وضع مالی و اقتصادی شاهنشاهی اشکانی

از سازمان اقتصادی و مالی پارتها آگاهی های درخور و کاملی آنچنان که مورد نیاز پنج سده ی دوران شاهنشاهی این خاندان است در دست نیست و مورخان به صورت کوتاه در این مورد گفته هایی را داشته اند. ولی آثار و نشانه های پیداشده در کاوشهایی که از نقاط گوناگون ایران یا ایران بزرگ دوران پارت بدست آمده و بن مایه های کم شماری که موجود است ، تا اندازه ای اوضاع و ویژگی های سازمانهای اقتصادی آن روزگاران را روشن می سازد.

شاهان نخستین پارت با راندن سلوکیها از بسیاری از سرزمین های ایران بر اثر پیکارهای پیوسته و ضمن پایدار ساختن وضع خود ، شهرها و آبادیها و دژها بنا نهادند و ویرانی ها را بازسازی و نوسازی کردند و به امور مالی توجه فراوان داشتند. پایه گذاری هر یک از کانون های مسکونی سبب رفاه و آسایش اهالی آن شهر یا روستا گردید ، و در مناطق گوناگون برحسب شرایط اقلیمی و پیشرفت مردم هر ناحیه در کارهای تولیدی یا کشاورزی و بنابر امکانات محلی وضع اقتصادی روبراه شد.

در دوران شهریاری مهرداد یکم (138-171 پ.ز) که دوران اوج شاهنشاهی پارت است ، پادشاهی ها و فرمانروایی هایی که در دوره سلوکیها در نواحی مختلف ایران زمین تشکیل یافته بود به اطاعت وی درآمد ، هر یک از این مناطق مانند نواحی شمالی ، ماد ، الیمایی(1) ، خرسن (2) ، پارس (3) ، بابل و آشور که مسخر وی گشت از جهات گوناگون دارای ذخایری بود که به وضع مالی پارتها رونق زیادی بخشید و خزاین شاهنشاهی را پربار ساخت.

مهرداد در تابستان سال 141 پ.ز به شهر سلوکیه که کانون اقتدار و پایتخت معتبر سیاسی و اقتصادی سلوکیها بود وارد گردید و شاه بابل شناخته شد.

مهرداد ، در ساحل چپ دجله در برابر سلوکیه محلی که به نام تیسفون پایتخت بزرگ پارتها و سپس ساسانیان خواهد گردید ، اردوی نظامی خود را مستقر ساخت.

مهرداد یکم با هوشیاری خود شاهنشاهی پارت را به صورت یک قدرت جهانی درآورد. مرزها وضع اطمینان بخشی یافت و با آرامشی که در سراسر کشور پدیدار گردید ، در امور بازرگانی و سیاسی و اقتصادی کشور پی ریزی نمود ، این وضع در دوره مهرداد دوم (مهرداد بزرگ) (123-88پ.ز) تثبیت شد و امور بازرگانی و مالی برپایه درست و متین و نظام معینی استوار گردید.

سازمان اداری و مالی به مناسبت بخش بندیهای کشوری بنابر ساتراپی ها و فرمانروایی های محلی تابع ، مانند پارس و الیمایی و مسن (4) و ماد (آتروپات) و گرگان یکنواخت نبود. هر منطقه یا ساتراپی دستگاه مالی ویژه ای داشت که به ترتیب مالیات خود را به خزانه شاهی می فرستاد.

در مورد ساتراپی و بخش بندیهای کشوری ، از سوی مورخان نظرات گوناگونی ایراد شده است. برخی از آنان نوزده ساتراپی (5) و برخی تا بیست و پنج ساتراپی گفته اند(6).
حدود کشور ایران در درازای پنج سده شاهنشاهی پارتیان همواره به یک گستره نبود و نواحی مرزی بر اثر جنگها و اغتشاشات اغلب در تغییر بود. زمانی مناطقی افزوده میشد و جز سرزمین ایران درمی آمد و گاهی بخشی از دست میرفت. شاید برای تعیین حدود و مرزهای شاهنشاهی پارت بهترین دوره ، سده نخست میلادی و زمان شهریاری مهرداد دوم باشد ، چون از یک سو قدرت سلوکیها برای همیشه درهم شکست و از سویی رومیها هنوز در آغاز دوران قدرت نمایی خود در سوی باختر بودند ، بنابراین مرزهای کشور را تا اندازه ای با یقین می توان تعیین نمود. از خاور تا حدود پنجاب ، از شمال رود آمودریا (جیحون) و دریای کاسپین و کوههای قفقاز ، از جنوب دریای عمان و خلیج فارس و از باختر رود فرات.

مهرداد دوم برای اداره سرزمینی چنین گسترده متوجه گردید که نیاز است به فرمانروایان و ساتراپ ها اختیار بیشتری داده شود تا هر یک از آنان با آزادی عمل بهتر و بیشتری بتوانند در پیشرفت امور منطقه خود در جهات گوناگون عمرانی و تولیدات بپردازند.

آثار پرشمار و کتیبه ها و سنگ نبشته هایی که به جای مانده روشنگر این مساله می باشد. در نقش برجسته بیستون ، مهرداد دوم در برابر ساتراپ بزرگ گودرز و سه تن از بزرگان ایستاده است. نوشته کتیبه چنین است «پادشاه بزرگ مهرداد ، گودرز ساتراپ ساتراپ ها» در نبشته های بابلی سال 91 پ.ز نام گودرز با نام زن او ملکه «اوعاشی آباتوم» آمده است.
دادن قدرت به فرمانروایان و شاهان محلی منحصر به مهرداد دوم نیست و در دوران شاهنشاهی پارتها بارها این مورد دیده میشود. چنانکه در نقش برجسته یافت شده در شوش که از سال 215 پیش از زایش است اردوان پنجم (224-216 پ.ز) واپسین شاهنشاه پارت حلقه فرمانروایی را به ساتراپ شوش ، خوزاک می دهد.

(1) الیمایی بر بخشی از منطقه ایلام کهن که بین کوه های بختیاری یا بخش خاوری شوش واقع بود نامیده میشد. این سرزمین در پایان دوره سلوکیها استقلال پیدا کرد و مهرداد پس از تسخیر ماد این ناحیه را به تصرف خود درآورد و شاه محلی را از سوی خود در فرمانروایی باقی گذارد. از آغاز سده نخست میلادی فرمانروایان الیمایی از شاهزادگان پارتی بودند.

(2) خرسن یا خاراکس (charax) در ناحیه بابل جنوبی ، در مصب فرات و دجله واقع بود. در دوره اسکندر این شهر بنا گردید و به نام اسکندریه دجله خوانده شد. در آغاز دوره سلوکی انطاکیه نامگذاری شد. سرانجام بنام کانون فرمانروایی خرسن نامیده شد.

(3) سرزمین پارس در دوره شاهنشاهی هخامنشی ارزش زیادی داشت و ساتراپ محل از بین شاهزادگان گزینش میشد ، اقتدار این شاهزادگان در این سرزمین که کانون مرکز روحانیت نیز بود ادامه پیدا کرد و شاهزادگان پارس بنام بغداتها یا فراداتها در طول دوره سلوکیها و پارتها نیز فرمانروایی خود را ادامه دادند تا آنکه اردشیر بابکان که از این خاندان بود شاهنشاهی پارت را برانداخت و خود پایه گذار شاهنشاهی ساسانی گردید.

(4) مسن (میشان) در خوزستان ؛ سرزمین کوچکی بود که مانند الیمایی توسط یکی از شاهزادگان اشکانی اداره میشد.

(5) دیاکونوف در نسک اشکانیان روایت ایزیدور خاراکسی که نوزده ساتراپی گفته است ، نقل کرده ولی خود باور دارد که شمار آنها بیش از این بوده است چرا که ایزیدور تنها ساتراپ نشینهایی را نام می برد که شاهراه هایی مورد بررسی وی از آنها گذر کرده است.

