

پژوهش از پایگاه پژوهشی هخامنشیان