(6) گیرشمن در نسک ایران از آغاز تا اسلام ، تنها سرزمین های تابع را هیجده می شمارد و می گوید بقیه کشور به ایالاتی بخش میشده است که در راس بیشتر آنها فرنشین های (روسای) خاندانهای بزرگ پارت قرار داشتند که عموما شغل والی (ساتراپ) را به عنوان موروثی حفظ می کردند.


در نقش برجسته تنگ سروک (1) شاه الیمایی که پیرو (تابع) پارت است ، حلقه فرمانروایی را به دوتن از فرمانروایان خود میدهد. برپایه ی این نقش می توان چنین برآورد کرد که ، دادن قدرت نه تنها به ساتراپ ها از سوی شاهان پارت رایج بوده است بلکه پادشاهان تابع پیرو نیز به فرمانروایان زیر نفوذ خود اختیارات کافی می دادند.
در تشکیلات دولت پارت مقام نخست را مرزبانان داشتند که احتمالا در حدود چهار تن بودند ، سپس ساتراپ ها که پیرو مرزبان بودند. هر ساتراپی برای آسانی اداره کردن ساتراپ به چند ناحیه یا هیپارخی تقسیم می شد که این نواحی نیز به واحدهای دیگری بخش می گردید. امور مالی هر ساتراپی را یک نفر اداره می کرد که بنابر ثروت محل مالیات می پرداخت چرا که حیات اقتصادی کشور به مناسبت شرایط اقلیمی هر منطقه یا ساتراپی به یک روال نبود ، بنابراین هر منطقه به روش ویژه ای اداره می گردید که با درآمد آن همخوانی داشت.
معمولا فرنشینی سازمان اداری و مالیاتی با شخص صاحب مقام و یا از متنفذین دستگاه شاهی بود و مالیات زمین و زمین های کشاورزی برحسب مقدار درآمد تعیین می گردید.
دریافت مالیات زمین کشاورزی ، هاتا جرایم ، بوسیله مباشران ، پس از محاسبه و ثبت آنها در دفاتر گرفته می شد.
بر زمین های شاهی و معبدها و زمین های جماعات روستایی که جز املاک شاهی بودند نوع ویژه ای مالیات تعلق می گرفت و شاید بخشی از آن از پرداخت معاف بود.(2)
از کاوشهای دژ مهردات کرت (3) در نیسا که اقامتگاه شاهان نخستین پارت و جایگاه ساتراپ بود اسنادی کشف گردیده که نشان دهنده ی وضع اقتصادی و امور مالی است.
از اسناد یافت شده در دورااروپوس (4) چنین برمی آید که در برخی از شهرها افزون بر افرادی که برای اداره امور مالی انتخاب می شدند ، از بین بزرگان محل نیز کسانی به عنوان ناظر (اپیستات) تعیین می گردید ، تا در هنگام نظارت نگهبان منافع شاهی باشند.

سندی متعلق به سال 122 میلادی از دورااروپوس بدست آمده است که برای معامله بین فرهاد نامی از بزرگان محل و یک کشاورز بنام بارلاس تنظیم گردیده است. در این سند تمام شرایط قید گردیده و مبلغ پیش قسط پرداخته شده ، چهارصد درهم (5) می باشد.
در سند مهمی از اردوان به اهالی شوش در سال 22 پ.ز ، می توان از چگونگی گزینش انتخاب خزانه دار شهر و پیوند با شاه یا ساتراپ ها و توجه بسیار شاهان در امور داخلی کشور آگاهی کسب نمود. در این نامه اردوان میل خود را برای گزینش دوباره خزانه دار بنام هستیا (6) ابراز می دارد.
با وجود آنکه قانون شهر گزینش دوباره یک شخص را برای یک نوع شغل ، پیش از گذشت سه سال منع می کند ، با این وجود اردوان ضمن اشاره به مراتب شایستگی هستیا سمت خزانه داری دوباره او را تایید کرده است.
در کاوشهای دژ مهردات کرت باستان شناسان در هنگام یافت نشانه ها و ساختمان ها ، شمار بسیاری اسناد اقتصادی پارتی و همچنین انبارهای املاک خاصه شاهی یافت شده است.
از انبار ویژه شراب بیش از دو هزار تکه سفال بدست آمده که روی آنها با رنگ سیاه مبدا تهیه شراب از املاک مختلف شاهی نوشته شده است.
بر شمار زیادی از آنها نام تاکستانهایی که شراب به انبار ویژه مهردات کرت فرستاده اند آمده است. درآمدهای این املاک اختصاصی پس از وصول به خزانه پادشاهی وارد می گردید.
گاهی بخشی از املاک خاصه را شاه به افرادی واگذار مینمود. چنانکه در پوست نوشته ای به خط آرامی که از دورا اروپوس یافت شده است ، شاه به شخصی به نام «منه زی ماخ» ملکی را به تیول داده است ؛ در این پوست نوشته شرایط واگذاری تیول آمده است. (7)
در ضمن اگر صاحب تیول آنچه را که می بایستی به موقع بپردازد نمی پرداخت جریمه به او تعلق می گرفت.
پوست نوشته های یافت شده ، اورامان8، بسیاری از مسایل اقتصادی و معاملاتی هازمان های روستایی را روشن می سازد. این نوشته ها بن مایه های باارزشی درباره ی اوضاع اجتماعی دوران پارتیان است.

(1) در نقش سروک در خوزستان که مربوط به آغاز سده دوم پیش از زایش است. شاه الیمایی بر تخت باشکوهی نشسته (دراز کشیده) حلقه فرمانروایی را به دو تن از حکام می دهد. در پشت سر وی یکی از نگهبانان ویژه ایستاده است.
(2) در بایگانی نیسا از بخشی که انتشار یافته است مطلبی درباره مالیاتی که از تاکستانهای واقع در زمین های شاهی دریافت می گردید ، دیده می شود.
(3) دژ مهردات کرت یا شهر شاهی اقامتگاه نخستین شاهان پارت و مخزن گنجینه و آرامگاه آنان بود. این دژ در جنوب خاوری نیسا پشت حصار گرد شهر قرار داشت.
(4) شهری که بوسیله سلوکوس یکم (280 – 312 پ.ز) در پایان دوران زندگیش در ساحل راست فرات بنا گردید. این شهر در آغاز سده نخست میلادی جزو متصرفات پارت درآمد. در کاوشهایی که در این منطقه انجام گرفته است ساختمان ها و نشانه ها و معبدهای و نوشته هایی از این دوره بدست آمده است ، که از دید تاریخ پارت بسیار بارزش است.
(5) هر درهم در حدود 4 گرم سیم (نقره) است پس هزینه پیش قسط در حدود 1600 گرم نقره است.
(6) مردی ثروتمند بود که بخشی از هزینه مصارف عمرانی شهر را از دارایی خود می پرداخت نام وی با عنوان «محترم ترین دوستان» آمده است. بیگمان هستیا از اشراف محل و از هواداران اردوان دوم بوده است.
(7) در پوست نوشتهِ نامبرده ، شرایط به این ترتیب است ، که اگر دقت کافی در نگهداری و آبادی تیول بکار نبرد و منافع به هنگام به خزانه شاهی نرسد «منه زی ماخ» حقوق خود را در مورد ملکیت تیول از دست میدهد. افزون بر این آمده است که او حق ندارد تیول را به رهن گذارد.
8 اورامان در کردستان. در سال 1909 میلادی چند چوپان در یکی از غارهای نزدیک اورامان یک کوزه ی گلی مهر شده بدست آوردند که درون کوزه سه پوست نوشته جای داشت. یک پوست نوشته به خط آرامی و دوتای دیگر به خط یونانی است. هر سه تکه پوست نوشته تاریخ دار است. تاریخ سال بنابر تاریخ سلوکی و ماهها ماه یونانی است. نخستین : خط آرامی ، سال 300 سلوکی برابر با 11 میلادی ؛ دومی : خط یونانی ، 225 سلوکی برابر با 88 پ.ز ، ماه آپه لایوس برابر با آبان ماه ؛ سومی : 291 سلوکی برابر با 22 پ.ز


در پیشبرد امور اقتصادی کشور ، بردگان که بنام بندک (1) خوانده می شدند سهم زیادی داشتند. از بندکها ، بجز کارهای مرجوعه کارهای دیگری در امور تولیدی چون کشاورزی و استخراج معادن استفاده می شد. از سده دوم میلادی در وضع بسیاری از بردگان تغییراتی حاصل شد و با وجود آنکه آنان جز دارایی ارباب خود محسوب می شدند از آزادی نسبی برخوردار شدند و می توانستند از دسترنج خود به تناسب کار انجام داده سهم ببرند. بهره گرفتن این ردیف بردگان سبب کار زیادتر آنان و در نتیجه تولید ثروت بیشتر برای کشور گردید.
مهرداد یکم با تصرف میان رودان ، یکی از کانونهای مهم و بازرگانی را بدست آورد. در تسخیر سرزمین الیمایی پس از شکست دمتریوس دوم ذخایر فراوان معابد شوش را به غنیمت گرفت و به خزانه شاهی فرستاد. ضمن کاوش از کاخ پادشاهی نیسا از ساختمان چهارگوش ایوان دار واقع در جنوب کاخ شاهی که خزانه شاهی بود آثار گرانبهای پرشماری بدست آورد. مانند ظرفهای سفالی ، شیشه ای ، تندیس های مرمری یا فلزی ، پایه های تخت ، جامهای عاج کنده کاری شده (2) ، شماری اثر مهر که شاید برای مهر کردن درهای خزانه بکار رفته است(3).
در این دوره بحران اقتصادی و رکود در بازرگانی که بر اثر اغتشاشات و جنگهایی که برای راندن سلوکیها از ایران صورت گرفته بود از بین رفت. رومیها از یکسو و پارتها از سوی دیگر گرایش شدید خود را به برقراری نظم در امور بازرگانی ابراز داشتند. پارتها چنانکه گفته شد کوشش کردند که سازمان مالی و اقتصادی برپایه نوین و روال منظمی برقرار گردد.
دولت پارت توجه ویژه ای نسبت به جاده سازی و نگهداری و بازسازی آنها و ایجاد کانونهای حمل و نقل داشت. در طول راهها برای آسایش کاروانیان و بازرگانان ، منزل ها و ایستگاه ها که دارای اسبان آمده بودند ، ایجاد گردید. جاده هایی که از بیابان میگذشت با کاروانسراهایی با آب چاه مجهز بود. در شهرها نیز سراهایی برای سکونت بازرگانان و کاراوانیان وجود داشت. برای نگهداری راه ها نگهبانانی گماشته شده بود که جاده ها را سوار بر اسب تحت مراقبت داشتند که کاروانیان با ایمنی کامل و آسودگی به رفت و آمد خود ادامه دهند(4). درباره ی کالاهایی که بوسیله کشتی از بندرهای خلیج فارس بارگیری می گردید ، تا جزیره سیلان و بندرهای چین میرسید نگهبانی زیادی صورت میگرفت.
مالیات و حقوق گمرکی که از بازرگانان و کاروانیان گرفته میشد یکی از درآمدهای مهم کشور بود.
مهرداد دوم در حدود سال 115 پ.ز با گروهی که به منظور سفارت از جانب امپراتور چین (ووتی Wu-Ti 87- 141 پ.ز) به دربار وی آمده بودند معاهده ای برپایه تسهیلات در امور بازرگانی و عبور و مرور از شاهراه های بازرگانی ، از مرزهای روم تا چین که بنام راه ابریشم نامدار است ، منعقد ساخت و رابطه مستقیمی بین دو شاهنشاهی ایجاد گردید(5). دولت پارت از بازرگانی با چین استفاده زیاد می برد و ازکاروانهای حامل کالا که در راه بزرگ ابریشم پیوسته در حرکت بودند(6) ، حق گمرک (ترانزیت) دریافت میکرد.
حقوق گمرکی و حق عایدی مهم به شمار می آمد که بطور پیوسته به خزانه کشور واریز می شد. راجع به دارایی خزانه پارتها کریستین سن چنین گوید : «در خزانه پادشاه خراج کشورها گردآوری میشد و ثروتی هنگفت در این گنج ها گرد می آمد.» از سویی درآمدهای گمرکی و از سویی دیگر بازرگانی ایران و گسیل کالا و مصنوعات به خارج در نتیجه پیشرفت صنعت سبب تقویت بنیه مالی کشور و بانکداران گردید.
در دربار پارتها مانند هخامنشیان هرکس که بار می یافت باید هدایایی به خزانه شاهی که همان خزانه کشور بود ، پیشکش نماید. این هدایا یکی از ارقام بزرگ درآمدی کشور بود. پایه پولی بر سیم بود و آنچه روشن است پارتها سکه زر بکار نمی بردند و معاملات و دادوستد بوسیله سکه های سیمین و مفرغی درهم(7) چهاردرهمی 8و ابول (پشیز) (9) انجام می گرفت.
دستگاه مالی پارت برای آسانی امور بازرگانی و گسترش آن ، پول خود را برپایه تازه ای قرار نداد و همچنان اصول پولی را که از آغاز این دوران به روش سلوکی پایه گذاری شده بود ، ادامه داد(10) این وضع سبب توازن پولی با همسایگان باختری و سپس رومیان گردید. چرا که درهم پارتی با دراخم رومی از حیث وزن تا اندازه ای برابر بود و این ترتیب و پیشرفت حیات اقتصادی ایران در جهت معاملات با رومیها موثر بود.
بحرانی که در پایان این دوره در جامعه پارتی بواسطه ضعف و تشکیلات و عوامل دیگر روی داد ، تا اندازه ای اقتصاد کشور را دستخوش آشفتگی و بی نظمی نمود. ناچار این وضع در ارتباط بازرگانی و پیوند بین خاور و باختر بی تاثر نبود. با این وجود هنگام پایان یافتن شاهنشاهی پارت با وجود پیکارهای پرشمار بین سپاهیان اردوان پنجم و اردشیر بابکان که نزدیک به پنج سال به درازا کشید ، خزانه کشور کاملا تهی گردید و در سازمان مالی دگرگونی کلی حاصل نگشت ، و شاهنشاهی تازه پای ساسانی از آن بهره فراوان برد ، این وضع را باید نتیجه اقتصاد قوی و پایدار دوران پارتی دانست.

(1) این واژه در دوران اسلامی به صورت بنده بکار رفته است. نوعی دیگر از بردگان را انشهریک می نامیدند ، از معنی این واژه که غیر شهری یا بیگانه است می توان دانست که این نوع بردگان اسیرانی بودند که به بردگی درمی آمدند. انشهریکان در صورتیکه حق السهم دریافت می داشتند و از آزادی نسبی برخوردار بودند می توانستند حق خود را به فرزندان خود واگذار کنند.
(2) جامهای عاج بدست آمده از محل خزانه نیسا به شکل شاخ است که روی آنها نقوش مختلفی در نهایت دقت و زیبایی کنده کاری شده است. پایان جام ها از تندیس نیم تنه حیوانات افسانه ای مانند شیر بالدار یا حیوان افسانه ای بالدار و نیم تنه الهه ای پیراسته شده است.
(3) آثار یافت شده خزانه پارتی نیسا متعلق به حدود سده دوم پیش از زایش است. بنابراین می توان چنین برآورد کرد که این خزانه یکی از نخستین خزانه های پارتی و جایگاه نگهداری ثروت کشور بوده است.
(4) اسنادی که از دورااروپوس یافت شده وجود دستجات نگهبانان سواره را ثابت می کند. هاتا برای نگهبانی از جان و مال کاروانیان در طول راه با آنان همراه بودند.
(5) هنگام بازگشت سفیران ، شاهنشاه پارت گروهی به چین روانه کرد و هدایایی برای امپراتور فرستاد.
(6) راه ابریشم از مرز چین ، ترکستان ، مرو ، سددروازه ، ری ، هگمتانه و انطاکیه (سوریه) گذر کرده به مدیترانه میرسید. به این طریق فرآورده ها و مصنوعا از سواحل مدیترانه به آسیای مرکزی و چین صادر می شد و کالا رد و بدل می گردید و معاملات انجام می گرفت.
(7) حدود 4 گرم
8 16 تا 15.50 گرم
(9) 3 گرم
(10) ترتیب اتیک


اصول پولی و نوع سکه ها و ترتیب اوزان

سکه های پارتی اسناد و مدارک گرانبهایی می باشند که نه تنها وضع پولی و اوضاع اقتصادی آن روزگاران را می شناساند ، بلکه گنجینه ی بی مانندی است که تاریخ پنج سده شاهنشاهی بزرگ ایران را از جهات گوناگون می شناساند.
این تکه های کوچک فلزی کنده کاری شده که شمار زیادی از آنها در رده ی شاهکارهای هنری ایران و دوران کهن است ، نمایی از تمدن و فرهنگ و اقتصاد پارت ها به شمار میرود.
سکه های نخستین دوران پارت و پول اصلی ، درهم است که مرتب و پیوسته در ضرابخانه های مختلف و پرشمار شاهنشاهی ضرب می گردید. و بخش بندیهای کوچکتر و کم وزن تر که عبارت بود از : سه ابول(1) و دو ابول.
سکه های مسین و مفرغی برای معاملات و دادوستد محلی در درون شهرها بکار میرفت و مورد بهره قرار می گرفت.
در دوران پارتها در اوزان نیز تغییراتی دیده میشود. چنانکه درهم ها که در آغاز این دوره به وزن 4 گرم تا 4.30 گرم بودند از دوره شاهنشاهی فرهاد چهارم کاهش وزن پیدا کرد و در حدود 3.90 تا 3.60 گرم شد.
چهاردرهمی برای نخستین بار در دوره شهریاری مهرداد یکم ضرب شد و وزن آن در حدود 16 تا 17 گرم بوده است (2). از شاهنشاهی فرهاد چهارم وزن چهاردرهمی ها نیز کاهش یافت و در دوره بلاش چهارم به وزن 13 گرم میرسد ، هاتا پایان دوران پارت به 12.5 گرم کاهش می یابد. جنس نقره ، چهاردرهمی در آغاز دوره پارت بسیار خوب و مرغوب بود ولی از میانه ی سده یکم میلادی آن مرغوبیت را ندارد و جنس سیم ها پست است.

ترتیب اوزان (3)

چهار درهم : 16.5 گرم
سه درهم : 13.4 گرم (4)
درهم : 4.30 گرم
چهار ابول : 2.80 گرم
سه ابول : 2.04 گرم
دو ابول : 1.23 گرم
یک ابول : 0.55 گرم

سکه های برنزی به اندازه های بزرگ و کوچک و اوزان مختلف از 13 تا 0.70 گرم است. از دوره فرهاد یکم تا زمان واپسین شاهنشاه پارت سکه های برنزی به اندازه و وزن های مختلف موجود است. بر سکه های برنزی در یکسو تصویر نیم رخ شهریاران پارت و بر پشت سکه ها نگاره های مختلف و آرم های پارتی مانند : ماه و ستاره ، نیم رخ مهر ، فرشته ی بالدار ، نیم رخ فرشته ، آرم پیروزی ، شاهین ، لنگر کشتی ، اسب ، نیم تنه ی اسب ، فیل ، سرشیر ، و سر عقاب ، دژ و بسیاری از نگاره های دیگر نقر گردیده است.

(1) سه ابولی در دوره شاهنشاهی فرهاد سوم ضرب گردید.
(2) به شوند ساییدگی و گذشت زمان و کاربرد این سکه ها در دوره ی خود ، معمولا از وزن آنها کمی کاسته شده است. تاکنون چهاردرهمی 17 گرمی بدست نیامده است و تا 16.30 گرم دیده شده است.
(3) بیشینه وزن در صورت اوزان آمده است.
(4) از سه درهمی ها همه سکه شناسان نام نبرده اند تنها دمرگان چندبار سکه هایی را که سایر سکه شناسان چهاردرهمی کم زون خوانده اند ، سه درهمی میداند.


نقش و نگاره های روی سکه ها

سکه های پارتی از دید نگاره ها گوناگون می باشد و با بررسی دقیق تصاویر سکه ها میتوان بدرستی از چهره ی واقعی شهریاران پارت ، وضع لباس و روش آرایش مو و ریش و وسایل زینتی که بکار می بردند آگاهی حاصل نمود.
در دوران پنج سده شاهنشاهی پارتها از هریک از شهریاران سکه موجود است. هاتا آنهایی که دوران کوتاهی شاهنشاه بودند ، مانند همیر(127 پ.ز) (1) ، پاکر یکم (38 پ.ز) (2) ، تیرداد دوم (27 پ.ز) (3) ، ارد دوم (6 میلادی) (4) ، مهردات (49 میلادی) (5) و ارتاواز (227 میلادی) (6).
شاهنشاهانی که دوران شاهی آنان دراز مدت بوده است ، در تصاویر آنها بر سکه تغییراتی که بر اثر گذشت زمان در چهره و قیافه ، هاتا آرایش ریش و موی آنان پدیدار شده ، به خوبی دیده می شود.
مهرداد یکم (171- 138 پ.ز) در حدود سی و سه سال شاهنشاه بود. تصاویر نقر شده بر سکه های پرشمار وی سنین مختلف او را نشان میدهد.
با توجه به نگاره سکه های مهرداد دوم (123- 88 پ.ز) میتوان به روشنی تغییراتی که با گذشت سالها در چهره وی روی داده است دید ، مانند خمیدگی بینی ، خستگی چهره ، وضع ریش که در دوران پیری بلندتر شده و تا روی سینه وی آمده است.
بر سکه های گوناگون فرهاد سوم (70-57 پ.ز) ، ارد یکم (57- 38 پ.ز) ، فرهاد چهارم (38- 3پ.ز) و دیگر شاهان پارت که سالیان دراز بر ایران زمین شهریاری نموده اند آثار جوانی یا پیری پدیدار است.
درباره ی زیبایی تیرداد یکم که مورخان وصف او را آورده اند ، نگاره نقر شده بر سکه ها نیز گواه باارزشی است و گفته آنان را تایید میکند. در تصویر روی سکه ، تیرداد جوان دارای صورتی متناسب و چشمانی درخشان و گیرایی است. در مورد پاکر دوم (82- 78 میلادی) اگر مورخان در مورد چهره ی وی چیزی نگفته اند و او را مردی که به آباد کردن شهرها توجه داشته است ، شناسانده اند. ولی سکه های متنوع پاکر دوم نشان دهنده کمال برازندگی و زیبایی او می باشد. پاکر صورتی گرد ، دهانی کوچک ، چشمانی گیرا و دماغی خوش طرح و گردنی بلند داشته است. سکه های وی دو نوع تصویر او را نشان میدهد ، یکی پاکر جوان را با موهای پرپیچ و تاب که تا روی گردن او آمده است و دومی پاکر را با سبیل بلند و ریش کوتاه دیده می شود.
بر گردن پاکر سه ردیف گردنبند حلقه مانند است. یقه و حاشیه ی لباس برابر سینه زردوزی شده و دُر و گوهر در آن بکار رفته است(7).
شاهان پارت به آرایش مو و ریش توجه فراوانی داشتند و هریک به سلیقه ویژه ای مو و ریش را آرایش می کردند8.
بوسیله ی نگاره ها می توان به روش آرایش ویژه هر یک از آنان آشنایی پیدا کرد. بر گردن همه شاهان گردنبند حلقه ای یا مروارید از یک تا چهار ردیف آویخته شده و بر برخی از گردنبندها قطعه مدالی به شکل جواهرنشان یا شاهین نصب است(9).
در پایان سده نخست میلادی در نقش سکه ها ، آن ظرافت و دقت گذشته دیده نمی شود. بی گمان این بی توجهی از سوی دستگاه ضرابخانه ی کشور و نقرکنندگان ، نمونه روشنی از بی نظمی سازمانها و سیر نزولی است که در اثر اغتششات داخلی ، کشمکش بین شاهزادگان برای بدست آوردن قدرت و جنگهای پی در پی ایران و روم ، در همه کشور روی داده است. با این وجود در طرح تصاویر ، ویژگی های نشان دهنده ی چهره ها بازتاب دارد.
در روی سکه های این دوره افزون بر تاج ها که خود بحثی جداگانه دارد ، در زمینه برخی از سکه ها نشانه ای که نماد ایزدان یا نشانه های مختلف است ، نقر گردیده است.
بر سکه فرهاد چهارم ماه و ستاره که نشانه ی پارت هاست نقر است ، یا شاهین که نشانه ی فر ایزدی است ، حلقه شهریاری را در حالیکه به منقار گرفته است به سوی شاه می برد.
در پشت تصویر پاکر یکم ، فرشته ی بالدار حلقه ی شهریاری را که دو نوار از آن آویزان است به سوی سر وی میبرد.
بر سکه های فرهاد پنجم دو فرشته ی بالدار که هریک حلقه ی شهریاری بدست دارند ، در دو سوی سر شاهنشاه پارت دیده می شوند.
تصویر مهردات (10) تمام رخ است و دو رشته موی صاف بلند از زیر تاج تا روی شانه ها آمده است. بر گردن وی چهار ردیف گردن بند است و حاشیه لباس باریک و مروارید نشان است. در دو سوی سر وی دو ستاره شش پر قرار دارد.


(1) هیمر از سوی فرهاد دوم به فرمانروایی بابل منصوب شد. ولی پس از پیروزی در جنگ با شاه خرسن خود را شاه خواند و پس از چند ماه شاهنشاهی با روی کار آمدن اردوان دوم دست هیمر از شهریاری کوتاه شد.
(2) ارد یکم در پایان دوران شهریاری ، پاکر را در شهریاری شریک خود نمود.
(3) تیرداد دوم در دوره شهریاری فرهاد چهارم قیام نمود و خود را شاه خواند. ولی فرهاد چهارم او را از کشور راند.
(4) ارد دوم پس از فرهاد پنجم به شهریاری رسید ، ولی پس از چندماه شهریاری هنگام شکار کشته شد.
(5) پسر ونن از اختلاف بین وردان و گودرز برای شاهی بهره ببرد و خود را با یاری کارن شاه خواند ، ولی پس از نبردها و کشته شدن کارن دستگیر شد.
(6) پس از کشته شدن اردوان پنجم واپسین شاه پارت این شاهزاده ادعای شاهی نمود و سکه زد ، سرانجام دستگیر و در تیسفون کشته شد.
(7) نیم تنه ی پاکر بر چهاردرهمی ها از روبروست و حاشیه ی پهن لباس وی با طرح مارپیچی زردوزی شده است و شرابه ی لبه ی حاشیه لباس بر روی شانه و سینه قرار دارد.
8 معمولا موهای شاهان پارت دارای سه تاب یا چهارتاب است که از زیر تاج تا روی گردن را گرفته است. بر سکه خسرو (106-130 پ.ز) و بلاش چهارم (191-208پ.ز) موها حلقه وار و دسته شده بر بالای سر و روی گوش قرار دارد.
(9) در میانه گردن بندِ چهارحلقه ای بلاش یکم مدال زرین چهارگوشی است که میانه آن تکه گوهری قرار دارد. بر گردنبند ارد یکم و برخی از چهاردرهمی های فرهاد چهارم شاهین جواهرنشانی نصب است.
(10) سکه های مهردات را D.Sellwod از ونن دوم می داند.

بر پشت سکه های درهم و برخی از چهاردرهمی ها نقش ارشک است که کمان بدست بر تخت نشسته است. این نقش که در دوران پارتها بر درهم ها دیده میشود ، نشانه احترامی است که پارتها نسبت به نخستین شاه و رهبر خود که روزی بر اقوام پارتی فرمانروایی میکرده و آنان را از سلطه سلوکیها بیرون آورده است ابراز داشته اند. این نقش نشانه دهنده قومی آنان شده و تیروکمان که نشانه زورمندی دلاوران پارتی است ، همیشه در دست ارشک دیده می شود(1).
بر پشت چهاردرهمی ها و شمار کمی از درهم ها صحنه های مختلفی نقر شده است. بر چهاردرهمی هایی از مهرداد یکم که در آغاز شهریاری وی ضرب شده است ، هرقل(2) گرز بدست ایستاده است ، و بر درهم ها ، زئوس(3) خدای یونانی بر تخت نشسته و عصای شاهی را به دست دارد.
از اردوان یکم و مهرداد دوم چهاردرهمی هایی بدست آمده است ، که در پشت آن سکه ها الهه فراوانی(4) نشانه پیروزی را بدست گرفته است.
بر پشت نوعی از چهاردرهمی های فرهاد سوم ، او بر تخت نشسته عصای قدرت را به یک دست و شاهینی بدست دیگر دارد و الهه ای حلقه تاج را بالای سر شاه پارت نگداشته است. بر چهاردرهمی های ارد ، فرهاد چهارم ، تیرداد ، گودرز و اردوان دوم الهه فراوانی شاخه ی خرما را به شهریار پارت پیشکش کرده است.
بر پشت چهاردرهمی با نقشی ممتاز ، فرهاد چهارم بر تخت نشسته و الهه برابر وی ایستاده است و حلقه ی شهریاری که نوارهایی از آن آویزان است به سوی سر فرهاد چهارم میبرد.
تصویر نیم تنه ملکه «موزا» با تاجی باشکوه و با آرایش و پیرایه هایی ویژه ای بر پشت چهاردرهمی ها و درهم های فرهاد پنجم نقر گردیده است. بر چند چهاردرهمی فرشته ای که روبروی ملکه مقابل پیشانی و تاج قرار دارد ، حلقه شهریاری را به سوی ملکه موزا می برد.
فرشته ای بالدار با لباس چین دار بسیار زیبا بر پشت سکه های ونن نقر است ، که در یکدست شاخه ی خرما که نشانه ی سبزی و فراوانی است در دست دارد و در دست دیگر حلقه تاج را گرفته است.
بر چهاردرهمی های اردوان سوم نقوشی که دیده میشود از جمله شاه بر تخت نشسته که در برابر وی الهه ی فراوانی شاخه خرما را به وی پیشکش میکند ، یا در برابر شاهنشاه پارت شخصی که زانو به زمین زده با احترام فراوان حلقه شهریاری را به وی پیشکش می کند.
بر پشت سکه های چهاردرهمی گودرز ، بلاش یکم ، پاکر دوم ، اردوان چهارم ، بلاش دوم ، بلاش سوم ، بلاش چهارم و بلاش پنجم ، تصویر شهریاران بر تخت نشسته نقر گردیده است ، که الهه ای حلقه شهریاری به آنان داده میشود. بر چند چهاردرهمی از اردوان سوم و پاکر دوم ، شاه سوار بر اسب و در برابر وی الهه ای حلقه شهریاری را به وی میدهد. بر نوعی از چهاردرهمی پاکر دوم سوار بر اسب است و برابر او الهه ای ایستاده که حلقه شهریاری را به وی می دهد. در پشت الهه مردی که از بزرگان و نجبای پارت است قرار دارد.
از این نقوش که تصویر کامل شاهنشاهان را به خوبی نشان میدهد ، میتوان به طور درست و دقیق از وضع لباس ، تاج ، کفش ، انواع پیرایه های آنان آگاهی بدست آورد. مطلب دیگری که این نقوش نشان می دهند ، آزادی در افکار و باورهای مذهبی و علایق و پیوستگی شهریاران پارت به نگهداری این روش و دلبستگی به سنت ها و آداب ایرانی و احترام آنان به ایزدان مختلف است.

(1) سلحشوران و سوارکاران پارتی در تیراندازی مهارت فراوان داشتند. چنانکه در جنگ رومیها با پارتها در دوره شهریاری ارد یکم کراسوس سردار رومی که در حدود هفت لژیون یعنی سی و سه هزار پیاده و پنج هزار سوار و چندین هزار جنگجو از واحدهای کمکی داشت ، در برابر سردار پارت «سورن» که تنها ده هزار سوار داشت که سلاح آنان کمان بود نتوانست پایداری کند ، کراسوس در سال 53 پ.ز پس از شکست سختی که خورد کشته شد و تیراندازان پارتی در جهان آنروز نامداری فراوانی بدست آوردند.
(2) خدای زورمندی یونان کهن است.
(3) خدای خدایان یونان. این نوع نقش در پشت سکه های شاهان سلوکی نقر است.
(4) نشانه ی این الهه جامی به شکل شاخ است که میوه درون آن قرار دارد.
خط سکه ها

چیرگی اسکندر و سپس سلوکیها بر ایران سبب رواج زبان یونانی گردید و در تشکیلات گسترده اداری ، لشگری و کشوری و امور بازرگانی و نامه نگاریهای رسمی از این خط بهره برده میشد.
اسکندر و جانشینان وی کوشش بسیار بکار بردند که فرهنگ و مدنیت یونانی در ایران پخش شده و نفوذ کامل یابد. همچنین اسکندر که در اندیشه یگانگی شاهنشاهی بود شهرهایی بنا کرد و با ایجاد کانونهای مهم بازرگانی و جلب بازرگانان یونانی کارهای اقتصادی خود را گسترش داد(1). برپایه همین باور و به منظور ایجاد جامعه ای واحد از عنصر ایرانی و یونانی دستور ازدواج بین ایرانیان و مقدونیان را صادر کرد(2).
در نتیجه زبان و خط یونانی که دستگاه اداری و بازرگانی برپایه آن استوار شده بود در بین اهالی شهرها انتشار یافت. ولی به طور کامل جامعه ایرانی و روستاییان همچنان بنابر سنت دیرین و آداب اجدادی به زبان خود سخن گفته و به همان خط دیرین می نوشتند.
به همین شوند زبان رسمی و دولتی و درباری یونانی که برای عامه مردم ایران زمین ناشناخته بود با استقرار پارتیان و راندن سلوکیها از ایران به سوی تباهی و محوشدن گرایید. به همان نسبت که عنصر ایرانی قدرت یافت ، فرهنگ ملی گسترش یافت و آثار یونانی به سوی محوشدن و نیستی کشیده شد.
یکی از بهترین نمونه های آن نوشته بر سکه هاست. نوشته ی برسکه ها اگر در آغاز دوران پارت به روشنی و در کمال درستی بکار رفته است ، از دروه ی اوج پارتیان و شهریاری مهرداد دوم نوشته ها کم کم به صورت نقطه گذاری درآمده است(3). هاتا برخی از واکه ها (حروف) شکل اصلی خود را از دست داده. شاهان نخستین پارت با بکار بردن انواع لقب های همسایگان باختری و خاوری خود خواسته اند برابری خود را با آنان ثابت نمایند و از رقیبان خود عنوان کمتری نداشته باشند و اعتبار و ارزش خود را جلوه دهند.
در دوره شهریاری بلاش یکم (78 – 51 میلادی) برای نخستین بار خط پهلوی اشکانی بر سکه ها بکار رفته است.
نام شاهان نخستین به ریخت ساده «شاه ارشک» یا «شاه بزرگ ارشک» بر سکه نقر گردیده است. بر نخستین سکه پارت که از ارشک یکم پایه گزار شاهنشاهی اشکانی است عنوان «اتوکرات» به چم «خودمختار» دیده می شود.
در سال 1345 خورشیدی ، شماری سکه از ناحیه گرگان بدست آمده است که نام ارشک با کلمه «کرن» به خط آرامی در کنار تصویر شاه پارت قرار دارد. این واژه در پارسی باستان به چم «فرمانده» یا «سپهسالار» می باشد.
در مورد واژه آرامی نیز میتوان چنین برآورد کرد که در پیروزی ارشک در راندن فرمانروای سلوکی از منطقه پارت ، کارن که از فرنشینان بانفوذ یکی از تیره های مهم پارت بود او را بیش از دیگر فرنشینان تیره ها یاری نمود ، به همین شوند ارشک برای اثبات حقشناسی نسبت به وی دستور داد نام کارن را در کنار نام وی بر سکه نقر کنند(4).
بنابرگفته گزنفون کارن عنوان مقام نظامی مهم بوده است که برابر سردار یا فرمانده یا سپهسالار می باشد و بکار بردن نوشته آرامی بر سکه در این هنگام که هنوز سلوکیها بر ایران زمین فرمانروایی می کردند میل باطنی پارت ها را در برافکندن نفوذ یونانی اثبات می کند.
نوشته ی پهلوی اشکانی بر سکه بلاش یکم و بلاش دوم به صورت کوتاه شده و دو واکه (حرف) نخست نام آنان بر کنار تصویر نقر است. از دوره شهریاری مهرداد دوم که خط غیرقابل خواندن و تنها نشانه ای از آن باقی است و نام شاهان به خط پهلوی در بالای تصویر ارشک در پشت سکه نقر شده است.

(1) در این دوره مهاجران یونانی مقدونیه از طبقات مختلف که در جستجوی کار و تامین معاش بودند به ایران روی آوردند. با ایجاد تاسیسات مختلف و بنیادنهادن شهرها جماعت بسیاری از یونانیان بکار اشتغال یافته هاتا (حتی) صاحب زمین و ملک شدند. شهرهایی که بوسیله سلوکیها بنا گردید بیشتر جنبه بازرگانی داشت ، یا برای استقرار ساخلوهای یونانی بود. مهمترین آنها عبارت ات از : انطاکیه (کنار رود ارونت) که درسال 300 پ.ز بوسیله سلوکوس بنا گردید و انطاکیه در پارس ، سلوکیه در شوش که در پیرامون آن تا کنار خلیج فارس دو شهر دیگر بنام سلوکیه وجود داشت و سلوکیه روی دجله که کانون اصلی سلوکوس یکم بود و در آبادی آن توجه ویژه میداشت و شمار مردم شهر نزدیک به 600000 نفر بود.
(2) اسکندر با دختر داریوش سوم استاتیره ازدواج کرد و بنابر دستور وی هشتاد تن از بزرگان و ده هزار سرباز یونانی با دختران ایرانی در شوش ازدواج کردند.
(3) از میانه سده نخست میلادی به نوشته ها توجهی نمی شود و از میانه سده دوم نوشته ها بکلی ناخواناست و نقرکننده هیچگونه دقتی در نقر آنها بکار نبرده است.
(4) هفت خاندان در بین تیره های پارتها معتبرتر بودند که به ترتیب کارن و سورن رتبه نخست را داشتند چنانکه در شورای بزرگ که مجلس واسپوهرکان نامیده میشد ، آنان هموند بودند و به هنگام مراسم تاجگذاری ، فرنشین یکی از خاندانهای سورن یا کارن تاج بر سر شاه می نهاد. این دو خاندان تا دوران ساسانیان نیز مقام ارجمند خود را دارا بودند.


تاج

شاهنشاهان پارت دارای تاج های پرشماری می باشند که از نظر شکل و هنر و شکوه و زیبایی میتوان آنها را به سه دسته بخش بندی کرد. نخستین شاهان پارت تاج یا کلاهشان ساده و همان کلاه ویژه ایرانی است که بزرگان و نجبای پارتی بسر می گذاشتند. این کلاه شباهت زیادی به کلاه بزرگان ماد دارد(1). در دوره هخامنشیان نیز فرمانروایان و ساتراپها از همین نوع کلاه که به کلاه پارسی نامی است به سر داشتند(2) ، که بر سکه های آنان دیده می شود. این کلاه از پارچه ضخیم یا نمد است ، تمام سر را از بالای پیشانی گرفته و زبانه هایی روی گوش و پشت سر را می پوشاند. نواری که کلاه را آراسته و در پشت سر گره خورده آویزان است(3). از این نوع کلاه ارشک یکم ، تیرداد ، فریاپات و فرهاد یکم در نقش سکه هایشان به سر دارند. در طول دوران پارتها در تصویر ارشک کمان بدست که بر پشت سکه ها نقر است این کلاه به سر وی دیده می شود.
از دوران شهریاری مهرداد یکم ، تاج به صورت نوار ساده یا مخططی است(4) که در پشت سر گره خورده و تا پشت شانه آویزان است. شاهانی که این نوع تاج را به سر دارند عبارتند از : مهرداد یکم ، فرهاد دوم ، اردوان یکم ، همیر ، مهرداد دوم ، اردوان دوم ، مهرداد سوم ، ارد ، پاکر ، فرهاد چهارم ، تیرداد ، اردوان سوم. بر درهم های وردان ، گودرز ، بلاش یکم و بر یک نوع از سکه های پاکر دوم و مهرداد چهارم این نوع تاج دیده می شود(5).
داشتن تاجهای باشکوه و گوهرنشان که نمونه ی بارزی از هنر زرگری و جواهرسازی پارتهاست از دوره شهریاری مهرداد دوم مرسوم گردید(6).
تاج مهرداد دوم کلاهی گرد و زبانه دار است که با چند ردیف مروارید آراسته شده و در میان تاج گوهر نشانی به شکل ستاره قرار دارد. تاج سندروک همانند تاج مهرداد دوم است ولی کوچکتر است. بر گرد تاج زبانه دار فرهاد سوم پیرایه هایی به شکل شعله که نشان دهنده ایزد مهر است قرار دارد و در میان ، قطعه گوهری به شکل شعله نصب است.
تاج مهرداد سوم در یک نوع از چهاردرهمی ها همانند تاج فرهاد سوم است ، ولی ساده تر و بدون پیرایه های شعله مانند. ارد دوم ، ونن یکم ، وردان یکم ، گودرز ، بلاش یکم و اردوان چهارم ، تاج آنها بر چهاردرهمی ها ، از لبه ای زرین مخطط تشکیل یافته که بالای آن کنگره هایی به صورت نیم دایره است.
پاکر دوم افزون بر تاج معمولی دارای تاج دیگری است که در نوع خود بی مانند است و برای مراسم ویژه یا جشن ها بوده است. بخش بالای تاج کروی شکل و از نگاره های هلالی مروارید نشان آراسته شده و بر لبه ی زرین مروارید نشان زائده ای است که روی گوش را گرفته است. در پشت تاج دو گره تودرتو وجود دارد که سه نوار از آن آویزان است.
از جمله تاجهایی که چشمگیر است تاج بلاش سوم ، اردوان پنجم و ارتاواز است. تاج این شاهان از لبه ای پهن و مخطط با زبانه هایی که روی گوش را می پوشانید و بالای آن کروی شکل می باشد تشکیل یافته است. دور تمام قسمت ها گوهرنشان یا مروارید نشان است. بالای تاج میله های زرین که انتهای هریک از آنها قطعه گوهری قرار دارد و در میان بخش گرد نیز میله هایی نصب است. به لبه پشت سر تاج دو گره تودرتو متصل است که نوارهایی از آن آویزان است.
طرح تاجها که در زرگری و جواهرسازی آنها بکار رفته نشان دهنده ذوق هنری و شناخت زیبایی و سلیقه ویژه هنرمندان و صنعتگران این دوران است.

(1) در نگاره آرامگاه قزقاپان (در نزدیکی سلیمانیه) شاه ماد «هوخشتره» ، کلاهی از پارچه یا نمد به سر دارد که زبانه ای روی گوش و زبانه ی دیگری پشت گردن را گفته است. بر صفحه زرینی از گنجینه جیحون مردی که از بزرگان ماد است و برسم بدست دارد ، از همین گونه کلاه به سر دارد. تندیس برنزی شاهزاده مادِ (در موزه بریتانیا) سوار بر اسب کلاه وی همانند شاهان اشکانی است.
(2) در تصویر نقرشده بر سکه های «تیسافرن» (411 – 395پ.ز) ساتراپ هخامنشی در لیدی ، و «فرناباد» (412 – 374پ.ز) فرمانروایف ریگیه و «تریباذ» (398 – 384پ.ز) ولیعهد ارمنستان و ساتراپ سارد ، کلاه پارسی آنان همین شکل می باشد.
(3) کلاه سکاها نیز تااندازه ای همانند این کلاه است چون سکاها نیز از تیره های ایرانی (آریایی) می باشند ، بنابراین این کلاه را می توان ویژه تیره های آریایی ایرانی دانست.
(4) نوار یا حلقه ی تاج بی گمان زرین بوده است.
(5) این گونه تاج در مواقع عادی موردبهره قرار میگرفته است.
(6) تاجهای باشکوه معمولا برای مراسم رسمی و جشنها بوده است.


شهرها و ضرابخانه ها

بر سکه های پارتها به ویژه چهاردرهمی ها و بر برخی از درهم ها و سکه های برنزی مسی علامت ها یا به صورت کوتاه شده چند واکه (حرف) که نشان دهنده و بیان کننده ضرابخانه شهر است نقر گردیده است. این علامات یا واکه ها بخش نخست آن نام شهر ، در کنار نقش مرکزی پشت سکه قرار دارد. در مورد این علامات سکه شناسان باورهای مختلفی دارند ، چند تن از آنان باور دارند که این نمادها ویژه دادگران (قضات) است که نظارت رسمی به امور ضرابخانه داشته اند ولی آنچه محقق است ، این نمادها که گاهی به طرحی بسیار زیبا و مانند نگاره ای از چند واکه یا دو واکه بهم گره خورده ، نشانه شهری است که ضرابخانه در آن شهر واقع بوده است. بر سکه هایی افزون بر این نمادها ، نشانه های دیگری نیز دیده می شود که شاید این نشانه ها نشان دهنده ی مامور یا دادگر ویژه ضرابخانه باشد.
سکه های که پیش از دوره شهریاری مهرداد یکم ضرب شده ، دارای نماد شهرهایی است که به تصرف پارتها درآمده بود ، یا شاهان نخستین پارت آنها را بنیاد نهاده بودند. چراکه هنوز شاهنشاهی اشکانی گسترش پیدا نکرده بود ، و سرزمین پارتها از نواحی شمالی پارت و گرگان و بخشی از ماد ، ری ، صددروازه و خوار تشکیل می شد. بنابر سکه هایی که از این دوران بدست آمده است ، شهرهایی که ضرابخانه داشتنه اند عبارت اند از : نیسا ، دارا(1) ، صددروازه(2) ، تمبراکس(3) ، سیرینک(4) ، خاراکس(5) و آپامئا(6).
علامت ضرابخانه هایی که از دوره ی شهریاری مهردادیکم تا پایان دوران اشکانیان بر سکه های آنان دیده می شود عبارت است از : نیسا(7) ، مهردات کرت ، هگمتانه (اکباتان و همدان) ، شوش ، سلوکیه ، رگا(ری) ، سیرینک ، مارژیان (مرو) ، تراکزیان8، خاراکس ، تیسفون ، آریا(هرات) ، هراکلئا(9) ، فیلاس ، ضرابخانه ی درباری(10) و کنکوبار (کنگاور) نهاوند.
نشانه های این ضرابخانه ها ، بر سکه های مختلفی که از دوره پارتها تاکنون بدست آمده دیده می شود.
این ضرابخانه ها نشان دهنده شهرهای مهمی است که یا در دوران هخامنشیان وجود داشته و با چیرگی سلوکیها نام آنها دگرگون شده و یا سلوکیها در کنار شهرهای آباد شهر نویی با نام خود بنا کرده اند و یا پارتها که توجه بسیاری به آباد کردن کشور و یا تاسیسات نوین داشته اند آنها را بنیان نهادند.
پارتها در درازای پنج سده شاهنشاهی دارای پایتخت های پرشماری بودند که عبارت است از : نیسا که نخستین کانون فرمانروایی آنان بود ، ری را تیرداد تختگاه خود نمود و به نام پایه گذار شاهنشاهی برادرش ارشک ، آن شهر را ارشکیه نام نهاد. ارشکیه تا دو سده پایتخت پارتها بود و شاهان پارت بهار را در آن شهر می گذراندند. صددروازه یکی از مهمترین تختگاه های پارتها محسوب می گردید ، هگمتانه (همدان) جایگاه تابستانی شاهان پارت بود و تیسفون مهمترین و باشکوه ترین پایتخت پارتها بود که در آغاز مهرداد یکم آن محل را برای استقرار اردوگاه خود برگزید. تیسفون در ساحل چپ دجله و برابر شهر سلوکیه پایتخت مهم سلوکیها بود. بنابراین گزینش این محل برای پایتخت بودن از دید سیاسی و بازرگانی دارای اهمیت بسیاری بوده است. شاهنشاهان پارت معمولا زمستان را در تیسفون که دارای کاخهای باشکوه و بناها و دژها بود می گذراندند. و تاجگذاری شاهان پارت نیز در این تختگاه انجام میگرفت. تیسفون در دوره ساسانیان نیز پایتخت بوده و با ایجاد پل ها بر روی دجله و ساختمان کاخها از جمله تاق کسری و ایجاد پردیس ها زیبایی و شکوهمندی آن افزوده شد. این شهر زیبا و بی مانند با از بین رفتن شاهنشاهی ساسانی و چیرگی و تسلط تازیان رو به ویرانی نهاد.

(1)تیرداد یکم این شهر را بنا کرد ، دارا در ناحیه دره گز کنونی بوده است.
(2)یکی از پایتخت های شاهان پارت بوده است (در نزدیکی دامغان کنونی) چون این شهر دارای سددروازه بوده است به این نام خوانده میشد.
(3)ساری کنونی
(4)شهر مهمی که در نزدیکی ساری کنونی واقع بوده است.
(5)در نزدیکی دروازه کاسپین ، حدود شهرستانک کنونی واقع در دره شمال تهران
(6)شهری است بنام آپامه دختر سپیتامن ، همسر سلوکوس یکم که سلوکوس در خوار کنونی آنرا ایجاد کرد.
(7)بنابر اوستا ، نیسا یکی از جاهای سپندینه آریایی بوده است. این شهر نخستین کانون شاهان نخستین اشکانی است.
8 این شهر در نزدیکی مشهد کنونی واقع است.
(9)شهری است که اسکندر در ناحیه ماد بنا کرد.
(10)این ضرابخانه در هنگام جنگ و حرکت لشگریان در طول راه دایر میگردید تا برحسب نیاز بتوانند سکه ضرب کند.

تاریخ گذاری سکه ها

تاریخ گذاری بر سکه های شاهان نخستین پارت مرسوم نبود. از این جهت شناسایی آن سکه ها خالی از اشکال نیست. سکه شناسان بنابر سبک نوشته و القابی که برای هر یک از شهریاران بکاررفته است و تصاویر نقرشده بر سکه و سنجش آنها با بن مایه ها و نشانه های یافت شده گوناگون که از آن دوران موجود است با بررسی های بسیار و دقت فراوان توانستند که انتساب آنها را به هر یک از شاهان تعیین نمایند.
آغاز تاریخ پارتها سال 248 پ.ز (1) است که ارشک با یاری برادر خود تیرداد پس از پیروزی بر فرمانروای یونانی پارت «آندراگوراس» (2) در سال 250 پ.ز در شهر آساک (ارشکیه) تاج شاهی بر سر نهاد.
تاریخی که بر سکه ها بکار رفته بنابر تاریخ سلوکیهاست که آغاز آن سال 312 پ.ز مطابق با آغاز فرمانروایی سلوکوس یکم می باشد.
تاکنون چند سکه بنابر تاریخ پارتی نیز بدست آمده است. مانند سکه اردوان یکم که سال ضرب آن 125 پارتی است که مطابق سال 188 سلوکی می باشد (3). برای نخستین بار تاریخ گذاری بر سکه های مهرداد یکم رایج شده است که کهن ترین آن سال 173 سلوکی است.
تا پیش از شهریاری فرهاد چهارم (38 – 3 پ.ز) بر شمار کمی از سکه ها سال ضرب نقر است.
از این دوره به این سو تاریخ سال ضرب تااندازه ای به صورت منظم درآمده است و سال ضرب بر چهاردرهمی ها و گاهی بر درهم ها و به ندرت بر سکه های برنزی مشاهده می شود.
افزون بر تاریخ گذاری سالها ، نام ماه هایی که سکه ضرب شده نیز بر پشت شماری از سکه های شاهنشاهان پارت نقر است.
نام ماهها ، بنابر نام یونانی است و به صورت کوتاه شده چند واکه (حرف) یا دو واکه نخست نام ماه یا بر شماری از سکه ها نوشته نام ماه به صورت کامل بکار رفته است. در نوشته ها نام ماهها به صورت کوتاه ، بی گمان به آن جهت است که نوشته جای زیادی نگیرد که سبب شود خدشه ای در نوشتارهای دیگر نقرشده بر سکه وارد آید.
گاهشمار سلوکیان براساس دوازده ماه است که گاهی بنابر قاعده کبیسه سیزده ماه می شود و آغاز آن ماه (دیوس) مطابق ماه مهر است.
بخشی از سکه های محلی (برنزی) سلوکیه، بنابرپایه گاهشماری بابلی است که آن هم دوازده ماه بوده و از قاعده کبیسه که ماه سیزدهم می شود جدا نمی شود. آغاز سال هم از ماه فروردین (ارتدمی زیوس) است.
گهگاه برحسب تاریخ گذاری بر سکه ها ، می توان از زمان رخداد اتفاق ها به طور دقیق آگاهی بدست آورد و مانند مدارک مسلم و بن مایه های معتبری از آنها استفاده نمود. چراکه برخی از تاریخ نویسان در نوشته ها و گفته های خود در مورد بسیاری از سالها و رخدادهای دوران پارت و شهریاری شاهان یا مدت شاهی آنان یا مشارکت یکی از شاهزادگان در شاهنشاهی پدر یا رانده شدن از شهریاری و بسیاری از رخدادها مانند پیکار با رومیان یا با پادشاهان پیرو دچار اشتباهاتی شده اند. بنابراین سالهایی که بر سکه ها بکار رفته است به ویژه اگر نام ضرابخانه ی شهر نیز بر آن نقر باشد، می تواند بسیاری از دشواری ها را هموار ساخته گفته های پراکنده و نوشتارهای از هم گسیخته را منظم نمود و تا اندازه ای امکان رخدادهای تاریخی را به صورتی روشن و دقیق در آورد.

(1) برخی از تاریخ نویسان آغاز تاریخ پارتها را سال 247 پ.ز می دانند.
(2) آندراگوراس از سوی آنتیوکوس دوم (261-247 پ.ز) فرمانروای ناحیه پارت بوده است.
(3) از این نوع سکه در کاتالوگ موزه بریتانیا نوشته W.Worth و در نسک Coinage of Parthia نوشته D.Sellwood دیده میشود.

بن مایه: تاریخ سکه دوره پارتی/ نوشته: ملکزاده بیانی/ انتشارات: دانشگاه تهران

گردآوری و پخش : پایگاه پژوهشی هخامنشیان

نوشتن دیدگاه